پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۳۵۶۱
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۳:۱۱

باغ ملی در محاصره

کامیار چایچی
این‌جا باغ ملی بود. 87 سال پیش ساخته شد. زیبایی‌اش شهره عام و خاص بود و مکانی پرخاطره برای شهروندانش. یکی از غرب و شرق دیده‌ها می‌گفت شبیه یکی از پارک‌های معروف پاریس است و چه‌بسا قشنگ‌تر. اسم پارک را هم گفت. اما به خاطرم نماند؛ همان‌طور که جز درخت‌های بزرگ و زیبا و فضای شلوغ این پارک چیز دیگری به یادم نمانده.
باغ ملی در مرکز شهر لاهیجان واقع شده. در نزدیکی بازار و در عصر اوج فعالیت سینماها که سه سینمای شهر در اطرافش بود، محملی هم می‌شد برای استراحت بین سئانس‌های فیلم. کارگر و بازاری و کارمند و پیر و جوان نداشت، هرکدام به نوعی از مواهبش بهره‌مند بودند. شاید عصرها تفرجگاهی برای خانواده‌ها و صبح‌ها هم محل دیدارهای عاشقانه و عارفانه. خلاصه باغ ملی همیشه مشتری داشت و در ادبیات خانواده‌های لاهیجی محلی از اعراب.
 

باغ ملی لاهیجان؛ از دیروز تا امروز
 
نمی‌دانم در ماهیتش تردید شد یا که در ملیتش؛ اما هرچه بود، به نسل ما که رسید، باغ ملی اسمش پارک بعثت شد. درخت‌هایش قطع و در طراحی جدید فضای سبز، ارتفاع گونه‌های گیاهی‌اش به سی سانتی‌متر هم نمی‌رسید. بعدها یک قوری و فنجان هم در آن ساختند که باعث شد غیرلاهیجانی‌ها آن‌جا را به نام "پارک قوری" هم بشناسند! پارک بعثت نیز محلی از اعراب شد، اما نه به واسطه همه مؤلفه‌هایی که باغ ملی داشت، بلکه به دلیل تغییرات و ساختار ماهیت جدیدش. از اجتماع معتادین و زدوبندهای مواد مخدر در ته پارک تا توقفگاه شهره‌ای برای روسپی‌ها و مشتریان توالت باغ ملی!
کار به جایی رسید که پیرمردهای عزیز لاهیجی هم بیشتر سعی می‌کردند مشرف بر صندلی‌های خیابان بنشینند تا پارک و ما نیز اگر خدای ناکرده گذرمان به پارک می‌افتاد، باید به کلی سئوال جنایی خانواده پاسخ می‌دادیم (نکته جالب توجه این‌که، کانون کودک و نوجوان شهر هم در انتهای همان پارک وجود دارد).
شاید پس از نخستین ضربه‌های فیزیکی به پیکره این مکان بزرگ که به دلیل تغییرات شهرسازی کوچک‌تر و کوچک‌تر شده بود، ایجاد ساختمان شهرداری و مستحدثاتش در گوشه این پارک هم کوششی دیگر شد برای تهدید موقعیتش.
ساختمانی که ابتدا به عنوان فرهنگسرا احداث شد، محل دفتر باشگاه شهرداری، دفتر خدمات شهری و مستحدثاتش و کانون بازنشستگان قرار گرفت و کمی بعد نیز انتقال توالت عمومی این پارک از گوشه به وسط پارک و بعدتر که یک هیولای فلزی بزرگ به نام بیلبورد تبیلغاتی سه صفحه‌ای در ابتدای باغ کاشتند و ...
 

