كدخبر: ۸۲۷۲
تاريخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۷
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
ملاحظاتی پیرامون ضرورت حفظ حیات جنگلهای ایران
درآمدزایی از جنگلها اشتباه است
اجرای برنامه "بهینهسازی، پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای شمال کشور" به محل اختلافی در میان کارشناسان تبدیل شده است.
اجرای برنامه "بهینهسازی، پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای شمال کشور" به محل اختلافی در میان کارشناسان تبدیل شده است. دولت با تصویب این مصوبه در ۱۶ دی ۱۳۹۲، اصلاح ساختارهای مدیریتی در جنگلهای شمال ایران و توجه به مقوله حفاظت از آن را در دستور کار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری بهعنوان مسئول حفاظت از جنگلها قرار داد، اما بدنه کارشناسی کشور بر سر اجرای بندهای این مصوبه اختلاف نظر دارند.
به گزارش "لاهیگ" به نقل از "اطلاعات"، برخی کارشناسان بر این باورند که با قطع بهرهبرداری از جنگلها، مدیریت این اکوسیستم طبیعی نیز به دلیل گره خوردن اجرای طرحهای جنگلداری به درآمد حاصل از فروش چوب، دچار اختلال خواهد شد. اما گروهی دیگر تاکید میکنند که جنگلهای شمال ایران، تاب تحمل فشار مضاعف بهرهبرداری را ندارند و طرحهای بیقاعده توسعهای و گردشگری و فشار مردم محلی، اکوسیستمهای جنگلی شمال را رو نابودی سوق میدهد.
دکتر هادی کیا دلیری ـ رئیس انجمن جنگلبانی ایران در گفتگو با گزارشگر روزنامه اطلاعات اظهار میدارد: مساله جنگلزدایی در جهان امری رد شده است و این نظریه که جنگلها باید تراشیده و به جای آنها، جنگلهای مفید کاشته شود،از سوی هر کس مطرح شده باشد، نادرست است.
دکتر دلیری اضافه میکند: درختکاری را نباید با جنگل اشتباه گرفت. جنگل یک اکوسیستم بسیار پیچیده است که در طول زمان به تنوع رسیده و عنصر اصلی این اکوسیستم نیز درختان است. حال اگر این مجموع پیچیده را از میان ببریم و فقط روی درختان آن تمرکز کنیم، چنین مجموعهای جنگل نخواهد شد و پایداری خود را از دست خواهد داد.
وی پیچیدگی جنگلهای طبیعی و بکر را عامل پایداری آنها میداند و میگوید: اجزای هر سیستمی به صورت هدفمند در آن جای میگیرند و اگر یک جزء سیستم را کم کنیم، کارکرد آن مجموعه مختل میشود. جنگل هم اکوسیستمی است که اگر سایر اجزای آن را در نظر نگریم و فقط به درختان آن بیاندیشیم، فاجعهای در ساختار آن رخ میدهد.
جنگل و کاهش پایداری
رئیس انجمن جنگلبانی تاکید میکند: شروع بیابانزایی از قطع بیمورد یک درخت آغاز میشود. وقتی یک اکوسیستم پیچیده را از وضعیت آن خارج میکنید، بردباری آن را در برابر شرایط سخت اکوسیستمی کاهش میدهید. درختان وقتی در کنار هم قرار میگیرند، اثرات حمایتی و حفاظتی بر روی یکدیگر دارند، بنابراین عناصر جنگل میتوانند در طولانی مدت در مقابل تغییر شرایط محیطی و اقلیم نامساعد دوام بیاورند. اما هر چه تودههای جنگلی تنگتر و دخالت در آنها بیشتر شود، پیچیدگی این تودهها کاهش مییابد و محیط شکنندهتر وآسیبپذیرتر میشود.
کیا دلیری میافزاید: در باغهای میوه و جنگلهای زاگرس به دلیل تنک بودن، همواره شاهد وجود آفات و بیماریهای گیاهی هستیم. درختان شهری هم همیشه آفت دارند. در جنگلهای تنک شده زاگرس، تغییر اقلیم، خشکی سراسری بلوطها را به همراه داشته است. در حالی که اگر ساختار پیچیده این جنگلها حفظ شده بود، امکان نداشت با تغییر اقلیم، دچار آسیبهای جدی شود.
