الهام یکتا: "پاره تاریک" از دیدگاه زنی نوشته شده است؛ زنی که رواننژند است و مدام درحال گفتوگوی ذهنی با شوهر مردهاش است. کار بابت ورود به چنین دنیایی، آنهم از طریق قلم نویسنده مردی درخشان است. آیا خود تعریف ویژهای از زنانهنویسی دارید و آگاهانه چنین نوشتهاید؟
حسن فرهنگفر: زنانهنویسی برای من یکجورهایی مردانهنویسی را تداعی میکند. به خودم میگویم با وجود اینهمه نویسندگان زن که در کارهایشان راوی و شخصیت اصلی مرد است، چرا اصطلاح مردانهنویسی چندان بهکار نمیآید؟ جوابی پیدا نمیکنم.
من در کارهایم فرقی بین مرد و زن قائل نیستم. زن ِ نوشتهام فقط یک انسان است، همچنان که مرد نوشتهام. یعنی موقعی که موضوع داستان درونی شد، جنسیت یادم میرود و اصلاً توجه ندارم که این زن است، من دارم درخصوص او مینویسم یا چه... . جالب اینجا است که در دومین کار بلندم (صنوبر)، هم راوی زن است و هم شخصیت اصلی رمان.
الهام یکتا: منظور از زنانهنویسی فقط این نیست که اگر شخصیت اصلی زن شد، حاصل کار هم زنانهنویسی است. زنانهنویسی مشخصههای بسیار دیگری هم دارد. در واقع همانچه در کار شما میبینیم. بهطور خلاصه میتوانم بگویم روح زنانهای بر کل داستان بلند شما حاکم است و نمیتوان گفت، ذهنیت، بیان، رفتار و کردار نازنین، زنانه نیست. جغرافیای داستان هم زنانه است. او را همواره محصور در خانه میبینیم یا در دنیای بسته ذهنش. او به دلیل افسردگیاش باغچه حیاطش را بر خود رها کرده است. اما این امر مانع از آن نیست که درک نزدیکی از طبیعت نداشته باشد، یا به آن در ذهنش نپردازد. شاهد من هم تصویرهایی است که او از حیاط یا کوچه برفی میدهد. نمادها و اسطورههای بهکار رفته در داستانتان هم کاملاً زنانه است و مطابق با روح زنانه کار. حال با صحبتهای شما نمیدانم باید بپرسم این اسطورهها یا نمادها را آگاهانه کار کردهاید یا خیر؟ چون از این بابت ساختار کارتان خیلی محکم است و به آراء دکتر شینودا بولن در کتاب "نمادهای اسطورهای و روانشناسی زنان" (انتشارات روشنگران) به تمامی جواب میدهد.
حسن فرهنگفر: این کتاب را خواندهام و آگاهانه کار کردهام. من بچه شهرستانی هستم و سعی میکنم در برابر بزرگان دوزانوی ادب بنشینم و هرچه دارم بگویم. وقتی میگویم میروم در دنیای زن، باید خود آن باشم؛ مثل هدایت که در دنیای سگ رفته و خود سگ را نوشته است.
الهام یکتا: کدام نویسنده/نویسندگان ایرانی یا خارجی را دارای توان زنانهنویسی میبینید؟
حسن فرهنگفر: نمیدانم سئوال دوم را چگونه جواب بدهم، درحالی که در پاسخ اول گفتهام اعتقاد چندانی به این چیزها ندارم. ولی اگر مجبور باشم درخصوص کارهایی که شخصیت اصلیشان زن باشد و نویسنده هم مرد باشد، چندتایی که یادم هست نام میبرم؛ مثل سیامک گلشیری، کشکولی، نویسنده کتاب سهم من و ... .
الهام یکتا: کتاب سهم من؟
حسن فرهنگفر: نویسندهاش مرد است و نامش یادم نیست.
الهام یکتا: گرچه خود با این داستان بلند اثبات کردهاید نویسنده مردی هستید که توان زنانهنویسی دارید، آیا جنسیت را در توان زنانهنویسی، عامل اصلی میدانید؟ به این معنی که نویسنده مرد نمیتواند زنانهنویس باشد یا وقتی به دنیای درونی زنی میپردازد، حاصل کار کمرنگتر از کار نویسنده زن است.
حسن فرهنگفر: به تلاش نویسنده و قدرت قلم او بستگی دارد. نمیدانم چرا به ذهنم میآید بپرسم بهترین آشپزهای دنیا مردان هستند یا زنان؟
الهام یکتا: با توجه به رمانها و داستان کوتاههای منتشر شده سالهای اخیر، نقش زنان را در نگارش ادبیات معاصر چگونه میبینید؟
حسن فرهنگفر: در سالهای اخیر در بیشتر زمینهها زنان از مردان پیشی گرفتهاند. بنگرید:
یک- قبولی در دانشگاهها را
دو- کتابهای منتشر شده هنری
سه- ... .
الهام یکتا: در خبرها آمده بود که در طول دهه گذشته، تعداد زنان نویسنده ده برابر، اما تعداد مردان نویسنده 5/2 برابر افزایش یافته است. در ضمن رویکرد زنان بیشتر به رماننویسی بوده تا داستان کوتاه نویسی. علت این روآوری زنان را به نوشتن رمان در چه میبینید؟
حسن فرهنگفر: یاد شهرزاد قصههای ما افتادهام. فکر کنم قصه گفتن اصلاً مال مادربزرگها است. تا حالا شده پدربزرگ برایتان قصه بگوید؟ من که دلم تنگ شده برای قصههای مادربزرگم، خانم یکتا!
الهام یکتا: از وقتی که صرف پاسخ گفتن به پرسشهایم کردید، سپاسگزارم.