كدخبر: ۷۹۳۰
تاريخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۳
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
آیا منجیل و رودبار امروز تابآوری بیشتری دارند؟
درسهایی که باید از گذشته بیاموزیم
دکتر مهدی زارع
نگارنده در زمان زمینلرزه 31 خرداد 69 منجیل، 22ساله بود و زمینلرزه مخرب مزبور در شب آخرین روز تحصیل وی در دوره کارشناسی زمینشناسی در دانشکده علوم دانشگاه تهران رخ داد. این زمینلرزه موجب خسارت جانی و مالی فراوانی شد و عملا و همچنان پرخسارتترین زمینلرزه ایران در دهههای اخیر است. سه شهر منجیل، رودبار و لوشان در این زلزله ویران شدند و براساس آمار رسمی سازمان برنامه، حدود 15هزارو 800 نفر از هموطنان در آن کشته شدند. در سالهای بعد از رخداد زلزله مزبور، فرصتهای گوناگونی برای بازدید و مطالعه در منطقه زلزلهزده منجیل برای نگارنده فراهم شد. مشاهده تغییراتی که در این 25 سال اخیر در پهنه رومرکزی زلزله 31خرداد 69 رخ داده، از نکتههای مهم و قابلملاحظه و توجه نگارنده بوده است. همیشه هم این سؤال در ذهن نگارنده مطرح بوده است که آیا نوع بازسازیای که در منطقه مزبور انجام شده، به کاهش ریسک و افزایش تابآوری کمک کرده است؟ به یاد دارم در شهریور 1370 در یک بازدید تخصصی از پهنه زلزلهزده منجیل (حدود 15ماه بعد از رخداد)، در معیت استاد مهندس «علیاکبر معینفر» بودم، در شهر رودبار منزل مسکونی کوچک و در حال بازسازیای دیدیم که مقدار زیادی تیرآهن در دیوارهها و سقف آن بهکار رفته بود. استاد «معینفر» با مشاهده این ساختمان، گفتند: «این دیگر زیادهروی است!»، یعنی این حجم زیاد استفاده از آهن در بنا (که تحتتأثیر روانی رخداد فاجعهبار زلزله 31خرداد 69 بود)، از استانداردهای مورد نیاز فراتر رفته و اتلاف منابع است. ولی این سؤال همچنان باقی است که این نوع توسعه و بازسازی منطقه آیا با مفاهیم جدید بازسازی همخوان است؟ بهویژه مفهومی که در دهه اخیر در ادبیات و اسناد کاهش ریسک سازمانملل متحد (بعد از زلزله و سونامی2004 آچه اندونزی) با عنوان «بازسازی بهتر»بسیار بهکار رفته است؟ مفهوم «بازسازی بهتر» به جوامع توانا و تابآورتر بعد از رخداد سانحه، نظر دارد. به این منظور بهعنوان محورهای اصلی، این موارد مطرح هستند:
- درسآموزی از گذشته، برای اجتناب از تکرار اشتباهات قبلی با استفاده از بهترین امکانات محلی، الزامی است.
- مردم مناطق آسیبدیده بهعنوان فعالان دارای ابتکار و توانایی، باید در عرصه بازسازیها در نظر گرفته شوند (نه قربانیان منفعل).
- تمامی گروههای آسیبدیده باید بهعنوان عوامل مؤثر در تصمیمسازی بهکار گرفته شوند.
- بازسازی اقتصادی و گردش زندگی محلی باید بهعنوان یک اولویت مهم در نظر گرفته شود. این بازسازی اقتصادی باید مردم محلی را از کمکهای درازمدت بینیاز کند و حرمت و شأن آسیبدیدگان نیز حفظ شود.
- تمام گروههای متنوع آسیبدیده اجتماع آسیبدیده، باید در بازسازیها مشارکت داده شوند. از مشارکت زنان در بازسازیها باید استفاده مناسب شود.
- بازسازی موقعی پایدار است که جوامع آسیبدیده بتوانند از منابع اقتصادی-اجتماعی و قابلیتهای خودشان استفاده کنند.
- بازسازیها باید با لحاظکردن مخاطرات و ریسکهای بعدی انجام شوند. کاهش ریسک سانحه با توجه ویژه به مدیریت محلی (استانی) با در نظرگرفتن پیشیابی مخاطراتی که امروزه بیشتر مورد توجهند (مانند تغییرات اقلیمی)، انجام گیرد.
