دغدغه مصلحان اجتماعی، نزدیکی و گره خوردن کانونهای قدرت با شبکههای ثروتهای غیرمولد است. این پیوند ناگسستنی تهدیدگر منافع مردم است. گرچه مردم ـ اعم از عوام و خواص ـ بازیگران و گرم کنندگان این بازار مکاره، خصوصاً در انتخابات هستند، اما متأسفانه در برخی موارد خواص، نخبگان متعهد بهجای رهبری و هدایتگری، منفعل و یا دنبالهرو عوام و خواص دنیا طلب، فرصت طلب و جاه طلب میشوند.
بیشترین تخلف، تقلب و فساد آشکار و پنهان به هنگام انتخابات پارلمانها و ریاست جمهوری اتفاق میافتد. پدیده قدرت و ثروت همانند یک موجود زنده هستند؛ حیات دارند، رشد، نمو و تولید مثل میکنند، میل به رشد و قد کشیدن دارند، یارگیر و یارکش هستند، افراد و جریانات مستعد را میشناسند، برای بقاء و دوام خویش از هیچ کوششی دریغ نمیکنند، همانند تله موش برای همه تلهگذاری میکنند.
قدرت و ثروت گرچه از دو جنس متفاومت هستند، اما در تقابل با مصلحان اجتماعی، ید واحد هستند. اگر از در بیرون شوند، از پنجره وارد میشوند. دستیابی به یک جامعه قانونمند و ضد تبعیض و عدالتخواه از فرازهای غامض و فرودهای سخت میگذرد و مصلحان اجتماعی، هزینههای زیادی را باید برای گذر از موانع سخت و سازنده پرداخت مینمایند. آگاهیبخشی و روشنگریهای مصلحان دلسوز، ارباب خرد و دانش و اصحاب همتمدار میتواند هزینههای اصلاحگران دلباخته را برای راهیابی به اهداف دشوار کاهش دهد.
مصلحان دور اندیش تاریخ ـ چه در خلوت تنهایی و چه در جَلوت و پیدایی خویش ـ بر باورهایشان اصرار و مهر و امضاء تأیید میزنند و برای رسیدن به قله عدالتخواهی، صبر و رضا را بر همه ناملایمات ترجیح و لب به شکوه و گلهگذاری نمیگشایند؛ بلکه همه مساعی خویش را نجات مردم از استعمار و نجات دین از استحمار و آزادی جامعه از قید استبداد بهکار میگیرند.
مصلحان و دلباختگان از هر آنچه که موجب کجروی و کج اندیشی و انحراف جامعه از مسیر و اصول مردمسالاری باشد، دل آزرده و نگران میشوند. مصلحان در برابر تسلیم حق اصرار، دنیا و جلوههای آن را مسخر و سکرات جام رضا را سرافرازانه سر میکشند. حکمرانی خوب، خواست انسانهای مصلح، حاکمان فهیم، مردم حقطلب و دوراندیش بوده است. گروههای سیاسی مصلح و خیرخواه و خیرجو با هرگونه گرایش و نگرش مخالف باید تعاملگرا باشند. به عنوان مثال، هر چقدر رابطه ایران با دنیا، از جمله 1+5 بهتر و مثبتتر شود، میبایست زمینههای تعامل جریانات سیاسی داخل، بیشتر و قویتر شود.
مدیریت کشور با احساس تعامل درونی و ملی بهصورت پایدار امکانپذیر است. نباید کسانی فکر کنند قوام و پایداری جامعه و دیانت مردم با رد صلاحیت دیگران حاصل میشود. تجربه نشان داده است حذف، طرد یا رد صلاحیت سبب دوام و قوام پایداری و نهادینه کردن جامعه نیست. تعامل همهجانبه داخلی میبایست جدا از نگاه به حوزه خارجی بین جریانات وفادار به حاکمیت صورت پذیرد. حل شدن و نشدن مسائل خارجی اصل نیست، بلکه یک ابزار است. مصلحان و علاقهمندان به کشور باید برای هر دو صورت ماجرای سیاستهای داخلی و خارجی، از جمله توافق یا عدم توافق با 1+5 برنامه و استراتژی مبتنی بر همگرایی و همافزایی داشته باشند. نقشه کشیدن برای به زیر کشیدن دیگران، سبب فراموشی جامعه از حلقه قدرت و ثروت و ویرانکننده دین و دنیای مردم خواهد بود.
شهر آرمانی، مدینه فاضله، حکومت خوب و حاکمان عادل آرزوی ابناء بشر بوده است. مصلحان جامعه برای دستیابی به کاهش شکاف توسعه شهری، روستایی و متوازن سازی توسعه منطقهای و مناطق عقب مانده، کاهش فاصله و اختلاف طبقاتی، برخورد با ریشههای بیعدالتی و ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی همچون فقر و بیکاری درپی فاصلهگذاری و مفارقت بین قلههای ثروت و قدرت و ازاله و پلشتیها و افشاگری ریا و تزویز هستند. مثلث زر، زور و تزویر یک پیوند همیشگی تاریخی است. قارونها و ماعونها، مصلحان را دشمن خویش میپندارند، ولی اصلاحگران اجتماعی، موتور اصلی سرمایه اجتماعی را بر سه پایه "اعتماد مردم با همدیگر"، "اعتماد مردم به حاکمیت" و "اعتماد حاکمیت به تکتک مردم، فارغ از جنسیت، دین، مذهب، نژاد و رنگ پوست" میدانند. ترویج استانداردهای حکومتگری و حقوق شهروندی، میثاق کاهش نقطه به نقطه درگیری حاکمیت با نهاد مردم است. تحلیل کاهش قدرتمندان ناشی از وابستگی به جریان قدرت حاکم و کاهش کانونهای ثروت بهمنظور حفظ سرمایه اجتماعی مردم، از اهداف مصلحان اجتماعی است.
