پایگاه خبری تحلیلی لاهیگ با افتخار همراهی بیش از یک دهه در عرصه رسانه های مجازی در استان گیلان      
کد خبر: ۱۳۸
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۸۶ - ۲۱:۲۶

سَرْ بازار لاهيجان

پیمان عیسی‌زاده
گشايش
سرْبازارِ لاهيجان مي‌تواند نام مجموعة باشكوهي باشد كه در مركز بافت قديم اين شهر قرار دارد و متشكّل است از مسجد جامع، حمّام، كاروانسرا، بازار و ... .
سرْبازار لاهيجان، در واقع، بخشي از محلّة ميدان است. اين محلّه، كه يكي از قديمي‌ترين مراكز تجمّع در شمال كشور است، پيش از اين مهم‌ترين محلّة لاهيجان نيز به‌شمار مي‌رفت. براي بازشناسي سرْبازار لاهيجان، مطالعة وضعيّت حال و گذشتة محلّة ميدان و بقاع، مساجد، حمّام‌ها و نقاط تاريخي آن ضروري است. از اين نظر، صاحب اين قلم مي‌كوشد نتايج پژوهش‌هاي خود را در يازده‌‌ فصل منتشر سازد.
در اين پژوهش، ابنيه و مكان‌هاي تاريخي زير بررسي خواهد شد: مسجد و بقاع چهارپادشاهان، مسجد جامع و مدرسة علميّة آن، حمّام گلشن، مسجد كوشالي، مسجد و بقعة امام جمعه، بقعة تكيه‌بر، بقعة جواهرپشته، بقعة شيخ باقر، مدرسة كيافريدون، مسجد گلشاهي.
درخصوص به‌كارگيري عنوان سرْبازار؛ به باور صاحب اين قلم، اين عنواني بوده است كه در گذشته كاربرد عمومي داشته است. جز اين در برخي از قبرستان‌هاي سطح شهر نيز سنگ‌قبرهايي وجود دارد كه بر آن‌ها نام "فلان سرْبازاري" حكّ شده است. ضمن اين‌كه شيخ محمّد مهدوي نيز در كتاب "سادات متقدّمة گيلان"، يكي دوبار از عنوانِ سربازار استفاده مي‌كند. بر همة اين‌ها اين نكته را نيز بيافزاييد كه در برخي ديگر از مناطق قديمي گيلان نيز مناطقي با عنوان سربازار وجود دارد و در نهايت اين‌كه سيّدظهيرالدين مرعشي نيز در كتاب "تاريخ گيلان و ديلمستان" يكبار از اين عنوان استفاده مي‌كند.

مسجد و بقاع چهار‌پادشاهان
مسجد و بقاع چهار‌پادشاهان در مركز بافت قديم شهرِ تاريخي لاهيجان‌‌، درست در مقابل مسجد جامع (‌‌احداث قرن چهارم ـ و به روايتي ـ بر خرابه‌هاي آتشكده‌اي پُر‌رونق‌‌) و حمّام گلشن (‌يادگار دورة صفويه‌)‌‌، مكمّل مجموعه‌‌اي محتشم و باشكوه به نام "سرْبازارِ لاهيجان" مي‌باشد‌‌.
اين مكان تاريخي كه در سال 791 هـ‌.‌ق به دستور سيّد‌هادي كيا، والي بيه‌پيش (‌: گيلانِ شرقي‌‌) در جنب بقعة سيّد خور كيا (‌‌وفات 647 هـ‌.‌‌ق‌‌) ساخته شد‌‌، مدفن عدّه‌اي از سادات كيايي و نيز سيّد‌رضي كيا، حكمران مقتدر گيلان (1000-‌‌‌769 هـ‌‌.‌‌ق‌‌) است‌‌.
خطّ ـ نقاشي‌هاي مذهبي‌‌، كه در گذشته‌هاي دور تمامي ايوانِ شمالي اين بنايِ زيبا را دربر مي‌گرفت‌‌؛ هشت فيل‌پاي عظيم‌‌، كه به عنوان پايه‌هاي شمالي سقف سفالينِ بنا محسوب مي‌شود‌‌؛ كاشي‌كاری‌هاي بازمانده از دوران قاجاريه و پهلوي اول و درب‌هاي نفيس و پُر‌ارزش كه بعضاً به يغما رفته‌اند، به همراهِ صندوق‌هاي چوبينِ مزيّن به كتيبه‌هاي قابل توجّه‌‌، اين بنا را همواره مورد توجّه گيلان‌شناسان‌‌، پژوهشگران تاريخ و معماري قرن هفتم و نيز ساير علاقه‌مندان ايراني و غيرايراني قرار داده است‌‌.
شايد بتوان مهمترين بقعة لاهيجان را بقعة چهار‌پادشاهان ناميد‌‌. اين بقعه با نام بناي تاريخي چهار‌پادشاه به شمارة 322 در فهرست آثار ملّي ايران به ثبت رسيده است‌‌. بناي اصلي بقعه، مستطيل‌شكل و بسيار باشكوه و از معماري دوران كيايي است و وقتي از پلكان غربي وارد صحن آن مي‌شويم، ابتدا سالن مسجد و سپس به طرف شرق‌، چهار اتاق كم و بيش هم‌اندازه قرار دارد‌. همچنين در شرقي‌ترين قسمت صحن نيز‌‌، اتاقي جداگانه وجود دارد‌‌. اين بنا به دستور سيّدهادي كيا (‌‌پسر سيّد امير كيا‌‌)، فرمانرواي تنكابن و بيه‌پيش در حدود سال 791 هجري‌قمري ساخته شده است‌‌.
اگر ساختمان مسجد را جدا درنظر بگيريم‌‌‌، ساختمان بقعه‌، چهار اتاق به‌هم چسبيده و ايوان بزرگي به طول 29.25 متر و پهناي 5.35 متر‌‌، رو به شمال دارد‌. سقف بنا سفالين بوده و ايوان را دربرگرفته و حتّي با پره‌اي كه به سقف داده‌اند، قسمتي از حياط را نيز مي‌پوشاند‌.
