شنیده شده است، زمزمه حضور مجدد کامل خیرخواه در صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی به تشدید چنددستگی بین حامیان سابق وی و نماینده کنونی لاهیجان و سیاهکل انجامیده است...
"سایه روشن" عنوان بخش جدیدی است که از این پس هر از چندگاه در مدار قانون و اخلاق به نقل شنیدهها و شایعات غیررسمی محافل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در "لاهیگ" میپردازد. مطالب منتشر شده در این بخش بر اساس آنچه در عرف جامعه به اخبار غیررسمی و شایعه ـ نه تخریب و بداخلاقی ـ موسوم است، الزاماً قرین به صحت نبوده و همچنین مورد تأیید یا رد "لاهیگ" هم نیست. "سایه روشن" در این وادی تنها در تلاش است با دیدهبانی و نظاره پیرامون خود، مخاطبان فهیم "لاهیگ" را با حرف و حدیثهای سپید و سیاه جامعهشان آشنا نماید و از سویی، مسئولان را با وظیفه سترگ پاسخگویی خود تنها نگذارد. "لاهیگ" با آغوشی گشاده از دریافت اخبار و گزارشهای مردمی استقبال میکند و پیشاپیش از همه شخصیتهای حقیقی و حقوقی که در این بخش، مورد التفات "سایه روشن" قرار میگیرند میخواهد تا نقد، نظر، پیشنهاد، جوابیه، اصلاحیه و پاسخ خود را در بخش نظرات همین صفحه یا به نشانیinfo@lahig.irبرایش ارسال نمایند.
وبلاگ رجا نيوز گيلان متعلق به آقاي اشكوري نبود، بلكه آقاي عاشوردهي با همكاري جمعي از جوانان انزلي اين وبلاگ را راهاندازي كردند و پس از آخرين مطلب كه از اقدام ارزنده استاندار تشكر كردند و به اهدافشان رسيدند، وبلاگ را حذف كردند. خبر بعد اينكه استاندار تصميم گرفته از بين دكتر مجيد دلاور و كارشناس ارشد آقاي مرتضي برگستان يكي را مشاور جوان خود اعلام كند و با رايزني مهندس آقازاده و خانم مهرورز مقرر شد شفيعي براي هميشه بركنار شود. خبر بعد اينكه با فشار دستگاههاي ويژه، جلوي توديع و معارفه رئيس حراست استانداري گرفته شد، و خبر ديگر اينكه بكيان كه از جوانان بسيار مؤمن و اهل ياد شهدا است و در وب سايت نويسي و كامپيوتر متخصص است، مدير فنآوري اطلاعات شد. وي اين پست را بدون رايزني بهدست آورد. همچنين آيتالله قرباني فرمودند تا من هستم، تغييري در امور مساجد گيلان نخواهد شد. همچنین از قرار معلوم رئيس دفتر استاندار ديپلم دارد و بر اساس بخشنامه رئيس جمهور جهت انتصاب مديران حرفهاي، وي بايد بركنار شده و احتمالاً آقاي حسين عباسنژاد از نيروهاي ولايي جايگزين وي خواهد شد.
معلوم است آقای نماینده بدجوری از نیکفر و ندیمی ترسیدهاند. ضمناً بعید نیست حضور پسرخاله جانشان برای شکستن رأی دکتر نیکفر باشد. در ضمن اسم چند نفر دیگر که در تلاش تبلیغاتی هستند را ذکر نکردید. در کل نوشته جالبی بود. امیدوارم ادامه داشته باشد.
واقعاً به یاد شب اول قبر هم باشید آقای (ق). تو چطور باید به فکر مردم روستای سراش باشید؛ تویی که پنج هزار متر زمین را محصور کردی در روستای خودت گولک و بدون تغییر کاربری ویلا آنچنانی درست کردی و برای یک خانه شما ترانس اختصاصی برق و آب گذاشتی، واقعاً از خدا خجالت نمیکشی؟ در فردای قیامت چه جوابی داری؟ دقیقاً مثل شما را مسئول دفتر شما در اسپیلی انجام داده. آخر آقای (م.ز) کیلویی چند که مسئول حراست بشود!؟ اون اگر خود را حراست بکند کافی است. این پردهها را که در شهر زدی کدامیک از عملکرد شماست؟ به حساب خودت برس که زمان خیلی تنگ است!
امام علی میفرمایند: اگر کسی در حکومت اسلامی مقامی داشته باشد و بداند که دیگری از او به این مقام سزاوارتر است اگر کنار نرود به مسلمانان خیانت کرده. آقای (ق) کنار برو!
خوب است كه بدانيد دختر آقاي (ش) مسئول دفتر اين آقاي نماينده هم در اداره چاي لاهيجان بدون هيچگونه آزموني به صورت قراردادي جذب گرديده و هماكنون مشغول است.
وقتی انسان بیسواد حرف بزند کار را خراب میکند. اول باید فکر کرد، بعد حرف زد. آیا لازم بود این شعر در مجلس خوانده شود؟ نماینده ما یک بار در دوره نمایندگی خود در مجلس آمد حرف بزند؟ راه رفت!
به نماینده محترم یک بیت جالب یاد میدهم که در جای مناسب آن را بخواند؛ نه اینکه هرجا که به ذهنش رسید بخواند: بیکمالیهای انسان از سخن پیدا شود/ پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود.
اي كاش ميتونستم از پلاك ماشينهايي كه براي همايش و نمايش آقای (ق) به سياهكل اومده بودند عكس بگيرم. واقعاً اتوبوس و مينيبوسهايي كه به اجبار از دانشگاه لاهيجان اومده بودند جالب بود و 90 درصد ماشينها پلاك تهران و قزوين و رشت بودن كه به خاطر چند دلار بيشتر اومده بودند. عليالخصوص اون كارواني كه آقاي (ع.م) از لاهيجان به سمت سياهكل راه انداخته بود ديدن داشت (آخي بنده خدا نهار رو با خيرخواه ميخوره و شام رو هم با قاسمي)!!! نميدونم چرا اينها خودشون رو گول ميزنن!! يه ذره هم حيا چيز خوبيه به خدا. اينهمه تبليغات كردند كه جايزه ميديم و فلان و بسان، ولي نتونستند اين بار مردم فهيم سياهكل رو گول بزنند. احسنت بر غيرت اين مردم غيور و فهميده سياهكل كه ديگه گول حرفها و شعارهاي دروغ آقای (ق) رو نخوردند. عده شركت كنندهها در نمايش آقای (ق) كمتر از 300 نفر بود... حاشا و كلا.
آدم باسواد و حسابدان! بنده عده سياهكليها رو كه در نمايش آقای (ق) شركت كرده بودن گفتم، نه اجنبيها رو... همون اول كه گفتم 90 درصد شركتكنندهها و تماشاچيها اجنبي بودند!
واقعاً تو چه شور و شعفي داري كه تونستي دقيق بشماري! من در تعجبم كه تو سالني كه كمتر از 3000 نفر به زور جاي ميگيرند، تو يه نفر چهجوري دقيق شمردي و ديدي 5000 نفرند؟! بابا اينهمه مغز متفكر دور و بر قاسمي هستند و ما از اون بيخبر بوديم! آره ديگه با اون مدارك قلابي كه داريد بايدم با يه نظر، عده دقيق افراد رو تشخيص بديد... آقايان مهندسين قلابي!!!
