نیاز گسترده به شهرسازی و شهرگرایی در سده اخیر و همچنین انفجار جمعیت در كلانشهرها، ابعاد متنوعی به مسائل شهر داده و مباحثی چون آموزش و مشاركت شهروندان، اهمیت ویژهای یافته است.
با كاهش كیفیت محیط زیست شهری و افزایش آلودگی صوتی، آلودگی بصری، كمبود منابع، رشد آسیبهای اجتماعی، نابسامانی سیستمهای دفع فاضلاب و زباله، توسعه غیررسمی كلانشهرها، كاهش كیفیت زیست و رفاه شهری، مسائل سكونتی و ناهنجارهای رفتاری در شهرها، ضرورت ایجاد و گسترش پایگاههای آموزش شهروندی در سطح شهر تشدید شده است.
امروزه فقدان آموزش فرهنگ زندگی شهری كاملاً مشهود بوده و ناآگاهی از فرهنگ شهرنشینی و قواعد رفتاری زندگی شهری، هزینههای زیادی را به ادارهكنندگان شهر، محیط شهری و ساكنان شهر تحمیل كرده است. کلانشهرها با افزایش مداوم جمعیت ثابت و جمعیت سیار و افزایش خرده فرهنگها و قومیتهای متعدد روبهرو بوده و به موازات آن با نیازهای اجتماعی وابسته به آن مواجهاند كه با گسترش و افزایش این وضعیت، نیازها به مراتب بیشتر شده و وظایف سازمانهای مربوطه نیز سنگینتر میشود.
سكونت در شهر، تعهداتی را برای مدیران شهری و تكالیفی را بر شهروندان به همراه دارد و ارزشها و هنجارهایی را بهدنبال دارد كه این مهم، مدیریت مطلوب شهری را با تكیه بر آموزشهای شهروندی، همراه با پایگاههای آموزشدهنده در سطح شهر، جهت انتقال آموزشهای شهری به مردم با هدف ارتقاء مشاركتهای اجتماعی بیش از پیش میطلبد. اما در ادامه به اینكه آموزش شهروندی چه محتوایی دارد و مقصد اصلی آن (مشاركت) چیست و چه كاركردی میتواند داشته باشد و اینكه این وظیفه برعهده چه نهاد و یا سازمانی است اشاره میشود.
یكی از مفاهیم عمده در ادبیات آموزشی، تدوین محتوای آموزشی منطبق با نیاز شهر و شهروند است كه حاوی موضوعات اساسیای چون هدفهای نهایی و كلی با توجه به فلسفه آموزش، اهداف و راهبردهای لازم برای رفع نیاز است؛ همانند موضوع ترافیك، بازیافت، حفظ فضای سبز، حفظ نظافت شهر و ... .
محتوای آموزشی، فرآیندی است مستمر كه به صورت مجموعهای از مفاهیم متشكل و كلی، مجموعه نیازهای آموزشی را برای تدبیری راهبردی و موضوعی هدایت میكند و شامل تمامی نیازهای آموزشی جامعه و اولویتها و مقاصد و اهداف بر اساس سیاستها و خطمشیهای مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها، وسایل و ابزارهای لازم برای تحقق اهداف است. در آموزشهای شهروندی به چند نكته مهم باید توجه كرد. ابتدا باید به فعالیتهای شهروندی، ساخت و ساز شهری، رشد جمعیت مناطق شهری پرداخت و سپس با درنظر داشتن اینكه از لحاظ جمعیتشناسی، شهر هسته جمعیت دائم و ثابت (با معیارها و حجمهای متفاوت) است، به ساختار فرهنگی، قومیتی و اجتماعی شهر توجه كرد.