سقف ايوان توسط هشت فيل‌پا به قطر 2.25 متر كه دو‌تاي آن‌ها در ديوارهاي دو طرف فرو رفته است، استوار مانده و تمام فيل‌پاها تا ارتفاع 84 سانتي‌متر كاشي‌كاري شده‌اند‌.‌1‌
نماي ديوار شمالي با نقاشي‌هاي مذهبي و چند اثر خط ـ نقاشي تزئين شده است‌. البتّه در گذشته تمامي نماي شمالي بقعه چنين بوده، اما امروزه تنها دو تركيب خط ـ نقاشي و دو پيكره كه يكي مربوط به حضرت قمر بني هاشم (‌‌ابوالفضل العباس‌‌) و عمل استاد غلامحسين و مرمّت‌كاري فرزند ارجمندش، مشهدي آقاجان نقّاش (‌‌به سال 1351 هجري‌قمري، برابر با 1316 خورشيدي‌‌) مي‌باشد و ديگري كه متأسّفانه صورتش از بين رفته‌‌، نمادي از حضرت علي‌اكبر و حسب‌‌الفرمايش آقا سيّدنعمت‌الله توكلي و مرمّت‌كاري مشهدي آقاجان نقّاش لاهيجاني (‌‌در سال 1351 هجري‌قمري، برابر با 1316 خورشيدي‌‌) مي‌باشد‌‌.
بالاي اين دو پيكره نيز بيتي به مضمون‌‌:
بودند ديو و دد همه سيراب ميمكيد
خاتم ز قحط آب سليمان كربلا
به صورت جداگانه و تركيب‌هاي كوچك كه بين هركدام نوشته شده "‌‌يا حسين مظلوم" به چشم مي‌خورد‌‌. دورنماي ايوان نيز عبارت است از شش درِ چوبي نفيس،2 هفت پنجرة چوبي مشبّك نزديك سقف و دو پنجرة چوبي مشبّك پايين‌تر‌‌.
اگر از طرف غرب حركت كنيم، درِ اول مربوط است به اتاق اول كه مزار سيّدخور كيا ‌‌(‌‌‌سيّدخرم كيا‌‌)، از فرزندان امام علي‌ابن ابي‌طالب‌(‌‌ع‌‌)‌‌3‌ مقتول به سال 647 هجري‌قمري‌‌، در آن قرار دارد‌‌.
درٍ دوم مربوط است به اتاق دوم كه به عنوان كفش‌داري و آبدار‌خانه از آن استفاده مي‌شود‌‌.
درِ سوم مربوط به اتاق سوم است كه به عنوان مسجد از آن استفاده مي‌شود‌‌ (‌‌‌احتمال مي‌رود در اين اتاق و اتاق بعدي تعدادي از سادات كيايي‌، مقتول در جنگ رشت‌‌، مدفون باشند‌‌)‌‌‌‌.
و درهاي چهارم‌‌، پنجم و ششم مربوط است به اتاق چهارم كه مزار سه نفر از سادات كيايي به نام‌هاي سيّد‌علي حسيني ‌‌(‌‌سيّدعلي كيا‌‌)، متوفّي به سال 791 هجري‌قمري‌‌‌، سيّد‌‌رضا حسيني (‌‌سيّد‌رضا كيا‌‌)، متوفّي به سال 829 هجري‌قمري و سيّد‌رضي كيا، متوفّي به سال 829 هجري‌قمري‌‌، در آن واقع شده است‌‌. همان‌طوري كه گفته شد، اين بقعه به دستور سيّد‌هادي كيا، والي بيه‌پيش در حدود سال 791 هجري‌قمري ساخته شده است‌‌. البتّه‌‌، قبل از آن و از سال 647 هجري‌قمري كه سيّد خوركيا فوت كرده بود‌‌، تك اتاقي به عنوان بقعه و مزار وي وجود داشت، اما بعدها و در حدود سال 791 هجري‌قمري و پنج ماه بعد از زماني كه جنگ سختي بين طرفداران سادات كيايي و اميره دباج فومني در رشت در‌گرفت و تعداد زيادي از سادات كيايي چون‌‌: سيّد‌علي كيا‌‌ بن اميركيا‌‌، سيّدمهدي كيا بن اميركيا‌‌، سيّدحسن‌ كيا بن سيّد‌علي‌‌، سيّدابراهيم‌ كيا‌‌، سيّدعبدالله ‌كيا و سيّدعلي ‌كيا بن ناصر كيا كوچصفهاني به قتل رسيدند‌‌، سيّدهادي كيا كه برادر سيّدعلي كياي مقتول بود، پس از انتقال اجساد از رشت به لاهيجان و دفن در كنار مزار سيّد خوركيا‌‌، تصميم گرفت كه بقعة باشكوهي بر مزار آن دو و ساير سادات مقتول بسازد‌‌.
صاحب كتاب "‌‌تاريخ گيلان و ديلمستان‌" در مورد انتقال اجساد از رشت به لاهيجان‌‌، چنين مي‌نويسد‌‌: "‌‌و سيّدهادي كيا با فرزندان و برادرزادگان سعادت بر يمين و اقبال بر يسار‌‌، به رانكوه نزول اجلال فرمود و به ضبط و نسق آن ولايت و ترويج امر معروف و نهي‌ منكر اشتغال نمود‌‌. چون اين خبر به كوله بهادر ناصرود به لاهيجان رسيد‌‌، تاب اقامت نداشت‌‌، بگريخت و (‌‌به‌‌) پسا گيلان رفت‌‌. سيّد هدايت شعاري از رانكو به جانب لاهيجان عازم شد و بي‌ضرب تيغ و تير‌‌، لاهيجان مسخّر فرمان گشت و اهالي آن ملك شادي‌كنان مي‌گفتند‌‌؛ بيت‌‌:
در وصل رسيديم و دعا كارگر آمد
المنه ‌الله كه خورشيد بر‌آمد
و از منافقان هركه بود‌‌، بگريختند و به بيه‌پس رفتند‌‌ و تمامي بيه‌پيش گيلان به تصرّف سيّدهادي ‌كيا در‌آمد و نزد اميره دباج فومني فرستادند و بنياد دوستي و صداقت كردند و رسل و رسايل از طرفين روان كردند و قرار رفت كه شهداي رشت را به لاهيجان آرند‌ و همچنان كه عهد كرده بودند‌‌، اميره دباج‌، علما و صلحاي آن ديار را بفرستاد تا سادات (‌را) نبش نموده‌، به مردم لاهيجان بسپارند‌ و از لاهيجان علما و فقها و صلحا و حفاظ و خواجگان معتبر‌‌، مجموع لباس سوگواري دربركرده‌‌، با انواع صدقات و موهبات روان گشتند و سادات را از رشت نقل كرده‌‌، با تكبير و صلوات و ختم قرآن و فقرا و مساكين را صدقات و موهبات به نيّت ارواح مطهّرة سادات گرام تقسيم نمايان به لاهيجان درآوردند‌‌.