ایستگاه تاکسی در حاشیه باغ ملی لاهیجان
 
این‌گونه بود که مدخل‌های ورودی آن نیز که بخشی از پیاده‌روی خیابان‌های انقلاب و امام خمینی لاهیجان را تشکیل می‌داد، مورد تعرض قرار گرفت. ابتدا در ضلع خیابان امام خمینی لاهیجان جدول‌های پیش‌ساخته بتنی جداکننده‌ای قرار دادند که نیمی از محوطه ورودی پارک را جدا کرد و به محل تردد و استقرار صف طویل تاکسی‌های نارنجی اختصاص یافت. چندی پیش نیز ضلع خیابان انقلاب مورد تعرض جدی قرار گرفت و پیاده‌روی خیابان آن شکافته شد و برای تردد و توقف تاکسی‌ها مسیر ویژه سنگی با جداکننده‌های فلزی تعبیه شد. همچنین ضلع دیگر باغ ملی که منتهی به بیمارستان بود، به محل تردد و توقفگاه بخش دیگری از تاکسی‌های شهر اختصاص یافت، به‌طوری که هم‌اکنون سه طرفش را تاکسی‌ها محاصره کرده‌اند و یک طرف دیگر را مستحدثات شهرداری و ساختمان‌ها!
این مکان ارزنده شهرمان به گونه‌ای با بی‌مهری مدیریت شهری مواجه شده که در این روند تخریب، به‌جای آن‌چه که بود، امروز یک قوری، یک فضای سبز ناملموس، یک بیلبورد تبلیغاتی بزرگ، چندین بلندگوی تلویزیون شهری و یک اسم بی اعراب در محاصره توقفگاه تاکسی‌های نارنجی نمایان باشد.
حال اگر قصد رفتن به باغ ملی لاهیجان را دارید، برای همه چیز آماده باشید. اگر از لیز خوردن روی روغن‌ریزی پیکان‌های نارنجی و تصادف با آن‌ها در پیاده‌رو و مسیر منتهی به درون پارک مصون ماندید، در آن‌جا هم مخاطرات زیادی برای مصونیت شما وجود دارد. شاید از صدا و سیمای تبلیغات تلویزیون شهری لذت بردید.
ناشناس
|
United States of America
|
۰۳:۴۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
فقط تأسف... [...] بیش از حد شهرداری لاهیجان در همه جای شهر مشهوده. یه بار که ماشینمو بردم روبه‌روی دفتر شهرداری پارک کنم، مسئول دفتر شهرداری اومد بهم گفت ورش دار، وگرنه ماشینتو خط‌خطی می‌کنم. نمی‌دونم شهرداری به چه زبونی باید به مردم بگه آقا شهر مال ماست و مردم هیچ. بد نیست یه سر هم بالای خیابون بزنین و یه گزارش از امجدالسلطان هم تهیه کنید... سند دیگه خیانت در امانت!
ناشناس
|
United States of America
|
۰۵:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
مقاله قشنگی بود. مرسی از این‌که مشکلات لاهیجان رو منتقل می‌کنید. ما که لاهیجان نیستیم، حالمون گرفته شد. اولین باره این عکس باغ ملی قدیم رو می‌بینم. چقدر زیبا و مهندسی فضای سبز جالبی داشت... شورای شهر پس چی‌کار می‌کنه؟؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
قشنگ بود کامیار، ولی خانه از پای‌بست...
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
مرتضی اقبالیان: یک سئوال فقط در ذهن من بی‌جواب ماند... برای حل مشکل ترافیکی خیابان اطراف، شما چه طرح یا پیشنهادی داشتید؟!
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
علی یاور: احمقانه‌ترین کاری که انجام دادن، آوردن تاکسی‌ها به پیاده‌رو بود که تو دنیا این کار بی‌نظیره!!!
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
امیررضا دعایی: البته به نظرم این باغ ملی همون ایستگاه تاکسی بشه بهتره، چون تمام فاکتورهایی که من از دوران بچگی ازش به یاد دارم رو ازش گرفتن... نه سبزه و نه آرامش داره... نه محیطی دلنشین برای سالمندان‌مونه.
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
