كدخبر: ۸۵۴۵
تاريخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۹
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
آیا مرکز تحقیقات چای ایران نقش "زائده آپداندیسیت" را برای چایکاران بازی می‌کند؟
ابوذر رضائيان
همان‌گونه که همه می‌دانند، هنوز علم پزشکی نتوانسته است نقش آپاندیس را در بدن آدمی کشف نماید و هر آن‌چه تا کنون در کتب و مقالات علمی درخصوص این عضو نوشته‌اند و خوانده‌ایم، به‌طور صددرصدی مورد توافق همه مجامع علمی و طبی نیست. بنابراین بر اساس توافقات جهانی آن را "زائده" می‌نامند و گویی، بود و نبود آن در میان امحاء و احشاء بدن تفاوتی ندارد.
حال به مرکز پژوهش‌های چای کشور می‌پردازیم؛ جایی که مشاهدات حکایت از آن دارد كه این مرکز مانند همان زائده برای چایکاران و حتی چای نوشان عمل می‌کند و متأسفانه کارکرد این مجموعه پژوهشی برای جمعیت هدف، یعنی کشاورزان چایکار و دیگر مردم ملموس نیست.
قدر مسلم آن است كه در کنار کهنه مشکلات بی‌پایان صنعت چای، مانند مشکلات تولید، تغییرات کاربری در زمین‌های زیر کشت و مافیای واردات، موارد دیگری نیز وجود دارند که در راستای تولید بهتر باید در خدمت تولیدکننده و در حقیقت در خدمت اقتصاد کشورمان باشند؛ اقتصادی مبتنی بر خام فروشی نفت که هیچ‌گاه به امر پژوهش در بالا بردن راندمان تولید و کاهش هزینه‌ها بها نداد تا در نهایت به ثروت سازی بومی محلی بیانجامد و مابقی ماجرا که پرداختن به آن در وقت این مقال کوتاه نمی‌گنجد.
از جمله مواردی که جامعه هدف، یعنی کشاورزان انتظار دارند مرکز پژوهش‌های چای کشور به آن بپردازد، مبحث مهم شناسایی، همچنین پیشگیری از آفات و مبارزه با بیماری‌هاست. انجام فعالیت‌های پژوهشی گسترده در جهت رصد عوامل بیماری‌زا که نکته بسیار مهمی است و امروزه در همه جهان ابعاد بسیار متنوع و پیشرفته علمی به خود گرفته است که قادر است با کاهش خسارات و تعدیل هزینه‌ها، به صرفه اقتصادی عملیات کشاورزی کمک کند و نهایتاً به افزایش درآمدهای این بخش بیانجامد.
مبحث دیگر، آموزش مداوم کشاورزان و حتی کارشناسان در مراحل مختلف انجام کار است؛ جایی که این سازمان موظف است بر اساس وظایف ذاتی خود و با بهره‌گیری از امکانات رسانه ملی و استانی، همچنین برگزاری کلاس‌ها در سطح روستاها و حتی در اختیار گرفتن ستون‌های خاص در جراید و فضای مجازی، به ارائه آموزش‌هایی بپردازد که بار تلفات همه‌جانبه محصول را کاهش، دانش به‌زراعی را افزایش و حتی با ارائه اطلاعات اقتصادی در بخش‌های جداگانه، به سالم‌سازی بازار محصول نیز کمک نماید و اگر برخی از این موارد هم در حدود وظایف آن نهاد پژوهشی نیست، همت نمایند، از پشت میزها بلند شوند و با تکان دادن خود ضمن اصلاح قوانین در خدمت کشاورزان و اقتصاد کشور باشند.
پیگیری امور قرنطینه واردات بذر و نهال خارجی نامرغوب و مرغوب نیز از جمله مواردی است که چنان‌چه نهاد پژوهشی سازمان چای کشور در آن درست عمل می‌نمود، بی‌شک اوضاع به‌زراعی به این شکل نبود و کشاورزان در صورت رؤیت رمق کارشناسان مربوطه و ملموس بودن امور پژوهشی برای اصلاح و تغییرات نژاد بذر، نهال و بوته مزارع خود دلگرم می‌شدند و به‌ نژادهای قدیمی کنونی بسنده نمی‌نمودند.
بی‌شک در بخش ترویج و آموزش دانشجویان اختصاصی صنعت چای نیز دچار چالش‌های جدی هستیم و تربیت کارشناسان این بخش دارای اشکالاتی است که شکل‌گیری زیرساخت‌های آن به مرکز تحقیقات چای کشور می‌رسد و هزار درد بی‌درمان دیگر که نه صنعت چای، بلکه اکثر صنایع و بخش‌های کشور به دلیل سوء مدیریت‌های موجود از آن رنج می‌برند. مواردی از این دست که چنان‌چه عملیاتی می‌شد، می‌توانست به شکل غیرمستقیم باعث افزایش توان مالی کشاورزان شود و بالا رفتن میزان تولید در واحد سطح، همچنین کاهش خسارات راه‌هایی بود که می‌توانست راه رفتن در "چایی رج‌های غمناک کنونی" را به آینده‌ای امیدوارتر پیوند زند.
حال ممکن است ادعا آن باشد که مرکز تحقیقات چای کشور واقع در شهر چای ایران، لاهیجان این موارد را انجام داده است که البته قشر کشاورزان منکر چنین ادعایی هستند و اگر مواردی اندک از تحقیقات فوق هم روی داده باشد، تنها بر روی کاغذ بوده و در کمدهای بایگانی همان اداره ثبت شده است. جایی که از اخبار به گوش می‌رسد، قسمت‌هایی از اداره مذکور بیشتر وقت خود را صرف امور شخصی مانند قرار گرفتن در اختیار شرکت‌های خاص و نهایتاً فانتزی بازی‌های مخصوص به خود است و وظیفه تحقیقاتی و پژوهشی‌اش را به کلی از یاد برده و این دایره و تنبک صددرصد دولتی، نقش همان زائده‌ای را برای کشاورزان چایکار بازی می‌کند که زندگی‌شان به بوته‌های سبز گره خورده است. کشاورزان شرمنده سفره عائله که ناچارند در اوضاع به‌صرفه نبودن این کار، زمین‌های‌شان را به صاحبان فیش‌های نجومی بفروشند و سپس سرایه‌دار آنان در زمین‌های آباء و اجدادی خود شوند و پس از این ملودی درام اجتماعی، قسمتی از گناه اشک‌های ریخته شده کشاورز دیروز و سرایه‌دار امروز با همین مراکز تحقیقاتی است که موظف بودند شرایطی را فراهم آورند که دستان زبر و ضمخت کشاورز – برای بهتر شدن اوضاع – در دستان لطیف آن مدیری پیوند خورد که تنها تلاشش، بلند کردن خودکار مدیریتی بوده است؛ مدیریت‌هایی که هیچ گلی هم بر سر این مملکت نزده است.
آقاي رئيس! ميزها ماندگار نيستند، بلكه از ما اثرها به يادگار خواهند ماند.

• مدير بازرگاني مجتمع كشت و صنعت چاي نوبر
www.tabnakgilan.ir

نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"