شنیده شده یه آدم جالب لیست مدیران، فرمانداران، بخشداران و تعویضیها که توسط تیم جدید استانداری ارنج شده را برده داده به آیتالله (ق) و حضرت آیتالله هم نسبت به این افراد که عمدتاً از اصولگرایان استان بودهاند موضع گرفته و خواسته که این اتفاقات نیفته و حتماً با آقای (م) و آقازاده مشورت صورت بگیرد و زمانی که استاندار رفته به دفتر آیتالله، دو بار ایشان را راه نداده و حتی نگذاشتهاند با آقای (م) دیدار کنه.
اینها خجالت نمیکشند. من چندی قبل به گولک روستای آقای (ق) رفته بودم. جالب این بود که کسی را ندیدم که طرفدار ایشان باشد. در ضمن ویلای قشنگ ایشان و ویلای مهندس شمسی یار غار آقای (ق) را در آنجا که با فاصله از هم قرار دارند مشاهده نمودم.
و حالا يك خبر داغ داغ! فردي به نام جمشيد بسطام (برادر خانم آقاي مهرداد حسيني، مدير آموزش و پرورش سياهكل) مسئول سازمان دانشآموزي و كارشناس آموزش راهنمايي تحصيلي استعفا داده و در متن استعفاي خود شعري بدين مضمون نوشته: ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت... واقعاً باعث تأسف است كه ما هر روز شاهد تحليل رفتن افراد ولايي و باتعصب آموزش و پرورش هستيم. آقاي مهرداد حسيني به كجا چنين شتابان؟؟؟ آيا اين درست است كه با ندانمكاريهاي خود و گوش كردن به فرامين آقای (ق) باعث لكهدار شدن آموزش و پرورش سياهكل شوي؟؟ از روزي كه مدير آموزش و پرورش شدي با غرضورزي خود و نماينده، عزل و نصبهاي بيمورد را شروع كردي و پس از آنهم، با گندكاري و فساد اخلاقي و جنايت يكي از معلمان روستاي [...]، بهجاي رسيدگي كامل و تأديب خاطي به سراغ افراد بيتقصير رفتي و آنها را از اين شاخه به آن شاخه نشاندي و بعد هم به دستور آقای (ق) يكي ديگر از نيروهاي ولايي و ارزشي و بسيجي به نام آقاي علي معتمدي را از مسئوليت روابط عمومي آموزش و پرورش بركنار نمودي تا عرصه را بر او تنگ كرده و خودتان به راحتي بتوانيد جولان دهيد!!! اكنون نيز برادر خانم مهرداد حسيني به خاطر اينهمه تبعيض و جابهجايي سياسي به تنگ آمد و استعفاي خود را به كارگزيني آموزش و پرورش سياهكل ارائه نمود. با وجود اينكه اين فرد در سطح استان و مدارس از برجستگي خاصي برخوردار است، اما متأسفانه به علت بيتوجهي مدير آموزش و پرورش سياهكل كه بهجاي رسيدگي به وضع آموزش و پرورش، فقط و فقط به فكر اطاعت از دستورات نابهجاي آقای (ق) است، از سمت خود استعفا داد. و حال قضاوت با شما مردم است. آقاي مهرداد حسيني! كشته از بس كه فزون است كفن نتوان كرد... بالاخره اين نيز بگذرد!
سياهكل؛ شهر پردهها! بحمد الله با همت و مجاهدت آقايان، شهرستان سياهكل از يك نظر حائز رتبه اول شد. صد البته در اين حوزه ركورددار شهرهاي گيلان است. اگر گذرتان به شهر محروم سياهكل افتاده باشد، بهطور قطع پردههاي الوان منقوش به اوصاف حضرات و تبريكات عملكرد [...] چشمانتان را نواخته است، بهطوري كه حتي جادوي افسونگر طبيعت بيهمتاي سياهكل را فراموش ميكني!! در شهر سياهكل البته به توصيه و تأكيد [...] تقريباً به هر مناسبت بومي، محلي، ملي، جهاني، غم و عزا و شادي پردههاي الوان و خوش رنگ بالا ميرود. در يك حساب سرانگشتي از ابتداي سال 1390 تاكنون (سه ماهه) بيش از 6000 پرده غالباً در تمجيد و توصيف عملكرد [...] بالا رفته است. صرفنظر از هزينه، فرصت و زحمات بي مزد و مواجب كارگران بيچاره شهرداري، قريب 120 ميليون ريال از پول اين مردم و شايد بيتالمال به هدر ميرود. به قول ظريفي كه گفته است: در شهر ما تقريباً كه نه، تحقيقاً به مناسبت هر زايماني هم پرده ميزنند كه البته اشتياق و تأكيد گريزناپذير [...] در اين مهم بيتأثير نبوده و نيست... قضاوت با شما! با اين پول به چند بيبضاعت ميشود كمك كرد؟ چند كلاس و مدرسه تجهيز و تأمين ميشد؟ و يا امكانات پزشكي و درماني مراكز بهداشتي را ساماندهي كرد و ...؟؟؟!!! آري! ايران را سراسر سياهكل ميكنيم، اما نه با كار و تلاش و سازندگي، بلكه با وعده و شعار و پردهنويسي!!!
به مورد بسيار خوبي اشاره كردي. بنده كارمند يكي از ادارات سياهكل هستم. باور بفرمایيد اداره ما براي رفع و رجوع امورات جزیي اداره كمترين تنخواهي ندارد، اما با دستور و اجبار شخص فرماندار، اداره ما مجبور است هر ماهه 5 تا 10 پرده به مناسبتهاي مختلف و خصوصاً تمجيد از عملكرد فلان مسئول يا آقاي نماينده هزينه نمايد. واقعاً آنچه كه اشاره كرديد، مشكل ادارات ماست و من به عينه اين مورد را تجربه كردم.
بهبه و چهچه!!! گل بود به سبزه نيز آراسته شد. واقعاً بايد از آقاي (ق) سئوال شود كه شما از آسمان به يكباره فرود آمدي كه از مردم كوچه و بازار متنفري و در رسانه ملي نيز اعلام ميكني كه حرف مردم كوچه و بازار غلط است و بنده هرچه كه ميگويم درست است؟! آيا شما نبودي كه در كوچه و بازار و در درب مغازهها قبل از انتخابات دست به سينه ميايستادي و از آنها براي انتخابات كمك و ياري ميخواستي؟! حالا همين مردم را با تمسخر و نيشخند ياد ميكني كه آنها امل و بيسوادند و فقط شما علامه هستي؟! جاي بسي تأسف و تأثر است!!!
البته پرده نويسي براي اطلاعرساني در مواقع خاص و يا بزرگداشت اشخاص و يا ولادتها و يا شهادتها و ... لازم و ضروري است، اما اينكه يكشبه شصت هفتاد پرده با مضمون معين و مشخص و با زيرنويسهاي واهي در تقدير از فلاني در شهر نمايان شود، در واقع به نوعي توهين به شعور مردم است!!!
چرا اصل موضوع را فراموش كردهايد و به صورت مسأله گير دادهايد؟ كل پردههايي كه در طي سال در خيابانهاي سياهكل وصل ميشود، كمتر از 30 الي 40 ميليون تومان هزينه دارد. اما بنرها و تبليغاتي كه آقاي (ق) فقط در همين همايش به اصطلاح همدلان خرداد ماه انجام داد، بالاي 60 ميلیون تومان فقط براي 2 ساعت هزينه داشت. حالا اينكه اين پول از چه راهي و از چه ارگان و يا جناحي به ايشان هديه شده و يا به اجبار از ادارات گرفته شده، با خدا!!!
