كدخبر: ۷۹۷۵
تاريخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۹
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
سیاست‌زدگی ما ایرانیان
رضا کاظمی تکلیمی
جامعه ایرانی برای گذار از شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی نیازمند بستر مناسب برای رشد و اعتلای آینده است. توسعه نهادهای مدنی، فعالیت قانونمدارانه احزاب، جریانات سیاسی، شکل‌گیری و فعالیت مطبوعات مستقل به‌عنوان رکن چهارم قانون اساسی، از الزامات تجدید حیات یک جامعه پیشرو و توسعه‌یافته است. جامعه ایرانی با داشتن بیش از 10 میلیون فارغ‌التحصیل و دانشجوی درحال تحصیل، سرمایه فرهنگی غنی را در منطقه خاورمیانه دارد.
ایران پسا مذاکره و پسا تحریم نیازمند بازسازی مهندسی در همه حوزه‌ها، از جمله حوزه رفتارهای اجتماعی و کنش سیاسی در کشور است. سیاست‌زدگی مفرط در 109 سال گذشته ـ 14 مرداد 1285 ـ پس از پیروزی انقلابیون مشروطه بر جهل و دیکتاتوری قاجار با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است. مردم ایران گزاره رخدادهای سیاسی را مهم‌تر از مسائل اجتماعی تلقی می‌کنند و قدرت معجزه را در تغییر آدم‌ها و عناصر سیاسی کشور از سطوح فوقانی تا تحتانی می‌دانند. عموماً مردم ما در نیم قرن گذشته از زحمت کشیدن و تلاش برای جلب ثروت و دارایی فاصله گرفته‌اند، روحیه راحت ‌طلبی، آسوده خواهی، کاسب کاری، داشتن میز و دفتر، سود جویی و اتصال به عناصر سیاسی قدرتمدار محلی و ملی برای به‌دست آوردن و یا حفظ جایگاه برای تشخص گرایی را اصل می‌دانند.
اعتقاد طبقه نوکیسه بر آن است که همه چیز حتی جایگاه و پست نیز خریدنی است و پول حرف اول و آخر را خصوصاً در حوزه سیاست می‌زند. در این شرایط شکننده، پایه رشد اجتماعی و سیاسی باید بر نفع عمومی استوار گردد. برای این‌که کنش سیاسی ایجاد شود، انجمن‌های مردم‌مدار و سازمان‌های مدنی باید مسئول باشند تا جوانان را از انفعال و بی‌مسئولیتی و سیاست‌زدگی مفرط به سمت عقلانیت سیاسی و منافع عموم جامعه هدایت نمایند. دولت با رهاسازی تصدی‌گری دولتی و افزایش اعتماد به مردمی که فرزندان آنان تحصیل کرده و سرمایه بزرگ اجتماعی و فرهنگی هستند و با حساسیت ویژه، حوادث داخل و خارج از کشور را با شبکه‌های فرهنگی رصد می‌کنند، می‌تواند جامعه را به رفتارهای عقلانی ترغیب کند.
توهم‌های رادیکالی یا رفتارهای پوپولیستی برخی از جریانات سیاسی که همه وقت و انرژی جامعه و هواداران خویش را صرف به چالش کشیدن شخصیت‌ها و چهره‌های دولتی می‌کنند و به ضعف‌های ساختاری و فرآیندهای حکومت‌داری بی‌توجهی می‌کنند، نماد و مروج "سیاست‌زدگی" هستند؛ این تخریب‌ها موجب تأثیرگذاری در بخشی از جامعه که تصور می‌کنند، تغییر چهره‌ها در سطوح عالیه موجب تأثیرگذاری خواهد بود، نظریه و دور باطلی است که بیش از یک قرن جامعه ایرانی را دچار توهم کرده و برگشت‌پذیری جامعه به همان پاشنه قبلی و غیر کارآ بودن چهره‌ها و عناصر مسئول پس از اندک زمانی بی‌اعتمادی به حوزه سیاست را برای مردم سیاست‌زده افزایش می‌دهد. این نبود اعتماد برای جامعه‌ای که مردم عادی آن برای آن ساخته نشده‌اند تا در بازی‌های سیاسی بازیچه شوند، بلکه مشارکت آنان برای رسیدن به نیازهای اولیه، از جمله اشتغال، امنیت و برخورداری از احترام، جامعه آرام و به‌دور از خشونت تنش‌های عصبی برای خود و فرزندان آنان است.
ناامیدی از آینده، بزرگ‌ترین دشمن خانگی جامعه سیاست‌زده ایرانی است. حق مردم ایران است که نهادهای توسعه‌گرا بتوانند آنان را از سیاست‌زدگی دور کنند. همه مردم ایران دوست دارند که حکومت آنان را جدی بگیرد، به آنان احترام بگذارد و فرصت بهتر زندگی کردن را برای ایشان مهیا کند و شیوه زندگی روزمره آنان را با قوانین و مقررات و انضباط مدیریت کند. مردم انتظار ندارند حرمت آنان با توزیع پول و امتیازات غیرواقعی لکه‌دار شود. مردم آرزوی یک جامعه توسعه‌یافته را در ذهن دارند. آنان از هرگونه بی‌نظمی، قانون‌شکنی، فساد مرئی و نامرئی و خودسری تبری می‌جویند و از مجازات خاطیان به اموال عمومی خوشحال و مسرور می‌شوند.
دولت با حذف هرگونه تصدی‌گری در جغرافیای ملی، منطقه‌ای و استانی باید تلاش و اثبات کند مردم بهتر از دولتمردان می‌فهمند و منافع خویش را تشخیص می‌دهند. دولت برای رشد و توسعه کشور باید بر عرصه‌هایی که به جان و مال مردم مرتبط است، بیشتر نظارت و کنترل کند. عرصه‌های عمومی، از جمله مسکن، حمل و نقل جاده‌ای، هوایی، ریلی، بهداشت و آموزش و کنترل خاطیان و قانون از خواست اصلی مردم است. دولت باید تلاش کند توسعه‌یافتگی در همه ابعاد در کشور شکل فاخر به خود گیرد. دولت باید تلاش کند طبقه متوسط و ارزشمند جامعه گستره وسیع‌تری به خود گیرد. طبقه نوکیسه و طبقه فقیر، خطرناک‌ترین و بزرگ‌ترین تهدیدکننده توسعه پایدار جامعه هستند. نوکیسگان بزرگترین خطر برای ارزش‌های دینی و اخلاقی کشور هستند. طبقه متوسط موجد رفاه عمومی، ساده زیستی، خلق موقعیت‌های برتر و همچنین کاهنده مصرف‌گرایی و تولیدکننده ثروت عمومی جامعه هستند. حکومت باید تلاش کند طبقه متوسط را توسعه دهد و از طبقات پرریسک، از جمله فقرا و نوکیسگان بکاهد. جامعه دارای قله و دارای دره‌های هولناک، خطرات آینده جامعه ایرانی و اسلامی است. توسعه متوازن، پایدار و مانایی در نقشه جفرافیایی نیازمند قدرت‌مداری و قدرتمندی طبقه متوسط و واگذاری امور و اعتمادسازی به این طبقه میانی جامعه است.


• مدیرمسئول هفته‌نامه شکوفه‌های زیتون
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"