پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۴۳۱۲
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۰ - ۰۸:۵۷

موزه ميراث روستایی گيلان؛ شكوه يك فرهنگ

صداي ساز و دهل برپاست و جمعي در زمين بازي‌هاي محلي، پيرمرد لافندباز را دوره كرده و پيرمرد بر طناب كنفي به ارتفاع سه متر از سطح زمين راه مي‌رود و جمعيت تشويق مي‌كنند و ...

"يادمان آوردند كه دنيا با سادگي زيباست" سخن گردشگري است كه در فضاي اكوموزه روستايي واقع شده در انبوه جنگل‌هاي سراوان رشت ـ كه به تلاش فرهنگ‌دوستان گيلاني بنا شده و در خاورميانه بي‌نظير است ـ حظ جنگل و روستا مي‌برد.

چندي پيش شايد هجدهم شهريور ماه سال جاري بود كه ششمين جشنواره تابستاني موزه روستايي در ميان غلغله مردم و گردشگران و مسئولان و در هياهوي موسيقي بومي محلي و راهنماياني با لباس‌هاي محلي و عطر نان‌هاي خانگي از تبار گيلان و بالاخره بوي ناب دود هيزم و روستا برگزار شد و غازها و اردك‌ها نيز در زير پاي گردشگران مي‌لوليدند.

و اينك خبر رسيد كه تنها در يك روز از برگزاري جشنواره، بيش از پنج هزار بليت فروخته شد؛ استقبال كم‌نظير و در نهايت مسئولان سرخوش از خوش‌گذشت گردشگران، تاريخ جشنواره را براي يك‌ هفته تمديد كردند تا حلاوت سفر به گيلان براي دوستدارانش دوچندان شود.

مردي ميانسال كه چهره‌اش جوان‌تر از موهايش نشان مي‌داد، مي‌گفت: خاطرات كودكي‌اش دوباره پيش چشمانش قرار گرفته و چه شاد است كه فرصتي فراهم شده تا فرزندانش نيز اين محيط سرشار از سادگي طبيعت را تجربه مي‌كنند.

وي در گفت‌وگو با خبرگزاری ايرنا اظهار داشت: نمي‌دانيد چقدر با اين فضا و صداي ساز و دهل كه براي خودمان است؛ از آن خودمان از گيلان از ايران احساس زندگي مي‌كنم و چه شادم كه نشاط را در فرزندانم مي‌بينم كه از اقبالي ناخوش، غرق تجمل و هياهوي شهرنشيني شده‌اند.

خانم رهبر لباس رنگين محلي به تن دارد، زير آلاچيق بر زمين نشسته و بر پشت گمج (به فتح گاف و ميم؛ ظرف سفالي خاص گيلان) روي آتش هيزم، نان برنجي مي‌پزد و دانه‌دانه به دست گردشگران مي‌دهد و مي‌خندد و مي‌گويد: نمي‌دانستيم نان برنجي خودمان اين‌قدر خواهان دارد.

ديگري باز هم با لباس محلي و بر زمين نشسته، سبزي بر تخته چوبي مي‌سايد و به نمك فراوان مي‌غلطاند و سبزي شور (دلار به فتح دال؛ به‌جاي نمك در ماست و ميوه استفاده مي‌شود) پرورده مي‌كند و با گردشگران راهي شهرهاي‌شان مي‌كند.

پيرزني حصير مي‌بافد و دختر خانم همتي كه استادي چيره‌دست در زمينه لباس محلي گيلان است، عروسك‌هايي به لباس محلي آذين نموده در نمايشگاهي كاه‌گلي براي ارائه به گردشگران چيدمان نموده و با چه حوصله‌اي از نوارهاي دامن لباس‌هاي محلي گيلان سخن مي‌گويد و توضيح مي‌دهد كه هرچه تعداد نوارهايش بيشتر باشد، نشانه چيست و مجردها شادتر و سن و سال دارها رنگ‌هاي تيره‌تر را با رنگ‌هاي شاد درهم مي‌آميزند.

بهنام عاشقي و همسرش گلسا لباس محلي به تن كرده و براي عكس آماده مي‌شوند و مي‌گويند اين عكس پس‌زمينه كارت عروسي‌شان خواهد شد و براي ميهمانان جشن‌شان ماندگار...

آنان مي‌گويند: روز به روز به مهرباني‌ها و زيبايي‌هاي فرهنگ‌مان خو مي‌كنيم و تصميم داريم تمام جشن‌مان به شيوه ساده سنت‌هاي گيلاني اجرا شود و ميهمانان‌مان از شيريني تا شام با داشته‌هاي بومي خودمان پذيرايي مي‌شوند. چه ايده قشنگي و چه ساده و كاش چنين ايده‌هايي روزافزون...

صداي ساز و دهل برپاست و جمعي در زمين بازي‌هاي محلي، پيرمرد لافندباز را دوره كرده و پيرمرد بر طناب كنفي به ارتفاع سه متر از سطح زمين راه مي‌رود و جمعيت تشويق مي‌كنند و ...

