مه دود حاکم بر اکثر نقاط برنجخیز شمال کشور در زمان برداشت برنج، حاکی از ثروت و سرمایه هنگفتی است که هر سال به آتش کشیده میشود.
این مه دود حاصل اقدامی انسانی و از سوزاندن کاه و کلش برنج در فصل برداشت توسط کشاورزان پدید میآید. گستردگی این پدیده مخرب در استان گیلان به دلیل برخورداری از 238 هزار هکتار اراضی شالیکاری بسیار چشمگیر و وسیع میباشد.
در حال حاضر به دلیل شیوع این پدیده، در کمتر شهر استان گیلان است که به خصوص در شبها بتوان به راحتی نفس کشید.
اگرچه این پدیده در سایر مناطق گندمخیز کشور نیز در فصل برداشت گندم و جو قابل مشاهده است، اما آثار تخریبی آن در استانهای شمالی به دلیل فضای خاص جغرافیایی و بالا بودن میزان رطوبت در منطقه بسیار شدیدتر است.
این اقدام از سوی کشاورزان درحالی هر ساله صورت میپذیرد که راهنماییها و هشدارهای لازم از سوی مقامات کشاورزی و محیط زیست پیشتر داده شده است.
کارشناسان محیط زیست ضمن هشـدار درباره آلودگی حاصـل از سوزاندن کاه برنـج، عنوان میکنند که سوختن ناقص کاه و کلش برنـج در شالیـزارها، سبب آزادسازی دی اکسید کـربن و مونوکسید کربن شده که ترکیب این دو گاز سمی با بخار آب (ابرها)، بارش بارانهای اسیدی را درپی خواهد داشت؛ ضمن اینکه دود حاصله به شدت برای سلامتی انسان، خصوصاً مبتلایان به بیمارهای ریوی مضر است.
بر اساس تحقیقات صورتگرفته، آلودگی حاصل از سوخت یک کیلوگرم کاه، 3/1 برابر آلودگی یک خودروی بنزینی است.
حجم آلودگی و خسارت مادی ایجاد شده را با توجه به اینکه حدود یک میلیون و 500 هزار تن کاه و کلش سالانه پس از برداشت برنج در شالیـزارهای گیلان برجا میماند و بخش زیادی از آن به آتش کشیده میشود، میتوان تصور کرد.
کاه و کلش برنج درحالی به آتش کشیده میشوند که در کنار مسائل زیستمحیطی آن، بارها از اهمیت اقتصادی آن برای کشاورزان و نیز کشور سخن گفته شده است.
در سادهترین شکل آن با جمعآوری و بستهبندی کاه و کلش و عرضه و فروش آن، میتوان بخشی از نیاز خوراک دامی استان را مرتفع ساخت.
این درحالی است که کشاورزان شمالی از کمی دسترنج خود بعد از یک فصل سخت کشت، شاکی و گلهمند هستند و دامداران این خطه به دلیل کمبود علوفه(!) چشم به علوفه سایر استانها و نیز یارانه دولت دوختهاند.
بر اساس گزارشهای منتشره، نیاز علوفه استان گیلان چهار میلیون و 500 هزار تن است که یک میلیون و 900 هزار تن آن که عمدتاً کاه و کلش است در استان تولید میشود و بقیه از استانهای دیگر وارد میشود.
به گفته مقامات سازمان جهاد کشاورزی گیلان، دولت برای کمک به دامداران گیلان، بابت هر کیلوگرم یونجه خشک، 800 ریال یارانه دولتی و برای هر کیلوگرم کنستانتره نیز مبلغ 300 ریال یارانه پرداخت میکند.
در صورتی که قیمت میانگین هر بسته کاه در سال بین 1200 تا 2 هزار تومان به فروش برسد، خسارت مالی ناشی از آتش کشیدن کاه و کلش در مزارع، رقم بسیار بالایی خواهد بود.
علاوه بر این، در صورت استفاده از فنآوریهای شناخته شده، ابعاد اقتصادی کاه و کلش برنج و گندم گستردهتر خواهد بود.
با تلاش و حمایت صورتگرفته توسط پارک علم و فنآوری گیلان، زمینه برای تولید خمیر کاغذ از ساقه برنج برای اولین بار در کشور در استان گیلان فراهم شده است.
به گفته رئیس پارک علم و فنآوری گیلان، هماکنون در سه کارخانه بزرگ در استانهای گیلان، مازندران و خوزستان هر سال 125 هزار تن خمیر کاغذ از درخت و کاغذهای باطله تولید میشود؛ درحالی که با بهرهگیری از 30 درصد کاه تولیدی کشور، میتوان 600 هزار تن خمیر کاغذ تولید کرد.
مجید متقیطلب، عنوان کرد: تولید خمیر کاغذ از کاه علاوه بر جلوگیری از قطع درختان و سوزاندن کاه پس از برداشت برنج و حفظ محیط زیست، از خروج 300 میلیون دلار ارز از کشور برای خرید چوب و واردات مواد اولیه و تولید سلولز جلوگیری میکند.
به گفته وی، از کاه برنج پس از فرآوری میتوان برای تأمین سوخت نیروگاهها و تولید مصالح ساختمانی، بهویژه بتون و ورقهای فشرده، دیوارههای فشرده ضـد آتش و تخته فیبـر سیمانی نیز بهره گرفت.
وی، افزود: هماکنون دو شرکت زیر پوشش پارک علـم و فنآوری گیـلان برای اجـرای طرحهای بهرهبرداری از پسمانـد برنج فعالاند و دو شرکت دیگر هم در مرحله تولید محصـول آزمایشگاهـیاند که اگر این شرکتها بهطـور کامل فعال شـوند، میتوانند 400 هزار تن از کاه برنـج در گیـلان را به محصولاتـی مانند اوراق و بلوک فشرده، خمیر سلولز و فرآوردههای کامپوزیتی قابل استفاده در دکوراسیون داخلی تبدیل کنند.
