درگذشت مرحوم امیر انصاری برای همه دوستان و آشنایان حقیقتاً یک ضایعه بود و تأسف و تأثر همگان را برانگیخت. به این مناسبت به همه دوستان و آشنایان و بهویژه به بازماندگان و خانواده معززشان تسلیت عرض میکنم و برای ایشان رحمت و مغفرت الهی مسألت دارم.
او هیچگاه برای "خود" نزیست. تمام وجودش فارغ از "خود" بود، و راحتی و آسایش دیگران را همواره بر خود مقدم میداشت... رنج خود و راحت یاران طلب!
او درحالی که در تمام عمرش آرمانگرا بود، اما صد افسوس که هیچگاه نتوانست شاهد تحقق آرمانهایش باشد. برخلاف بسیاری از آرمانگرایان جهان (که به دلیل نشناختن پیچیدگیهای واقعیتهای زندگی)، انسانها را بهجای رساندن به بهشت آرمانی خود به جهنم رهنمون میشوند، هیچگاه از واقعیات ملموس زمینی بهدور نبود. طیف وسیعی از دوستانی که در شهر و روستا و کوی و برزن و محله داشت و حشر و نشر صمیمانهای که با همه آنان داشت، بی هیچ تمایزی بین آنان، نشان از این واقعیت دارد که او همواره در عین آرمانخواهی، پای در واقعیتهای عینیِ زمینی داشت. این نکته وقتی روشنتر میشود که او درحالی که با اغلب آرمانگرایان و اندیشه ورزان کشوری حشر و نشر داشت، اما هیچ وقت (بهویژه در دوره پیش از انقلاب) خود را در نظریه پردازی و نسخه پیچیهای صرفاً روشنفکرانه آنان گرفتار نمیکرد.
او جوانگرا بود و بهخاطر داشتن همین روحیه جوانگرایی، عده زیادی از دانش آموزان دهه پنجاه جلب ایده و افکار و بهویژه اخلاق انسانی و صداقت و راستی در علم و عملش میشدند. معمولاً روحیه و تمایلات مقلد پرورانه در روشنفکران آن عصر بسیار رواج داشت و هر وقت که چنین شرایطی پیش میآمد، برای تشفی حس رهبری خود دریغ نمیکردند. اما مرحوم انصاری هیچگاه از این موقعیت طبیعی که برایش مهیا بود، سوء استفاده رهبر مآبانه نمیکرد و اساساً روحیه شیخی و پیر و مرادی را نمیشد در او دید.
درحالی که در دهه پنجاه او در کسوت معلمی اکثر جوانان بود، اما با همه، در هر سن و سالی، دوستانه و بی تکلف نشست و برخواست میکرد و سعی داشت "معنایی" متعالی به زندگی عادی و روزمره (که وجه غالب سبک زندگی زمانه شده بود) ارائه کند.
او آزاد اندیش به معنای واقعی کلمه بود. هیچگاه دیده نشد که در یک فکر و اندیشه دچار جزم و جمود شده باشد. جزمیت گرایی در او راه نداشت. به همه القاء میکرد که هیچ حرفی و سخنی سخن آخر نیست و محلی از چون و چرا در آن میگذاشت، و به همین دلیل در حلقه دوستان، این حقیقت مسلم بود که هرکس به سادگی و بی هیچ لکنتی میتواند حتی سخنان خود او را نیز زیر سئوال ببرد.
چنان در آداب بحث و فحص بین دوستان نظم نانوشتهای غالب شده بود که هرکس بهراحتی جرأت و جسارت نقد و نقض هر نظر و ایدهای را داشته باشد. به جرأت میتوان گفت که یکی از دلایلی که در حلقه دوستان مرحوم انصاری ما شاید حتی یک نمونه از افکار و کردار جازم و جامد نیست (آنچنان که در بسیاری از نحلههای موجود کشوری رایج است)، همین روحیه آزاد اندیشی و رویه نقد و بررسی اندیشه و نظر است که قطعاً از آموزههای نظری و عملی آن بزرگ بود.
روحش شاد و آمرزش و غفران الهی نثار او باد.
• عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه تربیت مدرس
•• نماینده مردم آستانه اشرفیه در دوره اول مجلس شورای اسلامی