خبرهاي مؤثق حاكي است هيأت نظارت شوراي نگهبان گيلان در حال انتخاب است. از جمله شروط تهران براي عضويت در شورا، داشتن شجاعت و دوري از هرگونه مماشات است، اما خبر مهم اينكه [...] بداند با مخالفت نسبت به اصولگرايان عاقبت بدي خواهد داشت. مطمئن باشد پسرش رد صلاحيت است و اسناد پرونده او تكميل شده و محققين شوراي نگهبان از 15 نفر در منطقه [...] تحقيق كردند كه فاتحه پرونده ايشان خوانده شده. [...] بهتر است طبق دستور اكيد مقام معظم رهبري از دخالت در امور اجرايي بپرهيزند و فقط زعامت ديني و سياسي مردم را برعهده بگيرند، نه دخالت در امور ريز اجرايي [...].
بنده به عنوان يك سياهكلي اصيل بايد بگم واقعاً متأسفم براي كساني كه خودشون رو سياهكلي فهيم ميدونن و تن به ذلت و خفت در مقابل آقای (ق) ميدن. عزيزان برادران و خواهران سياهكلي و لاهيجاني بدانند كه چندين ماه گذشته در يك نشست و گردهمايي كه آقای (ق) براي تجديد بيعت با عدهاي خاص برگزار كرده بود، يكي از شهروندان عزيز سياهكلي كه واقعاً براي ایشان خون دل خورده بود و خود و خانوادهاش شبانه روز براي انتخابات زحمت كشيده بودند و خانه ايشان به اصطلاح تبديل به هتل چهار ستاره براي نماينده شده بود، از آقاي (ق) سئوال ميكند كه چرا جنابعالي مسئولين اداراتي را كه مغرضانه عزل ميكني بهجايشان از روستاي گولك و پيركوه و فلان روستا انتخاب ميكني؟! مگر در سياهكل ما افراد تحصيلكرده و واجد شرايط نداريم كه در ادارات سياهكل مشغول كني و يا در لاهيجان تحصيلكرده وجود ندارد كه در ادارات لاهيجان مشغول به كار شوند؟! اما آقای (ق) با گستاخي و بيشرمي تمام پاسخ داد: اولاً جنابعالي داري پرت و پلا ميگي و ثانياً بنده در سياهكل و لاهيجان ايده نميبينم و سياهكليها و لاهيجانيها ايده ندارند كه من به آنها به اين ديد نگاه كنم!!! آقاي (ق)! شما به چه عنوان و به چه حقي به خودتان اجازه ميدهيد كه به مردم فهيم لاهيجان و سياهكل توهين كني؟ مگر همين مردم فهيم نبودند كه به شما 21000 رأي دادند و شما را به عنوان وكيل خود برگزيدند؟؟ آيا اين است جواب اعتمادي كه مردم به شما كردند و حالا بايد آنها را بي ايده خطاب كني و هميشه و در همه جا هم بگويي كه مردم سياهكل قهوهخانه نشين هستند و حرفهاي كوچه و بازاري ميزنند!!!
من اگه جاي اون بنده خدا بودم و چنين توهيني به من ميشد آن چنان محكم [...] ميزدم كه ديگه جرأت نكنه به كسي توهين كنه و حرف زشت از دهنش بيرون بياد. ناسلامتي نماينده مجلسه، نه لات چاله ميدون. در ضمن ايكاش ازش سئوال ميكردي ايده يعني چي؟ اگه بلد بود اون وقت اين دوره هم بهش رأي ميداديم!!! به نظر اون ايده يعني اين كه آقای (ق) برادرزاده خودش به نام حافظ رو كه يك فرد [...] هست در حراست دانشگاه آزاد لاهيجان مشغول به كار كند و بعد از مدتي جناب آقاي حافظ بيسيم حراست دانشگاه را نيمه شب از دانشگاه ربوده و با دوست خودش كه يك كلاهبردار حرفهاي ميباشد و چندين پرونده كلاهبرداري و قاچاق عتيقه دارد همكاري كند و بعد فرداي آن روز اعلام كند كه بيسيم مرا دزديده... (كدام دزد است كه ز دزدان بز بدزدد؟؟!!) بعدشم زماني آقاي (ق) براي حل اين مسأله رفته بود كه كار از كار گذشته بود و حراست دانشگاه لاهيجان محبت كرده بودند و به استان خبر داده بودند. هرچند اين عمل خلاف را برادرزاده نماينده با ايده انجام دادهاند. يعني همان ايدهاي كه آقای (ق) مد نظر دارد. (اين هم ايده... واقعاً ايده در اين خانواده موج مي زند...)
حالا كه فكر ميكنم حق با آقای (ق) است. چون اون بنده خدا منظورش اون كسايي بود كه بهش رأي دادند. خُب بيچاره راست ميگه ديگه، اونا ايده ندارند، ندارند، ندارند. حالا اين ايدهاي كه وگفتي يعني چه؟ خوردني بيد يا پوشيدني؟ توي جيب جا وشه؟ از وسايل آشپزخانه بيد؟ بيسيم دانشگاه بيد؟ زمين در سياهكل محله بيد؟ ويلا در گولك بيد؟ آها، كارخانه بيد؟...
از سخنان بالا مشخصه که همه نوشته مدیران سایت است. از انصاف نگذریم شمایی که نوشتی بنرها 60 میلیون هزینه داشتن، یه کمی به ذهنت فشار بیار و یه ماشین حساب بگیر دستت و بعد بیا بنویس و وجه سایت خودت رو خراب کن. اگه ده میلیون بزاری واسه طراحی (که خیلی دست بالا میگیریم) و ده میلیون دیگه هم میذاریم واسه داربست و رفت و آمد و کارگری که بازم کلی دست بالا گرفتیم، حالا 40 میلیون میمونه. شما یه قیمت بگیرین؟ اگه بدون تخفیف متری 4500 حساب کنی، میشه به عبارتی 8888.88... مترمربع که قاعدتاً داربست [...] جان جنابعالی هم نمیتونه این داربستها رو گنجایش بده. میدونم الآن میگین من خودم این پست رو قبلاً زدم که سایت رو خراب کنم، ولی بهتون پیشنهاد میکنم دست بکشین از این کارا و یه کمی رو خروجی سایتتون نظارت کنین. حالا موارد دیگری هم بود که از خوصله سایت خارجه.
آقایی که اومدی هزینهها را توجیه کنی؛ حالا هزینه این تبلیغات دروغین هر چقدر باشد! آیا با توجه به محرومیت منطقه میارزد؟ بیایید ببینید محرومیت در منطقه دیلمان بیداد میکند. یک نفر که اصلیت دیلمانی ندارد و بومی منطقه نیست، خود را دیلمانی جا زده و مردم هم فکر میکردند که او دیلمانی است و به او رأی دادند؛ در صورتی که این آقا اهل یکی از روستاهای استان قزوین است و هیچ عرقی نسبت به منطقه دیلمان یا سیاهکل و لاهیجان ندارد.