و سيّد‌هادي كيا با فرزندان و ساير بزرگان‌، پاي برهنه به استقبال اقدام نمود و به سرْبازار لاهيجان،‌‌4‌ به قرب و جوار سيّد مغفرت پناه سيّد خوركيا دفن فرمودند و مردم لاهيجان را از فقها و صلحا و شهريان و لشگريان آش تعزيت دادند و هفت روز به ختم قرآن و خواندن وعظ و تقسيم درهم و دينار‌‌، جهت رفع مظالم شهدا مشغول گشتند‌‌ و بر بالاي آن مزار بنياد عمارت عالي كردند و جهت مستحّقان و مسترددان و فقرا و مساكين‌‌، اوقاف تعيين نمودند و ... ."
بعدها و در سال 829 هجري‌قمري‌ وقتي كه سيّدرضا كيا، پسر سيّدعلي كياي مقتول‌‌، در‌گذشت، وي را در كنار قبر پدرش در اتاق چهارم از بقعة فعلي دفن نموده و از قضا در همان روز، سيّدرضي‌ كيا، پادشاه وقت گيلان نيز رحلت نمود‌‌، پس او را نيز در كنار سيّدعلي كيا و سيّدرضا كيا دفن نمودند و از آن‌پس، اين بقعه نام چهار‌پادشاهان به خود گرفت‌‌.
البتّه از اين چهار نفر، تنها سيّدرضي‌ كيا به مدّت 31 سال (‌‌829ـ798 هجري‌قمري‌‌) پادشاه گيلان بوده است و سه نفر ديگر‌‌، به‌نظر مي‌رسد، هريك در زمان خود از علماي فرهنگي و مشايخ نامي بوده‌اند‌‌.
صاحب كتاب "‌‌پيشينة تاريخي و فرهنگي لاهيجان و بزرگان آن‌" در مورد پادشاه ناميدن سه تن ديگر چنين توجيه مي‌كند كه در آن دوران، در ايران و به‌ويژه گيلان زمين معمول بوده كه اولياء و پيشوايان ديني و عرفاي نامي را پادشاه وقت خويش مي‌ناميدند‌. لذا اين سه نفر پيشوا را نيز پادشاه خواندند و بدين جهت نام چهار‌پادشاه بر اين مكان بر‌گزيده شد‌‌.
بر بالاي درب ورودي جانب شمالي بقعه، گويا در‌ گذشته چيزهايي نوشته بودند كه متأسّفانه به مرور زمان از بين رفته است و امروز تنها تكّة كوچكي از پايين آن باقي مانده كه مطالب قابل خواندن آن‌ها نيز‌‌، فقط جمله‌هاي‌‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم" و "‌صد بار اگر توبه شكستي بازآ‌" مي‌باشد‌‌.
بر بالاي اين درب‌‌، از داخل نيز چيزهايي نوشته شده بود كه از آن‌ها نيز امروزه چيز زيادي باقي نمانده است‌‌.
در گذشته در بالاي همين درب‌‌، بيت ذيل حكّ شده بود‌‌:
از در اهل صفا روي مگردان اي دل
هركه بر‌گشت از اين در به خطا نزديك است‌
در حياط بقعه نيز چاهي قديمي وجود دارد كه روايت‌هاي عجيبي در مورد آن گفته مي‌شود‌.‌‌5‌‌ همچنين گويا اين محلّ در گذشته نقاره‌اي نيز داشت كه در موارد تحويل سال نو و ظاهرشدن معجزه از بقعه‌‌، به صدا در‌آورده مي‌شد‌‌.‌‌6‌‌
همچنين دو قرآن خطّي قديمي نيز از آثار ديدني و باارزش اين بقعه مي‌باشد‌‌. يكي از اين قرآن‌ها به خطّ كوفي نوشته شده و احتمال مي‌رود كه چيزي حدود هزار سال قدمت داشته باشد‌ (‌‌يعني در حدود سال 400 هجري‌قمري تحرير شده است‌‌‌)‌‌‌.‌‌‌7‌‌
قرآن ديگر كه با خطّ نسخ تحرير شده، همراه ترجمة فارسي بوده و 43 سانتي‌متر طول و 31.5 سانتي‌متر عرض دارد. اين اثر در حدود پانصد و چهل سال پيش، يعني حدود سال 883 هجري‌قمري توسط نظام‌الدين شمس‌الدين مدّاحي نوذري نوشته شده، اما بعدها و در حدود سال 1291 هجري‌قمري به امر ميرزا‌‌ كاظم‌خان چند صفحه‌اي از آن كه از بين رفته بود، توسط مرحوم ملاعبدالله بن آخوند ملاحسين طالقاني، مشهور به خوش‌نويس بازنويسي شد‌. حاج شيخ محمّد مهدوي سعيدي نجفي لاهيجاني در حدود سال 1377 هجري‌قمري ظاهراً اين قرآن را ديده است، ولي راجع به قرآن قديمي‌تر سخني نمي‌گويد‌. ايشان در "‌‌سادات متقدّمة گيلان"، ‌مي‌نويسند‌‌: "‌‌قرآن خطّي در اين محلّ معروف به چهار‌پادشاه موجود است و به زيارت آن نائل شده‌ام‌‌. اگرچه تاريخ كتابت آن از بين رفته، لیكن در كاغذ تازه كه ملصق است و در بعضي از اوراق اول و آخر آن دارد، به امر ميرزا‌ كاظم‌خان بن ميرزا‌ كاظم‌خان، حاكم لاهيجان تصحيف شده، در سنة 1291 هجري نوشته گرديده است و نويسندة اين اوراق مرحوم ملا‌عبداله بن آخوند ملا‌حسين طالقاني، معروف به خوش‌نويس بوده است كه در آن تاريخ اين شخص در مدرسه (‌صادقيه‌) لاهيجان كه واقع در بقعة امير ‌شمس‌الدين در محلّة اردو بازار است، ساكن بوده است و فعلاً كه سنة 1377 هجري است، از آن مدرسة مذكور آثاري باقي است، ولو طلبه و اهل علم ساكن نيستند و لكن فقراء و دراويش سكونت دارند‌‌.‌‌"
همان‌طوري كه گفته آمد‌‌، از چهار اتاق اين بقعه كه در يك رديف از غرب به شرق قرار گرفته‌‌اند‌‌، نخستين و واپسين آن‌ها از ديد تاريخي بسيار درخور توجّه مي‌باشد‌‌. در ادامه به‌طور جداگانه به توصيف هريك از اين دو مي‌پردازیم‌.

