كدخبر: ۸۰۱۳
تاريخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۸
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
پسا تحریم
هرمز ربانی
اكنون كه به لطف الهی و تدبیر كارگزاران و حمایت بی‌دریغ مردم فهیم ایران، توافق هسته‌ای به سرانجام رسیده است و تحریم‌های ظالمانه برداشته می‌شود این نگرانی وجود دارد كه مبادا نتوانیم از این فرصت استفاده كنیم، چراكه تجربه نشان داده است اساسا در تبدیل فرصت‌ها به تهدید ید طولایی داریم و در گذشته چه فرصت‌سوزی‌ها كه نكردیم ‍! و چه منافعی كه به مضار تبدیل نشده است. هرچند باید این بار به تیم تدبیر، امیدوار باشیم، چون ثابت كرده‌اند كه آرام ولی حساب شده حركت می‌كنند ولیكن در این مقال سعی دارم از سر دلسوزی و براساس تجربه نكاتی را عرض كنم كه امیدوارم مقرون به فایده قرار گیرد. و اما اكنون به نظر می‌رسد با رفع تحریم‌ها فضای جدیدی خصوصا در حوزه اقتصادی كشور ایجاد می‌شود و پول‌های بلوكه شده به كشور برمی‌گردد. سرمایه‌گذاران برای برقراری ارتباط با ایران صف كشیده‌اند. روابط ما با سایر دول در حال عادی شدن است. همه اینها و موارد از این دست می‌تواند بسیار میمون و مبارك باشد، ولی با كمی دقت متوجه می‌شویم هیچ گاه فقدان سرمایه مشكل اصلی كشور نبوده و نیست، هرچند نمی‌توان اهمیت سرمایه و سرمایه‌گذاری را نادیده گرفت ولی به خاطر داشته باشیم در هشت سال دولت احمدی‌نژاد نزدیك به ٧٠٠ میلیارد دلار درآمد ارزی خصوصا از محل بالا رفتن قیمت نفت نصیب كشور شد ولیكن آثار نتایج آن در اقتصاد ایران مثبت نبوده است. اولین اثر آن كه یك بار پیش‌تر از این در تاریخ معاصر ایران در اواخر دوران حكومت محمدرضا پهلوی تجربه شده بود، ورود پول كلان به بازار بوده كه باعث فساد افسارگسیخته، حیف و میل سرمایه‌ها، گسترش اقتصاد رانتی و افزایش شكاف طبقاتی شد و به جای نقش سازنده نقش تخریبی در اقتصاد ایران بازی كرد. همچنین ارتباط با دول دیگر نیز فرجامی مشابه داشته است. مسلما ارتباط با دیگر كشورها می‌تواند فرصت‌های زیادی پیش روی ما قرار دهد. می‌تواند از تنش‌ها كه تخریب‌كننده و فرصت‌سوز هستند جلوگیری كند، می‌تواند حجم مبادلات را خصوصا در حوزه اقتصادی كشور افزایش دهد، می‌تواند اقتصاد كشور را شكوفا كند ولیكن در مقابلش می‌تواند با درك ناصحیح از رابطه، غیرسازنده و مخرب باشد. همان‌طور كه در گذشته شاهد آن بوده‌ایم، به‌طور مثال بهبود روابط ایران با غرب و اروپا در دوران اصلاحات كه وقتی به عنوان یك فرصت در اختیار دولت بعدی قرار گرفت و زمانی كه ثروتی به كشور تزریق شد تنها بازار واردات رونق یافت و ده‌ها و صدها میلیارددلار به حجم واردات افزوده شد خصوصا اقلام غیرضروری و لوكس وایران تنها به عنوان یك بازار فروش خوب در اختیار كشورهای دیگر قرار گرفت ولی ما از این ارتباط بهره چندانی نبردیم و در تراز ارتباط منفی عمل كردیم.در نتیجه كارخانه‌ها و واحدهای تولیدی ما به علت عدم حمایت در یك رقابت نابرابر سر تسلیم فرو آوردند.سرمایه‌های زیادی از كشور از پول‌های نفتی توسط سودجویان به خارج از كشور سرازیر شد و سودجویان به جای سرمایه‌گذاری در داخل ترجیح دادند در دوبی یا اروپا سرمایه‌گذاری كنند و این فرصت هم برای ما تبدیل به یك تهدید شد.