بهبه بالاخره سروكله مهندس قلابي هم پيدا شد!!! مثل اينكه ايشون خيلي دقيق تشريف دارن!!! اين آقاي مهندس قلابي ما هموني هستن كه ميگفتن دقيقاً 5000 نفر توي همايش آقاي قاسمي شركت كرده بودند!!! الآنم دوباره خيلي دقيق و حساب شده با ماشين حساب فهميدند كه بنرها اينقدر خرج نداشتند. در ضمن فكر كنم ايشون اون 5000 نفر رو هم با ماشين حساب حساب كردند!!! آقاي مهندس قلابي بنده اون 60 ميليون رو بابت تبليغات و پردهها و بنرها نوشتم. حالا يه بار ديگه اگه حساب كني ميفهمي كه 60 ميليون تومان تازه رقم خيلي پایينيه! يه نگاهي به اون كتاب تبليغاتي كه با عكس آقای (ق) چاپ كرديد بياندازيد (يوسف نامه) ببينيد چقدر هزينه داشت!! كتاب قطوري كه در تمامي روستاها و در سطح شهر لاهيجان و سياهكل و رودبنه و ديلمان پخش شد چقدر هزينه داشت؟! آقاي عاقل و دانشمند و مهندس قلابي كمتر خودت رو گول بزن و پاچهخواري كن!! چيزي از عمر قدرتطلبي و حكمفرمایي كاذب جنابعالي نمونده!! بعدش بشين و با ماشين حسابت حساب كن ببين چقدر دروغ گفتي و چقدر ماشين شستي و چقدر سر اين مردم ساده و زودباور كلاه گذاشتي تا بتوني جلوي نماينده و مسئول دفتر ايشون، خودت رو شيرين كني!!؟؟
ببین خشگل پسر! من خودم یکی از منتقدین به بسیاری از سیاستهای نادرست آقای (ق) هستم و بارها خیلی از مسائل رو رودررو بهشون گفتم و حتی تو این مراسمات پول خرج کن هم حضور نداشتم. تمام این پول از کیسه مردمه، درست. هیچکی از مال پدرش نمیبخشه، حتی من و تو. مهندس قلابی هم باباته. ولی شمایی که آینده شهرت برات مهمه و دم به ساعت میای ببینی کی پست زده و چی زده، بهتره یه کمی منطقی باشی. قاعدتاً شما باید یه کمی نسبت به نوشتههات دقت کنی. البته صحبت با انسانهای منفیبافی مثل عده قلیلی از نظردهندگان که همیشه ساز مخالف میزنند، کاری بس عبث و بیهوده است. شمایی که به محض دیدن علمتهای سئوال همیشه طرحکنندگان را به راحتی فشردن چند کلید به ماشین شستن و پاچهخواری و ... محکوم میکنی. اگر بنده از آقازادگان و بالادستیها بودم، قاعدتاً الآن مشغول برنامهریزی برای پست خودم در دوره بعد بودم، نه خواندن توهینهای یک عده بیمنطق.
دوست عزيزي كه نميدونم اين اطلاعات رو از كجات در مياري! بنده نه طرف اين مهندس هستم، نه طرف نماينده و نه پولي ميگيرم بابت اين حرفها. وقتي نميدوني اين به قول شما يوسفنامه كجا چاپ شده، كجا پخش شده، چرا از خودت حرف در مياري؟ داستان شما، داستان چوپان دروغگوست. آدم نيمه عاقل! اين كتابچه توسط دستگاههاي كپي خودشون چاپ شده، نه اينكه به چاپخونه رفته باشه. اگه ديده باشي، كاملاً پيداست. مگه چقدر خرج ميشه بابت كپي اين صفحات؟ در مورد تبليغات شما اول ماشين حساب دست گرفتن ياد بگير بعد بيا بگو 60 ميليون خرج شده. با اين مقدار پول ميشه رأي تو كه تویي، رأي كل خانوادت رو با بروبچههاي محلت رو + همه لاهيجانيها خريد. شما محاسبات خودت رو نگه دار در كوزه آبشم نخور، سرطان دروغ ميگيري!!!
به نظر من بايد به چيزاي مهمتر فكر كرد و به خاطر يكسري مسائل بيارزش خودمون رو سرزنش نكنيم. دوستان عزيز! ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه هست... الآنم دير نشده، درسته چهار سال لاهيجان و سياهكل از نظر عمران و آبادي و فرهنگ عقب موند، ولي تجربهاي شد كه ديگه گول مظلومنمايي يك عده رو نخوريم و بهشون اعتماد نكنيم. همين آقاي نماينده فعلي زماني براي بهدست آوردن رأي به در مغازهها و خونهها ميرفت و ازشون خواهش ميكرد كه به من رأي بديد و بعد از اينكه به مجلس راه پيدا كرد، همه چيز رو فراموش كرد و بعد از گذشت سه سال و اندي باز هم سروكلهاش پيدا شده و دوباره همون حيله گذشته رو داره تكرار ميكنه و باز هم روز از نو و روزي از نو... اما اين بار ديگه مردم فريب وعدههاي دروغين و مظلومنمايي اين فرد رو نميخورند و با چشماني باز و عقلي سليم ميخواهند نمايندهاي را انتخاب كنند كه اينطور مغرور و چند چهره نباشد!!!
"بنده نه طرف اين مهندس هستم، نه طرف نماينده"؛ اما نوشتهات نشون میده یکی از این دو تایی. دستگاه را به چه قیمتی و با کدوم پول خریدند؟ کاغذ خریداری نمیشه؟ کسی که روی دستگاه کار میکنه حقوق نمیگیره؟ ...؟
منطقه آزاد انزلی مرکز جریان [...] در گیلان است. بهتر است بدانید که آقای (ن) با آقای (ب) ملاقات کرده و برنامههای خود را برای انتخابات آتی هماهنگ کردهاند. آقای (ن) همه جا گفته که تأیید خود را از آیتالله جنتی گرفته است. آقای (ب) هم به عنوان نماینده جریان [...] در گیلان در خدمت اینگونه افراد است. آقای (ن) را که همه میشناسند [...]
اولش که چهار سالهای قبل هم هیچ گلی به سر کسی زده نشد. دوماً خرج سی دی بیشتره یا یه کتاب کوچیک؟ مگه آقای ندیمی سی دی نمیزد؟ حداقلش اینه که قاسمی رو دو هفته یه بار میشه تو خیابون دید، ولی نمایندههای قبلی رو هر چهار سال یه بار میدیدیم. شما نسخه رو از این کتاب روی اینترنت به اشتراک بزار تا من ببینم و توجیهت کنم که داری حرف یک عده مغرض به نظام رو تکرار میکنی که هرکی بیاد بالا جهت خدشه دار کردن وجهه نمایندگان مردم دم به ساعت منفی بافی می کنند. ولی مشکل شما بالاتر از این چیزاست... مشکل شما از اون ته آب می خوره!!!
آقا جون من كه ميگم اين يارو مهندس قلابيه و ماشين شور و پاچهخوار نماينده و عواملش... زياد نبايد بهش توجه كرد، چون بنده خدا كمبود شخصيت داره و كسي تحويلش نميگيره، خواست يه چيز گفته باشه كه نگن بنده خدا لال بوده...!! آخه مهندس قلابي [...] تو فكر كردي كه همه مثل تو و خانوادت هستن كه بخوان رأي خودشونو بفروشن و در آخر خودتم با رأيت بفروشي؟؟!! يه كم شرم و حيا هم چيز خوبيه به خدا! تو خجالت نميكشي كه ميگي با 60 ميليون تومان ميتوني رأي تمام خانوادههاي لاهيجاني رو بخري؟ واقعاً براي تو و اون اربابت متأسفم! چرا به خانوادههاي بافرهنگ لاهيجاني توهين ميكني؟؟!! يه كم جنبه داشته باش و بدون هيچگونه توهيني از ندانمكاريهاي خودت و اربابت دفاع منطقي كن، نه توهين...