اتاق نخست
اين اتاق، مدفن آقا سيّد‌ خوركيا (‌‌خرّم كيا؟)، از نوادگان امام علي‌بن ابي‌طالب‌‌(‌‌ع‌‌) مي‌باشد‌‌. شيخ محمّد مهدوي لاهيجاني در مورد وي مي‌نويسند‌‌: "سيّد‌ خوركيا يكي از سادات گيلان و لاهيجان است‌‌. سيّدي عظيم‌القدر و جليل‌الشأن بوده است. ما نتوانستيم تعيين كنيم آيا وي از سلسلة سلاطين و سادات متقدّمة گيلان و از سلسلة ناصر‌الحق و يا غيره مي‌باشد و يا از سلسلة سادات كيائية متأخّرة گيلان است و وضع زندگاني او به چه نحو بوده است؟ آيا مانند سادات ديگر رياست و حكومت و سلطنتي داشته و يا آن‌كه از علما‌‌، فقها‌‌، و رؤساي عصر خويش بوده است؟ علي‌اي‌حال، سيّد‌ خوركيا قبل از سلسلة سادات كيائية گيلان بوده است، زيرا سادات كيائيه، سرسلسلة آن‌ها، امير ‌كياء است كه ابن‌حسين كياء يا حسن‌كياء بن سيّد‌علي‌ بن‌ سيّد‌احمد بن سيّد‌علي الغزندي بن محمّد ابو زيد بن ابو محمّد‌حسين يا حسن بن احمد الاكبر المشهور بعقيقي كوكبي بن عيسي الكوفي بن علي‌بن حسين الاصغر امام الهمام چهارم زين العابدين‌(‌ع‌) بوده است و اين امير كياء مذكور از گيلان به رستمدار رفت و در سنة 743 هجري در آن‌جا وفات يافت. پس در سلسلة آباء و اجدادي او، كسي كه به نام خور‌كياء باشد، نبوده است و از آن طرف مي‌بينیم چنان‌چه در كتاب سادات متقدّمة گيلان ذكر داشتيم، آخرين كسي كه از آن‌ها اسم برديم، سيّد‌الداعي الي الحق سيّد‌رضا الهادي العلوي بوده است كه در سنة 552 هجري بوده و سيّد‌خور كياء مذكور در سنة 647 هجري شهيد شده است و فاصلة بين اين دو تاريخ 97 سال است و ممكن است سيّد‌خور كياء، پسر سيّد‌رضا الهادي العلوي و يا نوة او باشد كه در اين عصر رياستي داشته است تا آن‌كه در سنة 647 هجري شهيد شده باشد و علّت شهادت او هم معلوم ما نشد كه به چه سبب بوده و در دست چه كسي شهيد شده است ... سيّد‌خور كياء مذكور علي‌اي‌حال قبرش و مزارش در لاهيجان در محلّة ميدان در مكاني معروف به چهار‌پادشاه مي‌باشد و داراي مقبره و مزار جليل است و صندوق قيمتي بر قبر آن است و ... ."
بر روي مزار دو صندوق چوبي وجود دارد‌‌. نخستين‌‌، صندوق اصلي و كوچكتر است كه از چوب آزاد بوده و مطالب زيادي روي آن حكّ شده است‌‌. صندوق دوم كه بزرگتر بوده و براي محافظت از صندوق نخست وجود دارد، كم‌ارزش‌تر بوده و طولش 3.25 متر‌، ارتفاعش 1.76 متر و عرض آن 1.97 متر مي‌باشد‌‌. صندوق نخستين (647 هـ.ق) قديمي‌ترين اثر تاريخي موجود و شناخته‌‌شدة خاك گيلان است.
اين اتاق جز در جانب جنوبي از همه طرف در دارد‌. درِ غربي به‌سوي مسجد‌‌، درِ شرقي به‌سوي آبدارخانه و كفش‌داري و درِ شمالي كه درِ اصلي اتاق نيز محسوب مي‌شود رو به ايوان شمالي باز مي‌شود‌‌.
سقف اين اتاق تقريباً بناي ساده اي است كه با گچ‌بري‌هاي زيبا تزئين شد‌ه و دور آن نيز اشعاري از محتشم كاشاني و به صورت قطعه‌قطعه نوشته شده و جابه‌جا بين آن‌ها "‌‌يا حسين مظلوم‌" حكّ شده است‌‌. از اين سقف، چلچراغ زيبايي را درست بالاي صندوق آويخته‌اند‌‌.
و اما‌‌، صندوق اصلي مزار‌‌، اين صندوق بسيار با‌ ارزش است‌. طولش حدود 2 متر‌‌، ارتفاع آن حدود يك متر و عرض آن حدود 1.20 متر مي‌‌باشد‌‌. هر چهار بدنة اين صندوق كتيبه دارد‌‌. رابينو كه در حدود نود و پنج سال پيش صندوق را ديده است، مي‌نويسد‌‌:‌‌ "‌‌‌‌نوشته (‌‌اين‌‌) ضريح كار قابل توجّهي است و شايد متعلّق به قرن هشتم يا اوايل قرن نهم هجري باشد‌‌.‌‌"
بر بدنة شمالي اين صندوق، هشت آية نخست سورة "‌‌يس‌" حكّ شده است، بدين مضمون‌‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم‌‌. يس‌‌. و القرآن الحكيم‌‌. انك لمن المرسلين‌‌. علي صراط مستقيم‌‌‌. تنزيل العزيز الرحيم‌‌. لتنذر قوما ما انذر ءاباوهم فهم غفلون‌‌. لقد حق القول علي اكثرهم فهم لا يؤمنون‌‌. انا جعلنا في اعنقهم اغللا فهي الي الذ‌‌‌‌."
البتّه كتيبة اصلي بدنة شمالي چنين است‌‌: "‌‌هذا الصندوق المشهد المبارك الامام الهمام الناسك المرحوم الشهيد السيّد خور كيا نور الله مرقده و انار مضجعه قتل في شهر ربيع الاول سنه سبع و اربعين و ستمائه الهجريه امر بعماره هذا الصندوق حاجي علي بن شهاب الدين اللاهجي‌‌‌‌."
بر روي بدنة شرقي اين صندوق ادامة آيات سورة "‌يس" تا آية 10 حكّ شده است‌‌، بدين مضمون‌‌: "‌‌‌قان فهم مقمحون‌‌. و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشينهم فهم لايبصرون‌‌‌. و سوا‌ء عليهم‌‌‌‌‌‌."
