وقتی شوك ناشی از زلزله ویرانگر رودبار و منجیل در سال 1369 خورشیدی فرو خوابید، گروهی از پژوهشگران دانشگاههای تهران و گیلان مأمور شدند تا پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زلزله را در روستاهای آسیبدیده بررسی كنند.
سرپرستی این گروه برعهده دکتر محمود طالقانی ـ استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران ـ بود كه حالا با گذشت 19 سال از آن روزها به عنوان مؤسس موزه میراث روستایی گیلان شهرتی جهانی یافته است.
گفتوگوی خبرگزاری میراث فرهنگی با دکتر محمود طالقانی را با هم میخوانیم:

• انگیزه تأسیس موزهای با وسعت بیش از 250 هکتار از کجا آغاز شد؟
در خلال مطالعاتمان پس از زلزله، متوجه این واقعیت تلخ شدیم كه روند تخریب میراث مادی و معنوی روستاهای زلزلهزده، سالها پیش از زلزله آغاز شده و گاه عوامل طبیعی، مانند سیل و زلزله و توفان، این روند را تشدید میكنند. لذا به فكر افتادیم كه برای حفظ و حراست از این گونههای فرهنگی باید كاری كنیم. در عین حال بعد از چند ماه تحقیق و بررسی به این نتیجه رسیدیم كه حفظ میراث روستاهای گیلان در جای خودش عملاً غیرممكن است و تجربه اروپا نیز این كار را نشدنی میدانست. از اینرو ایده بنیاد یك موزه روستایی (اكو موزه و موزه فضای باز) برای حفظ و نگاهداری میراث فرهنگی و معماری روستاهای گیلان شكل گرفت و پس از عبور از پیچ و خم نظام بروكراتیك كشور جامه عمل به خود پوشید.
• با توجه به اینکه موزههای روستایی در اروپا پیشینهای دیرینه دارند، برای ساخت موزه روستایی گیلان تا چه اندازه از نمونهای اروپایی الگوبرداری شد؟
نخستین موزههای روستایی بیش از 100سال پیش در سوئد ساخته شدند و سایر كشورهای اروپای غربی و مركزی پس از جنگ جهانی دوم به این كار پرداختند. در واقع، با پایان جنگ و اجرای طرح مارشال برای بازسازی اروپا، این نگرانی وجود داشت كه مقدار زیادی از ساختارهای فرهنگی، سنتی، معماری و میراث روستایی از بین برود. از سوی دیگر، در اروپای شرقی، ساخت موزههای روستایی به سبب وجود سیستمهای سوسیالیستی و كمونیستی و به بهانه طرفداری از میراث مردمی و توجه به قشرهای فرودست دنبال شد و كشورهایی مانند لهستان، رومانی و مجارستان در این زمینه پیشرفتهای زیادی داشتند. در نتیجه در ایجاد موزه میراث روستایی گیلان از تجربه كشورهای اروپایی، بهخصوص فرانسه، آلمان و سوئیس استفاده شده است، اما این كار با بومی كردن یا به بیان دیگر با "ایرانی كردن و گیلانی كردن" تجربه اروپا به انجام رسیده است.
• بارزترین ویژگی خانههای موزه میراث روستایی گیلان چیست؟
هر كدام از این خانهها یك زلزله و دو برف سنگین را پشت سر گذاشتهاند و دانش نانوشتهای در زمینه معماری برای نسل آینده بهشمار میروند.
• طرح بزرگی مانند موزه میراث روستایی گیلان كه در ساخت آن علاوه بر سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری كشور، دانشگاههای تهران و گیلان و مشاورانی از دانشگاههای اروپا مشاركت دارند و با نظارت یونسكو انجام میپذیرد، نمیتواند فارغ از مبانی و مطالعات نظری باشد. این مبانی نظری چه مواردی است؟
یكی از عوامل ساختاری آسیبپذیری فرهنگی ما، گسیختگی از گذشته نزدیك است و نسل جدید از 50 سال پیش به این سو با میراث پدران و پدر بزرگان خود قهر كرده و در یك رفتار لجوجانه به تخریب آثار گذشته پرداخته است. به بهانه مدرنیته این فكر در او ایجاد شده كه هرچه مربوط به گذشته و سنتی است بیارزش است و حتی ارزش مطالعه هم ندارد. حال آنكه ما در میراث خود دانش و تجربهای داریم كه هنوز ناخوانده مانده و به كار امروز میآید. بنابراین میتوان گفت که موزه میراث روستایی گیلان، موزه شییء نیست، بلكه محل نمایش بخشی از زندگی مردمان یك سرزمین در دورهای خاص است تا نسل حاضر را با دانش و تجربه گذشتگان آشتی دهد.
• موزه میراث روستایی گیلان از زمانی که فازهای اولیه آن راهاندازی شد تاکنون هر روز با اقبال بیشتری برای بازدید از سوی عامه مردم و حتی نخبگان مواجه میشود. دلیل این اقبال روزافزون را در چه میبینید؟
بارها درخصوص استقبال گسترده مردم از این موزه با همكاران و مشاوران بحث و تبادل نظر كردیم. بعضی از آنان به درستی معتقدند، این علاقه ناشی از این واقعیت است كه مردم بخشی از فرهنگ و زندگی گذشته خود را در این موزه باز مییابند. برخی دیگر بر این باورند كه فضای طبیعی موزه و زیبایی وصفناپذیر خانههای روستایی موجود در آن موجب این استقبال شده است. اگرچه همه این دلایل میتوانند تا حدودی توجیهگر این پدیده خاص باشند، با این وجود چه دلیلی برای آن اصفهانی، همدانی، یزدی، كرد، بلوچ، ترك و ... میتوان آورد كه هنگام بازدید از این موزه از سر شوق چنان هیجانزده میشوند كه در و دیوار خانهها را میبوسند و به سختی حاضر به ترك محل میشوند.
به اعتقاد من قدرت جاذبه و كشش این موزه را باید در ساختار غیرسازهایاش جستوجو كرد. این موزه تنها محل نمایش معماری خانههای روستایی یك قرن گذشته نیست، بلكه مكانی را فراهم كرده است تا بخشی از میراث فرهنگی و معنوی و زندگی روحانی مردمان این سرزمین به نمایش گذاشته شود. درست به همین دلیل است كه غیربومیها و حتی خارجیها نیز شیفته آن میشوند، زیرا همه ما به نوعی گرفتار بیماری فراموشی شدهایم و نیازمند تذكر و یادآوری هستیم.
موزه میراث روستایی گیلان محل تذكر و یادآوری است. "تذكر" بدین معنا كه ما نمیدانیم "كه"ایم و چه جایگاهی در این جهان داریم و "یادآوری" بدین معنا كه پدران و مادران ما میدانستند "كه"اند و در كجای این جهان قرار دارند و رمز جذابیت موزه میراث روستایی گیلان در این دو معنا نهفته است.