پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۲۷۱۷
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۵

آینده لاهیجـان

پیمان عیسی‌زاده
به هر اندازه که هر نوع تلقی نو و روش‌مند از لاهیجان ـ به مثابه یک شهر ـ نسبت پیچیده‌ای با درک از زمان، مکان و فضای شهر دارد، روش‌های بیان این تلقی یا ادراک نو، محصول یک فرآیند ساده ناخودآگاه یا رفتار شهودی در هر فرد شهرنشین است. به این ترتیب، گاه یک عمل، رفتار یا واکنش ساده و درزمان روزمره، نشان از حضور یک وضعیت جدید و متفاوت در شهر دارد.
یک شرکت مهندسی که اتفاقاً گواهی‌نامه صلاحیت از سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور هم دارد، برای تبلیغات سال نوی خود تقویمی توزیع کرده است که زمینه‌اش چند پوستر از جاذبه‌های طبیعی یا انسان‌ساخت توریستی و گردشگری شهر است؛ نمادهایی از طبیعت و عناصر هویت‌مند لاهیجان که قرار است هر بیننده با دیدن آن به یاد لاهیجان و خاطرات و تجربه زیست یا اقامتش در شهرِ این‌چنین بیافتد. اتفاق غریبی در این پوسترها افتاده؛ اتفاقی که سوای روحیه سانتی‌مانتالیستی طراح آن، نشانه آشکاری است از عبورِ شهر و شهرنشینان از یک دوران تاریخی تلقی از شهر و ورود به یک دوران متفاوت.
تصور کنید! در یکی از پوسترها یک خرس (شاید اسب یا حتی یک شیر) قرار است از پل چوبی سل سوستان وارد یکی از جزایرش شود یا در یکی دیگر از پوسترها میرزا کوچک خان با آن هیبت و وقار، نشسته بر اسب درحال یورتمه‌اش، بر نوک تپه سنگی دیزبن ـ با آن تاریخ و حرف‌های عجیبی که درباره‌اش می‌زنند ـ می‌تازد یا در پوستری دیگر چند سیاه چرده لخت در آبشار انسان‌ساخت شیطان کوه از سر و کول هم بالا می‌روند.
ظهور پدیده‌هایی نامأنوس با تاریخ، فضا و هویت شهری لاهیجان همچون ظهور دوران‌های تاریخی، نظیر انقلاب کشاورزی، افول فئودالیسم، انقلاب صنعتی، ظهور بورژوازی، انقلاب اطلاعاتی و سایر اتفاقاتی که طی دوران‌های متعدد تاریخی بر لاهیجان و هر جای دیگر جهان گذشته است، امری لابد و گریزناپذیر است. مهم درک، تلقی و رویکرد شهروندان نسبت به آن پدیده‌هاست. به این ترتیب، به‌نظر می‌رسد وضعیت سوپر مدرنیته با همه خصایص خود، به‌ویژه "سه چهره افراط: فراوانی بیش از اندازه رخدادها، فراوانی بیش از اندازه فضاها و فردی شدن مرجع‌ها" (اوژه، 1992) دیر یا زود شهر را درمی‌نوردد.
آن‌چه روشن است این‌که لاهیجان، یک شهر متوسط کوچک در ایران، بسته به میزان توان ادراک شهروندان و مدیریت شهری‌اش، وجوه گوناگون وضعیت جدید را تجربه خواهد کرد: فراگیری فضاهای بی‌هویت و توسعه نامکان‌ها و همسانی شهروندان و "گذر به ناشهر و ناشهریت" یا امکان و توان ادراک سیال و تبدیل توأمان مکان/ نامکان از راه گریز از همسانی و رجوع به فردیت، هویت‌های فردی و همه پدیده‌های رابطه‌مند.
با این توصیف، بازخوانی فشرده بخشی از نشانه‌های ظهور دوران جدید در شهر بی‌فایده نیست. این نشانه‌ها عموماً ناخودآگاه پدید آمده‌اند و به مناسبت ادراک شهودی پدیدآورندگان‌شان به خوبی گذار به وضعیت جدید را توصیف می‌کنند. برای نمونه، سوای تخریب بی‌منطق و احساسی باغ ملی (1313 ـ نمادی از لاهیجان مدرن: باغ/ مکانی ضد تاریخ، عملکردگرا، رابطه‌مند و محصول درکی درزمان)، ظهور نوعی نامکان در پارک‌های شهری لاهیجان آزاردهنده است. "فضایی که نتوان آن را هویت‌مند، رابطه‌مند و تاریخی تعریف کرد، نامکان است." (اوژه، 1992)
