از زمانی که به یاد میآورم، گیلان، استان همیشه بارانی بود و لاهیجان یکی از شهرهای پرباران. و باز از زمانی که به یاد میآورم، مردم این دیار با هر بارش باران، گویی رودخانههای عظیم طغیان کرده باشند و یا بزرگترین سیل آمده باشد، در خیابانهای آبگرفته در کشمکش راه عبور و رفت و آمد بودند. آن زمانها کودک بودم، نوجوان بودم و یا در آستانه جوانی قرار گرفته بودم. در گفتوگوهای غیرتخصصی و عامیانه میشنیدم: "خیابانها اگو ندارند!" و همیشه در دلم میگفتم: "حتماً سال دیگر خیابانها اگو دار خواهند شد!"
آخرین باری که در باران سیلآسا و آبگرفتگی خیابانها گیر کردم، مربوط میشود به سال 1379. در آن زمان من تا بالای زانو در آب بودم و تمام مسیر از خیابان امام خمینی تا انتهای کارگر را پیاده در آب راه رفتم، چون تاکسی نبود و بسیاری از ماشینها در خیابان خاموش شده بودند و به وضوح به یاد دارم که آب تا بالای چراغ ماشینهای سواری را گرفته بود. بعد از آن زمان دانشجو شدم و از آبگرفتگی شهر خبر نداشتم. اما زمانهایی که بودم کمتر میدیدم و فکر کردم: "حتماً آن اگویی که میگفتند، گذاشته شده و حتماً سیستم خروج آب شهر درست شده و بعد از این همه سال راه چارهای پیدا شده است." اما انگار داستان آبگرفتگی خیابانهای شهر سر درازی داشت.
امسال شاهد بارانهای فراوان و شدید بودیم و هر بار که باران آمد، خیابانهای قدیمی و جدید شهر دچار آبگرفتگی وسیع شدند و من باز ایمان آوردم که مسئولان شهریِ زیباشهرِ نابودشدهام، به خواب اصحاب کهف رفتهاند و خیال بیداری ندارند! و من فهمیدم در تمام این سالها که گذشت ـ از 7 سالگی تا 27 سالگیام (که خودم شاهد این آبگرفتگیها بودم) ـ هرگز هیچیک از مسئولان نخواستند و نتوانستند این معضل بزرگ شهری را برطرف کنند. و یاد آن لطیفه افتادم که قیف هست و کارگر نیست و همه باشند، قیر نیست! احتمالاً مسئولان شهر من، روزی کارگر ندارند، روز دیگر نقشه، روز دیگر وسیله و روزی دیگر بودجه! و بالاخره بهانهای برای "ندانمکاری" و "بیمسئولیتی" خودشان دارند!
امیدوارم مسئولان گرامی از اینکه آنها را "بیمسئول" خطاب کردم ناراحت و دلچرکین نشوند؛ چون واقعاً چیز دیگری نمیتوانم در وصف آنها بگویم، وقتی شاهد هستم حداقل 20 سال معضل شهر من حل نشده و هر سال بدتر از سال قبل است. هر سال باران میآید، خیابانها آب میگیرند، رفت و آمد شهروندان مختل میشود، خیابانها دچار بار سنگین ترافیکی میشوند، مسئولان ادعای همکاری میکنند و عملیات لحظهای و رفع مسئولیتی انجام داده میشود و وقتی فصل باران گذشت، یادشان میرود که باید کارهای اصولیتری صورت بگیرد و میشود سال بعد و روز از نو، روزی از نو!
به راستی اگر شما مسئولان عزیز، مسئولیتتان را بلد بودید، اینهمه سال ما با مشکلی یکسان مواجه میشدیم؟ به راستی در اینهمه روز آفتابی که شهر ما دارد، آیا در هر سال نمیتوانید قسمت کوچکی از این معضل را بهطور تخصصی و اصولی حل کنید و سیستم خروج هرز آب را درست کنید تا مردم به هنگام بارندگی دچار مشکل نشوند؟ آیا واقعاً این بودجههایی که نصیب ادارات مسئول میشود، به اندازه کافی برای بازسازی خیابانها و سیستمهای زهکشی نیستند؟ نمیدانم بعد از اینهمه سال، این بار بهانه چیست؟ حتماً حجم بارندگی بیسابقه است؟
مسئولان گرامی! گوشمان از این واژهها پر است! لطفاً دنبال بهانه جدید بگردید... اما نه، لطفاً یک بار با مردم صادق باشید و واقعاً برای مردم خدمت کنید و راه چارهای برای خیابانهای این شهر اتخاذ کنید.