کوشش برگزارکنندگان مراسم بزرگداشت شادروان محمد میرزا چایکار کاشف السلطنه، پس از سالها انتظار، جای قدردانی و تشکر دارد. از فرصت استفاده مینمایم و به اختصار به پارهای از علل و عواملی که منجر به این شد تا چای داخلی ـ این محصول نفرین شده سبز سیاه بخت(!) ـ به سرنوشت تأسفبار و غمانگیزی که شاهدیم بیفتد و آرزوی پدر چای ایران شادروان محمد میرزا چایکار کاشف السلطنه که خودکفایی کشور از چای داخلی و بینیاز بودن به وارد کردن چای از خارج و حتی صدور چای داخلی به خارج بود، تحقق پیدا نکند، بیان نمایم.
نه کشاورز چایکار ما، نه کارخانهدار چایساز ما و نه سازمانها و اداراتی که بهنحوی از انحاء با صنعت و کشاورزی چای سر و کار داشته و دارند، از مهاجران کره مریخ نبودند و نیستند. بنابراین سرنوشت تأسفبار و غمانگیز این محصول داخلی، ناشی از بیتدبیری، نفعطلبی سیریناپذیر بخشی از دستاندرکاران این صنعت و کشاورزی و نیز بیمسئولیتی مسئولان امر در اجرای درست وظایفشان و از همه مهمتر، پاسخگو نبودنشان در هیچ زمینهای میباشد.
بسیاری از چایکاران ما در موقع برداشت محصول چای، بهویژه هنگام چیدن برگ سبز چای از بوتههای چای، تنها به پر کردن زنبیلشان از چای میاندیشیدند و ابداً توجهی به نحوه درست چای چینی نداشتند! به همین جهت وقتی محصول چیده شده به شرحی که داده شد، به کارخانجات چایسازی حمل میشد، کارخانهدار به نازلترین قیمت از آنها خریداری میکرد و ابداً توجهی به کیفیت محصول حمل شده به کارخانهاش نداشت و همه توجه او معطوف به این بود که هرچه زودتر به قول معروف تناژ (ظرفیت) تعیین شده برای کارخانهاش در قرارداد با سازمان مربوطه را تکمیل تا در سال آینده موفق به گرفتن ظرفیت بیشتری شود!
یکی از دغدغههای رایج کارخانهداران نیز حمل چای به تهران و انبار کردن آنها در انبارهای تهران بود که اگر این کار صورت میگرفت، دیگر کارخانهدار وظیفه و مسئولیتی نداشت! جالب اینکه نه چایکار و نه چایساز ابداً به این فکر نمیکردند که اینهمه چای چیده شده از سوی آنها و خشک شده از سوی کارخانهداران، چرا جایی در کنار چایهای خارجی در فروشگاه و سوپرمارکتها پیدا نمیکند؟! جالبتر اینکه، چایساز هم چنین سئوالی از خود نمیکرد و در نتیجه هر سال انبارهای چای از چایهای سال جدید انباشته میشد، بهطوری که زمانی فرا میرسید که ناچار به معدوم کردن آنها بهعنوان چایهای بیکیفیت دست میزدند! و چنین وانمود میکردند که علت راه نیافتن آن محصولات انبار شده به بازارها، بیکیفیت بودن آنها بوده است!
از آنجا که هیچ کسی در این فکر نبود که چرا باید چایکار ما و چایساز ما چای بیکیفیت و غیرقابل عرضه به بازار را ارائه بدهد و هیچ سازمان و ادارهای هم خود را در این زمینه مسئول نمیدید، طبیعی بود که این حلقه معیوب کاشت و چیدن و خشک کردن چای داخلی، مسیر معیوب خود را طی نماید، بدون اینکه هیچ یک از دستاندرکاران چای با کیفیت یاد شده مورد سئوال و بازخواست قرار گیرند!
طرح اصلاح ساختار چای داخلی دقیقاً طرح نابودی چای داخلی بود که با عجلهای شگفتانگیز پیاده شد و نتیجه شوم آن نیز بهزودی ـ حتی زودتر از زمانی که برای اجرای آن درنظر گرفته شده بود ـ معلوم شد! تمام کمکهایی که در این طرح به کشاورزان و بهویژه به گروه قابل ملاحظهای از صاحبان کارخانجات چای شد، بسیاری از آنها صرف همه چیز شد، جز صرف صنعت و کشاورزی چای داخلی و بهسازی کاشت و ساخت چای! با وجود آشکار بودن این کجرویها، هیچ سازمانی خود را موظف ندانست که به پیگیری درست و مشهود امر بپردازد!
طبیعی است که ما نباید از آنچه بر سر چای داخلی آمده است شگفتزده شویم و خود را گول بزنیم و خیال کنیم، ما کوچکترین نقش و وظیفهای در این زمینه نداشتهایم و گناه را به گردن مهاجرینی که از کره مریخ آمدهاند، بیاندازیم!
جا دارد در هشتاد و ششمین سالگرد خاموشی شادروان محمد میرزا چایکار کاشف السلطنه ـ پدر چای ایران ـ برپا خیزیم و به احترام او یک دقیقه سکوت نماییم. روانش شاد و یادش گرامی باد.
• متن سخنرانی در مراسم بزرگداشت کاشف السلطنه