لاهیجانیها! پسر خوب! لاهیجانیها که به خاطر آینده و این چیزا رأی ندادن. همه به خاطر سیاسی بازی رأی دادن. برین به گندههاتون بگین بیان بشینن بحث سیاسی کنن، نه یه عده بچه که هیچ منطق و استراتژی ندارن. دیدم گندههاتون (اونایی که رأی میخریدن) چه جوری وقتی نمایندشون تأیید نشد، مثلاً لج کردن و آخر شب چهجور رو دمشون موند و هنوزم همون جوری رو دمشون مونده!!!
بالاخره تهديدها بر عليه اسماعيل بابایي عملي شد و از شوخي به جدي تبديل شد. روز پنجشنبه گذشته ساعت 2 بعدازظهر شخصي به دنبال آقاي اسماعيل بابايي مياد و ازش خواهش ميكنه براي حل يك مسألهاي با هم جايي بريم. بعد اسماعيل بابايي را به يك خانه نامعلوم ميبرند و پس از بستن چشمان او و بهوجود آوردن جنگ رواني برعليه بابايي، او را به قصد كشت كتك زدند و به او گفتند كه اگر بخواهي وارد عرصه انتخابات بشي، باز هم همين بلا رو سرت مياريم. در ضمن از اسماعيل بابايي به زور يك برگ سفته سفيد امضاء ميگيرند و بعد جيب اون بنده خدا رو هم خالي ميكنند!!! يعني ميخوان خرج انتخابات خودشون رو با پول اسماعيل بابايي برپا كنند؟؟!! آدمربايي در روز روشن، اون هم در شهر كوچكي مثل سياهكل؟! آقاي (ق)! چشمانت روشن با اينهمه امنيتي كه از اون دم ميزني و ميگويي بنده در حوزه انتخابيه خودم هيچگونه مشكل امنيتي ندارم!!!
آخه چرا اینقدر خیالبافیهای کودکانه انجام میدین؟ مگه داریم تو ایالت تکساس آمریکا زندگی میکنیم؟ عیب واسه شما زدن این حرفا! من نمیدونم شما چرا دارین به شعور مردم توهین میکنین و فکر میکنین مردم این داستانهای تخیلی رو باور میکنند؟ شما علناً دارین میگین که آقای (ق) از جیب طرف پول برداشته تا خرج انتخابات خودشو بده؟ مگه یه آدم چقدر پول نقد با خودش حمل میکنه؟ مطمناً بنا به گفته شما اگه هزینه بنرهای یه روزه 60000000 بشه، خرج انتخابات بیشتر از ایناست و هیچکی این مبلغ پول رو با خودش اینور اون ور نمیکنه. مگه سقف یه سفته چقدر میتونه باشه؟ مطمناً پول نقد و سفته با هم به اون مقدار مورد نیاز نمیرسه که هیچ، بلکه شاید بتونه یه درصد یک رقمی از اون رو جبران کنه. باز هم نصیحت پدرانه من به شما اینه که اول کمی فکر کنین و بیاین اینجا سرعت تایپتون رو قوی کنین (جهت افزایش سرعت تایپ احتیاج نیست این کلمات بیمعنی رو اینجا بنویسین، میتونین از امکانات متعدد سیستم عاملها استفاده کنین).
آقاي عقل كل و مهندس قلابي! اولاً تکزاس نه تگزاس (هرچند جنابعالي از نظر سواد زير صفري زياد نبايد ايرادت رو گرفت). دوماً جنابعالي مگه اونجا بودي و ميدوني كه آقاي اسماعيل بابايي چقدر با خودش پول داشته؟ سوماً هيچ چك و سفتهاي سقف نداره آي كيو!!! تو يكي ديگه گندش رو درآوردي با اين كامنتهاي سراسر مسخرت! خدايي بهجاي دفاع از اربابت آقای (ق) داري آبروي اون بنده خدا رو هم ميبري! مخمل جان! اصلاً حرف نزني خيلي بهتره، سرعت تايپ يعني چي؟؟ فكر كردي همه مثل خودت تايپيست بودن و بعدش با پاچهخواري فلاني سيكلت رو تبديل به ديپلم كني و بشي مدير [...]؟!
یوزپلنگانی که با من دویدهاند. بیگمان سالها سیاهکل در انتظار نمایندهای از جنس مردمان مهربانش بود تا سر از صندوق انتخابات بیرون آورد و دستگیر شهر و شهروندانی گردد که مدتهاست مردم فهیم و انقلابیاش محرومیت را از اعماق وجود حس نمودهاند، تا اینکه حدود 3 سال پیش یوسف قاسمی نامی شد که در صدر لیست کاندیداها به عنوان برنده انتخابات درخشید و سیاهکلی برق امید در چشمانش درخشیدن گرفت و چه اشکها که بر صورت پیر و جوانش جاری نگشت. یارانی که تا پای جان برای یوسف دویدند و به دور از پشیمانی امروزشان، انسان را به یاد کتاب "یوزپلنگانی که با من دویدهاند" بیژن نجدی میاندازد. در میان این یوزپلنگان، نام مردی به چشم میخورد که با تابعیت دوگانه لاهیجانی و سیاهکلی بیگمان بیشترین نقش را در پیروزی قاسمی ایفا نمود. اسماعیل بابایی که در پیروزی قاسمی در صف اول شمشیرزنان با شعار حمایت از چایکار و برنجکار مبارزه نمود، امروز به عنوان نیرومندترین مدعی او در عرصه اتخابات حضور دارد و علت حضور را صریحاً عدم تحقق وعدهها به مردم میداند و معتقد است به دور از یکسونگری باید از تمام پتانسیلهای دو شهر به نفع مردمان فهیمش استفاده گردد و لاهیجان و سیاهکل با توجه به ویژگیهای تحسین برانگیزشان هریک موجبات پیشرفت دیگری شود. او شعارهای تفرقهافکن را تنها باعث افت در توسعه دو منطقه و عدم استفاده از نیروهای کارآمد دانسته و معتقد است که نباید هیچ شخص و کاندیدایی آن را وسیله قرار دهد و حتماً یکی از دلایل بزرگ این تفکر، دو تابعیتی بودن بابایی است. اسماعیل بابایی با تابعیت دوگانهاش که مادری او را به پیرکوه سیاهکل و پدری به روستای بنگبر در 3 کیلومتری لاهیجان متصل میکند و با حدود 9 سال سابقه کار در سیاهکل و تعامل گسترده با مردم دو ناحیه و تحصیلات دانشگاهیاش در مقطع فوق لیسانس علوم سیاسی به همراه روحیه خستگیناپذیر، تمامی رقیبانش را به چالشی سخت خواهد کشید که یوسف قاسمی کمترینشان خواهد بود. امروز علیرغم نامهربانیها و کملطفیها و نامردمیها، یاران قدیم و جدید اسماعیل در لاهیجان و سیاهکل که به صداقت او در سالیان متمادی ایمان آوردهاند، همچون یوزپلنگانی در کنار او تا لحظه آخر خواهند دوید تا به دور از شعارهای تفرقهافکن، تمام تلاششان رسیدن به شایستهسالاری. سازندگی، محرومیت زدایی، توسعه و ایجاد یک عزم همگانی برای رشد و پیشرفت در عرصه کشاورزی و حل مشکل برنج و چای که اسماعیل تمام داشتههای زندگی امروزش را مرهون این بوته دانسته و خود را تا ابد بدهکار زمین زراعی پدرش میداند خواهد بود.