بر روية جنوبي نيز ادامة آيات سوره تا آية 13 حكّ شده است‌‌، بدين مضمون‌‌‌‌‌‌: "‌‌ءانذرتهم ام لم تنذرهم لايومنون انما تنذر من اتبع الذكر و خشي الرحمن بالغيب فبشره بمغفره و اجر كريم‌‌.‌ انا نحن نحي الموتي و نكتب ما قدموا و ءاثرهم و كل شي احصينه في امام مبين‌. و اضرب لهم مثلا اصحب القريه اذجاء ها المرسلون‌‌‌‌."
و نيز بدنة غربي صندوق تا نيمه از آية 15 سورة "‌‌يس‌" حكّ شده است‌‌‌: "‌‌اذا ارسلنا اليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا انا اليكم مرسلون‌‌. قلوا ما انتم الا بشر مثلنا و ما انزل‌‌‌‌."
همان‌طوري كه گفته شد، درِ اصلي اين اتاق‌‌، در جانب شمالي قرار داشته و به ايوان بقعه باز مي‌‌شود‌‌. البتّه اين در‌‌، جديد‌تر بوده و درِ اصلي كه بسيار ارزشمند مي‌باشد، هم‌اكنون در موزة ايران باستان‌‌ نگهداري مي‌شود‌. البتّه تاريخ انتقال اين در به‌طور دقيق مشخّص نيست، اما حدود 43 سال پيش صاحب كتاب "سادات متقدّمة گيلان" خبر مي‌دهد كه اخيراً به تهران منتقل شده است‌‌. وي مي‌نويسد‌‌: "... و اين قبر خور كيا‌ء مذكور در جنب مسجد چهار‌پادشاه است. در آن مزار داراي دربي منبّت‌كاري عالي كه از آثار عتيقه بوده است كه اخيراً به تهران منتقل شده و بر حسب ظاهر در موزة باستاني محفوظ است و اين درب از شاهكارهاي قديم بوده است و بر ضريح سيّد خور كيا آيات قرآنيه بسيار منقور است و اين مزار داراي دو درب بوده كه يكي به تاريخ 791 هجري بوده كه عمل استاد شهاب‌الدين بن نظام‌الدين درودگر قزويني بوده و درب كهنة ديگري بوده و در اثر كهنه‌بودن معلوم نشد كه در چه عصري و زماني درست شده است ... ."
به هر حال درِ فعلي با ارتفاع 2 متر و عرض 1.10 متر نيز داراي كتيبه‌هايي ا‌ست كه عبارتند از‌‌:
بالاي دماغة دو لنگة در حكّ شده است‌‌‌: "‌‌عمل استاد بايزيد‌‌‌."
بر بالاي سمت چپ در‌‌، نوشته شده است‌‌: "‌‌‌‌نصر من الله و فتحاً قريب."‌‌
پايين‌تر حكّ شده است‌‌: "‌‌‌الله مفتح الابواب‌‌‌."
بر حاشية همين بدنة سمت چپ درِ‌‌، حكّ شده است‌‌: "‌‌هذا المرقد المنور و المشهد المعطر الامام بن الم الخامس الطاهر الظاهر محمد الباقرين الامام علي زين العابدين عليهم السلام قال النبي الامي العربي المدني صلوات الله عليه وآله و سلم ... ."
و در پايين‌ترين قسمت همين لنگه حكّ شده است‌‌: "‌‌عمل علي نجار التبريزي‌‌."
بر بالاي سمت راست در‌‌، نوشته شده است‌‌: "‌‌‌انا فتحنا لك فتحا مبينا‌‌."
پايين‌تر حكّ شده است‌‌‌: "‌‌الله مسبب الاسباب‌‌."
و بر حاشية چپ همين بدنة سمت راست حكّ شده است‌‌: "‌‌قال الله تبارك و تعالي و رحمه الله و بركاته عليكم اهل البيت انه حميد مجيد و قال سبحانه و تعالي‌‌."
و بر حاشية راست همين بدنه حكّ شده است‌‌: "‌‌و محمد عليه التحيه و السلم‌. مثل اهل بيتي كمثل سفينه نوح من ركب فيها نجا و من عطف عنها غرق صدق رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم‌‌‌‌‌."
و بالاخره در پايين‌ترين قسمت همين بدنه حكّ شده است: "عبدالكاتب خواجكي‌الكرماني."
و اما درِ قديمي اين اتاق كه كتیبه‌هايي نيز دارد و صاحب این قلم در موزة ايران باستان از نزديك آن را مشاهده نموده است؛ بر لنگة سمت راست درِ حكّ شده است‌‌: "‌‌نسب السيد الأعظم الأرشيد و السند الأكرم الأمجدذي الحسب الطاهر المنيف و النسب الشريف الظاهر السيد السعيد المقبول المعلوم المقتول المظلوم ابي المحاسن السيد خرم كيا بن ابي‌الرضا بن علي بن يحيي بن محمد بن علي بن محمد بن عبدالله بن محمد بن حسن بن محمد الطباطبا ابراهيم بن اسمعيل ديباج بن ابراهيم بن حسن مثني بن الامام الحسن بن علي ابن اب‌طالب صلوات الله و سلامه عليهم‌‌، عمل عبدالفتاح نجار لاهجي‌‌‌."
بر لنگة سمت چپ در‌، حكّ شده است‌‌: "‌‌الهم صل علي قدوه الأنبيا و قبله الأولياء ابي القاسم محمد المصطفي و صل علي سيد الأوصياء و سيد الأصفياء علي المرتضي و صل علي سيده النساء فاطمه الزهرا وصل علي سبط المصطفي الحسن المجتبي و صل علي صاحب المحنه و البلأ الحسين الشهيد بكربلا و صل علي علي زين‌العباد و العباد و صل علي البحر الزاخر محمد الباقر وصل علي شمس الشارق جعفر الصادق و صل علي الامام العالم موسي الكاظم و صل علي الامام ابي‌الحسن علي بن موسي الرضا وصل علي السيد الجواد محمد التقي وصل علي الامامين الهمامين المدفونين بسر من رأي كاشفي الضر و المحن علي النقي الزكي و حسن العسكري و صل علي الامام التمام بقيه الله في النام محمد المهدي صلوات الله عليه و عليهم اجمعين‌‌‌‌."
