

نادیا: من این شکل الآنشو دوست ندارم. هرچی بود یه بنای تاریخی بود.
دکتر محمدرضا توکلی: مدرسه و تکیه کنارش را در کوچهای سنگفرش شده که از مسجد شعربافان به میدان راه داشت به خوبی به یاد دارم، چون منزل دختر عمویم مجاور مدرسه و تکیه بود و محل بازی ما با نوه عموهایم بود. بقیه ماجرا که فرمودهاید، من هم فکر میکنم ساختگی بهنظر میرسد و با جنابعالی موافقم.
رضا فهیم: ضلع شمالی ساختمان امجد السلطان اطاقکی وجود داشت که داخلش یک قبر بود و دوران انقلاب آنجا را به آتش کشیده بودند. پس بفرمایید آنجا قبر کی بود که به خاطر آن، آنجا را آتش زده بودند؟؟ نتیجه دیگر هم که از توضیحات شما میشه گرفت، همانطور که آن روز به خاطر مصلحت، آن دروغ گفته شده، امروز هم به خاطر مصلحت این ... را باور کنیم. عجب صبری بشر دارد...
پیام شادمان: آقای درویشپور! هرچه که بود، آنحا کتابخانهای بود با بنای بسیار زیبا. اگر فقط یک بار به داخل این کتابخانه زیبا میرفتید، شما نیز با خراب کردن آن مخالف میشدید. نمیدانم شاید از نظر بعضیها بهتر است کتابخانهها خراب، یادگاریها ویران و ...
نیما محمدی: آقای شادمان! در هیچ جای نوشته آقای درویشپور حرفی از مخالفت و یا موافقت با تخریب آن بنا به چشم نمیخورد. آقای درویشپور فقط بخشی از تاریخچه آن بنا را بیان نمودند.
محمد طوافی: از چند نفر که تو همون ساختمون مدرسه میرفتن پرسیدم، میگن که ما قبر رو دیدیم. نمیدونم شاید قبرا غیب شده باشن؟؟؟
مهیار باوقار: هیچ جای دنیا تاریخ، گذشته و هویتشونو هرچی که باشه خوب یا بد، از بین نمیبره، اما ما... یک سمبل معماری رو از بین بردیم... متأسفم! این یک بنا بود نه ساختمان! کاش بعضیها درک داشتن و میدونستن تفاوت بنا و ساختمون رو!!!
عادله صفری امین: حیف شد! کتابخونه جالبی بود!
اگر اینجا قبر یک [...] بود که اجداد ما را به خاک و خون کشیده و به زنان و بچههای ما رحم نکرده بود، الآن ما شاهد همچین میدانی نبودیم که هیچ، بلکه اون مقبره را توسعهیافته میدیدیم. مثل سفید آستانه لنگرود و تکیهبر لاهیجان که بهجای عقبنشینی، جلونشینی کرده.
تخت جمشید رو دارن خراب میکنن... پاسارگاد رو، نقش جهان و ... تمام یادگار این کشور رو دارن از بین میبرن. اینجا رو هم مثل بقیه خراب میکنن. امیدوارم روزی نرسیم که از یادگارهای ملی فقط عکسشون مونده باشه. بستگی به خودمون داره که چیکار کنیم...
ضحی خوشسیرت: آفرین! مدیریت به این میگن. به شمشادهای زنده کهن لاهیجان رحم نکردن، چه برسه به آرامگاه ...!!!
مائده رضاییفر: من اصلاً اینو دوست ندارم. بنای به اون قشنگیو خراب کردن که چی آخه؟! این میدون...!!!
مسعود یوسفنژاد: فعلاً که سرتاسر شهر پرده زدن از شهردار تشکر کردن!!!
دورشم 5 تا اسم زدن... دریغ از یه لاهیجانی!!!
رضا قصاری: آخه اون کتابخونه چش بود که خرابش کردن؟؟؟!!!
بیژن اصمعی: آقا یه سئوال! اگه اونجا قبر کسی بود، پس چرا بهش میگفتن کتابخانه؟
زینب اصغرپور: در کل و از یه جهاتی این نماد و میدون شبیه سنگ قبر شده... شاید هدف طراحان، ایجاد سنگ قبر برای آن مرحوم بوده!!!
امید شهاب ضمیری: اینجا قبلاً منزل (تکیه) امجدالسلطان بود. بعدها که ایشون فوت میکنند، همونجا دفنش میکنند. بعدها اینجا تبدیل به مدرسه میشه و قبر امجدالسطان در یک اتاقک که کسی حق ورود به اون رو نداشت نگهداری میشد. مدرسه تبدیل میشه به کتابخانه و انجمن خوشنویسی. با توجه به اینکه آخرین ساختمونی که اینجا ساخته بودند مربوط به کتابخونه بود، اینجا معروف شد به ساختمون کتابخونه.
مسعود اصمعی: متأسفانه کلیه مطالب بالا را که دیدم، هیچکدام در ارتباط با این مکان مطلب درستی نداشت. منتظر میمانم تا شاید کسی از اینجا متن درستی بنویسد.
امید شهاب ضمیری: جناب اصمعی! من ساختن این المان رو در اینجا تأیید نمیکنم (خود ساخت المان خوبه، اما نه جای ساختمون کتابخونه). اما اینکه بگیم اسم یه لاهیجانی اونجا نیست، حرف اشتباهیه. مگه اینکه بخواین بگین امثال دکتر مجتهدی، لاهیجانی نبودند!!!
هوتن باباپور: هر دم از این باغ بری میرسد!
فرشاد قنوعی رستگار: من موندم چطور 70 میلیون خرج این شده؟؟ کسی اطلاع داره به منم بگه تورو خدا!
مصطفی مهدیپور: کلاً خوب بلدیم آثار باستانی خراب کنیم!!!
ایمان محمدی: یاد دوران کنکور و کتابخانهای که در اینجا بود بهخیر! حیف بود! واقعاً حیف بود! ای کاش...
اینا که به قول خودشون میخواستن از حجم ترافیک کم کنن، این میدون که عرضش بیشتر از محوطه کتابخونه است؟!
رشید محسنی: می دیل کِتابخُنهبِ هَچی اَنِی بوبُ... هِی هِی...
کتاب سوزان رسمی قدیمی است که عدهای به شدت آن را پاس میدارند و هر آنچه که به کتاب مربوط است نیز شامل آن. البته منظور از کتاب، حجمی است که آگاهی میدهد. شما جای عدهای نوکیسه و هراسان از دانستن اگر بودید، انتخابتان کدام بود؟ ویرانی کتابخانهای (که هنوز نامش را بر آن میدان دارد) یا آنچه بر شهر شما آوردهاند؟
منبع اظهارات این آقا چیست؟ از کجا اینقدر قاطعانه در مورد این مسائل نظر میدهند؟ حاج عبدالله ناصرشریف ـ محقق لاهیجانی ـ تأیید کردند اینجا مقبره دانشمند فقید قطبالدین شریف لاهیجی است.
اینجا مقبره قطبالدین شریف لاهیجی از علمای امامیه قرن یازدهم هجری و از ریاضیدانان مسلمان است. او مؤلف شرح صحیفه لاهیجی یا تفسیر شریف لاهیجی یکی از شرحهای صحیفه سجادیه است. او نیای فریده قطبی (مادر فرح پهلوی) است.
مرجان: خود فرح دیبا هم این اصل و نسب را باور ندارد! بعضیها بی جیره و مواجب برای بعضیها خدمت میکنند... خوش به حالشون. خاطرات فریده دیبا را بخوانید بد نیست.