اسماعیل بابایی به هیچ وجه قاسمی را رقیب خود در انتخابات نمیداند. او با استفاده از دو تابعیتی بودن که مادری وی را به سیاهکل و پدری وی را به بنگبر واقع در 3 کیلومتری لاهیجان متصل میکند و روابط و تعامل خوب وی با مردم سیاهکل به مدت 9 سال، استقبال بسیار زیاد مردم سیاهکل از او و .... بیشک بیش از هرکس دیگر دوست دارد در یک رقابت سالم محبوبیت مردمیاش را به رخ دیگران بکشد.
شما اول اجازه بدین نمایندتون تأیید صلاحیت بشه! همون آقایی که تو میاندورهای رفت اصفهان و رد صلاحیت خورد. اگه یه بار گذرت به بانک خورد، بد نیست یه تحقیق در مورد صفته کنی.
اولین همایش بینالمللی بتنهای ناتراوا را که یادتون هست یک ماه پیش در گیلان بعد از 2 سال کار شبانهروزی و با حمایت مستقیم آقای مهندس امینی مدیرعامل اسبق شرکت آب و فاضلاب استان گیلان به مدت 3 روز با پیام رئیس جمهور و رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و وزیر نیرو و با جذب 400 عنوان مقاله علمی - تخصصی با حضور شرکتکنندگان بینالمللی راهاندازی شد. در ادامه بیثباتی مدیریتی و هرج و مرج شدیدی که در یک سال اخیر در آب و فاضلاب گیلان حاکم گردیده، دیروز بنیانگذار و مدیر این همایش جناب آقای دکتر مقدسی توسط حمید روشنروان مدیرعامل جدید و پروازی این شرکت دولتی که از نزدیکان حمید ثمره هاشمی (برادر دستیار ارشد رئیس جمهور و یکی از 2 برادران ثمره هاشمی شاغل به عنوان معاونین وزیر نیرو!) رئیس آبفای کشور هست، خلع حکم و از کار برکنار گردید!! لازم به ذکر است هیچیک از دیون مالی این همایش، از جمله حقالزحمه اساتید و داوران مقالات علمی و مسابقات تخصصی بخش بتن دعوت شده به همایش از سوی مدیرعامل جدید این شرکت پرداخت نشده و حتی جوایز اختصاص داده شده به برندگان، مانند کارت هدیههای بانکی نیز توسط وی ضبط شده است!! جالب اینکه مدیرعامل جدید آقای حمید روشنروان از پدیدههای مدیریتی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور به حساب میآیند!! با گذشت کمتر از یک سال از دوره مدیریت ایشان، کلیه پروژههای شرکت آبفای گیلان کاملاً تعطیل و چندین شرکت بزرگ و اصلی که تا پیش از این با سرعت و بهطور شبانهروزی در حال فعالیت در سطح شهر رشت و سایر مناطق اجرای این طرح بودهاند، از ادامه همکاری با این شرکت دولتی انصراف دادهاند و تقریباً کلیه پستهای مدیریتی سازمانی مهم و تصمیمگیر و اجرایی این شرکت به صورت بیثبات و سرپرستی اداره میشود و مدیران برخی مناطق مهم اجرای طرح استراتژیک بانک جهانی، مانند شهرستان رشت و انزلی و آستارا در اعتراض به عملکرد تخریبی مجموعه مدیریتی جدید آبفای استان گیلان استعفا دادهاند. بارها جراید استانی و کشوری، از جمله سایت وزین تابناک و ... اخبار رکود در فعالیتهای عمرانی و اجرایی شرکت آب و فاضلاب استان گیلان (بعد از صرف هزینههای چند صد میلیاردی اجرای پروژههای جمعآوری فاضلاب و نوسازی سیستم انتقال و تأمین آب شرب) در یک ساله اخیر پوشش داده و نسبت به وقوع بزرگترین ضربه به بیتالمال مسلمین در این استان محروم شمالی هشدار دادهاند. حال سئوال اینجاست که مسئول این نابسامانیها کیست؟ آیا جناب ثمره هاشمی برادر دستیار رئیس جمهور و رئیس سازمان آبفای کشوری نباید پاسخگوی علت این بیکفایتیها در مجموعه مدیریتی خویش باشد؟ آیا نمایندگان محترم شهرستان رشت، آقایان آقازاده، کوچکینژاد و تأمینی و سایر نمایندگان استان گیلان که در تغییرات مدیریتی و عزل و نصبهای شخصی و فامیلی در سطح استان گیلان و از جمله مجموعه تخصصی آب و فاضلاب استان گیلان دخیل بودهاند، نباید به موکلینشان پاسخ این هرج و مرجها و نابسامانیهایی که با انتصاب این مدیر غیربومی و پروازی ایجاد گردیده را بدهند؟ چه کسی پاسخگوی مردم گیلان است که سالهاست ناظر مرگ تدریجی تالاب بینالمللی و سابقاً زیبای بندر انزلی به دلیل سرریز شدن فاضلابهای صنعتی و شهری در محیط زیست گیلان هستند؟ به یاری خدا باز هم ادامه دارد...
بله دوست عزيز! به آقاي مهندس قرباني پيشنهاد استانداري فارس شد، ولي ايشان به علت شركت در انتخابات مجلس در لاهيجان و سياهكل قبول نكردند و گفتند كه خدمت كردن به مردم شريف لاهيجان و سياهكل را به استانداري فارس كه استان بزرگ و حائز اهميتي در كشور است ترجيح ميدهم. درود بر اين غيرت و حس ناسيوناليستي.
آقای مهدی قربانی هم یاد گرفتن خوب واسه خودشون پپسی وا کنن! اتفاقاً به پسرعمه من هم وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد شد، ولی گفتن چون تازه تأسیسه قبول نمیکنم.
باز هم دستهگلي ديگر و تدبير غلط ديگري از ناكارآمدترين و نالايقترين مديري كه تاكنون ديدهام. بله! آقای (م.ح) مدير آموزش و پرورش سياهكل پس از مدتها تفكر تصميم گرفت محل اداره آموزش و پرورش شهرستان سياهكل را عوض كند و به بيرون از شهر منتقل نمايد (به گمانم ايشان فكر كرده كه اداره آموزش و پرورش هم مانند كارواش و يا كارگاه بلوكسازي است كه نبايد داخل شهر باشد). آخه آدم حسابي! تو با ماشين اداره تمام كارهاي اداري و شخصي خودتو ميتوني انجام بدي و از بيتالمال استفاده شخصي كني، فكر جيب همكاراي فرهنگي عزيزت رو نكردي كه با اين تورم و فشار زندگي بايد به چه نحو به اداره رفت و آمد كنند؟ هرچند بيشتر از اينها هم از ايشان انتظار نميرفت! خب بنده خدا حالا حالاها مات و مبهوت از مدير شدنشه، چون اصلاً فكرش رو هم نميكرد (با اون سابقهاي كه از قبل داره...). در ضمن شنيده شده كه آقای (م.ح) چندي پيش با يك گروه 150 نفره از سياهكل به ديدار آقاي مشایي رفتند و با او بيعت كردند. ضمناً ایشان به تمام كانديداهاي مجلس نيز قول كمك و ياري دادهاند؛ عليالخصوص مهدي قرباني، كامل خيرخواه، قاسمي، اسماعيل بابایي و ...
آخه شمایی که بدون هیچ تحقیق و اطلاعی فقط حرف میزنین! جهت اطلاع شما، قراره در محل فعلی آموزش و پرورش سیاهکل ساختمان درست بشه و این تغییر به خاطر همین بود؛ نمیتون که تو خیابون چادر بزنن. دوماً برای این مدتی که آموزش و پرورش در اون محل مستقر هست، برای کارکنان سرویس مهیا شده تا به دردسر نیوفتن. سوم اینکه این کار خودش با گسترش شهر و بیشتر شدن مسیرهای تاکسی خور که قبلاً مسافر کمی داشتن کمک میکنه.