پیچیدگی مدیریت جنگلها
رئیس انجمن جنگلبانی با اشاره به اینکه در شیوههای جدید جنگلداری باید بر روی پرورش جنگلها کار کنیم، بیان میکند: شیوههای جدید مدیریت جنگلها بسیار پیچیده است و همه عناصر این اکوسیستم اعم از میکرو ارگانیزمها، ردههای سنی درختان و جمعیت حیات وحش، باید رصد شود و مورد توجه قرار گیرد.
وی بر خلاف گروهی از کارشناسان که معتقدند شیوه تک گزینی یعنی به روزترین شیوه مدیریت جنگلها در شمال ایران در حال اجرا شدن است، میگوید: آنچه در شمال ایران رخ میدهد، روش تک گزینی نیست. زیرا بهرهبرداران با اهداف اقتصادی به تودههای جنگلی وارد میشوند.
در شیوه تک گزینی باید زادآوری در تمامی سطح جنگل پراکنده باشد. بنابراین بهرهبرداران برای دستیابی به این هدف باید به کل جنگل توجه کنند. اما در حال حاضر مجریان طرحها برای اینکه فعالیتهایشان اقتصادیتر باشد، برداشت از جنگلها را به شکل متمرکز انجام میدهند. یعنی میزان چوبی که در ۱۰ سال باید به طور تک گزینی از کل سطح سری (قطعه محدود شدهای از جنگل است که مناسب برای عملیات بهرهبرداری و اداره جنگل تعریف میشود)برداشت شود، همه را متمرکز و در یک سال برداشت میکنند که این رفتار، اجرای شیوه تک گزینی نیست.
کیادلیری میافزاید: اگر شیوه یا روشی را درست انجام نمیدهیم یا به اجبار مسایل اقتصادی، تغییراتی در اجرا ایجاد میکنیم، نباید بگوییم که شیوه تک گزینی را در جنگلها پیاده کردهایم.
وی با اشاره به اینکه شیوههای پرورشی در جنگلهای شمال کشور حد واسط روش تک گزینی و پناهی است، تصریح میکند: در برشهای تک گزینی، نوردهی مطرح نیست و پرورش تودههای جنگلی هدف اصلی است. اما بررسیهای ما نشان میدهد هنوز بهرهبرداران با هدف نوردهی ، اقدام به گزینش و قطع درختان میکنند. زیرا درختان قطع شده به صورت خوشهای در اطراف حفرههای زادآوری که هدف اصلی اجرای برشهای تدریجی-پناهی (روشهای قدیمیتر) بود، انجام شده است. دلیل این قطع خوشهای هم تامین نور برای نهال های موجود در حفره زادآوری است. در واقع جنگلداران ما برش نوردهی انجام میدهند در حالی که در جنگلداری نزدیک به طبیعت، مرکز ثقل و تفکر مدیریت مبتنی بر زادآوری نیست. در شیوههای جدید اعتقاد بر این است که زادآوری به خودی خود در جنگل مستقر شود.
انتقاد از مصوبه دولت
بر اساس ماده ۶ برنامه بهینهسازی، پایش، حفظ، بهرهبرداری ومدیریت جنگلهای شمال کشور، برداشت از جنگلهای فقط محدود به درختان باد افتاده، شکسته و در چارچوب عملیات پرورشی امکانپذیر است، کهرئیس انجمن جنگلبانی ایران این ماده را دارای اشکالات کارشناسی میداند.
وی در این باره میگوید: ماده ۶ بر اساس تفکر قبلی شکل گرفتهاست. در شیوه تک گزینی، برشهای بهداشتی در جنگل انجام میشود. در طبیعت معمولا سطوح مختلف بهداشت و سلامت تعریف میشود و گاهی بهداشت یک درخت ملاک تصمیمگیری است. اما در برخی موارد شرایط تودههای جنگلی و وضعیت آن مشخص میکند که یک درخت آفت زده است یا خیر؟
کیادلیری ادامه میدهد: یک خشکهدار (درختان ایستاده، اما خشک داخل جنگل) به صورت انفرادی یک درخت آفت زده است اما بر اساس وظیفهای که در توده دارد، درخت بیمار به حساب نمیآید، زیراحضور آن ضامن سلامت توده جنگلی است. وجود درختان خشکهدار به عنوان پناهگاه حیات وحش، برای اکوسیستمهای جنگلی ضروری است و زیستگاه موجودات مفید محسوب میشود.