درخصوص حضورسرمایه‌گذاران خارجی هم بسان موضوعات قبلی خیر و شر آن به نوع عملكرد ما برمی‌گردد. یعنی ضمن آنكه می‌توان آن را به فال نیك گرفت خصوصا اگر همراه با ورود تكنولوژی نو و دانش مدیریتی روز باشد، بسیار موثر است چرا كه اساسا حجم بالای مشكلات و كمبود سرمایه داخلی اقتضای حضور سرمایه خارجی را غیرقابل انكار می‌كند ولی باز بایددقت داشت كه در این هجوم هر نوع سرمایه‌گذاری نمی‌تواند مفید باشد ولی باید در انتخاب شركای تجاری و اقتصادی خود نهایت دقت را داشته باشیم. گاهی صدها شركت كوچك با سرمایه‌های محدود از طریق ارتباطات پنهان و زد و بند و حتی به امید كسب سود نجومی خود را به بازار ایران تحمیل می‌كنند. ولی باید دریابیم حضور این شركت‌ها و سرمایه‌گذاران نمی‌تواند كارگشا باشد. بلكه برعكس حضور شركت‌های بزرگ و خوشنام با برندهای جهانی است كه می‌تواند تغییر ایجاد كند. در نگاه به روند جذب سرمایه در كشورهای پیشرو مانند چین، كره، ژاپن و حتی كشورهای اروپایی درمی‌یابیم، این شركت‌های معتبر جهانی هستند كه تغییرات محسوس ایجاد می‌كنند.البته در نوع قرارداد و تعامل با این شركت‌ها هم بایددقت و توجه لازم مبذول شود. در یك كلام رفع تحریم‌ها به مثابه یك چاقوی دولبه است كه هم‌ می‌تواند مفید و موثر باشد و هم می‌تواند مخرب باشد. اما اگر آمادگی لازم وجود داشته باشد و برنامه‌ریزی لازم انجام شود و دغدغه‌ها و نگرانی‌ها مورد توجه قرار گیرد و تجربه‌های گذشته به كار گرفته شود مسلما بهره گرفتن از این فرصت می‌تواند با شكوفایی اقتصاد برای كشور یك جهش اقتصادی را به همراه داشته باشد؛جهشی كه برای جبران عقب‌ماندگی گذشته یك ضرورت انكارناپذیر است.شاید این فرصت استثنایی برای یك تحول تاریخی باشد. شاید بتوانیم به رویای خود و پیشینیان جامه عمل بپوشانیم و لیكن همه اینها در گرو نوع عملكرد ما است و لازمه‌اش حداقل چند چیز است. ١- استفاده از خرد جمعی و باور این حقیقت كه همه چیز را همگان دانند.
به دور از اختلاف سلیقه‌ها و دیدگاه‌ها، جناح‌بندی‌ها و صف‌بندی‌های متداول اكنون باید حاكمیت در یك فراخوان از همه اهل نظر دعوت به عمل آورد و با برگزاری جلسات هم‌اندیشی و جلب نظر صاحبنظران خصوصا در حوزه اقتصادی استفاده از تجربیات داخلی و خارجی و فعال كردن مراكز علمی و پژوهشی زمینه ارایه نظرات و طرح ایده‌های نو از همه ظرفیت فكری جامعه استفاده شود.به نظر می‌رسد فاصله بین توافق و تاریخ اجرا فرصتی چند ماهه است كه می‌توان از آن به صورت مطلوب استفاده كرد,٢- كانون‌های آسیب‌پذیر و نقاط كور در مسیر پیشرفت و توسعه شناسایی شود. این كانون‌ها می‌تواند در حوزه قوانین اجرا یا نظارت وجود داشته باشد. به هر طریق تجربه نشان داده است نقاط كوری وجود دارد كه آسیب‌های جدی از آن ناحیه وارد می‌شود. شناسایی دقیق و رفع این موانع بسیار مهم است. این نقاط و كانون‌ها یك‌شبه ایجاد نشده‌اند همچنین در كوتاه‌مدت از بین نمی‌روند. برنامه‌ریزی دقیق لازم است و زمان كافی برای شناسایی و رفع آنها فلذا باید از فرصت زمانی استفاده شود وگرنه خود این موانع می‌تواند نتیجه كار را تغییر دهد.