بنا بر روایتهای تاریخی، از میانه قرن نوزدهم نقش رسانهها و مطبوعات در جامعه پررنگ شد و از زمانی که مطبوعات بهعنوان "رکن چهارم دموکراسی" قلمداد شد، تأثیر شگرفی بهوجود آمد و از یک نهاد صرفاً مخبر به یک نهاد کارآ و مؤثر تبدیل شد. همچنان که دکتر مجید رضائیان ـ استاد و پیشکسوت روزنامهنگاری ـ میگوید: "رسانه یک هویت دارد و هویت آن، آزادی بیان است. رسانهای که قرار است نگهبان جامعه باشد و فضایی را برای نقد و گفتوگوی سازنده فراهم کند، با دهانی که چسب سکوت بر آن خورده و قلمهایی که یا از نوشتن حقایق منع میشوند یا به دلیل فشار، از بازنمایی واقعیت واهمه دارند، بیشک نمیتواند به رسالت خود عمل کند."
اگر رسانههای گروهی در یک بستر بسته قرار گیرند و از بالا (دولتی) به آن نگریسته شود، نتیجهای که حاصل خواهد شد، تضییع حقوق شهروندی و آسیبهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... در جامعه میباشد.
نقش مطبوعات، بسط آزادی بیان و شفافیت بیبدیل است و نمیتوان با تشکیل یک سازمان با هر عنوانی، آنان را گوشه نشین کرد. امروز بر کسی پوشیده نیست که موفقیت دولت برآمده از رأی ملت که وزیرش پیگیر دولتی کردن رسانههاست، مرهون مطبوعات بوده که نقش بزرگی ایفا کردند تا او بتواند بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند. مطبوعات آینه تمام نمای شفافیت و دیدهبان یک کشور است. مطبوعات نماد آزادی و چراغ آگاهی است. در کدامیک از کشورهای توسعه یافته، سازمان بالاسری برای مطبوعات تعیین کردند تا همه چیز را زیر چتر خود بگیرد؟ اگر در کشورهای توسعه یافته، شفافیت حرف اول را میزند، دیدهبان اصلی آن مطبوعات آزاد است، احزاب متکثر است، جامعه مدنی قوی است. اگر در جهان توسعه یافته مطبوعات آزاد نبودند، چهبسا اینهمه پیشرفت، توسعه و بهبود و اصلاح ساختارهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی رخ نمیداد و روند موفقیتها و برتریها در حوزههای بهدست آمده برای مردم گویا نمیشد.
بهنظر نمیرسد آقای روحانی فراموش کرده باشد که درباره مطبوعات چه وعدههایی دادهاند: "که اگر در جامعهای دهانها بسته شود و قلمها شکسته شود، اعتماد عمومی در آن جامعه از بین خواهد رفت و چشمها و گوشها به سمت امکانات ارتباطی بیگانگان خواهد رفت." اگر چنین است، پس سازمان رسانهای به دنبال چیست؟ آیا جز این است که میخواهد مطبوعات را تحت کنترل دولت قرار دهد؟ درحالی که کوهی از مشکلات در جامعه ما نمایان است؛ بحران محیط زیست، فساد اقتصادی و اجتماعی، بحران بیکاری، بحران آب، خشکسالی، نشست زمین، بحران هدررفت منابع طبیعی مانند جنگلها، گرانی، طلاق و دهها مشکل دیگر را کنار زدند و به سراغ مطبوعات آمدند!!! مگر رسانهها چه میگویند؟ غیر از این است که دولتمردان را از مشکلات عدیده جامعه آگاه و چالشهای پیش رو را به بحث و نظر میگذارند؟ انتظار ما از دولت اعتدال و امید این بود که مشکلات اصلی اشاره شده را پیگیر باشند که درحال فوران است؛ نه مطبوعاتی که زبان گویای مردم و پایه پیروزی و موفقیت دولت مستقر در دو دوره گذشته بوده است.
آنچه که گویاست، با بودن رسانههای مجازی و تکنولوژیهای مدرن، مطبوعات قابل کنترل و محو شدنی نیستند؛ حتی اگر سازمانی با نام نظام رسانهای بخواهد مصوبات محدود کنندهای را تصویب و به اجرا بگذارد.
• روزنامه نگار