محمد گلشاهی: باغ معتادینو میگین؟؟؟ باغ گراسه، درختو سبزه دیده نمیشه!!!
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
من با داداشم و دوست‌های بچگی‌ام برای بازی اون‌جا بودیم. الآن تا سعی دارم، روزها ازش رد می‌شم، چون شب‌ها پاتوق معتادان است!!!
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
صادق صادق‌حسنی: حقیقتو بیان کردین، ولی کاش می‌شد با همه این بلاهایی که سر این مکان آوردن، یه‌ جورایی مبارزه کرد، ولی حیف...
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
مجید سلطان‌زاده: واقعاً یادش بخیر! یاد و یادگار دوران بچگی و جوانی... چقدر در آن باغ قشنگ بازی کردیم.
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
صادق سعیدی: ما عادت کردیم از هر چیز mp3 رو داشته باشیم... شاید این‌هم یکی از مظاهر تمدنه. به قول قدیمی‌ها، اون‌جا محل آرامش اعصاب بود و حالا باید به‌جای چهچه بلبل با صدای بوق تاکسی و تلویزیون تبلیغاتی شهری و ... حال کرد. برای خودم متأسفم که...
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
ایلیا معظمی: آقای کامیار چایچی متشکرم از شما که درد نهفته و قدیمی ما رو با قلم شیوای‌تان بیان کردید. باغ ملی خاطره‌ای گم شده بود.
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
هوشنگ: از متن نوشته جالب و کامنت دیگران چنین به‌نظر می‌رسد که باغ ملی لاهیجان به سرنوشت آن "فیل" در شهر قصه زنده‌یاد بیژن مفید دچار شده است. باغ ملی لاهیچان به همت مردی به نام دولو که شهردار لاهیجان بود در زمان رضا خان احداث گردید. البته سالن بزرگ و نسبتاً خوبی در آن وجود داشت که برای سخنرانی و تئاتر از آن استفاده می‌شده است، ولی به علت حریق به کلی از بین رفت. و تا آن‌جا که یادم هست، شب‌ها هم درب ورودی بزرگ باغ بسته می‌شد.
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
سعید مجاوری: باغ ملی‌ و درختان گران‌قیمت‌اش که تبدیل شد به گیاهان معمولی‌ به کنار... اما این شیئی‌ فضایی... بشقاب پرنده... یا غوری که مثل آفتابه از آن آب می‌ریزد و به عنوان مجسمه یا اثر هنری در باغ ملی‌ است، بار‌ها و بار‌ها عکاسی شده و در تمام اینترنت و گوگل و هر جایی‌ که در سرتاسر دنیا اسمی از لاهیجان بیاید، سریع ظهور پیدا می‌کند و شده است سمبل میزان شعور هنری همه ما لاهیجانی‌ها!!! آیا این هنر مجسمه‌سازی ملی‌ ماست؟!
ناشناس
|
Canada
|
۲۲:۴۶ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۲
0
0
محمد وثوقی: حق با شماست آقای مجاوری... آن‌هم در شهری که زادگاه بهمن محصص بوده است.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۴
0
0
آفرين بر تو كه با وجود همه دردها و كم‌لطفي‌ها، باز هم از قصه پرغصه شهر مي‌نويسي [...]
مهران فر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۹
0
0
مهران‌فر: متشکرم آقای چایچی. واقعاً اون چیزی رو که می‌خواستم گفتید. اگه برای همه کارهای لاهیجان پیگیری داشتیم، الآن شهر ما به این روز نیفتاده بود.
امیر حسین فکری
|
United States of America
|
۰۰:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۳۰
0
0
امیرحسین فکری: ممنون بابت این مطلب، و باید بگم که کسی به فکر این شهر نیست. تصمیمات سرزده و بدون فکر مهندسی گرفته میشه و بعدها مشکل‌ساز میشه. همون‌طور که میدان شهدا رو از بین بردن، بقیه اماکن رو هم کم‌کم نابود میکنن.
نظرات بینندگان