٣- اهمیت دادن به برنامه. متاسفانه در گذشته و خصوصا در دوران طلایی كه میلیاردها دلار پول از محل جهش قیمت نفت به اقتصاد ایران وارد شده بود ما شاهد یك بی‌برنامگی و بی‌توجهی به برنامه‌ریزی بوده‌ایم. خوب به خاطر داریم كه گفته می‌شد باید برنامه توسعه را به كمد انداخت و درش را هم بست. عدم باور به برنامه‌ریزی تا جایی پیش رفت كه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با قدمت ده‌ها ساله تعطیل شد و شوراهای مختلف برنامه‌ریزی یكی بعد از دیگری تعطیل شدند و این نشان می‌دهد یك برنامه‌گریزی وجود دارد كه در دوران هشت ساله احمدی‌نژاد به اوج خود رسید. ولی فراموش نكنیم این برنامه‌گریزی منحصر به آن دوران نبوده و ریشه تاریخی دارد. برای درك این واقعیت كافی است به طرح‌های عمرانی زیادی در كشور سر بزنیم كه فاقد توجیه اقتصادی لازم هستند.فرودگاه‌هایی كه با پول هنگفت ساخته شد ولی پرواز ندارد، جاده‌ها و اتوبان‌هایی كه بهره‌بردار لازم را ندارد، مدارسی كه دانش‌آموز ندارد، بیمارستان‌هایی كه بیمار كافی ندارد و...همه اینها بدون كارشناسی و برنامه‌ریزی دقیق، جانمایی درست و صرفا بر اثر فشارهای سیاسی از سوی كانون‌های قدرت ساخته شده و امروز جز اتلاف منابع ثمری نداشته و آن هم در روزگار كمبود منابع، اكنون باید ضرورت توجه به برنامه‌ریزی علمی و دقیق مورد امعان نظر قرار گیرد.یك ریال بدون توجیه اقتصادی نباید خرج شود و دستگاه‌های نظارتی باید سفت و سخت بگیرند و فراموش نكنیم كه مقصران دیروز هیچگاه بازخواست نشدند و باور داشته باشیم كه فرصت‌سوزی‌ها عملی بوده است كه كار را به اینجا رسانده.٤-‌ وسر آخر اینكه برنامه‌ها اگر دقیق و خوب تدوین شده باشد باید توسط یك تیم مجرب و حرفه‌ای اجرا شود. سوال اینجاست كه آیا تیم اجرایی دولت و ساختار اداری ما این توان را دارد، این مهم به مدیران و كارگزاران متعهد پاكدست، حرفه‌ای، شجاع و پرتلاش و با انگیزه نیاز دارد. نگرانی اینجاست كه تیم اجرایی دولت كه تركیبی است از مدیران قدرتمند، متعهد و از یك‌سو مدیران سالخورده، با تجربه اما كم‌تحرك یا مدیران جامانده از دولت پیش كه بیشترشان كارنامه چندان مطلوبی ندارند. از سوی دیگر بدنه‌ای فشل و بی‌انگیزه كه گهگاه سرخورده‌اند.آیا آنها می‌توانند وظیفه‌ای چنین خطیر را برعهده بگیرند؟ به نظر می‌رسد دكتر روحانی به واسطه تمركز بر مساله هسته‌ای كمتر توانسته روی بهینه‌سازی ساختار مدیریتی و اجرایی كشور كار كند و هنوز در حوزه اجرا گهگاه از مدیرانی بر سر كار هستند كه اعتقادی جدی به دولت و تغییرات ایجاد شده ندارند. تحولخواه نیستند، با مردم همصدا نیستند و متاسفانه در پاكدستی بعضی از آنها تردید وجود دارد.سپردن چنین ماموریتی بزرگ به چنین مجموعه‌ای شاید دور از تدبیر باشد فلذا ضرورت یك خانه‌تكانی و اصلاح ساختاری جدی وجود دارد و بهترین فرصت، بهترین برنامه، بهترین منابع اگر به دست انسان‌های بی‌كفایت سپرده شود مسلما خروجی مناسب نخواهد داشت. پس ضرورت دارد یك تجدید نظر به عمل آید همان‌طور كه وعده آقای روحانی چنین بوده و انتظار رای‌دهندگان چنین است.امید است این فرصت تاریخی یا بزنگاه تاریخی به باد داده نشود و ثابت كنیم ما ایرانیان لیاقت بیش از اینها را داریم و شایسته بهترین‌ها هستیم.

• روزنامه اعتماد، شماره 3307، 12 مرداد 1394
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"