سلام خدمت مردان بزرگ سرزمين گيل و ديلم. من مردي كوچك از دياري بزرگ، سرزميني كه به شهر قيام ملقب است سخن ميگويم. شهري كه بسياري از مردان حسود سرزمينهاي گمنام سعي بر اين داشتند كه نام حماسي اين شهر را كمرنگ كنند. با مراجعه به سايت سياهكل دات كام و همراه داشتن يك فيلترشكن قوي، صحت گفتههاي اين حقير را خواهيد ديد. نگاهي گذرا به اين سايت به ظاهر بيطرف اما پرطرفدار مرا بر آن داشت ته ماندههاي جوهر بيرنگ حقيقت را برداشته، مطلبي كوتاه بر كاغذ سياه سياست كه بعيد ميدانم رنگ اين قلم را بر خود بگيرد بنويسم. ابتدا موضع خود را مشخص میكنم. من وابسته به هيچ سازمان، گروه، حزب و طرفدار هيچ كانديدايي نيستم، نه رأي داده و نه خواهم داد. اینجا گرگها هم افسردگی مفرط گرفتهاند. دیگر گوسفند نمیدرند، به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند... و اما بعضيها انگار خيلي احساس ناراحتي ميكنند كه مثلاً بعد از سالها يك نماينده از سياهكل به مجلس راه يافته و يا رئيس فرهنگ لاهيجان يك سياهكلي است و ديگر مديراني كه سياهكلي بوده و در رأس قرار دارند. ما چه سياهكلي باشيم چه لاهيجاني، از مديران كار ميخواهيم كه هركس بنا به لياقت و توان فكري خود آن را انجام ميدهد. چرا با نام بردن بعضي از مديران كه اكثراً سياهكلي هستند، سعي در تخريب شخصيت آنان دارند؟ نويسندگان اين مطالب افرادي هستند كه كبك گونه زندگي ميكنند و به خيال خويش، مردم ما وقايع اوايل انقلاب را فراموش كردهاند كه چطور چماق به دستان و قداره كشان آن زمان با گذاشتن ته ريش و جاي مهر داغ بر پيشاني خويش، امروز مرد عمل شناخته ميشوند و صداي والذالينشان تا كوچهها آنطرفتر ميرسد يا شخصيتي ديگر كه پشت نقاب روحانيت، پسرانش جزء كارتلهاي اصلي اين استان هستند چيزي نميگويند؟ آيا كارنامه مديراني كه شما از سياهكل مدعي فساد اخلاقي از ايشان هستيد، از رؤسايي كه بدون ذكر نام به آن اشاره كردم سياهتر است؟؟؟ كدام مدير است كه از اقوام خود بر سر كاري استفاده نكند؟ چه سياهكلي باشد، چه لاهيجاني، چه عرب باشد، چه عجم؟ همه هميناند دوست عزيز! در مقابل هم جبهه نگيريد. حرف زدن و انتقاد كردن شما همچون جريان رأيگيري است كه خود انتخاب ميكنند، خود منصوب ميكنند بدون توجه به كاغذهاي درون جعبه سياه كه هيچ وقت خوانده نشد (البته بلانسبت كشور ما) و اگر هنجرهها پاره شود... اگر نخواهند، نميشنوند! در پايان از مديريت اين سايت ميخواهم اگر از بسته شدن سايت خود نميهراسند اين مطالب را بدون سانسور بگذارند. بگذاريد دلمان خوش باشد كه سايتي بيطرف در مقابل ماست. بدرود... يا حق!
سلام خدمت تمامي دوستان و سروران سياهكل و لاهيجان. زمزمههاي انتخابات بازم هم شوري نو (منظور انتخابات مجلس است) در خون و رگ مردان شهر و روستا
به جريان انداخته، بهطوري كه در كمتر جايي كه جمعی باشند، ديده ميشود نامي از كانديدايي برده نشود و در موردش بحث نكنند. توي اين نابسامانيهاي روزگار اين هم به نوبه خودش يك نوع سرگرمي است. چهرههايي كه قبل از انتخابات لبخند ميزنند و بعد از آن اگر بر كرسي مجلس بنشينند، تا 3 سال و 6 ماه بعد ديگر نه از كنار مغازهات عبور ميكنند، نه در خيابان برايت دست به سينه ميايستند... تماشايي است... و در پايان اگر كارنامه خوبي نداشته باشند، با وعدههاي 4 ساله دوم در 6 ماه آخر به ميدان ميآيند و دوباره سلامها و تعظيمها شروع ميشود... اما به دور از انصاف است كه همه را اينچنين بپنداريم. متأسفانه در كشور ما كمتر كسي است كه بر پست تخصصي خود باشد؛ معارف ميخوانند، در وزارت راه و ترابري
مشغول خدمتاند، شهرسازي و معماري ميخوانند و در وزارت بهداشت خدمت ميكنند. خوب اينان نميتوانند آنطور كه بايد به مردم خدمت كنند، چون علمش را نداشته و در نتيجه مملكت ما اين ميشود كه هست. و اما هستند كساني كه هم تحصيلاتش را دارند، هم قدرت تكلم و علم و آگاهي به قانون و از همه مهمتر اينكه در زماني كه اصلاً حرفي از انتخابات نبود، با روابط عمومي بسيار بالايي كه داشتند و دارند، در بين كانديداها در جايگاه خاصي قرار گرفتهاند. بله اسماعيل بابايي را بعضيها مرد سخن مينامند كه اميدواريم بعدها به مرد عمل نيز ملقب گردد. بابايي تا به امروز توانسته چهره خوبي از خود بهجا بگذارد، كارها را بدون چشمداشت انجام ميدهد، در كلام توانا و در قلم برنده است. اينها را براي آنان ميگويم كه او را نميشناسند. كسي كه يك برخورد با او داشته باشد، ميفهمد كه اينها حقيقت است، نه چاپلوسي. با آرزوي موفقيت براي او و اميد اينكه اگر بر كرسي مجلس ورود كرد، شخصيت اجتمايي خود را حفظ كرده و پست و مقام ذرهاي در او خلل ايجاد نكند. شما را به خدا ميسپارم. بدرود... يا حق.
5 شهریور 1390: خبرهای رسیده حاکی از انتصاب دکتر دلاور به عنوان مشاور جوان و آل حبیب، نظرنیا و شوقی به عنوان اعضای شورای مرکزی گروه مشاوران جوان است که هفته آینده حکم خود را دریافت میکنند.
مهدی لطفی از معاونت روابط عمومی استانداری برکنار شد و دیگه مشاور ارتباطات آیتا... قربانی هم نیست. شنیده شده شفعیی هم برکنار شده و قراره برای یکی از بخشداریها تعرفه بشه.
بابایی هم یکیه مثل اونای دیگه. بقیه که سابقه خوبی داشتند، اینجوری درآمدند، وای به حال این که از همین اول زمزمههایی ازش به گوش میرسه مبنی بر همکاری با آقای (ش) که همه میدونیم چه کارهایی ممکنه انجام بده!؟ ولی امیدوارم که همه این شایعات دروغ باشه!
با عرض پوزش! از آنجایی که مرتب وبلاگ شما را مطالعه میکنم و شنیدههای شما را بین دوستان نقل قول میکنم، شنیدهها درست از آب درنمیآید. دروغاش به نام من تمام میشود!؟ اگر ممکن باشه، بهجای شنیدهها اخبار مستند چاپ بکنید لطفاً!
