امیر انصاری از میان مردم برخواست، با مردم زندگی کرد، با مردم خندید و گریست، بر سفره مردم حاضر شد و مردم را بر سفره خود نشاند، با مردم نماز گذارد و با مردم خدای مهربان را ستایش کرد و سرانجام در میان مردم چشم از جهان فروبست. اندوه و حزن وی شاهد این مدعاست.
آقای انصاری بی ادعا، کم آزار، پاکدامن، راستگو، درست کردار، دقیق و مؤدب بود. در عین تواضع و فروتنی، در چشم همگان بزرگ و موقر مینمود. محضرش، محضر علم، حلم، صداقت و حق جویی بود. نه درپی نکوهش و سرزنش کسی بود و نه عیب کسی را جستوجو میکرد. همچنین نه کینه کسی را به دل داشت و نه بخل ورزید و نه بد زبانی کرد.
حرمت خون و آبروی مردم نزد معلم خوبم آقای انصاری مهم بود و از آبروی انسانها و حرمت مظلومان دفاع میکرد، زیرا از پیامبر اکرم(ص) آموخته بود: "هر کسی از آبروی برادرش دفاع کند، خداوند در قیامت آتش دوزخ را بر او حرام میکند."
آقای انصاری در راه دینداری، استقلال، آزادی و سربلندی این ملک و ملت رنجهای بسیاری را بر خود هموار میکرد؛ اما هرگز مأیوس و ناامید نشد. یقیناً اجر او در آزادی و استقلال این مرز و بوم کمتر از خیلیها نیست که مدعی هستند.
ضربتهایی که با عمل خود بر تن استبداد زد، ستودنی است. با این همه برخلاف ظاهر سازان کمترین ادعا را نداشت. آیا میتوانستیم تصور کنیم که در کالبد آن پیکر نحیف، جهانی از بزرگواری جای گرفته است؟ نه به کسی حسادت ورزید و نه حسرت دنیا را بر دل میگرفت. بینیازی او ناشی از پشتوانه مادی نبود؛ بینیازی او امری معنوی و اعتقادی بود. در دورهای که به استمالت و دلجویی نیاز داشت، همراهان و همگامانش را زیر نام براندازی به حبس بردند، اما رنجیده و تکیده صبر کرد و بردباری به خرج داد و از حقوق مردمان دفاع کرد و در دایره انصاف، عقل و تدبیر پایدار باقی ماند.
همیشه برایم سئوال بود که چرا ما قدر مردان و زنان پارسا، دانشمند، حق گو، دلیر، وارسته و عدالت خواه خویش را تا زندهاند پاس نمیداریم؟ ولی خوشبختانه دوستان و یاران معلمم در اسفند گذشته (1397) با تجلیل از ایشان، آرزویم را برآورده کردند.
بیشک آقای انصاری از زمره مردان بزرگی است که این آب و خاک در سده اخیر در دامن خود پرورده است. ایشان با اعمال خود ثابت کردهاند که بزرگی را نه به زور میتوان خرید و نه به زر؛ و اصولاً مگر در بازار جهانی، بزرگی را معامله میکنند؟! این گوهری است که با رفتار و کردار و گفتار شایسته و درست به تدریج سفته میشود، و همت و از خود گذشتگی و راستی و صداقت است که انسان را کنار این خوان نعمت بیدریغ میرساند.
آیا پیر ما مرده است؟ نه، او زنده است. اگر دلهای مردم منصف را بجویید، در دل هزاران هزار مردمی که از سخن و عمل و کردار و گفتار او خیر دیدهاند، جای دارد. رحمت و درود خداوندی بر او باد.
• شاگرد و مرید او