پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۱۸۶۰
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۸
مهرداد فلاح:

نام‌گذاری برای اتفاق‌های خلاق جديد امری اجتناب‌ناپذير است

شاعر برجسته لاهیجی، گفت: همیشه كار نو برایم هیجان‌انگیز بوده است و با این روحیه به خودم فرصت تجربه‌های تازه در شعر را داده‌ و همواره سعی كرده‌ام رویكردهای متفاوتی نسبت به كارهای پیشین خودم در شعر داشته باشم.
شاعر برجسته لاهیجی درباره نام‌گذاری در شعر، معتقد است: نام‌گذاری برای اتفاق‌های خلاق جدید امری اجتناب‌ناپذیر است و به این طریق، امكان بروز صفات آن اثر خلاق فراهم می‌شود و از سویی به هستی آن تعین می‌بخشد.
مهرداد فلاح در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به شعری كه از آن با عنوان "خواندیدنی" یاد می‌كند، گفت: "خواندیدنی" هم از این قاعده بیرون نیست؛ ضمن این‌كه "خواندیدنی" نامی است كه در گستره گفت‌وگو و تعامل با مخاطبانش اتفاق افتاده و ناگزیر از این نام است.
او، تصریح كرد: در دنباله تجربه‌های شعری‌ام بعد از مجموعه شعر "دارم دوباره كلاغ می‌شوم" و "از خودم"، شعرهای بلندی اتفاق افتاد كه به لحاظ فرمیك، سازمان بیانی و شكل روایی متفاوت‌تری نسبت به كارهای قبلی‌ام داشت كه آن‌ها در مجموعه شعر "بریم هواخوری" منتشر شد و عمده‌ترین تجربه‌های شعر مرا در مرحله‌ دوم شاعری‌ام در خود دارد و به اعتقاد من، تجربه مهمی در شعر بلند فارسی است. در واقع مجموعه "بریم هواخوری" تمام تجربه‌های زبانی ـ زیبایی‌شناختی مرا كه از نیمه‌ دوم دهه‌ 70 به این ‌طرف اتفاق افتاده است، در خود دارد و از همه آن نگرش‌ها بهره برده است.
او در ادامه، یادآور شد: پس از سرایش مجموعه "بریم هواخوری"، در شش شعر بلند این مجموعه متوجه شدم كه شعرها مرا به جایی برده‌اند كه دیگر شعر از آن قیافه سطری معمول دور شده است و به نوعی با شكل دیگری از شعر در آن تجربه‌ها سروكار داریم؛ اما نمی‌دانستم از آن تجربه‌ها به چه نامی باید یاد كنم. در واقع در فرآیند گفت‌وگویی كه درباره سازمان زیبایی‌شناختی آن‌گونه شعرها رقم خورد، به نام "خواندیدنی" رسیدم. در واقع نام "خواندیدنی‌" زادگاهش كامنت‌هایی است كه بر روی شعرهای پس از مجموعه "بریم هواخوری" گذاشته شد.
فلاح، متذكر شد: پس از تجربه "بریم هواخوری"، دیدم نمی‌توانم در حوزه شعر سطری به تجربه‌های شاعرانه‌ام ادامه بدهم و به نوعی عمل نوشتن شعر ناگزیر مرا به سمت "خواندیدنی‌ها" برد.
این شاعر، معتقد است: همیشه كار نو برایم هیجان‌انگیز بوده است و با این روحیه به خودم فرصت تجربه‌های تازه در شعر را داده‌ و همواره سعی كرده‌ام رویكردهای متفاوتی نسبت به كارهای پیشین خودم در شعر داشته باشم. ما در حوزه‌ خلاقیت همواره چیزی را كم یا زیاد می‌كنیم كه این امر سبب اتفاق خلاقانه می‌شود و من همواره در این چند ده سالی كه شعر می‌گویم، از كتابی به كتاب دیگر پوست انداخته‌ام و به‌جای تكرار تجربه‌های موفقم، سعی كردم كه به میل درونی خلاقیت پاسخ دهم.
او در تبیین ویژگی‌ها و مؤلفه‌های "خواندیدنی‌ها"، گفت: آن بحثی كه من در "خواندیدنی‌ها" بر آن اصرار دارم، بحث روایت در "خواندیدنی" است. در واقع، روایت و زمان در "خواندیدنی" متفاوت از شعرهای سطری اتفاق می‌افتد. در شعر سطری، شاعر زمان روایی مشخصی را به مخاطب می‌گوید كه تغییرناپذیر است؛ اما در "خواندیدنی" این مسأله كاملاً متفاوت است و مخاطب به كار بازآفرینی شعر دست نمی‌زند؛ بلكه شعر را خلق می‌كند. وظیفه بیرون كشیدن شعرهای سطری از دل "خواندیدنی‌ها" از دوش شاعر برداشته می‌شود و به مخاطب واگذار می‌شود. در "خواندیدنی‌ها" همان‌قدر كه با شعر و كلمه سر و كار داریم، به همان اندازه هم با كار گرافیكال و نقاشی روبه‌رو هستیم و این مسأله تاكنون سابقه نداشته است. در "خواندیدنی" دو گونه‌ متفاوت هنر با هم درآمیخته می‌شوند و خلاقیتی دیگر را رقم می‌زنند.