امروزه از «بازسازی بهتر» بهعنوان یک فرصت نیز برای جوامع آسیبدیده از سوانح استفاده میشود، مثلا در زلزله ژانویه 2010 هاییتی، از بازسازی برای جذب کمکهای فنی بیشتر به این کشور و منطقه آسیبدیده و همچنین یافتن راهحلهای محلی و قابل استفاده برای اسکان انتقالی (مابین سرپناه موقت و بازسازی کامل)، استفاده مضاعف کردند. حال به منطقه منجیل و رودبار و بازسازی بعد از زلزله 31خرداد 69 منجیل بازگردیم. این سؤال را میتوان ربع قرن بعد از آن اتفاق فاجعهبار مجدد پرسید و با معیارهای بازسازیای که امروزه به کار گرفته میشوند، نیز این ارزیابی را بهصورت روزآمد انجام داد: آیا بازسازی بر پایه مفهوم «بازسازی بهتر» انجام شده است؟ طبیعی است پاسخ دقیق به این پرسش، نیازمند ارزیابی دقیق و فنی از آن چیزی است که بهعنوان بازسازی در منطقه منجیل رخ داده است. همچنین لازم است دقت شود آیا درسهایی که باید از مخاطرات رخداده در این 25 سال میآموختیم، آموختهایم و در بازسازیها لحاظ کردهایم یا نه؟ ولی بهعنوان یک نگاه/نقد اولیه، میتوان ابراز کرد در منطقه زلزلهزده 31خرداد 69 منجیل و بهطورکلی در پهنههای آسیبدیده از زلزله در استانهای گیلان و زنجان:
- ساختوساز جدید در پهنههای خطرناک از نظر رخداد زمینلغزشهای جدید بهویژه در دامنههای مستعد لغزش در مناطقی مانند رودبار، رستمآباد، عمارلو، جیرنده، طارم علیا و منجیل، بهفراوانی صورت گرفته است (یادمان باشد که در زلزله منجیل در لحظه رخداد لرزه اصلی، در شمال رودبار، روستای فتلک رحمتآباد با تمامی ساکنانش روی روستای فیشم لغزش کرد و ساکنان هر دو روستا - به تعداد حدود 250 نفر- همگی با هم در اثر این لغزش مدفون شدند).
- توسعه تأسیسات و ساختمانهای بلندمرتبه در شهرهای ساحلی استان گیلان، همچنان بدون لحاظکردن مطالعات تفصیلی و توجه به شرایط خاک صورت میگیرد. ساخت برجهای مسکونی و تجاری در بیشتر شهرهای استان گیلان که در منطقه ساحلی دریای کاسپین قرار گرفتهاند، در بسیاری از موارد روی رسوبات نرم و با احتمال رخداد تشدید امواج لرزهای بهویژه در هنگام رخداد زمینلرزههای شدید، میتواند بسیار مخاطرهآمیز و ریسکی باشد (یادمان باشد که در زمینلرزه 31 خرداد 69 منجیل، رکوردهای شتابنگاری مختلفی که در شهرهای لاهیجان، رشت، رودسر و تنکابن از لرزه اصلی این رخداد به دست آمدند، همگی نمایانگر اثر تشدید امواج -در اثر وجود خاک نرم، سطح بالای آب زیرزمینی و رسوبات ضخیم لایه- در این پهنه است).
- و بالاخره؛ منطقه زلزلهزده منجیل با وجود سد منجیل (سفیدرود) و رودهای مهم سفیدرود و شاهرود از نظر آب برای کشاورزی اهمیت ویژه دارد. اگر تأثیر تغییرات اقلیمی در منطقه در دو دهه گذشته در نظر گرفته شود، میتوان به اثرهای ممکن این پدیده بر پایداری و ناپایداری توسعه و احتمالا در تشدید مخاطرات طبیعی پی برد. این موضوعی حساس و حیاتی در منطقهای فوقالعاده مهم از کشور ماست که باید با اهمیت و فوریت در مورد آن، ارزیابی علمی (بر پایه سنجش و اندازهگیری دقیق) انجام داد.
• عضو هیأت علمی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
•• روزنامه شرق، شماره 2328، 30 خرداد 1394