یکی از کارویژههای حاکمان، تنظیم مقررات، تقنین صحیح قوانین و مقررات شهروندان است، تا در میان آحاد جامعه پایداری، اعتماد و همدلی ایجاد کند. فاصلهگذاری و طبقهبندی میان مردم، اقتدار مشروع حاکمان را زیر سئوال میبرد. حکمران خوب بهدنبال "رقابت برابر" برای همه صنوف و اقشار و جریانات سیاسی است. "رقابت برابر" یعنی ترویج و تعمیق عدالت در تمامی حوزههای صنفی و فکری جامعه. سازمان و تشکیلات دولتهای مدرن بهغایت کوچک و چابک و دولتهای بااقتدار، شکیل، زیبا و از فربهگی گریزان هستند و تصدیگری را برنمیتابند. دولتهای استاندارد و مدرن، اعمال قدرت و اقتدار خویش را به احزاب، سازمانهای مردم نهاد (سمنها)، اتحادیهها، صنوف نظاممند همچون نظام پزشکی، نظام مهندسی، نظام رسانهای و ... واگذار میکنند. حکمران خوب مردم، صنوف و احزاب و جریانات سیاسی را رقیب دولت نمیداند. کشور ما در شرایط جدیدی قرار گرفته است؛ فارغ از عوامل و مؤلفههای فراوانی که موجب این وضعیت تاریخی شدهاند، درک و فهم صحیح در تحلیل این شرایط و پیامدهای مخاطرهآمیز میتواند عبور از این گردنه صعب العبور را تسهیل و روانتر نماید.
نرمش قهرمانانه در ادبیات سیاسی اخیر ما، یعنی حداکثر انعطافپذیری در ایستادگی و مواجهه با بحرانهای پیش رو، نوعی استراتژی چند گام به جلو و چند گام به عقب تلقی میشود. حقیقت خاورمیانه، مصداق بارز این چهره و آرایش جدید است. جهان دو قطبی در دوران جنگ سرد هماکنون چهره جدیدی به خود گرفته است. امروز، ایران اسلامی در وسط معرکه دو تنش و چالش تاریخی قرار دارد: اول، چالش راستی آزمایی دیپلماسی با قدرتهای بزرگ دنیا در میز مذاکره و دوم، سناریوی خاورمیانه آشفته و خونین و آمادهسازی و تحریک ایران برای درگیری و منازعه مستقیم در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن، افغانستان و عربستان.
مصلحان اجتماعی در سیاست داخلی و مصلحان دیپلماتیک و نظامی در حوزه سیاست خارجی باید هوشیارانه بحران پیشساخته نظام سلطه را ردیابی و شناسایی کنند. مسیر عمومی کشور در سال پیش رو بر حول دو محور "همدلی" و "همزبانی" ریلگذاری شده است. سال جدید بایستی اتحاد سیاسی فراگیر "دولت" و "ملت" برای تقابل جریانات داخلی "ثروت" و "قدرت" شکل بگیرد و در حوزه دیپلماسی سیاسی ـ نظامی، نظامیان و دیپلماتهای کهنهکار با هوشیاری بحران خاورمیانه و همسایگان و همپیمانان منطقهای را بر روی میز مذاکره 1+5 زیر نظر داشته باشند.
دور افتادگان از قدرت با روشهای موهن، بزرگترین تهدید همدلی و همزبانی هستند. روزگاری سید جمالالدین اسدآبادی در برابر پیشرفت غرب چاره کار را در مسلمانان بهکارگیری اسلام واقعی و آلوده نشدن اندیشه و اعتقاد مسلمانان به پیرایهها و انحرافهای شکلی و محتوایی دانست که به اسلام از سید جمال و مرحوم شیخ محمد عبده از مصر تا رشید رضا و شاه ولی الله دهلوی و اقبال لاهوری و مرحوم طالقانی و شهدای والامقام مطهری و شریعتی و دو عالم برجسته عصر مشروطیت، مرحوم آخوند خراسانی و میرزای نائینی که تعارضی بین اسلام و مشروطیت قائل نبودند و پیام دین را در رسانه مشهور خویش نگاشتند که هر قانونی که در برابر ظلم و ظالم بایستد، پیام دین را به همراه دارد.
احیای تفکر و اندیشه دینی و بازسازی تفکر دینی و همچنین پیراستن دین از تحریفها توسط جاهلان، اندیشههای خوارجی و خشک مقدسها و اندیشههای جمهور گرایانه، مرهون تلاشهای استاد شهید مطهری است. با مطهری همدرد میشویم که میپنداشت، برخی از مبلغان و مروجان از جهل و ضعف مردم سوء استفاده میکنند، ولی پیامبران با ضعف مردم مبارزه میکردند تا مردمی آگاه، آزاداندیش و فهیم تربیت نمایند. گفتمان مطهری گفتمان مصلحان جهان، روش و منش انبیاء و ائمه اطهار(ع) بوده است. او پاسخگوی نیازهای نسل خویش بوده؛ زمانه ما دلتنگ مطهریهاست.
• مدیرمسئول هفتهنامه شکوفههای زیتون
و مدیر شعبه شهرستان رودبار بنیاد توسعه گیلان