یک نامه
ماه گذشته نامهای محبتآمیز با خط خوش از استاد حسین محجوبی ـ نقاش نامآور کشور ـ دریافت داشتیم که مبین یک مسأله مهم هنری برای عموم گیلانیان بود. مسألهای که متأسفانه سالهای مدید مسکوت ماند و اگر پرده سکوت کنار زده شود و از قوه به فعل درآید، موجب تحولی بزرگ در حوزه فرهنگ و هنر استان، بهویژه هنرهای تجسمی خواهد شد. با هم نامه را میخوانیم:
دوست فرهیخته و ارجمندم جناب آقای محمدتقی پوراحمد جکتاجی عزیز
با درود فراوان و بهترین آرزوها برای آن وجود عزیز و همه عزیزان شما. به استحضار میرسانم، در سال ۱۳۵۶ قرار شد بعد از برپایی موزه معاصر تهران، دومین موزه هنرهای تجسمی در گیلان برپا شود. تصور میکنم علت اصلی آن، هنرمندان صاحب نام و تحسین گیلانی بود.
از سی و هفت یا هشت هنرمند معروف و اثرگذار، بیست ـ بیست و پنج نفرشان از گیلان عزیز ما بود. لذا آقایان آیدین آغداشلو، میرعبدالرضا دریابیگی و اینجانب مأمور جمعآوری آثار هنرمندان شدیم. از هر هنرمند دو تابلو خریداری شد و یک اثر هم هدیه هنرمند به این موزه تقدیم شد. تمام آثار با مشخصات کامل و صورتمجلس به موزه رضا عباسی که در سال ۱۳۵۶ دفتر هنری فرح پهلوی بود، تحویل داده شد و بهعلاوه کار بسیار شایسته زندهیاد بهمن محصص، کلیه آثار استاد نخستین خویش را که در اختیارش بود به موزه تحویل دادند (زندهیاد استاد حبیب محمدی). خوشبختانه پس از پیگیریهای زیاد معلوم شد که همه آن آثار بسیار ارزشمند در موزه هنرهای معاصر حفظ شده است.
چند هفته قبل نامهای خدمت آیتالله قربانی ـ نماینده محترم ولایت فقیه ـ تقدیم کردم. توجه ایشان را برای این امر مهم جلبکردم. خوشبختانه به جناب استاندار محترم دستور پیگیری دادند. خواستم از نفوذ فرهنگی بسیار گسترده حضرتعالی برای برپایی این مهم استفاده نموده و شعار همیشگی شما استان به ظاهر اول از همه توجهات مقامات مملکت به این استان واقعاً محروم بیش از این کملطفی نکنند.
هماکنون شهرهای شیراز، اصفهان، کرمان، تبریز و … موزه دارند. واقعاً جای تأسف است.
با احترام شایسته
حسین محجوبی
یک یادداشت
آنطور که از مفاد نامه استاد محجوبی برمیآید، کاری بزرگ و سترگ در حوزه هنر در حد ایجاد یک موزه بزرگ، به عنوان دومین موزه هنرهای معاصر کشور حدود ۳۴ سال پیش و در رژیم گذشته تدارک دیده شده بود که متأسفانه به دلایل مختلف، از جمله تب و تاب انقلاب و شور بعد از آن در بوته فراموشی ماند. طبیعت تند هر انقلابی بدیهی است در کوران گذر به اینگونه مسائل توجه ندارد، ولی با پشت سر گذاشتن تب و تابها و شور و شرها، زمان توجه به اینگونه مسائل ظریف از سر گرفته میشود. اینک با انعکاس این نامه که به قلم یکی از هنرمندان برجسته گیلانی و کشور اصل قضیه مطرح میشود، باید کار را از نو پی گرفت و دیگر مجال فوت وقت و گذشت زمان نداد.
