كدخبر: ۸۳۰۲
تاريخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۲
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
"نجدی" پیشگام داستاننویسی پست مدرن
غلامرضا امامی
کودکان ما
جهان تلخ نمیشود با شمشیر
تلخ نمیشود با شلیک و فریاد و مشت
تلخی جهان
گلوی گوزن نیست و دندان پلنگ
و مرگ ماهی در حلق مرغان ماهیخوار
مصیبت نیست
تلخ عروسکهایی است
با شکم پر از تی ان تی
که بر ویتنام ریخت
بر کوچه باغهای فلسطین
و مصیبت
شادمانی کودکان ماست
که دیدهاند عروسکی بر خاک
و دیدهاند با هلهله و لبخند.
کم اقبالی نیست که داستاننویس و شاعری تنها با یک کتاب در زمان زندگی و حیاتش بدرخشد. بیژن نجدی، شاعر و نویسنده گیلانی که در زاهدان زاده شد. نجدی پیشگام داستاننویسی پست مدرن ایران است. زندگی شخصیتها در داستانش گویی واقعی است. تنها واقعی نیست در همین داستان، سبک فرا واقعگرا نیز به چشم میخورد و نیز همزادپنداری با اشیاء.
نجدی با همین یک کتاب نشان داد که به چه قلههایی دست یافته است و چه راه تازهای گشوده است؛ راهی که پس از او پیروانی یافت و کتابش خوانندگانی فراوان یافت... پس از پروازش، به همت همراه و همسرش، سرودههایش نشر یافت. این بار با چهره شاعری رویارو هستیم، با شعرهایی پرشور و شعور.
ادبیات برای او تک نالهها نبود. شعر و داستان برای او پلی بود؛ پلی از یک حس جهانی... به گمانم این شعر زیبای او، "وصیت" اوست برای زمانه و نمایانگر نگاه او به انسان، جهان و طبیعت:
نیمی از سنگها، صخرهها، کوهستان را گذاشتهام
با درههایش، پیالههای شیر
به خاطر پسرم
نیم دیگر کوهستان، رقص باران است
دریایی آبی و آرام را با فانوس روشن دریایی
میبخشم به همسرم.
شبهای دریا را
بی آرام، بی آبی
با دلشورههای فانوس دریایی
به دوستان دوران سربازی که حالا پیر شدهاند.
رودخانه میگذرد زیر پل
مال تو
دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور
که آب، پیراهنت شود تمام تابستان.
این شاعر دریا، دلی دریایی داشت و زبانی آسمانی... از او همسری بازماند و دختر و پسری و انبوهی سروده که به همت همدل و همسرش نشر یافت.
در آستانه زادروزش، با مهر به او سلام میکنیم؛ او که دنیا را برای ما زیباتر، شادتر، آبادتر و آزادتر میخواست.
• نویسنده و مترجم