فلاح، ادامه داد: در "خواندیدنی"، شاعر به مراتب بیش‌تر از شعر سطری درگیر نوشتن شعر می‌شود؛ زیرا باید به همان اندازه كه خرج كلام و زبان می‌كند، به همان میزان هم به رنگ و نقاشی توجه داشته باشد.
این شاعر، معتقد است: شكل‌های گرافیكی در "خواندیدنی" زبان‌زاد هستند. به اعتقاد من، ذات هر نوع نوشتاری گرافیك است و نوشتار یك كار گرافیكی است. این ذات نوشتاری در شعر سطری به فراموشی سپرده شده، اما ما با "خواندیدنی‌ها" مخاطب را به ذات نوشتاری زبان ارجاع می‌دهیم و از آن برای زایایی و خلاقیت بهره می‌بریم.
شاعر برجسته لاهیجی، یادآور شد: "خواندیدنی" را نمی‌شود به كسی توصیه كرد. "خواندیدنی" شاید كار من باشد و چنان‌چه فردی بخواهد "خواندیدنی" بنویسد، انگار كه باید آن سیر ویژه‌ای را كه من در شعر داشته‌ام، طی كند تا بتواند به "خواندیدنی" برسد؛ از این‌رو می‌توان گفت "خواندیدنی" تقلیدناپذیر و تكرارناشدنی است.
او همچنین، تأكید كرد: شعر كلاسیك، نیمایی، حجم، موج، همه و همه روی پلكانی ایستاده است كه برای مخاطب جز حركت پلكانی را متصور نیست و امكانش فراهم نیست؛ درحالی‌كه "خواندیدنی" اول و آخر ندارد و مخاطب هم‌زمان با چند زمان و مكان روایی روبه‌روست. در "خواندیدنی" یك شعر می‌نویسیم و چند شعر برمی‌داریم.
فلاح، معتقد است: "خواندیدنی" نسبت به شعر سطری و گونه‌های دیگر شعری رایج در ادبیات معاصر ارجحیت دارد و تأكید می‌كند، "خواندیدنی" نه تنها چیزی از دستاوردهای شعر سطری را از دست نداده، بلكه امكانات جدیدی را هم پیش‌ روی شعر فارسی باز كرده است.
او در ادامه با انتقاد از كسانی كه در انكار "خواندیدنی‌ها"، به جعلی خواندن این ‌گونه شعر اقدام می‌كنند، گفت: ما اگر می‌خواهیم منكر چیزی شویم، لازم نیست آن را به شكلی دروغی جعل كنیم. عده‌ای معتقدند كه "خواندیدنی" فقط وجه دیداری دارد و من در پاسخ می‌گویم پس تكلیف كلمه‌ها و گزاره‌هایی كه در "خواندیدنی" است، چه می‌شود؟ با آن‌ها چه می‌كنید؟
او انگیزه‌های تمایزطلبی و متفاوت بودن را در نوشتن هرگونه اثر خلاق بااهمیت توصیف كرد و گفت: در جهانی كه رسانه‌ها می‌خواهند همه‌ چیز را یكسان جلوه دهند، برای یك هنرمند و فردی كه به دیده درآید، ضرورت دارد كه تمایز داشته باشد. البته این مسأله هستی‌شناسی هم می‌تواند باشد؛ به این اعتبار كه هنرمند تجربه‌های منحصر به ‌فرد زیستش را در آثاری انعكاس و بازتاب می‌دهد. البته كه "خواندیدنی‌ها" تمایزطلب و نخبه‌گراست و ویژگی در دسترس‌ بودن شعر سطری را ندارد. با این‌ حال، به دلیل امكان‌های تصویری و گرافیكی كه دارد، حتا مخاطبان بی‌سواد هم می‌توانند با نشانه‌های تصویری آن ارتباط بگیرند. "خواندیدنی‌ها" را می‌توان به صورت تابلونقاشی و تابلوفرش و در اماكن عمومی و خصوصی نصب كرد و از این‌رو می‌توان "خواندیدنی" را نسبت به شعر سطری، اثری عام‌گرا هم دانست.
نظرات بینندگان