تأمل در رفتار سیاسی
ایرانیان، اعم از نخبگان و افراد
عادی، بیانگر این مهم است که آنان ملتی هستند که کمتر سعی در استفاده از تجربیات
دیگران در کارهای خود دارند و بیشتر دوست دارند از طریق آزمون و خطا عمل کنند. این
مهم درحالی در میان ایرانیان رایج و شایع میباشد که آموزههای دینی و عرفی رایج
در میان ایرانیان بیانگر واقعیتی جز این میباشد. در قرآن کریم آمده است: "در
زمین گردش کنید و در عاقبت کسانی که وعدههای الهی را فراموش کردند بنگرید"،
و یا در افواه عامه رایج است که "یک مسلمان دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود"،
اما علیرغم وجود چنین دستوراتی، تأمل در تحولات تاریخی ایران بیانگر این مهم است
که ایرانیان کمتر از تجربه تاریخی استفاده میکنند؛ موضوعی که سبب گردید تا یکی از
سیاحان خارجی در قرن نوزده ایرانیان را مردمی ناتاریخی لقب دهد. لذا سئوالی که
اکنون مطرح میشود این است که دلایل عدم پندگیری ایرانیان از تجربیات تاریخی چیست؟
نگارنده دلایل زیر را در این مهم دخیل میداند:
1- فردگرایی ایرانیان:
تأمل در روحیات و خلقیات ایرانیان بیانگر این مهم است که آنان بیشتر به فردگرایی
تأکید دارند تا مشارکت اجتماعی. دلایل این امر ـ هرچه که باشد ـ یک تأثیر منفی به
دنبال داشته است و آن اینکه غرور ناشی از فردگرایی همیشه مانعی فراروی عبرتآموزی
از عملکرد دیگران بوده است. این موضوع گاه سبب گردیده است تا برخی از نخبگان، علیرغم
آگاهی از نتایج منفی تصمیم خود، همچنان بر اجرای دستورات خود تأکید داشته باشند؛
موضوعی که ملت ایران در طول تاریخ تاوان بزرگی برای آن پرداخته است.
2- عدم پاسخگویی نخبگان و
مسئولان: در طول تاریخ ایران کمتر ـ علیرغم وجود راهکارهای قانونی در مفاد قانون
اساسی پس از مشروطیت ـ مسئولان ملزم به پاسخگویی درخصوص عملکرد خود بودهاند و
همیشه موضوعاتی از قبیل منافع ملی و یا استفاده دشمن از این موضوع سبب گردیده است
تا بسیاری از خطاها با اغماض نگریسته شود. چنین شرایطی یکی از مهمترین دلایلی بوده
است که نخبگان را ترغیب به اصرار بر تصمیمات خود و عدم بهرهگیری از تجربیات
دیگران کرده است. وجود چنین خصلتی در میان مسئولان به تودههای مردم نیز تسری
یافته است؛ چرا که الناس علی دین ملوکهم.
3- سیاستزدگی تاریخنگاری
در ایران: توجه به درس تاریخ، بهویژه تاریخ معاصر ایران در نظام آموزشی ایران، بهخصوص
در مقطع متوسطه کم است؛ ضمن آنکه تاریخنگاری معاصر به دلیل تأثیرپذیری از گفتمانهای
سیاسی حاکم همیشه از ضعف بزرگ سیاستزدگی رنج برده است و همین موضوع سبب گردیده
است تا رسالت اصلی درس تاریخ که انتقال تجربیات به نسل بعدی در هر جامعه است
فراموش گردد. به عبارت دیگر، سیاستزدگی سبب گردید تا رسالت ملی آموزش تاریخ، بهویژه
تاریخ معاصر نادیده گرفته شود.
4- نهادینه نگردیدن
تحولات سیاسی ـ اجتماعی در ایران: تأمل در تاریخ ایران بیانگر این مهم است که به
دلایل مختلف، تحولات سیاسی ـ اجتماعی در ایران نهادینه نمیگردد و گاه طی یک قرن،
ملت شاهد تحولات متعدد است. این وضعیت از یکطرف ثبات را از میان برده و از طرف
دیگر سبب عدم توجه مسئولین و مردم به برنامهریزی دراز مدت و تنها توجه به منافع
کوتاه مدت گردیده است. چنین وضعیتی سبب حاکم بودن ویژگی کلنگی بر تحولات جامعه
ایران شده است؛ لذا طبیعی است که وقتی نگاه مردم یک جامعه به پیرامون خود کلنگی
است، بیشتر به دنبال تاکتیک باشند نه استراتژی و تنها در حالت تدوین استراتژی است
که لزوم بهرهگیری از تجربه تاریخی دیگران مورد توجه قرار میگیرد.
خلاصه کلام اینکه، به
امید روزی که ایرانیان، اعم از مسئولین و افراد عادی بیشتر از تجربه دیگران استفاده
کنند و این تنها در صورتی امکانپذیر است که برای فردفرد ایرانیان منافع ملی بر
منافع فردی و جناحی تقدم داشته باشد.
• استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
www.khabaronline.ir