مهمتر از همه به مسأله فرهنگ باید توجه اساسی كرد، چرا كه فرهنگ دارای كاركردهای هویتی و اجتماعی بوده و در اصل شخصیت اصلی جامعه را تشكیل میدهد؛ الگویی است كه نظام شهری را شكل داده و متناسب با آن، ارزشها، هنجارها، اهداف و وسایل لازم را برای شهروندان فراهم میسازد. آشنایی و شناخت دقیق مفهوم شهروندی، گام اول در جهت تحقق آن است. اگر شهروندان با نیازها و حقوق خود و دیگران آشنا شوند، خود را در برابر هم مسئول دانسته و متعهد میشوند در ساخت شهر، نقش اساسی و مؤثر داشته باشند.
مطلوبترین روش آموزش و تفهیم معنای عمیق شهروندی و مشاركتپذیری، آموزش توسط متخصصان و كارشناسان حوزههای مختلف شهرداری است كه از طریق ابزارهای آموزشی منطبق با اهداف میتوانند به اقشار اجتماعی جامعه، بهخصوص كودكان و نوجوانان این آموزشها را ارائه كنند، چرا كه با انتقال آموزشهای شهری و شهروندی به قشر دانشآموز، این امكان مهیا میشود كه آنان با شالودههای اصلی شهرداری آشنا و از وظایف شهروندی آگاه شوند و با آگاهی كامل به عنوان شهروند متعهد، مسئولیت خود را نسبت به جامعه و شهر برعهده گرفته و ابزارهای اصلی مشاركتپذیری را به عنوان یك شهروند بیاموزند. اما در این میان، آموزش مدیران شهری و ارتقاء بینش آنان برای فراهم كردن شرایطی به منظور احقاق حقوق شهروندی و آموزش به شهروندان كه عمدتاً به جنبه تكالیف اجتماعی شهری شهروند كه همانا مشاركت در عرصههای مختلف زندگی شهری است، ضروری است.
امروزه شهرداری، متولی آموزش شهروندان است و ادامه مستمر آموزشها در جامعه ضرورت دارد؛ چرا كه در نهایت اثرات منفی ناآگاهی مردم از فرهنگ شهرنشینی و شهروندی و ضررهای آن مستقیماً به شهرداری برمیگردد و از طرفی دیگر ضروری است كه شهروندان نیز در مورد نحوه تعامل با حوزه شهری مطالبی را فرا بگیرند تا بتوانند شهری بهنجار داشته باشند، چرا كه تمامی تعاملات شهری در فضای شهر صورت میگیرد و پیامدهای مثبت و منفی به نوعی دامنگیر شهروندان نیز میشود. بنابراین متولی آموزشهای شهری و شهروندی، شهرداری بوده و در این میان با تعامل درون سازمانی و برون سازمانی میتواند در حوزه خدماترسانی خود به شهروندان، آموزش دهد و در زمینههای برنامهریزی با نظام اطلاعرسانی صحیح، شهروندان را به مشاركت سوق دهد.
مقصد اصلی آموزش شهروندی
اما مقصد اصلی آموزش شهروندی چیست؟ نبود فلسفه مناسب در شهر، با هدف بسترسازی مطلوب مشاركتجویانه، ضرورت نیاز به آموزشهای شهروندی را ایجاب میكند. مشاركت، پدیدهای ذهنی است كه بدون فلسفه مطلوب و آموزش نمیتواند به صورت جزئی از فرهنگ شهروندان پدیدار شود. نهادینه شدن مشاركت در سطح شهر مستلزم ارائه آموزشهای لازم است. تشویق شهروندان برای مشاركت در امور شهری از راههای بهبود زندگی شهروندان بهشمار میآید. در واقع مقصد اصلی آموزشهای شهروندی، ایجاد مشاركت است و مهمترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهرهگیری از مشاركت مردم است. جهت رسیدن به این مهم ضروری است كه مدیران امور شهری بسترسازی كنند.