آریا: یکبار دیگه سلام عرض میکنم خدمت همه عزیزان و سروران گرامی. امروز میخوام خارج از بحث انتخابات به مشکلاتی که روزانه مردم شهر سیاهکل با آن دست و پنجه نرم میکنند صحبت کنم. شاید نماینده سیاهکل که نه، عوامل زیر دستش سری به اینجا بزنن و فکری به حال این مردم سرگردان بکنن. نمیدونم تا به حال خودتون خونه ساختین یا نه؟ اگه تو کوچه جدیدالاحداث ساخته باشین، این حرف دل شماست. اینو واسه اونایی میگم که نساختن. من در کوچهای در مرکز شهر تو خیابان شهید انصاری (همون 25 متری خودمون) جنب ساختمان برج، کوچه بنبست 8 متری شروع به ساخت یه ساختمان 85 متری ویلایی کردم. شهرداری پول پروانه شو ازم گرفت، ولی جاده شو خودم شنریزی کردم. حتی لودرشو هم خودم آوردم واسه پهن کردن شن. رسیدیم به برق، آقای رئیس فرمودن بودجه نداریم، اگه بخوای دولتی تیر برق بزنی، یکی دو سالی باید با فانوس خونهتو روشن نگه داری. اگه آزاد میخوای تو یه هفته واست تیر برق میزنن. ما هم که به بوی نفت فانوس عادت نداشتیم، مجبور شدیم یه تیر برق آزاد رو با 5 رشته سیم مسی بخریم به عبارت 1300000 تومان. رسیدیم به نصب کنتور، آقای رئیس فرمودن کابل برق نداریم، اگه دولتی بخوای، یک سال و نیمی باید تو نوبت وایسی، اگه آزاد 3 روزه نصب میشه. آزادش با شیرینی بچههای نصب شد 70000 تومان. رسیدیم به اداره آب، همون آبی که اول انقلاب قرار بود مجانی باشه، آقای رئیس فرمودن باید شبکهگذاری بشه، اگه دولتی بخوای، نامحدود باید منتظر باشی. البته چاه آب هم راه بدی نیست، ولی آزادش کمتر از یک ماه طول میکشه، ما هم که از شایعه وبا میترسیدیم، آزادشو قبول کردیم 70 متر، لولهگذاری 90 با کل هزینهها شد به عبارتی 1450000 تومان. رسیدیم به کنتورش، آقای رئیس فرمودن کنتورشو بخری لوازمشو یه کاریش میکنم، اینم حدود 60000 تومانی آب خورد. رسیدیم به گاز، آقای رئیس بعد از بررسی کوچه که خودم با هزینه خودم شنریزیش کردم، طبق بخشنامه ما رو به شهرداری معرفی کردن که شهرداری بابت کندن کوچهای که خودمون ساختیم، ازمون عوارض بگیره. خودتون قضاوت کنید! در کجای دنیا ادارات به ظاهر دولتی که در عمل شخصی کار میکنند، اینطور با مردم برخورد میکنن؟ آدرس رو هم نوشتم واسه اونی که گفته بود مستند بگید، ما تحقیق کردیم دروغ بود. امیدوارم نماینده محترم گوشه چشمی به این مطلب داشته باشن. خدا نگهدار!
آفرین! منم اینو قبول دارم. دقیقاً همین بلاها رو سر منم آوردن، ولی کو گوش شنوا برادر؟! مسئولین شهرستان سیاهکل فقط به فکر پر کردن چاله چولههای زندگی خودشونن. وقتی پشت میز ریاست میشینن، اصلاً اون ور میزی رو نمیبینن. ظاهراً قانونم کمکشون میکنه و فریاد مردم مثل فریاد زیر آبه.
توجه! توجه! چرا اينهمه كوتهفكري لاهيجان سياهكل ديلمان؟! چرا الكي تفرقهافكني ميكنيد؟ چرا از روش فتنه انگليس بايد ضربه بخوريم؟ همه ما ايراني هستيم، ما تاريخ داريم، فرهنگ داريم، سلسله پادشاهي داريم، ديلميان مؤسس اولين دانشگاه (جندي شاپور). بابا من الآن توو روستا دارم مينويسم، اينجا زندگي ميكنم، همه بياييم با تفكر رأي بديم. افراد متخصص، باخدا و بادانش، نه بهخاطر تبليغات و طايفهاي! در پايان اميدوارم هر كسي كه انتخاب شد، همه از او حمايت كنيم. به اميد سربلندي براي همه ايرانيان (چو ايران نباشد تن من مباد).
خوش به حالت آقای نماینده که توانستی مهمترین کاری که انجام دهی اینکه خانواده خود را که شامل برادران، خواهرزادهها و فرزندانت را در بهترین شرایط شغلی قرار دهی بدون داشتن مدرک تحصیلی؛ درحالی که جوانان ما با بهترین تحصیلات هنوز در انتظار وعدههای شما که 4 سال پیش داده بودید هستند!!!
به جريان انداخته، بهطوري كه در كمتر جايي كه جمعی باشند، ديده ميشود نامي از كانديدايي برده نشود و در موردش بحث نكنند. توي اين نابسامانيهاي روزگار اين هم به نوبه خودش يك نوع سرگرمي است. چهرههايي كه قبل از انتخابات لبخند ميزنند و بعد از آن اگر بر كرسي مجلس بنشينند، تا 3 سال و 6 ماه بعد ديگر نه از كنار مغازهات عبور ميكنند، نه در خيابان برايت دست به سينه ميايستند... تماشايي است... و در پايان اگر كارنامه خوبي نداشته باشند، با وعدههاي 4 ساله دوم در 6 ماه آخر به ميدان ميآيند و دوباره سلامها و تعظيمها شروع ميشود... اما به دور از انصاف است كه همه را اينچنين بپنداريم. متأسفانه در كشور ما كمتر كسي است كه بر پست تخصصي خود باشد؛ معارف ميخوانند، در وزارت راه و ترابري
مشغول خدمتاند، شهرسازي و معماري ميخوانند و در وزارت بهداشت خدمت ميكنند. خوب اينان نميتوانند آنطور كه بايد به مردم خدمت كنند، چون علمش را نداشته و در نتيجه مملكت ما اين ميشود كه هست. و اما هستند كساني كه هم تحصيلاتش را دارند، هم قدرت تكلم و علم و آگاهي به قانون و از همه مهمتر اينكه در زماني كه اصلاً حرفي از انتخابات نبود، با روابط عمومي بسيار بالايي كه داشتند و دارند، در بين كانديداها در جايگاه خاصي قرار گرفتهاند. بله اسماعيل بابايي را بعضيها مرد سخن مينامند كه اميدواريم بعدها به مرد عمل نيز ملقب گردد. بابايي تا به امروز توانسته چهره خوبي از خود بهجا بگذارد، كارها را بدون چشمداشت انجام ميدهد، در كلام توانا و در قلم برنده است. اينها را براي آنان ميگويم كه او را نميشناسند. كسي كه يك برخورد با او داشته باشد، ميفهمد كه اينها حقيقت است، نه چاپلوسي. با آرزوي موفقيت براي او و اميد اينكه اگر بر كرسي مجلس ورود كرد، شخصيت اجتمايي خود را حفظ كرده و پست و مقام ذرهاي در او خلل ايجاد نكند. شما را به خدا ميسپارم. بدرود... يا حق.