چند روز پیش معاون حفظ، احیاء و ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور برای پیگیری مصوبات سفر سوم رئیس جمهوری به گیلان، به رشت آمد و در یک نشست خبری گفت: "در پایان برنامه پنجم توسعه، یکهزار موزه در کشور ساخته میشود که این موزهها رویکردی پژوهشی و تحقیقاتی دارند." وی پیگیری احیاء و مرمت خانههای تاریخی طبق قانون حمایت از مالکان و دارندگان آثار تاریخی را از برنامههای سازمان میراث فرهنگی کشور عنوان کرد و افزود: "با احیای این خانهها، علاوه بر حفظ تاریخ و هویت معماری کشورمان، شاهد حضور زنده مردم از آثار تاریخی خواهیم بود."
میدانیم که رئیس جمهور سفر سوم خود به استانها را سفر فرهنگی عنوان کرد و در سومین سفر خود به گیلان هم مصوبات خوبی ـ آنطور که مسئولان ارشد استان گفته و روزنامهها و هفتهنامهها منتشر کردهاند ـ در حوزه فرهنگ و هنر استان تخصیص داد. بنابراین اختصاص مبالغ کافی و وافی در اختیار ادارات و نهادهای فرهنگی وجود دارد. نماینده مخصوصش هم چند روز پس از این سفر به جهت پیگیری به گیلان آمده و این صحبتهای صریح و روشن را در جمع خبرنگاران مطرح کرده و آنها نیز به اطلاع همگان رساندهاند. ظاهراً همه چیز آماده و مهیاست، پس چرا باید درنگ کرد و یک از هزاران موزه را با ۳۴ سال فوت زمانی، با همه امکانات آماده آن، باز در قوه گذاشت!
یک درخواست
هماکنون تعدادی خانههای قدیمی و تاریخی (حداقل از عصر قاجار، دوره ناصری به بعد) در شهر رشت به تعداد انگشتان دست وجود دارد که اگرچه مورد بازسازی ناهمگون قرار گرفتهاند، اما هنوز هم با دیدن آنها هوش از سر آدم میبرد؛ معدود خانههایی که باید با چنگ و دندان حفظشان کرد، در ازای تعداد زیادی که بر اثر مسامحه و بیمبالاتیهای گذشته از دست رفت. اینخانهها را که اتفاقاً در محدوده بافت فرسوده شهر قرار دارند و به خاطر داشتن عرصه زیاد مورد طمع انبوهسازان هستند، باید به هر طریق ممکن خریداری و به اینگونه کارهای فرهنگی، هنری، علمی و اجتماعی اختصاص داد. خانههایی که خود به ظاهر یک موزهاند و شوکتی استثنائی دارند و چنانچه با مختصر تعمیری کارشناسانه از آنها کاربریهای فرهنگی و هنری شود، به ابهت آنها باز افزوده میشود.
جامعه هنری گیلان و عموم هنرمندان، بهویژه نقاشان و پدیدآورندگان هنرهای تجسمی گیلان مصرانه تقاضا دارند با توجه به مصوبات اخیر هیأت دولت در گیلان و پیرو صحبتهای معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور که برای پیگیری همین مصوبات به گیلان سفر کرده است، بهویژه با عنایت به مفاد نامه هنرمند بزرگ معاصر استاد حسین محجوبی، مقام محترم استاندار فرهنگمدار و هنرپرور نیز هرچه سریعتر گام پیش گذارد و با استفاده از مصوبات اخیر، یکی از چند خانه قدیمی و تاریخی بهجا مانده شهر را خریداری کرده، در اختیار هنرمندان نقاش قرار دهد تا هرچه زودتر رشت و گیلان و شمال ایران دارای یک موزه هنرهای معاصر در منطقه باشد. کاری که خواستنی و ماندنی و یقیناً شدنی است، سزاوار نیست بیش از این معطل بماند.
بر ذمه هنرمندان نقاش گیلانی است که نسخهای
از این نوشته را کپی گرفته، برای مقامات مسئول اداری و اجرایی استان
بفرستند و چنانچه بر نفس و اهمیت موضوع اعتقاد دارند، پیگیر کار باشند.
مسئولان ما متأسفانه به خاطر تراکم کار یا انفعال ذاتی اغلب گرفتار نسیان هستند
و تا از آنها مکرر، صریح و شفاف درخواست نشود، اقدام نخواهند کرد.