وی ادامه میدهد: هر سری جنگلی به قطعات کوچکتر مدیریتی تقسیم میشود که به آن “پارسل” میگویند. دخالتها در جنگل، داخل پارسلها انجام میشود و در تمامی مناطق جنگلی برای اینکه درستی اقدامات انجام شده در آن سنجیده شود، چند “پارسل” به عنوان شاهد نگه داشته میشوند تا معیاری برای اندازهگیری و تعیین انحرافات باشد. اگر ۵ تا ۱۰ درصد درختان قطعات شاهد خشکهدار باشند، در جنگلی که تحت مدیریت است، باید به همین تعداد خشکهدار داشته باشیم. ضمن آنکه الگوی طبیعی جنگلها نیز از طریق پارسلهای شاهد، قابل سنجش و رصد کردن است.
شیوههای نامتناسب آماربرداری
رئیس انجمن جنگلبانی ایران بر این باور است که شیوه آماربرداری در طرحهای جنگلداری، متناسب با شیوه تک گزینی نیست و برای دستیابی به اهداف جنگلداری نزدیک به طبیعت طراحی نشدهاست.
به گفته وی، برای اجرای شیوه تک گزینی نیاز به آماربرداری ۱۰۰ درصد داریم و چون آماربرداری ۱۰۰ درصد در جنگلهای ایران امکان پذیر نیست، باید سیستم آماری به گونهای تعریف شود که با یک خطای قابل قبول، شرایط جنگل قابل بررسی کردن باشد.
وی می افزاید: در حال حاضر شبکه آماربرداری در جنگلهای شمال ایران ۱۵۰ در ۲۰۰ ایجاد میشود. یعنی در هر ۳ هکتار جنگل یک پلات (قطعه نمونه) جا میگیرد که قادر نیست وضعیت جنگل را به طور دقیق به کارشناسان نشان دهد. از آنجا که یک پارسل ۴۰ هکتار وسعت دارد در هر پارسل حدود ۱۵ قطعه نمونه جا میگیرد و با این تعداد قطعههای نمونه، نمیتوان موجودی جنگل را به درستی برآورد کرد که در نتیجه اجرای شیوه تک گزینی هم با مشکل مواجه خواهد شد.
کیادلیری در پاسخ به این سوال که آماربرداریهای غلط، زمینه اجرای نادرست شیوه تک گزینی را فراهم نمیکند، میگوید: در حال حاضر عملکرد طرحهای جنگلداری در شمال کشور سبب شده است جنگلها همگن شود و تنوع آنها کاهش یابد. این مسئله از روی مطالعهای که در جنگل انجام دادهام قابل اثبات است. در یک طرح تحقیقاتی تصمیم گرفتیم با یک خطای برابر تعداد قطعات نمونه در پارسل شاهد و مدیریت شده را تعیین کنیم. در پارسل شاهد با ۱۰۵ پلات و در مناطق مدیریت شده با ۵۰ پلات به دقت مورد نظر رسیدیم، یعنی در جاهایی از جنگل که دخالت کردهایم، تنوع درختان، کاهش یافته است.
وی در اثبات سخنان خود ادامه میدهد: قطع درختان قطور در جنگلها منوط به وجود این درختان در قطعات نمونه است. اما در شرایطی که هیچ درخت قطوری در قطعات نمونه نداریم، بهرهبرداران برای کسب سود بیشتر، به صورت انتخابی درختان قطور جنگلها را برداشت میکنند. در حالی که برای حفظ ساختار جنگلها و داشتن تمامی طبقات قطری باید قطع درختان قطور مطابق آنچه سیستم آماربرداری دیکته میکند، انجام نگیرد.
بهرهبرداری پایدار از جنگلها
رئیس انجمن جنگلبانی ایران اضافه میکند: این شیوه برخورد سبب شده است جنگلهای کشور جوان شوند و موجودی آنها کاهش یابد. از سوی دیگر وجود گونههای سایه پسند در تودههای جنگلی به تعویق افتد. و به عبارت دیگر ایجاد حالت کلیماکس (اوج پایداری جنگل) با تاخیر مواجه شود.