حال تصور کنید کسی برای نخستین بار می‌خواهد دقایقی در یکی از پارک‌های شهر ـ مثلاً پارک جانبازان (انتهای خیابان فیاض) ـ وقت بگذراند... فضای لخت و بی‌هویتی که بی‌توجه‌ترین افراد را هم آزار می‌دهد. پارکی وسیع با هندسه بی‌بهره از زیباشناسی و تلفیق غریبی از باغ ایرانی/ غربی و باغ ژاپنی، به راستی چه حسی جز نوعی "وادادگی لذت‌بخش"، اما زودگذر نصیب فرد می‌کند؟ عرصه بی‌هویت: سنگ، نورِ ملایم، چمن‌زار وسیع، درختان کوتاه و گیاهان تنک، نمادهایی از باغ ژاپنی در کنار راه، مرکز، آبراهه، درخت و گل‌های فصلی نمادهایی از باغ غربی. جایی که در واقع هیچ‌جا نیست و هر بازدیدکننده‌ای نه تنها خود را در آن باز نمی‌یابد، بلکه به شکلی افراطی از فردیت خود تهی شده، "درحالی که دچار نوعی تسخیرشدگی و از خود بی‌خبری دلپذیر شده است، مثل هر تسخیرشده‌ای با قریحه یا اعتقاد کم یا بیش تسلیم آن حال می‌شود و مدتی مزه خوشی منفعلانه بی‌هویت‌شدگی و لذت فعالانه‌تر نقش بازی کردن را می‌چشد." (اوژه، 1992)
جز این، به "پرسه در خیابان‌های ناتمام" لاهیجان ـ امکان جدیدی که به واسطه توسعه خیابان‌ها فراهم شده است ـ می‌توان اشاره کرد. یا حدود پنج دقیقه احساس حضور در نامکان بزرگراه شش کیلومتری شمال شهر؛ تجربه گریز از خود و هویت فردی به مثابه "ارتباط بدون واسطه انسانی میان فرد و قدرت عمومی." (اوژه، 1992) گریز از خود و تشویش‌های روزمره به نفع لذت زودگذر وادادگی از راه رانندگی در یک بزرگراه/ نامکان.
به سه نمونه بالا می‌توان انبوه نشانه‌هایی دیگر، نظیر بازارهای شبانه دور میدان‌ها، دستفروش‌های صبحگاهی، ماشین‌هایی که در بزرگراه یا خیابان‌های شهر کالا می‌فروشند و ... تجربه‌های متعدد هر شهروند در شبانه روز را اضافه کرد. آن‌چه حیاتی است، دانستن این نکته است که آینده لاهیجان با توسعه لابد نامکان‌ها همراه است؛ "فضاهایی که ویژگی آن‌ها، بی‌نام و نشانی افرادی است که پذیرا می‌شوند و بر عده این افراد نیز هر روز اضافه می‌شود." (اوژه، 1992) خیابان‌های ناتمام، مراکز خرید و فروشگاه‌های بزرگ، پارک‌های وسیع و بی‌هویت، اداره‌ها و بانک‌های شلوغ که افراد را به شماره می‌خوانند و حتی گورستان عمومی و تاریخی شهر که گور به ردیف و شماره می‌فروشد، نه به من و شما.
در زمانه‌ای که درپیش است، هر مکان و نامکان، توأمان به هم تبدیل می‌شود، تضاد نو/ کهنه ـ ویژگی عصر مدرن ـ پشت سر نهاده شده و مفاهیم کهنه (تاریخی و مربوط به زمان) در قالب پرفورمانس (نمایش ویژه! مثلاً بیایید با هم برویم حمام گلشن یا خشت پورد یا مسجد اکبریه یا بقعه/ تپه پنج پیران را به مثابه یک قطعه/ نماد شهری ببینیم)، یا اگزوتیک (چیزی غریب و نامأنوس! بیایید با هم برویم مَه خنم باغ یا دبّاغچای یا آقادار کوچه محصصی را ببینیم) عرضه می‌شود. با این حال نوعی نگرش ناامیدانه به توسعه نامکان‌ها، تلاش برای دست یافتن به درکی نو و در عین حال سیال از زمان، فضا و فردیت (تاریخ، رابطه‌مندی و هویت) را نیز لابد می‌سازد.
در این شرایط، تاریخ و سلسله وقایع، دیگر مرجع نیست. فضا به مثابه "گرد هم آمدن مکان‌هایی متنوع که تأثیرگذاری آن‌ها بر یکدیگر مفهومی به نام فضا را می‌سازد" (اوژه، 1992) حائز ویژگی‌هایی متفاوت است و هویت و هر نوع نگرش به مفاهیم مرتبط با آن درکی سیال و مبتنی بر عدم قطعیت می‌طلبد؛ درکی که اکثر ما شهرنشینان و شهروندان لاهیجی هنوز با آن غریبه‌ایم.

• ماهنامه بام سبز، دوره جدید، شماره 1، فروردین 1389
نظرات بینندگان