آنچه از سمت جمهوری اسلامی به عنوان «برنامه مذاکره هستهای با کشورهای 1+5» به رسمیت شناخته شده و رسما عنوان میشود، قطعا طرح و پروژهای در سطح ملی و کلان محسوب میشود و به تبع همین امر، واضح است که ردههای نخست مدیریتی کشور از تمام جزییات این مذاکره آگاهی دارند و ردههای بعدی نیز هر یک به میزان لازم، بر این موضوع اشرافی متناسب با موقعیت کاری خویش دارند. اساسا در حوزه مدیریت استراتژیک و شاخصههای حکومتداری دنیای امروز، به طور عقلی و با تجربیات فراوان عملی ثابت شده است که ضرورتی بر اطلاع همه مدیران از تمام مسایل کلان کشوری وجود ندارد و به هیچ عنوان نمیتوان چنین درخواستی را با در نظر داشتن زیرساختهای امنیت ملی و حوزه تفکیکی سیاستهای ابلاغی- اعلامی، معقول دانست و آنرا اجرایی کرد.
به طور کل، مراد از واژه «مذاکره»، همان گفتوگو است که با تکنیکی حرفهای صورت میگیرد و گفتوگو نیز فیذاته دوجانبه است؛ طرفین بر سر موضوعی به پای صحبت و ارایه دلیل با یکدیگر مینشینند. جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات جاری، میان گفتوگویی با کشورهای قدرتمند دنیا قرار دارد و به همین دلیل میتوان این مذاکرات را حائز اهمیت بسیاری دانست و البته متذکر بود که در هرگفتوگویی، برای پیشرفت هرچه بیشتر و بهتر بحث، هر یک از طرفین برای رسیدن به توافقی مناسب، تاحدودی دست از بعضی خواستههای خود کشیده و به مطلوب پیش رو و چشمانداز آتی میاندیشند. مسلم است در این سلسله نشستهای میان تیم مذاکرهکننده ایرانی و همچنین کشورهای دنیا، اصل بر کسب «منافع ملی» هست و خواهد بود، تمام دغدغه تیم مذاکرهکننده ایرانی، التفات به این نکته است که مبادا منافع ملی را در این نشستها از دست داده و مذاکرات موجب تضرر منافع سرزمینمان شود.
اما باید به این نکته نیز توجه داشت که در هر گفتوگویی، لازم است هر یک از طرفین تاحدی از مواضع خود کوتاه آمده تا بحث به خوبی و به سمت توافقی جامع و دوطرفه پیش رود و این البته به معنای از دست دادن منافع ملی نخواهد بود و بلکه بیشتر نوعی معامله گفتوگویی است. این امر صرفا معطوف به ایران نخواهد بود و طرف غربی- آمریکایی نیز برای به نتیجه رسیدن هر چه بهتر توافق، لازم است به نسبتی مساوی از مواضع خود کوتاه آید تا مذاکره به درستی و با نتیجهای مثبت برای هر دوطرف ثمربخش باشد.
در میان چنین معنایی از مذاکره، طبیعی است که عدهای هم منتقد باشند و نظرات و انتقادات مخالفی را ارایه دهند. بخشی از این انتقادات باید در قالب نگاه کارشناسی باشد و به طور نسبتا محرمانه عنوان شود و بخش دیگر باید حالت رسانهای به خود گرفته و همراه با جوی خبری مطرح شود. باید توجه داشت که تندگوییها و انتقادات تخریبی، سر منشایی در حفظ چارچوب نظام ندارند دلیل برخی برخوردهای به دور از انصاف به اعضای تیم مذاکرهکننده را میتوان تاحدودی در دفاع از جایگاه سیاسی و مدیریتی حزب و گروه منتقدان تندرو دانست. عدهای حواسشان به این نیست که مذاکرات جاری از جمله مهمترین مذاکرات مهم تاریخ دیپلماسی دنیا و همچنین کشورمان است و بیش از درنگ در این موضوع، نگران این هستند که نکند با کسب توافق توسط این تیم مذاکرهکننده، جایگاه سیاسی آنها به خطر افتاده و از میزان نفوذ و قدرت سیاسی که دارند، کاسته شود.
این افراد باید بدانند به دلیل اینکه مذاکرات متعلق به تمامی اتباع و شهروندان کشورمان است به هیچوجه نباید این انتقادات را همگرا با اپوزیسیون خارجی پیش برد و انتقاداتی در راستای منافع غیرخودیها داشت چراکه این همسویی با مخالفین، اعم از صهیونیستها و کشورهای عرب مخالف حاکمیت جمهوری اسلامی و... مخالفت با اصل نظام خواهد بود و در نهایت منفعتی به حال ایران عزیزمان نخواهد داشت. با توجه به وضعیت حاضر دولت و ملت موافق یا مخالف مذاکره، باید مبنای نظراتشان کارشناسانه و با محورهای از پیش تعیین شده نظام- مبانی رهبری در نظر گیرند و تمام سعی بر این باشد که نکند انتقادات تند و غیرکارشناسانه، باعث دلسردی تیم مذاکرهکننده کشورمان و به تبع آن احوال جامعه نیز مشوش شود.
• عضو گیلانی شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
•• سخنگو و مدیرکل اسبق روابط عمومی وزارت کشور
••• روزنامه جهان صنعت، شماره 3081، 9 خرداد 1394