و در قسمت مياني در‌‌، اين عبارات حكّ شده است‌‌:
"‌‌چون مشهد و در نوسيقد خوريكيا
ماند به باغ خلد و در منظر بهشت
واعظ كه از لالي نطق كلام اوست
گوش زمان پر زد و گوهر بهشت
تاريخ‌شان نگرچه مناسب فتاده است
كان روضه گشته‌‌، وين شده هم چون بهشت
بهر بناي مشهد و در گفتة قطعه
از لطف مي‌تراود از او كوثر بهشت
باعانه مفتح الابواب وقع نجر هذا لباب اوان دولت السلطان الأعظم فتاح اقاليم العالم صاحب النسب انبوي و الحسب العلوي اب الفتوح شاه عباس الحسيني الموسوي الصفوي دامت دولته صدره الصدور الأمجرالعظيم الشأن مفتاح باب الفضل و الأحسان قاضي محمد خان دامت سعادته حسب اشاره الوالي العالي الداعي لدوام دوله المقدم و التالي عبد الوحيد الواعظ ابدت افادته كتبه العبد محمد بن داود كيا في سنة 1015."
عبارات روي در نشان مي‌دهد‌ در سال 1015 هجري‌قمري، يعني در دورة حكومت شاه عباس صفوي توسط قاضي محمّد خان هديه شده و نويسندة آن محمّد بن داود كيا و حجّار آن عبدالفتاح لاهجي مي‌باشد‌‌.
قاضي محمّد خان‌‌، كسي كه در را هديه كرده است‌، از سرشناسان منطقة لاهيجان بوده است‌‌.

سلسله آباء و اجدادي سيّد خور كياء (‌‌سيّد خرّم كيا‌‌)
همان‌طور كه گفته شد‌‌، متأسّفانه از روي اشتباه نسب سيّد خور كياء را به امام موسي بن جعفر‌(‌‌ع‌‌) مي‌رسانند كه به‌نظر نگارنده درست نمي‌باشد و دليل اين ادّعا نيز كتيبة روي قديمي‌ترين درِ بقعه، يعني همان كه در موزة ايران باستان نگهداري مي‌شود، مي‌باشد‌‌. زيرا نوشتة روي لنگة سمت راست در‌‌، نسب ايشان را با پانزده پشت به علي بن ابي‌طالب مي‌رساند كه در ذيل روند اين انتساب آمده است‌‌: "سيد خرم كيا بن ابي رضا بن علي بن يحيي بن محمد بن علي بن محمد بن عبدالله بن محمد بن حسن بن محمد الطبا طبا ابراهيم بن اسمعيل ديباج بن ابراهيم بن حسن مثني بن امام حسن بن علي بن ابي‌طالب‌‌."
صاحب این قلم مجدّداً تأكيد مي‌كند كه اين كتيبه، قديمي‌ترين سند موجود در مورد اصل و نصب سيّد خرّم كيا مي‌باشد‌‌.
البتّه مرحوم حاج شيخ محمّد مهدوي سعيدي از آن‌جايي كه درِ اصلي اين بقعه را كه در موزه نگهداري مي‌شود، نديده‌اند در كتاب خود پس از مقداري بحث و دليل آوردن مي‌فرمايند‌‌: "... ‌‌پس اقرب آن است كه سيّد خور كياء مذكور از سلسلة سادات متقدّمة گيلان دانيم و نه از سادات متأخّرة گيلان8 باشد و اين سيّد خور كياء شهيد مذكور غير از سيّد خور كيا‌‌ء طالقاني لاهيجاني است زيرا او در سند 943 هجري كه عصر خان احمد خان بوده، محبوس گرديده است از طرف شاه عباس صفوي‌‌‌." و البتّه عقيدة ديگري نيز وجود دارد و آن اين است كه وي از فرزندان امام زين‌العابدين(‌ع‌‌) مي‌باشد و به گمان نگارنده، اين عقيده از آن‌جا پيدا شده كه به غلط پنداشته‌اند وي جزء سادات كيائيه است كه سرسلسة آن‌ها، امير كيا‌ء بوده و با يازده پشت به امام زين‌العابدين منسوب مي‌‌گردد‌‌، و اين پندار اشتباه نيز از آن‌جا سر‌چشمه گرفته است كه در معني پسوند "‌‌كيا‌ء‌" دقّت نشده‌ است؛ زيرا واژة "‌‌كياء" در لغت به معني "‌‌بزرگ" مي‌باشد‌9 و در آن دوران به آخر اسم سادات و شيوخ اضافه مي‌شده و ديگر اين‌كه در سلسلة آبا‌ء و اجدادي سيّد امير كياء كه تا امام زين‌العابدين‌(‌‌ع‌‌) مشخّص است، نامي از سيّد خور كياء ديده نمي‌‌شود‌‌. پس انتساب وي به امام زين‌العابدين نيز درست نمي‌باشد‌‌.‌‌10

اتاق چهارم
در اين اتاق كه در شرقي‌ترين قسمت ايوان واقع شده، چند قبر و دو صندوق چوبين وجود دارد‌‌. از دو صندوق تنها يكي كنده‌كاري شده و ديگري ساده مي‌باشد‌‌.
همان‌طوري كه پيش‌تر گفته شد، اين اتاق مدفن سيّدرضي كيا‌ء پادشاه گيلان‌، سيّدعلي كيا‌ء مقتول در جنگ رشت‌‌، سيّدرضا كياء (‌‌سيّد ابي تراب‌‌) فرزند سيّدعلي كياء و ساداتي كه در جنگ با امير دباج فومني در رشت و به همراه سيّدعلي كياء مقتول گشتند، نظير سيّدمهدي كياء‌، سيّدحسن كياء‌، امامت پناهي (‌‌سلطان لاهيجان‌‌)‌‌، سيّدابراهيم كياء و سيّدعبدالله كيا‌‌، مي‌باشد‌‌.
كلّ نماي دروني اتاق‌‌، بسيار ساده و سقف ‎آن نيز با گچ‌بري‌هاي ساده تزئين شده است‌‌. سه در به طرف ايوان‌ دارد كه تنها در وسط (‌‌يا همان درِ پنجم بقعه از طرف غرب‌‌) كنده‌كاري شده است‌‌. دو در به طرف جنوب كه به انباري مسجد منتهي مي‌شود‌‌. يك در به طرف غرب كه به اتاق سوم باز مي‌شود (‌‌اين يكي را جديداً، يعني در سال 1378 خورشيدي باز كرده‌اند و بالاي آن را با دو شمسه و "‌‌يا ابولفضل(‌‌ع‌‌)"‌‌ كه گچ‌بري شده است، تزئين نموده‌اند‌) و يك پنجره قديمي و قابل توجّه كه به جانب شرقي بقعه باز مي‌شود‌‌.
