سرانجام پس از سه سال و اندی از فراز و نشیبها در انتخاب، آمدن، ماندن و رفتن روحالله قهرمانی چابک ـ استاندار تکنوکرات جای گرفته در دولت اصولگرای محمود احمدینژاد ـ یکشنبه گذشته طومار سکانداری او به عنوان نماینده عالی دولت دهم در استان گیلان پیچیده شد تا با واگذاری این سکان به جانشینش به جایی برود که کویت است!
هرچند که بحثهای زیادی درخصوص نوع عملکرد این استاندار بومی گیلان در مدت حضورش بر مسند نماینده عالی دولتهای نهم و دهم در این استان از همان آغازین روزهای نشستنش بر این کرسی بر سر زبانهای اهل محافل سیاست به گوش میرسید و هرکسی از منظر خود ـ از اصولگرا و اصلاحطلب ـ ارزیاب آن بود، اما آنچه در افکار عمومی گیلان از او نقش بسته است، چهرهای متفاوت از محافل سیاسی است.
قهرمانی از آن دست مدیرانی است که در هیچیک از اردوگاههای خاص چپ و راست و یا اصلاحطلب و اصولگرا نمیگنجد و همین خصوصیت موجب شد تا بهرغم تغییرات در سطح کلان مدیریتهای سیاسی کشور و بازیهای جناحی، او کارگزار ارشدی در دولتهای از موسوی تا احمدینژاد باشد و هماکنون نیز از خبرهای رسیده آنگونه برمیآید که او سفیر دولت اصولگرا در کشور کویت خواهد شد.
هرچند که برخی زمزمهها از آماده شدن او برای کاندیداتوری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر میدهند و زمینهها برایش در شهرستان زادگاهش فراهم است، اما شخصیت سیاسی قهرمانی نشان داده است که زیاد اهل ریسک نیست و اگر فضای تضمین شده برای انتخابش مهیا نباشد، عطای نشستن بر کرسی خانه ملت را بر لقایش خواهد بخشید و در این میان شواهد حاکم بر دعوت از او در دوره نهم انتخابات مجلس از حوزه رودسر گواه است، ولی در این میان باید دید آنان که او را در این بازیها قرار دادهاند، چه برنامهای برای آینده سیاسیاش چیدهاند!
به هر تقدیر، روزهای پرتنش و مشغله قهرمانی هم گذشت و اینک یازدهمین قاب عکسی که بر دیوار ساختمان استانداری گیلان پس از سردار عبداللهی ـ استاندار بومی پیشین گیلان ـ آویخته میشود، تصویر قهرمانی خواهد بود تا از این پس آنانی که گذرشان به این مکان میافتد، یادی از روزهای خوب و بد سکانداری او در این استان و اثرگذاریهایش برای رشد و بالندگی گیلان ـ همان شعاری که همواره از آن یاد میکرد ـ بکنند.
قهرمانی درحالی سکان مدیریت عالی دولت در گیلان را به جانشینش واگذار میکند که وعده آمدن استاندار جدید را از آغازین روزهای سال جاری، دو نماینده اصولگرا و مخالف و منتقد جدی قهرمانی در رشت داده بودند و بر آن پای میفشردند!
مهدی سعادتی که از پیشه قبلی او، قرار گرفتن در مسئولیتهای رده بالای نظامی و امنیتی یاد میشود، از سرداران سپاه و اهل استان مازندران است؛ همچون سردار علی عبداللهی ـ استاندار پیشین دولت اصولگرای نهم در گیلان ـ که با دعوت جریانات اصولگرای گیلان برای این کرسی فرش قرمز پهن کرده بودند و سرانجام به دست همانها که بر آمدنش تأکید داشتند، به ناچار رفتن به استانی دیگر را بر ماندگاری در گیلان ترجیح داد، فاقد تجربه کاری در وزارت کشور و در لباس دولتمردی اهل سیاست و چانهزنی است.
البته این هم از بد اقبالیهای گیلان است که همواره باید محل تجربهاندوزیهای مدیریتی باشد و دیگران بیایند در این استان با خاطری آسوده تن به تجربه بسپارند و شاید همین بهانهای بود تا پیش از این، آمدن سردار سعادتی را به گیلان با تأخیر روبهرو کرد.