بررسی الگوهای مشاركتی كشورهای جهان، نقش و اهمیت مشاركت مردمی در مدیریت و تصمیمگیری شهری را بیش از پیش روشن میسازد. مدیران شهری باید به این اصل توجه كنند كه در شرایط كنونی جهت حل مسائل شهری بر همكاری و مشاركت شهروندان نیاز دارند و لذا برای تشویق مشاركت گستردهتر شهروندان در امور شهری به اركان و پایگاههایی نیاز است كه آموزشهای شهری از طریق ابزارهای آموزشی مؤثر و منطبق با ساختار اجتماعی انتقال داده شود. در اینجاست كه اهمیت مشاركت مردم در تصمیمگیری معلوم میشود. وقتی سخن از مشاركت، اعتماد اجتماعی و آموزشهای شهروندی به میان میآید.
كاركرد مثبت آموزشهای شهروندی
آموزشهای شهروندی یك پدیده كاركردی محسوب میشود كه در اثر نیاز بهوجود آمده و در رفع آن نیازها میكوشد. این پدیده دارای كاركرد آشكار و پنهان با رویكرد مثبت است، چرا كه در جهت انسجام و استحكام جامعه و شهر سودمند است.
از جمله كاركردهای مثبت آموزشهای شهروندی این است كه فعالیتهای آموزشی با رویكرد شهری و شهروندی به مخاطبین منتقل شده و با مشاركت شهروندان به اهداف آن نظم و جهت داده میشود و با محتوای آموزشی مؤثر و اثربخش، فعالیتهای آموزشی و تجارب یادگیری، تقویت شده و اثر متحد و یكپارچهای ایجاد كرده و الگوهای ساختاری مورد هدف را در افراد بهوجود میآورد.
از جمله كاركردهای آموزشهای شهروندی و مشاركتهای اجتماعی، مشخص شدن نیازهای جامعه در بین سطوح و اقشار جامعه، توسعه مشاركتهای اجتماعی در راستای بازیابی و بازسازی شهر، شناخت ظرفیتهای نیازهای موجود در بستر شهر، توجه مدیران شهری به سرمایههای اجتماعی جامعه و رشد و اعتلای آن است. علاوه بر آن میتوان به مواردی همچون ایجاد تعلق اجتماعی در بین مردم، ایجاد و گسترش زندگی اجتماعی مطلوب در شهر، پیریزی شالودهای محكم به منظور توسعه پایدار شهری، بهبود زیرساختهای حل مشكلات شهری، مثل حمل و نقل، بازیافت، حفظ محیط زیست و فضای سبز و ... نیز اشاره كرد.
در كنار اینها بهبود وضعیت اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی جامعه شهرنشینی، حفظ محیط سبز در شهر، همكاری حوزه خدمات شهری و گسترش مشاركت آنان در جهت پیشبرد اهداف شهری، بهوجود آمدن حس مشاركت فرهنگی و اجتماعی در بستر جامعه، اعتلای طرحهای توسعه شهری به روش گروهی، مردمی و مشاركت، تقویت نقش شهرداری در ابعاد آن با شهروندان، استفاده بهینه از منابع موجود، اعتلاء و ارتقاء هویت مشاركتی در مناطق و محلات و توانمندسازی جامعه برای پذیرفتن مسئولیت شناسایی مشكلات، از دیگر كاركردهای آموزش شهروندی است.
راههای دستیابی به آموزش مطلوب
اما برای رسیدن به این مقصود چه باید كرد؟ گسترش و تقویت اداره كل آموزش و مشاركتهای شهروندی شهرداری، گسترش پایگاههای آموزش شهری در محلات و نواحی شهر و تشكیل این پایگاه در سطح شهر مهمترین گام در راه گسترش فرهنگ مشاركت بوده و فرصت مغتنمی در جهت نهادینه كردن مشاركتهای مردمی و حضور فعال شهروندان در فعالیتهای توسعه و مدیریت شهری بهشمار میرود. با استفاده بهینه از تمامی ظرفیتهای موجود در عرصههای مختلف و بهرهمندی از امكانات علمی و عملی سایر نهادها و سازمانها در فرآیند مشاركت همگانی، مدیریت شهری میتواند با بهرهگیری از تخصصها و دانشها در راستای تأمین نیازهای مردم و انجام مأموریتهای سازمانی خود به ارائه آموزشهای هدفمند بپردازد.