يكي از درهاي اين اتاق همان‌طوري كه در بالا گفته شد، كنده‌كاري شده است‌‌. ارتفاع اين در 2 متر و عرض آن 1.10 متر است و بر بالاي لنگة سمت راست آن نوشته شده است‌‌: "‌‌هذا المرقد المنور و المشهد المعطر صاحب السعاده‌‌."
بر بالاي لنگه سمت چپ آن تاريخ تحرير آن حكّ شده است كه متأسّفانه آن را نتوانستم بخوانم‌‌. و اما دو صندوق چوبين‌‌؛ نخستين كه صندوقي ساده و سبز رنگ به طول 1.39 متر و عرض 1.11 متر و ارتفاع 92.5 سانتي‌متر مي‌باشد و هيچ كتيبه‌اي نيز ندارد‌‌.
دومين صندوق بسيار باارزش و جالب توجّه مي‌باشد كه از چوب بسيار محكمي به ابعاد 2.35 متر طول‌، 96 سانتي‌متر ارتفاع و 1.11 متر عرض ساخته شده و هر چهار طرف آن كنده‌كاري شده است‌‌. بدنة شرقي اين صندوق كتيبه‌اي ندارد و تنها نقش و نگار مزيّن آن است‌‌.
بدنة غربي چون در كنار و چسبيده به صندوق ديگر قرار گرفته، قابل ديدن و خواندن نمي‌باشد‌‌، اما به هر جهت كتيبه دارد‌‌.
در حاشية بدنة جنوبي اين عبارات حكّ شده است‌‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم‌‌. اللهم صل علي قدوه الأنبياء و قبله الأولياء ابي القاسم محمد المصطفي و ... ."
بدنة شمالي صندوق نيز به‌طور كلّي از سه قسمت تشكيل شده است‌؛ دو قسمت كه قرينة هم بوده و در كنارة چپ و راست قرار گرفته و تنها با نقش و نگار تزئين شده‌اند‌‌ و قسمت مياني كه 71 سانتي‌متر طول و 41 سانتي‌متر عرض دارد‌‌، كتيبة بسيار مهمّي مي‌باشد كه با خطّ نسخ عالي حكّ شده و آن عبارات در ذيل آمده است‌‌: "‌‌كل شئ هالك الا وجهه‌، هذا المرقد المنور و المشهد المعطر للسيد المرحوم المغفور المنتقل الي رحمه ربه الغفور السيد رضي كيا‌ء بن السيد الأمام السيد علي كياء الحسيني نور الله تعالي قبره في اول جمادي الأول سنه تسع و عشرين و ثمانمائه من هجره خير ابريه‌‌."
البتّه گويا در گذشته صندوقي بر مزار سيّد رضا كياء (‌‌ابي تراب رضا‌‌) قرار داشته كه كتيبة مهمّي زينت‌بخش آن بوده است و امروزه اثري از آن صندوق نيست‌‌.
دكتر منوچهر ستوده در اين مورد مي‌گويد‌‌: "‌‌روي اين كتيبه نسب ابي تراب تا حضرت محمّد(‌ص‌) حكّ شده است به ترتيب ذيل‌‌:
ابي تراب رضا بن علي11 بن امير حسيني12 بن حسن بن علي بن احمد بن علي الغزنوي بن محمد بن ابي زيد بن حسين بن احمد بن عيسي بن علي بن حسين الأصغر بن علي بن حسين بن علي بن هم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم‌‌." يعني وي با 15 پشت به امام علي(‌‌ع‌‌) مي‌رسيده است‌‌.
البتّه همان‌طوري كه قبلاً گفته شد‌‌، سيّد ابي تراب يا همان سيّد رضا كياء به همراه سيّد رضي كياء پادشاه وقت گيلان در يك روز، يعني دوشنبه غرة جمادي‌الاولي سال 829 هجري قمري فوت نموده‌اند‌‌. ميرظهير‌الدين مرعشي در كتاب "‌‌تاريخ گيلان و ديلمستان‌" در مورد رحلت سيّدرضي كيا‌ء مي‌نويسد‌‌: "‌‌چون از تقدير رباني سال هجري به سندي تسع و عشرين و ثمانمائه رسيد‌، روز دوشنبة نمره جمادي‌الأول‌، موافق دوازدهم تير ماه قديم كه آفتاب جهان‌افروز شب سيزدهم به برج شرف خود كه اول نقطة اعتدال ربيعي است تحويل كرد و حضرت سيد اعلم قدوره الملوك و السلاطين سيّدرضا كياء13 نور قبره را وعدة حق در رسيد و طاير روح پاك او پرواز كرده به برج «‌‌ارجعي الي ربك راضيه مرضيه‌‌» بنشست و برادر او سيّد زاهد اورع سيّدحسن كياء را بر تخت لاهيجان به حكومت منصوب گردانيد‌‌.‌‌"

اتاق جداگانه در شرق بقعه
در قسمت شرقي بقعة چهار‌پادشاهان، اتاقي جداگانه وجود دارد كه چند سنگ قبر و صندوقي چوبين و بسيار نفيس از محتويات آن است‌‌. گويا از 5 تكّه چوب اين صندوق كه همگي با خطّ ثلث حكّ شده بودند‌‌، 4 تكّه به سرقت رفته و هم‌اينك تنها بدنة شمالي آن باقي مانده است‌‌. اندازة صندوق عبارت است از 178 سانتي‌متر طول‌‌، 112 سانتي‌متر عرض و ارتفاع 89 سانتي‌متر‌‌.
بر اين تكّه چوب (‌‌بدنة شمالي‌‌)،‌ آياتي از سوره‌هاي "‌‌ق‌" و "‌‌‌انبیاء‌" حكّ شده است‌‌.
بر قسمت افقي بالا و پايين نوشته شده است‌‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم‌‌. ق و القراء ان المجيد بل عجبوا ان جاء هم منذر منهم فقال الكفرون هذا شئء عجيب أء ذا متنا و كنا ترابا ذالك رجع بعيد قد علمنا ما تنقص الأرض منهم و عند ناكتب حفيظ بل كذبوا بالحق لحاجاء هم فهم في أمر مريج أفلم ينظروا الي السماء فوقهم كيف بيننها و زينها و مالها من فروج و الأرض مدد نها و القينا فيها روسي و انبتها فيها من كل زوج بهيج تبصره‌‌.‌‌"
بر كتيبة قسمت مياني اين بدنه حكّ شده است‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم‌‌. عم يتساءلون عن النباء العظيم الذي هم فيه مختلفون كلا سيعلمون الم نجعل الأرض مهدا و الجبال اوتادا و خلقنكم أزوجا‌‌."