وی ادامه میدهد: جنگل در حالت کلیماکس بیشترین پایداری را در شرایط محیط دارد. اما بر اساس مطالعهای که انجام دادهام، در جنگلهای مدیریت شده رسیدن به حالت کلیماکس ۳۰ تا ۴۰ سال به تعویق افتاده است که پایداری جنگلها را با مشکل مواجه میکند.
کیادلیری، ارزیابی وضعیت جنگل با استفاده از یک شاخص را بزرگترین اشتباه رخ داده در کشور میداند و میگوید: بزرگترین اشتباه ما، پایش جنگلها با بررسی وضعیت چوب و رویش آنها بود. درحالی که برای مدیریت پایدار جنگل، ۷ معیار اصلی و ۷۳ شاخص تعریف شدهاست.
رئیس انجمن جنگلبانی تاکید میکند: برای حفظ پایداری جنگلها باید در بلند مدت، یعنی یک دوره ۴ یا ۵ ساله با فراهم کردن زیرساختهای لازم، امکان اندازهگیری تمامی معیارها و شاخصهای لازم برای دستیابی به اهداف بهرهبرداری پایدار از جنگلها، فراهم شود.
کوچ پرندگان با جوان شدن جنگلها
کیادلیری با اشاره به اینکه درختان کهنسال پناهگاه حیات وحش هستند، حذف آنها را عاملی برای از میان بردن زیستگاه پرندگان اعلام میکند و ادامه میدهد: یک درخت “راش” کهنسال، محل زندگی ۴۰ گونه جانوری است که با مهاجرت این گونهها، حیات جنگلها با مخاطره روبرو میشود.
رئیس انجمن جنگلبانی، پرندگان را عاملی برای پیشگیری از طغیان آفات و امراض معرفی میکند و میگوید: پرندهای به نام چرخ ریسک در جنگلهای شمال زندگی میکند که اگر در هر هکتار فقط
۲ قطعه از آن وجود داشته باشد، هیچگاه آفت پروانههای زمستان گذران، طغیان نمیکند. اما حذف این پرنده از جنگلهای شمال سبب شد با طغیان آفتی که این پرنده از آن تغذیه میکرد ۱۰۰ میلیارد تومان خسارت به جنگلهای شمال وارد شود. که متاسفانه هیچ کس هم متوجه این خسارات نشد.
به گفته وی، در کشورهای اروپایی به دلیل نبود درختان کهنسال، برای لانهگزینی پرندگان، لانههای مصنوعی برای آنها طراحی میشود تا زمینه حذف آفات از محیط به صورت طبیعی فراهم شود.
به اعتقاد کیادلیری، مهاجرت پرندگان صرفاً ضرر حذف درختان کهنسال نیست، بلکه یکی دیگر از مضرات جوان شدن تودههای جنگلی، حذف زادآوری طبیعی آنها در جنگلها است.
مرگ درختان در جنگلهای شمال
رئیس انجمن جنگلبانی ایران نسبت به شرایط بحرانی جنگلهای شمال ایران هشدار میدهد و میگوید: جنگلهای شمال در حال نابود شدن و مرگ و میر دسته جمعی درختان در این منطقه، در حال رخ دادن است که با استمرار این وضع، متاسفانه جنگلهای شمال هم به سرنوشت جنگلهای زاگرس دچار میشود. گونههایی مثل شمشاد و شاه بلوط در جنگلهای شمال به صورت گروهی در حال خشک شدن است و بیابانزایی هم در اطراف درختان هیرکانی، به این جنگلها فشار میآورد.
وی اضافه میکند: متاسفانه بیشتر کشورهای جهان سوم برای حل مشکلاتشان معمولاً زمانی وارد عمل میشوند که کار از کار گذشته است، و این در حالی است که اگر از جنگلها حفاظت کنیم، هزینههای کمتری به کشور تحمیل میشود. در حال حاضر در شمال ایران فرصت حفاظت داریم و اگر دیر بجنبیم، این منطقه هم به سرنوشت جنگلهای زاگرس دچار خواهد شد.