اگرچه قهرمانی هم، همچون پیشینیانش تجربه نخست استانداری را بر دوش میکشید، اما به دلیل قرار داشتن در بدنه وزارت کشور و مسئولیتهای قبلی در معاونتهای استانداری گیلان، بر ادعای شناخت از توانمندیها، فرصتها و چالشهای این استان پا میفشرد و به همین دلیل توانست با تحمل فشارها و تعامل با دوستان و منتقدان، بیش از سه سال در این سمت ماندگار شود؛ کاری که در دولت تغییرهای مکرر، بسی شگفتی است!
اینک دولت اصولگرای دهم با همه نقد و نظرها و موافقت و مخالفتها تصمیم به انتصاب سردار سعادتی به عنوان استاندار جدید گیلان گرفته است تا شاید نیمه بعدی عمر این دولت را با بازگشت به سرداری دیگر به عنوان نماینده عالی خود در گیلان، از یکسو راههای نرفته را در این استان بپیماید و از سوی دیگر، رضایت دوستان منتقد اصولگرای گیلان را جلب کند و زمینهها برای یاران و نزدیکان بعدی دولت در فرآیند تداوم احتمالی نگاه دولت کنونی فراهم آید.
سردار سعادتی اینک به عنوان دوازدهمین استاندار گیلان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئول هدایت این استان شده است که گیلان پیش از این چهار استاندار بومی از شهید انصاری گرفته تا صوفی، عبداللهی و قهرمانی را داشته و او در کنار هفت استاندار غیربومی گیلان، دومین استاندار پس از مهندس طاهایی است که از استان همجوار گیلان در این سمت منصوب شده است و شاید با انتصاب وی، حلقه مدیران مازندرانی در گیلان به سمت تکمیل شدن برود!
این بخش از دیدگاه از آن نظر مهم است که مردم گیلان در یک قانون نانوشته، حسی غریب نسبت به همسایه شمالی خود داشته و دوست دارند که فرزندان این همسایه که در این استان در مسندی قرار میگیرند، دلی بیشتر برایشان بسوزانند و مرهمی بر زخم توسعهنیافتگی بسیاری از نقاط گیلان باشند!
از سوی دیگر، با توجه به برنامه دولتها در گذشته برای توسعه گیلان و همچنین تأکید دولتمردان فعلی با توجه به تصویب طرحها و برنامههای مختلف درپی انجام سه سفر هیأت دولت به گیلان در کنار رفتار، ارتباط و تعامل استاندار قبلی با قشرهای مختلف مردم و افزایش خواستهها و توقعات مردم این استان و مطالبات جریانات و گروههای سیاسی همسو با سردار سعادتی، کارهای اجرایی برای استاندار جدید کمی سختتر خواهد شد و اگر نباشد روحیه تعامل و همراهی با مردم از یکسو و اقتدار مدیریتی از سوی دیگر، او نخواهد توانست سکانی را که در دست گرفته به سرمنزل مقصود برساند.
امروز یکی از چالشهای جدی استاندار جدید گیلان با آن دست از کسانی خواهد بود که با نزدیک دانستن خود به وی و طرح سهمخواهیهای سیاسی، به ناچار عاملی در خنثیسازی برآیندهای کار و تلاش در این استان میشوند و این نیز در ذات افراد و جریانات سیاسی بیهویت و باد به پرچم گیلان در همه دورهها بوده است.
و اما اگر بسیاری از منتقدان قهرمانی سرانجام به این باور رسیدهاند که دولت به خواسته آنان برای تغییر نماینده عالیاش در گیلان سر تعظیم فرود آورده است، زیاد دلخوش نباشند، زیرا این تغییر نه برای پاسخگویی به مطالبات آنان، بلکه تاکتیکی برای پیشگيری برخی اتفاقها و برنامهریزی برای آینده قدرت سیاسی و شرایط خاص کشور است که با استاندار جدید شاید بهتر به اهداف برسند؛ زیرا قهرمانی به دلیل روحیه تعامل و تساهل خود اهل بسیاری کارها و سختیها نبود و مأموریتش تا همینجا بود!
اکنون باید برای استاندار جدید آرزوی موفقیت
کرد و او را در این مسیر برای توسعه گیلان یاری رساند و او نیز باید به دور از
دلبستگی به افراد و سلایق خاص، استاندار تمامی مردم گیلان باشد و از ظرفیت همه بخشها،
بهویژه رسانههای این استان كه برای پیشبرد اهداف توسعه است، بهره گیرد.