اطلاعرسانی و آموزشهای شهروندی میتواند در راستای ایجاد نگرشها، افكار و رفتارهای پسندیده در چارچوب هویت اسلامی تأثیرگذار باشد؛ لذا مجموعه آموزشهای ارائه شده به شهروندان را باید همراه با فرآیند، ساختار و برنامههای منسجم و هماهنگ تنظیم كرد.
آموزش؛ سرآغاز توسعه
یونسكو، آموزش را آغاز توسعه برشمرده است. آموزش شهروندی در اصل حركتی از "نقص" به سمت "كمال" است كه با رعایت اصل تطابق درون سازمانها قطعاً به تكامل خواهد رسید. برنامهریزی جهت آموزش شهری و شهروندی به منظور حركت از وضع موجود شهر و شهروندان به سمت وضعیت مطلوب كه این مهم مستلزم تدوین برنامههای تدریجی و اجرا و ارزیابی مطلوب است.
رشد و توسعه مطلوب شهری به تغییرات و دگرگونیهایی نیاز دارد كه در آن میبایست منابع آموزشهای شهری از تمامی قدرت خود جهت تحرك شهروندان و مشاركتپذیری آنان استفاده كند. بنابراین در جهت توسعه مطلوب آموزشهای شهروندی باید از شیوههایی استفاده كرد كه مقبولیت اجتماعی با تأكید بر پیشرفت برنامههای آموزشی همراه با تغییرات مثبت، توأم باشد؛ ضمن اینكه با معیارهای اجتماعی و فرهنگی و زیستمحیطی همخوانی و سازگاری داشته باشد.
مدیریت خدمات و بهداشت شهری بدون مشاركت گسترده و متشكل مردم، امكانپذیر نخواهد بود. بسیاری از آلودگیهای زیستمحیطی، ناشی از عدم همكاری و مشاركت مردم و یا عدم آشنایی آنها با فرهنگ زندگی شهری است و تجربه ثابت كرده كه آموزش مردم به میزان زیادی میتواند بر رفتار آنها در تولید آلودگیهای زیستمحیطی و بهداشت عمومی مؤثر باشد. مثلاً در مورد تفكیك زباله، به دلیل عدم آگاهی مردم و یا به دلیل عدم سرمایهگذاری در آموزش مردم، روزانه هزاران تن مواد باارزش و قابل بازیافت به همراه دیگر مواد زبالهها نابود میشوند و بر آلودگیهای محیط میافزایند. آموزش مردم در تغییر الگوی مصرف آب، تولید فاضلاب، آلودگی هوا، صوتی و ... همین نتایج را میتواند به همراه داشته باشد.
باید بدانیم كه دلیل وجود هر سیستم آموزشی، تحقق بخشیدن به هدفهای آن نظام است. اگر هدفهای مورد نظر به درستی تحلیل و اولویت آن به روشنی تعیین و تصریح نشده باشد، امكان حركت و فعالیت صحیح و در نهایت تحقق هدفهای آموزشی درون آن نظام، غیرممكن خواهد بود، زیرا بر اساس هدفهای آموزشی است كه برنامهریزی آموزشی و فعالیتهای درون سیستمهای آموزش شكل میگیرد.
حضور اجتماعی شهروندان در جامعه مستلزم ایجاد باور عمومی در شهروندان مبنی بر دخالت خواست آنها در تصمیمگیری شهری است كه این امر فقط با تقویت احساس تعلق به محله و شهر منجر به مشاركت داوطلبانه بیشتر شهروندان خواهد شد، لذا مدیریت شهری بایستی به این امر خطیر توجه داشته و از طریق ارگانهای اجتماعی به تقویت آموزشهای شهروندی و تقویت حس مشاركتپذیری آنان بپردازد و این را بدانیم كه رفتن به طرف كمال، مستلزم حركت است و هرگاه حركت باشد به مفهوم تغییر كردن خواهیم رسید.
• روزنامه همشهری، شماره 5085، 15 فروردین 1389