به گفته رئیس پارک علم و فنآوری گیلان، ارزش این محصولات حدود 90 میلیون دلار در سال خواهد بود.
علاوه بر این، با رونق تولید قارچ در کشور، تقاضا برای کاه و کلش و کود مرغی افزایش یافته است.
گفته میشود که چین، هنـد، ژاپن و کشورهایی نظیر بنگلادش، ویتنام، تایلنـد و فیلیپین که از لحاظ فنآوری از ایران پایینتر هستند، برای برطرف شدن مشکلات ناشی از انباشت کاه و استفاده بهینه از آن به فنآوریهای متعدد و متنوعـی دست یافته و از آنها استفاده میکنند.
اما با تمام این احوالات، چرا کشاورزان باز بر این سنت غلط پای میفشارند.
در یک جمعبندی، دلیل اصلی روی آوردن کشاورزان به آتش زدن کاه و کلش برنج، گندم و جو، کنترل آفات و علفهای هرز، پاک شدن سریع زمین از بقایای گیاه قبلی و آسان شدن عملیات شخم برای محصول بعدی است.
اگرچه به گفته کارشناسان کشاورزی، بهکار بردن تناوب زراعی صحیح و استفاده مناسب از سموم، نتیجهای بسیار مطلوبتر دارد؛ علاوه بر این میتوان با یک برنامهریزی صحیح و استفاده مناسب از ماشینآلات، نسبت به مدیریت بقایا اقدام کرد، بدون آنکه آنها را سوزاند.
به گفته آنان، روش سوزاندن بقایا در کنار مزیتهایی چون کنترل علفهای هرز و حشرات (که روشهایی دیگر نیز برای کنترل آنها وجود دارد)، معایبی چون از بین رفتن عناصر غذایی موجود در خاک، از قبیل گوگرد و ازت، کربن، از بین رفتن موجودات زنده مفید، مخصوصاً کرم خاکی در اثر تولید گرمای زیاد، افزایش گرمای منطقه و گرمازدگی گیاهان و درختان و سفتتر شدن خاک را دربر خواهد داشت.
هرچند مقامات کشاورزی و محیط زیست قبل از برداشت برنج ضمن هشدار نسبت به اعمال اقدامهای انضباطی چون جریمه کردن کشاورزانی که مبادرت به آتش زدن کاه و کلش میکنند، از ارائه تسهیلاتی برای کشاورزان برای بستهبندی کاه و کلش سخن به میان آوردهاند.
به گفته مقامات سازمان جهاد کشاورزی گیلان، به منظور جلوگیری از به آتش کشیدن کاه و کلش و تأمین علوفه، این سازمان اقدام به وارد کردن یکصد دستگاه بیلر (بستهبندی کاه و کلش و علوفه) کرده است.
یکی از کشاورزان در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا درباره علت به آتش کشیدن کاه و کلش، میگوید: ما با این کار علاوه بر تقویت خاک و از بین بردن آفات، خود را از شر این کاه و کلشها راحت میکنیم!
به گفته محمد شیردل، در صورت بارش باران، کاه و کلش باقیمانده در زمین میتواند به صورت یک مشکل جدی دربیاید که به سادگی قابل رفع نخواهد بود.
وی در همین حال با بیان اینکه این کاه و کلش میتواند به خوراک دام برسد، میگوید: ما از خدا میخواهیم بیایند اینها را ببرند، ولی کسی این کار را نمیکند؛ ضمن اینکه هزینه بستهبندی و حمل و نقل کاه و کلش از سر زمین بالا است و این هزینه از عهده بیشتر کشاورزان برنمیآید.
شیردل، میافزاید: علاوه بر آن، در صورت بستهبندی نیاز به محل سرپوشیده بزرگی برای انبار کاه است که بیشتر کشاورزان چنین مکانی را ندارند.
بهنظر میرسد که از جمله علل روی آوردن کشاورزان به آتش کشیدن کاه و کلش در شرایط کنونی، نبود تقاضای مؤثر برای کاه و کلش برنج در بازار است، به نحوی که بتواند کشاورز را کاملاً راغب به جمعآوری و بستهبندی کاه و کلش نماید.
با توجه به موارد یادشده، به گفته برخی از کارشناسان، حل معضل آتش زدن کاه و کلش نیازمند یک راهکار چندجانبه است.
به باور آنان، در کنار آگاهیبخشی، فرهنگسازی، اعمال تنبیههای انضباطی و ارائه امکانات برای بستهبندی کاه و کلش، بایستی انگیزه مثبت و تقاضای مؤثر در بازار را به حدی تقویت کرد که کشاورزان منفعت خود را در عدم آتش زدن کاه و کلش و عرضه آن ببینند.
به باور برخی از کارشناسان، تشکیل یک تعاونی و یک نهاد خاص با همکاری تشکلهایی چون اتحادیه دامداران، انجمن حمایت از برنج و صنایع درگیر همانند صنایع سلولزی با هدایت و حمایت مالی دولت، که وظیفه خرید، بستهبندی کاه و کلش و عرضه آن را به بازار برعهده بگیرد، یکی از راهکارهای مؤثر برای حل این مشکل است.
بر اساس این طرح پیشنهادی، کمک مالی دولت به این تعاونی و یا نهاد میتواند از محل صرفهجویی صورتگرفته در یارانه مربوط به خرید علوفه صورت بگیرد که کاملاً اقتصادی و در راستای منافع کشور است.