كدخبر: ۸۴۹۵
تاريخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۲:۴۹
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
باد خزان آخر شد!
دکتر سیدحجت مهدوی سعیدی
تاریخ، بسیار درس آموز است؛ هرچند که افراد مغرور از آن درس نمی‌گیرند! ناصرالدین شاه می‌گفت: هر چقدر فکر می‌کنیم، از خودمان خوش‌مان می‌آید!
خود شیرینی، خودشگفتی و خوی استکبار نفرت می‌آورد و همه چیز را درهم می‌ریزد! تکبر متکبران را هیچ‌کس در هیچ شرایطی، برنمی‌تابد! نمی‌توان چون کبک سر در برف فرو کرد و مردم را ندید! نمی‌توان آحاد جامعه را دست کم گرفت! و در حلقه چاپلوسان بدمستی و سرمستی نمود و به نام مردم، به مردم توهین و تحقیر کرد! نمی‌توان مسخرگی پیشه نمود و دلقکی آموخت! نمی‌توان هرچه کلمات زیبا را برای خود(!) و هرچه کلمات زشت را برای دیگران خواست! نمی‌توان با نگاه فقیه اندر سفیه به مردم نگاه کرد! نمی‌توان منافع و مصالح خود و شوالیه‌های خود را بر منافع و مصالح مردم ترجیح داد! نمی‌توان نیروهای پیشکسوت و پیشتاز را با تشبثات واهی سرکوب کرد و به حاشیه راند!
نمی‌توان سرمایه‌های انقلاب و نظام را بر باد داد! هر چیز را نمی‌توان به دلخواه با تهدید و تطمیع جلو برد! نمی‌توان بر مسئولان دستگاه‌های اجرایی، تبختر و تکبر ورزید و به‌جای نطارت قانونمند، آنان را به بندگی و بردگی کشانید. شهیدان را باید تعطیم نمود و راه پاک آنان را ادامه داد. نباید آنان را در زیادت خواهی‌های خود، مصرف نمود! نمی‌توان به مردم دروغ گفت! و به‌جای منطق و استدلال هوچی‌گری نمود. نمی‌توان بین زندگی قبل از مسئولیت و زندگی بعد از مسئولیت، فواصل آن‌چنانی انداخت! جریان اصلاحات و اعتدال چنان غیور و سرشار از غربال است که نمی‌توان هرکس را با هر چسب لایتچسبکی به آن چسبانید! و نمی‌توان و نمی‌توان و نمی‌توان و … .
خودکامه‌ای که ناز و تنعم می‌فروشد و منتقدان صالح و دلسوز را به هیچ می‌گیرد، بی‌تردید طعم تلخ شکست را می‌چشد.
آن‌همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد! (حافظ)
نظرات بینندگان:
با تشکر از انتقاد سالم و دلسوزانه شما که سرشار از محبت برای این مردم مطیع و مسئولیت پذیر دارید.
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"