چقدر وسيع است! حتي شاليكاران در حال برداشت برنج هستند و پس از گذر از شاليزار خيل گردشگران‌اند كه بر سايه‌سار جنگلي بر روي نيمكت‌هاي چوبي تكيه زده و سفارش بستني سنتي را مي‌دهند كه در چيليك (ظرف چوبي خمره‌اي شكل خاص گيلان) فرآوري شده و متعجب مي‌شوي چه انديشه‌اي و چه مديريتي حكمفرماست كه نمي‌تواني جرعه‌اي شهرنشيني بيابي و همه چيز همخوان با طبيعت و برآمده از شكوه فرهنگي عظيم گيلان به نمايش گذارده شده است.

چه آرامشي بر پيشينيان‌مان حكمفرما بوده! و اما امروزه روز در پسين روز، دود آلود و غبار گرفته به چارديواري يورش مي‌بري كه به آن‌هم خانه مي‌گويند و باز هم صداي مته بر آسفالت خيابان و باز هم...

چه راست مي‌گفت آن‌كه اين‌چنين مي‌گفت: رنگ و بوم و قلم در دستان توست؛ نخست بهشت را نقاشي كن و بعد در آن پاي گذار...

گاه كه پا به راه سفر مي‌گذاري، در ميان دشت‌هايي فراخ، درختاني استوارند و در ميانش خانه‌هايي و مردماني بر لب رود به تلاش مشغول و آناني كه زمين شخم مي‌زنند و گاه نان و پنيري و آن‌طرف‌تر سبزي دشت‌ها بيداد مي‌كند و اسب‌هايي روان و سگ گله پارس مي‌كند و طنين ناي چوپان در جانت رسوخ؛ آن‌جا روستاست كه گاه ماندگاري‌اش به صدها سال در طول تاريخ مي‌رسد.

گيلان سرزميني است كه رنگ‌ها در طبيعت شالي و دريا جنگل و باران به گونه‌اي نقش شده‌اند كه ديگر نامش با گردشگري درآميخته و مردمانش نيز بدين وصف به ميهمان‌نوازي آشنا و تاريخ و فرهنگش خبر از قرن‌ها پيش دارند.

مي‌گويند عالم هنر، عالم مهيج و شگفت‌انگيزي است كه همتا ندارد و قوانين عجيب و شگفتي‌هاي خاص خود را دارد و براي لذت بردن از آن بايد كه ذهني آزاد داشت و در گيلان اثري از هنر معماري زنده شده به نام "موزه ميراث روستايي" كه رسيدن به آن ذهن را از هر ترديد و تشويشي رها مي‌كند.

از رشت كه به سمت جاده‌اي جديد به ‌نام لاكان كه راهي مي‌شوي؛ پس از طي 25 كيلومتر، مسيري رؤياگون به اثري بي‌همتا در عالم هنر و معماري خواهيد رسيد؛ موزه ميراث روستايي بنا شده در جنگل‌هاي گيلان.

تنها در وصفش همين كافي كه سازه‌هايي چند از سالياني دور، برآمده از معماري متفاوت روستاييان نيك‌انديش گيلاني توسط دانش‌آموختگاني خوش ذوق ـ با عشق به فرهنگ، آيين و زندگي پيشينيان خويش ـ واچيني، به جنگل‌هاي سراوان منتقل شده، دوباره چيني و به سبك روستاهاي نه‌گانه با همان معماري و زندگي به همان سبك به‌طور زنده در جلوي چشم گردشگران تصوير شده و همچنان در حال انجام است.

مؤسس و بنيانگذار موزه ميراث روستايي گيلان كه خود زاده همين سرزمين سراسر فرهنگ است، مي‌گويد: انديشه ايجاد موزه براي نخستين بار چند هفته پس از زمين‌لرزه خرداد 1369 مطرح شد.

دكتر محمود طالقاني ادامه مي‌دهد: برپايي موزه ميراث روستايي گيلان يكي از معدود تلاش‌هايي است كه با هدف ثبت، مستند كردن و بازسازي بخشي از ميراث مادي و معنوي مردمان اين سرزمين صورت گرفته تا اهالي امروز گيلان زندگي گذشته نزديك خويش را در آن بازيابند و از اين رهگذر، ساكنان ديگر مناطق كشور و شايد دنيا به احوال‌پرسي آنان بيايند.

وي مي‌افزايد: كم‌آگاهي مردم نسبت به گذشته نزديك‌شان به طرق مختلف تهديدكننده آينده فرهنگي ـ اجتماعي و حتي سياسي ـ امنيتي آنان خواهد بود و در اين ‌ميان، موزه ميراث روستايي با توجه به گسست نسل‌ها، فضايي براي اشنايي با فرهنگ اجدادي و آشتي دادن نسل‌ها فراهم كرده تا بار ديگر اهل سرزمين خويش شوند.

وي معتقد است: ثبت، بازسازي، نوشتاري و ديداري كردن ميراث مادي و معنوي زندگي گذشته نزديك مردمان سرزمين ايران براي تداوم و پايداري و آشنايي نسل‌هاي آينده اين مرز و بوم با آن امري ضروري و اجتناب‌ناپذير است.

و اين‌ها همه دلايلي بود براي تمديد جشنواره تابستاني موزه ميراث روستايي گيلان با همه سادگي و نشاط... و اين جشنواره كه قرار بود تا 28 شهريور ماه ادامه داشته باشد، تا هشتم مهر ماه پذيراي شادي گردشگران خواهد بود...

نظرات بینندگان