آقا اونکه دیگه پیادهرو نیست از بس که ناهمواری سنگ و بتن زیاده، علاوه بر پیچخوردگی مچ پا، آسیبهای جدی به کف پا میرسونه. حالا هم که مسئولین باکفایت شهرداری وقت گردشگری و حضور توریست، تعمیرات را شروع کردن دیگه خیلی باحال شده!
علی طاعتی راد: دور استخر، آبشار، بلوار، تلهکابین، کارخانههای چای، مقبره کاشفالسلطنه بانی چای در ایران (روحش شاد) و سرسبزی شهرمون، علاوه بر خیل استفاده شبانهروزی شهروندان ما، بسیاری از گردشگران رو میطلبه. اگر مسئولین بتونند جزیره وسط استخر رو جزء دیدنی گردشگری گردشگران بیافزایند، زیبنده و عالی خواهد شد.
تو این بازارچه که پر از معتاده! اگه این بازارچه رو تر و تمیز کنن، کاسبها بهجای قلیونسرا میتونن توش بوتیک یا حالا هر مغازه دیگهای بزنن. هم کار و کاسبی خودشون میگیره، هم مسافرا یه بازار درست حسابی میرن و خرید میکنن. امیدوارم آقای شهردار فقط خیابونها رو جدولکاری نکنه...
جالبتر از همه این کاستیها و بیتوجهیها، داشتن مکانی زیبا و بینظیر است که حتماً برای یک بار هم شده همشهریهای عزیزم به مکان بسیار رؤیایی اداره کشاورزی رفتید که بیش از نیم قرن بدون استفاده و بهرهبرداری در بهترین مکان شهر قرار گرفته!
داستان جزيره با اين بازارچه كاملاً متفاوت است. چون حدود پانزده سال پيش جزيره به مبلغ حدوداً صد ميليون تومان به بخش خصوصي واگذار شده، ولي از جايي كه در طول اين چند سال شهرداري و شوراي شهر به فكر منفعت خودشان بودهاند، با سنگاندازيهاي مكرر و اشكالتراشيهاي بيمورد، مانع از راهاندازي اين مجموعه شدهاند و ادعاي مالكيت و بهرهبرداري بي قيد و شرط از تمامي منافع جزيره را خواستارند.
احداث مجتمع تجاری در این نقطه که جاذبه توریستی طبیعی داره از فاحشترین اشتباهات و ناشی از بیفکری مسئولین وقت شهرداری و حرص پولسازی آنان به هر قیمتی بود!
ناگفتنی در مورد اینکه چرا و چگونه مثلاً بازارچهای با معماری کاسبکارانه در منطقه گردشگری یک شهر ساخته میشود فراوان است. تا زمانی که مفهوم عامیانهای از گردشگر در نگاه مدیران جامعه و نگاه کاسبکارنه کوتاه مدت بخشی از جامعه به گردشگر و عدم آشنایی گردشگران به وظایف خود وجود دارد و ابتداییترین حقوق انسانی، یعنی حفظ محیط زیست از طرف آنان رعایت نمیگردد همچنین لعبتها!!! را به عنوان امکانات گردشگری تحویل ما میدهند.
چند سال پیش یکی از شهروندان لاهیجانی که نامش محفوظ است، دقیقاً در کنار همین مکان که هنوز ساخته نشده بود تقاضای احداث هتل کرد. بنا به دلایلی که فعلاً جایز نیست بگویم با این کار مخالفت شد؛ درحالی که مقدمات کار فراهم شده بود و پروانه ساخت هتل صادر و حتی پی ساختمان نیز کنده شده بود، جلوی احداث هتل گرفته شد. محل هتل در مسیر خیابان قرار گرفت. به خاطر حفظ محیط سبز با ساخت هتل مخالفت شد، اما درست در همان نقطه این غول بی شاخ و دم سر برآورد. حکایت چاه میرزا آغاسی از یاد نرود.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای!!!!!!!!!!!!!!!!! شما لاهیجانیها چرا اینطوری هستید؟ همیشه صاحب نظرید، با هر کاری که بشه مخالفید، هیچ کدوم از همشهریهاتون حق پیشرفت ندارن. تا ببینین داره پیشرفت میکنه، هفتاد سالشو در میارید. مشکل خانواده خودتونو نمیبینید. بس کنید تورو خدا! عصر اتمه، مردم کره ماهو کشف کردن، شماها هنوز اندر خم یک کوچهاید؟؟؟ نسل جوونتون هم عقدهایتر از بقیه!!! با این کاراتون ننگم میاد بگم لاهیجانیام!!! یک کم از ترکها یاد بگیرید، اینقدر پشت هماند. این عکس فرصتی شد تا حرف دلمو بهتون بزنم.
امیر پورناظری: ما همه سپریم. تموم بچههای لاهیجان اینجان. هیچ [...] نمیتونه اینجا رو خراب کنه. تازه ما داریم پیشرفت میکنیم... هرکی بیاد برا خراب کردن، باید فکر اون دنیاش باشه... چون من و هزار نفر دیگه سپر بازارچهایم... در ضمن میدونین که بهجز لاهیجان، روستاهای اطرافشم همه میان اینجا... سطلسریها معروفن توو بازارچه. لاهیجان شهرش داره تغیر میکنه... جوری میشه که پلیسا دیگه قدم توو بازارچه بزارن، 100 نفر کمین برا دعوا میکنن... بازارچه یه عمر حرفه... من هر روز اونجام... بای. سئوالی داشتین به amirpoornazery@ymail.com بدین، من گاهی اوقات به ایمیلم سر میزنم.