NGOها یا سازمانهای غیردولتی، در جوامع امروزی نقشی کلیدی و تعیینکننده دارند. یک NGO دارای مشخصاتی است که در صورت فقدان هریک از این ویژگیها نمیتوان چنین لفظی را برای آن بهکار برد. این مشخصات از قرار زیر است:
1- غیردولتی باشد. یعنی جزء تشکیلات دولت نبوده، از دولت و سازمانها و دستگاههای دولتی مجوز فعالیت نگیرد.
2- غیرانتفاعی و عامالمنفعه باشد. یعنی همانند یک شرکت سهامی، عواید و درآمدها میان اعضای مدیریت و گردانندگان آن تقسیم نشود، بلکه درآمدهای سازمان باید به مصرف راهبردهای آن برسد.
3- از یک قانون جامع و خاص تبعیت نماید.
4- فعالیت آن ضروری و مفید به حال کشور و جامعه باشد.
5- هدف اصلی آن، جلب منافع و عواید برای دیگران و جامعه باشد، نه کسب منافع و عواید مادی و اقتصادی برای مدیریت و دستاندرکاران آن.
6- مردمی و خودجوش باشد. یعنی برحسب ضرورت و نیاز جامعه به صورت خودجوش برای تشکیل و تأسیس آن اقدام نمایند و دولت آن را ایجاد نکند.1
با توجه به مشخصات فوق، میتوان چنین تعریفی را برایNGOها ارائه کرد: "سازمانهای غیرانتفاعی، غیردولتی، غیرخصوصی، عامالمنفعه، قانونمند و قانونمدار، دارای ساختار و چارچوب مردمی و خودجوش که طبق قانون خاص و مطابق با اساسنامه خویش برای تحقق اهداف و راهبردها در جهت موضوع مربوطه فعالیت میکنند."2
با توجه به اینکه سازمانهای غیردولتی، پدیدهای اجتماعی هستند و در دل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه شکل میگیرند، لذا بر هر پدیده و فرآیند اجتماعی میتوانند تأثیرگذار باشند. از جمله فرآیندهای متأثر از جامعه، توانبخشی است.
"توانبخشی عبارت است از فرآیندی هدفگرا و دارای محدودیت زمانی که هدفش توانا ساختن یک شخص دارای اختلال برای رسیدن به یک سطح ذهنی، جسمی، اجتماعی و کارکردی مناسب است که در این راه، او را برای تغییر دادن زندگیاش با ابزارهایی مجهز میسازد. توانبخشی شامل اقداماتی است که فقدان کارکرد را جبران میکند و همچنین سازگاری اجتماعی را تسهیل مینماید."3 با توجه به این تعریف، میتوان گفت که فلسفه توانبخشی، یعنی امید بخشیدن و آماده کردن فرد معلول به زندگی در جامعه از یکسو و آمادهسازی جامعه برای پذیرش وی به عنوان یک شهروند از سوی دیگر است تا همانند دیگر افراد جامعه از فرصتهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و آموزشی بهطور یکسان برخوردار گردد.4
مطالب فوق به خوبی گویای ارتباط حیاتی توانبخشی با محیط اجتماعی است. امروزه توانبخشی از یک فرآیند تخصصی صرف خارج شده و "رویکرد مبتنی بر جامعه" جای "رویکرد خدمات مؤسسهای" را گرفته است. یعنی بهجای استفاده صرف از مراکز تخصصی و نیروها و تجهیزات تخصصی توانبخشی، استفاده از ابزارهای ساده موجود در خانواده و جامعه و ارائه خدمات در محیط طبیعی زندگی برای معلولین، مورد توجه قرار گرفته است.5 توانبخشی مبتنی بر جامعه به معنی همکاری متقابل کادر توانبخشی و مردم در امر توانبخشی است. توانبخشی نمودن فرد معلول در بطن جامعه، یعنی جلب همکاری خانواده، فامیل و کل افراد جامعه در توانبخشی معلولین، آموزش توانبخشی به جامعه و انتظار توانبخشی از جامعه.6
در اجرای این رویکرد، در کنار خود فرد معلول، خانوادهاش، اعضای جامعه، بخش دولتی و کادر تخصصی توانبخشی، یکی از ارکان مهم همانا بخش غیردولتی یا همانNGO ها هستند که در آموزش و حمایت از معلولین و تلفیق و مشارکت آنان در جامعه میتوانند بسیار مؤثر باشند. این تشکلها، هم میتوانند از اعضای کادر توانبخشی شکل بگیرند، هم از خانوادههای دارای افراد معلول و مهمتر از همه اینکه خود معلولین میتوانند با تشکیل سازمانهای غیردولتی، فعالانه در ایجاد فرصتهای برابر با سایر افراد جامعه، سهیم باشند.
همانطور که در تعریف توانبخشی ذکر شد، آمادهسازی برای مشارکت فرد معلول در جامعه، فرآیندی دوسویه است و هم فرد معلول و هم جامعه باید به این آمادگی برسند. برای این آمادهسازی و تعامل دوطرفه نیاز به پلهایی است که یکی از مهمترین آنها، همین سازمانهای غیردولتی هستند.
آموزش و فرهنگسازی در جامعه، مقابله با نگرشهای منفی موجود درباره افراد کمتوان و تلاش برای اصلاح آن، تلاش برای ایجاد بسترهای مناسب برای حضور فعال کمتوانان در عرصههای اجتماعی، مذاکره و ارتباط با نهادها و سازمانهای مسئول در امور مربوط به معلولین، تلاش برای بهبود و ارتقاء وضعیت افراد ناتوان و کمک به آنان جهت رسیدن به استقلال و خودشکوفایی،کوشش برای مناسبسازی فضاهای مختلف شهری جهت سهولت دسترسی معلولین و ... از جمله راهکارهایی است که این تشکلها میتوانند برای کمک به پیشبرد اهداف توانبخشی مبتنی بر جامعه، انجام دهند.
نکته جالب توجه اینکه ریشهدارترین سازمانهای غیردولتی در ایران، خیریهها هستند که خود به امور رفاهی و معلولین مربوط میباشند و این مسأله و ریشه تاریخی، ما را به اهمیت وجود تشکلهای غیردولتی در موضوعات مربوط به معلولین و توانبخشی، بیش از پیش رهنمون میسازد. فراموش نکنیم که، معلولین بزرگترین جامعه اقلیت کشور را تشکیل میدهند و سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی امور معلولین، قادر نخواهد بود که به تنهایی و بدون حضورNGO ها و کمک دیگر سازمانهای مرتبط، برای تلفیق معلولین در جامعه و رفاه آنان موفق باشد.
منابع
1 و 2 و 4- کریمی درمنی، حمیدرضا. "توانبخشی گروههای خاص با تأکید بر خدمات مددکاری اجتماعی" تهران، نشر گستره ، 1382 ، ص 383 و 16 و 380.
3- "ناتوانی: وضعیت، استراتژیها و تدابیر" ـ گزارش کارشناسی سازمان ملل متحد ـ ترجمه جواد صالحی، تهران: انتشارات سازمان بهزیستی کشور، 1372، ص 5.
5- میرخانی، سیدمجید. "مبانی توانبخشی". تهران: سازمان بهزیستی کشور: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، 1378، ص 154.
6- داورمنش، عباس. "توانبخشی مبتنی بر جامعه"، نامه بهزیستی، دوره جدید، شماره 2، 1374 (نقل از ویژهنامه هفته بهزیستی)، "برای این همه نیلوفر درخت باشیم"، ص 10.