همچنين بر كنارة راست اين چوب حكّ شده است‌‌: "‌‌بسم الله الرحمن الرحيم‌‌. اللهم صل علي محمد المصطفي و علي المرتضي و علي البتول فاطمه و السبطين الحسن و الحسين و صل علي زين‌العباد علي و الباقر محمد و الجعفر الصادق و موسي الكاظم و الرضا و علي محمد التقي و علي النقي الزكي و الحسن العسكري حجه الله و خليفه القائم المنتظر المنظر الهادي صاحب العصر و الزمان خليفه الرحمن سيد الانس و اسبحان صلوات الله عليهم اجمعين‌‌، حر ره العبد الأحقر محمد جعفر بن محمد الأ هجاني‌. عمل استاد رسول نجار بن اكبر قزويني‌‌.‌‌"
در اين اتاق چند سنگ قبر هم ديده مي‌شود كه يكي از آن‌ها مربوط به آيت‌الله شيخ عبدالحسين العلامه لاهيجي مي‌باشد كه نوشته‌هاي روي سنگ مزار شريفش عبارت است از‌‌: هو الحي الذي لايموت هذا المرقد الشريف العالم العارف الزكي و الفقيه العابد التقي مبلغ الاسلام و مروج الاحكام آيه الله الشيخ عبدالحسين العلامة الاهيجي بخل المرحوم الفقيه الفاضل و العالم الكامل «‌‌آيه الله العظمي الشيخ عبد الرسول الحجه الانصاري اللاهيجي‌‌» اسكنها الله في فسيح جنانه و عاملها بفضله و احسانه توفي في اليوم الرابع من شهر المحرم سنه 1418 الهجريه القمريه الموافق ليوم (‌‌21 ارديبهشت ماه 1376 ) الشهيد‌‌."
علاوه بر اين، مزار علي‌اصغر فياض فاضلي (‌‌فوت 1365)‌ نيز در اين اتاق مي‌باشد‌‌. وي نمايندة حوزة انتخابية لاهيجان در دوره‌هاي بيست و دوم و بيست و سوم مجلس شوراي ملّي بود‌‌‌.

پی‌نوشت‌ها
‌‌1‌- گفته مي‌شود كاشي‌كارهاي پايينِ فيل‌پاها و ديوارة ايوان‌‌، مربوط به دورة قاجار است‌‌، كه در اين مورد سندي به‌دست‌ نيامد‌‌.‌‌
‌‌2‌- البتّه‌ از عكسي كه در حدود پنجاه سال پيش گرفته شده و در دسترس مي‌باشد‌‌، چنين استنباط مي‌شود كه ساختمان بقعه در نماي شمالي داراي هفت در و هفت پنجره بوده است‌‌. يعني در مقايسه با امروز، از طرف غرب درهاي سوم و چهارم قديم را برداشته‌اند و به‌جاي آن‌ها پنجره گذاشته و بين آن‌ها درٍ جديدي باز نموده‌اند‌‌. تفاوت ديگر آن است كه حدود پنجاه سال پيش تمامي نماي بيروني بقعه نقّاشي شده بود‌‌، اما امروزه تنها دو پيكره و دو تركيب خطّ ـ نقاشي از تمام آن‌ها باقي مانده است كه متأسّفانه بر اثر بي‌توجّهي و عدم مرمّت‌كاري‌‌، قسمت اصلي (‌‌صورت‌‌) يكي از پيكرها (‌‌نماد حضرت علي‌اكبر‌‌) از بين رفته است و بديهي است در صورت بي‌توجّهي بيشتر بقعه آثار نيز به مرور زمان از بين خواهد رفت‌‌.
‌‌3‌- اين برخلاف آن چيزي است كه مسئولان مسجد يا ميراث فرهنگي بر تابلوي بالاي ضريح سيّدخور كياء نوشته‌اند‌‌. زير آن‌جا نوشته شده كه وي از نوادگان امام موسي بن جعفر(‌‌ع‌‌) مي‌باشد‌‌‌، در صورتي كه اين‌طور نيست‌‌. البتّه سند اين ادّعا در بخش مربوط به اتاق اول بقعه به تفضيل بيان مي‌شود‌.‌‌
‌‌4‌- بدون شكّ منظور از سرْبازار لاهيجان، محلّة ميدان مي‌باشد‌‌.‌‌
‌‌5‌- از آن‌جايي كه در اين‌گونه موارد "‌‌‌روايت‌هايي گفته مي‌شود" و سندي وجود ندارد و در اين مجموعه قرار را بر اين گذاشته‌ام كه از چيزي كه ديده يا سند معتبري به‌دست آورده‌ام بنويسم‌‌، بنابراين چندان راضي به نقل اين مطالب نيستم‌‌. اما ...
‌‌6‌- نگاه كنيد به توضيح 5‌‌.
‌‌7‌- متأسّفانه چند صفحه از اول و آخرٍ اين اثر باارزش از بين رفته است‌.‌‌
8- ايشان در تقسيم‌بندي خود در كتاب "سادات متقدّمة گيلان"، سادات كيائيه را جزءِ سادات متأخّره به‌حساب مي‌آورند‌‌.
9- مولوي، مي‌گويد‌‌: ‌‌عشقِ آن بگزين كه جملة انبيا‌ء / يافتند از عشق او كار و كيا‌‌.
10- در اين بين، آن چيزي كه بيشتر از همه خودنمايي مي‌كند‌‌، انتساب سيّد خور كياء از جانب مسئولان مسجد يا ميراث فرهنگي به امام موسي بن جعفر(‌‌ع‌‌) مي‌باشد كه اصلاً معلوم نيست با چه توجيه و سندي صورت پذيرفته‌ است‌. البتّه اين مشكل تنها در مورد اين بقعه صادق نيست‌‌، بلكه بيشتر بقاع لاهيجان چنين مشكلي دارند‌‌!
11- همان سيّدعلي كياء مقتول در جنگ رشت و مدفون در همين اتاق‌‌.
12- همان مؤسس و سرسلسلة سلاطين كيائيه و سلطان بيه‌پيش‌‌.
13- ميرظهيرالدين مرعشي به‌جاي سيّدرضي مي‌نويسد سيّدرضا‌.
نظرات بینندگان