کیادلیری تاکید میکند: اگر امروز ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد تومان کاهش درآمد از محل برداشت چوب را جبران نکنیم، در آینده برای اصلاح جنگلها به هزاران هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم که قطعا قادر به تامین آن نخواهیم بود.
وی ادامه میدهد: کشورهای توسعه یافته همیشه به جای توجه به اثرات کوتاه مدت، تاثیر اقدامات را در بلند مدت مورد توجه قرار میدهند. در جنگلهای شمال هم باید به اثرات بلند مدت اقدامات خود توجه کنیم. دولت باید درک کند که جنگل حکم مسجد و مدرسه را دارد. دولت بدون توقع درآمدزایی در این اماکن هزینه میکند، زیرا میداند که مسجد و مدرسه آینده علمی و اخلاقی جامعه را تضمین میکنند و در آینده میلیاردها تومان به جامعه منفعت میرسانند که جنگل هم همین شرایط را دارد.
رییس انجمن جنگلبانی اضافه میکند: توجه به مسایل اقتصادی در کوتاه مدت شاید سود سرشار اقتصادی را نصیب دولت کند، اما عدم توجه به مسایل اکولوژیکی در بلند مدت، فاجعه اقتصادی به بار خواهد آورد. نمونه بارز عدم توجه به مسایل اکولوژیکی، وضعیت امروز دریاچه ارومیه و جنگلهای زاگرس است که دولت ناگزیر است با پرداخت هزینههای سنگین این خسارات را جبران کند. متاسفانه ما قبل از اینکه جنگلهایمان را بشناسیم، آنها از دست میدهیم!
ضرورت حل مشکل قرنطینه
رئیس انجمن جنگلبانی در پاسخ به نگرانی برخی کارشناسان ـ که توقف بهرهبرداری از جنگلها را عاملی برای از دست رفتن اشتغال میدانند ـ بیان میکند: صنایع چوب کشور به ۲ دسته بالادستی و پایین دستی تقسیم میشوند. حذف بهرهبرداری برای این صنایع مشکلی ایجاد نمیکند، زیرا مجوز آنها بر مبنای واردات چوب صادر شده است.
وی اضافه میکند: اشتغال یک گروه ۳ تا ۴ هزار نفره به صورت مستقیم با بهرهبرداری از جنگلها در ارتباط است، بنابراین اگر امروز بهرهبرداری از جنگلها متوقف شود، دولت باید مشکلات اقتصادی- اجتماعی بهرهبرداران از جنگلها را رفع کند. اما اقدامات دیرهنگام سبب میشود در کمتر از ۱۰ سال آینده دولت ناگزیر به حل مشکلات و پیامدهای حذف جنگلها برای یک جمعیت ۷۰ میلیون نفری ایارنی باشد!
کیادلیری ادامه میدهد: در حال حاضر در بهترین شرایط ۷۰۰ هزار متر مکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت میشود، اما میزان مصرف چوب در کشور
۷ میلیون متر مکعب است. سئوال این است که این میزان چوب از کجا تامین می شود؟ اگر بپذیریم یک میلیون متر مکعب چوب از محل زراعت چوب و ۲ میلیون متر مکعب از محصولات باغی تامین میشود و آمار واردات هم حدود یک میلیون متر مکعب به ثبت رسیده است، بقیه چوب مورد نیاز کشور از کجا تامین میشود؟
به اعتقاد کیادلیری، حدود ۲ میلیون متر مکعب چوب در کشور از محل قاچاق تامین میشود و باید برای جلوگیری از این روند مخرب، برنامهریزی انجام گیرد. وی بر این باور است که میزان برداشتهای قانونی از جنگلهای شمال، قادر نیست جلوی قاچاق چوب را بگیرد.
به گفته رئیس انجمن جنگلبانی ایران برآوردها نشان میدهد که ظرف ۳ یا ۴ سال آینده، نیاز چوبی کشور به ۱۳ میلیون متر مکعب در سال میرسد که در چنین روندی حجم برداشت از جنگلهای شمال پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود و باید راهکارهای جدیدتر و کارسازتری برای آن در نظر گرفته شود.
• محمد داودبیگی