كدخبر: ۷۸۲۷
تاريخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
به بهانه سفر استانی دولت به گیلان
آشنایی با مفاخر و یادکردی از مشکلات
دکتر محمدحسن اصغرنیا
در روزهای پایانی سال ۹۳ عده‌ای از دوستان به من خبر دادند که هیأت دولت فروردین ۱۳۹۴ سفری به گیلان خواهد داشت. چیزی بگو و چون گذشته مطلبی بنویس و پیغام بفرست و… به آنها گفتم مدتی است نمی‌توانم و نمی‌خواهم بنویسم و حال دیدن و وقت گرفتن و معطل شدن کنار درهای ناگشوده را ندارم؛ چون خواننده انگیزه خواندن ندارد و مجری وقت پیگیری؛ اما چه کنم که باز هم مدیون گیلان ایرانم و همشهری میرزاکوچک‌خان بزرگ؛ هر چند او در محله استاد سرای رشت به دنیا آمده و من در محله (چاربرادران) چهار راه میکائیل.
به اعتقاد من سخنان و نوشته‌های آدمیان نشانی از منش و روش آنان در زندگی آنان است. جمله‌ای از یونس انقلاب را می‌آورم که گویا این حرف‌ها و کلمات را پریشب نوشته و به عنوان سندی گویا برای من و تو و او سرمشق روزانه قرار داده که با یاد حق شروع کنیم و دوست یاب و دشمن شناس باشیم:

(هوالحق)
[من و یارانم در مشقت‌های فوق‌الطاقه چندین ساله هیچ مقصودی نداشته و نداریم جز حفظ ایران از تعرضات خارجی و فشار خائنین داخلی]
چون قول داده بودم، در اوایل فروردین عازم گیلان شدم و در دروازه‌های ورودی شهر رشت، پرده‌هایی به صورت مدرن بر داربست‌های فلزی سوار شده بود و از دعای تحویل سال خلق‌‌الله به نفع خود یا مقلب و یا مدبر یا محول مصادره کرده بودند و ملتمس یک رأی برای انتخابات مجلس آینده بودند و مشخصات کامل خود را نوشته بودند که اهل کدام فراکسیون هستند و در عالم بی‌‌خبری این خود خبری بود!!
نزدیک اذان ظهر به محله‌ام رسیدم خوشحال بودم که در مسجد قدیمی شهرم و خاطراتی که از آن در ذهن دارم زنده می‌شود هر چقدر معطل ماندیم خادمی یا پیشنمازی نیافتیم. از بعضی از مغازه داران قدیمی که همدیگر را می‌شناختیم پرسیدم که گفتند نمازهای ظهر و عصر مدت‌هاست که در مسجد (چاربرادران) خوانده نمی‌شود.
با دو تأثر و تأسف به طرف مسجد صفی روانه گشتیم؛ ۱ـخاطرات شیرین امام جماعت این مسجد مرحوم آیت‌الله سید کاظم احدی و فرزند ایشان سید علی اصغر احدی و جایگاه رفیعی که این مسجد چاربرادران در ایام محرم و صفر و فاطمیه برای مردم داشت و آیت‌الله الهیان و زرآبادی و مهدوی نجفی و ضیائی به ویژه سخنان دلنشین آیت‌‌الله سید علی خامنه‌ای که در ۵۰ سال پیش برای امر تبلیغ از مشهد به رشت می‌آمدند و در این مسجد و بیت آیت‌الله رودباری صحبت می‌کردند. و تأسف از این که خاطره تاریخی مردم را می‌خواهند پاک کنند و تابلو مسجد را از چاربرادران به نام دیگری تغییر داده‌اند.
بگذاریم و از اولین خاطرة سال نو بگذریم.
معمولاٌ افرادی که می‌خواهند به جایی سفر کنند چه داخل و یا خارج قبلاً از آب و هوا و نژاد و زبان و مذهب و غذا… و می‌پرسند. شنیده‌ام که بوعلی‌سینا قصد سفر به گیلان را داشت و در رودبار رحل اقامت افکند و گروهی را فرستاد تا از آداب و رسوم و غذای مردم این دیار مطلع شود.
امروز هم اغلب کسانی که دستشان به دهانشان می‌رسد یا در جایی مشغولند از قوای سه‌گانه، سعی می‌کنند قبل از سفر چند روزه ماموریتی مثلاً بدانند شهر «لیژ» کجاست، یا از موقعیت لوزان «نیس» و «صنعا» و… می‌پرسند؛ تا این‌که دفترچه‌ای به آنها می‌دهند و راهنما یا مرافق و «GUIDE» برای آنها توضیح می‌دهد لیژ یکی از شهرهای بلژیک است و از دو منطقه تشکیل شده که گروهی به زبان آلمانی و گروهی به فرانسه صحبت می‌کنند. یا لوزان در سوئیس واقع شده است و جغرافیای مکانی و هندسه زمانی مسئولین آن چیست یا صنعا پایتخت یمن است و با «عدن» فرق دارد. در سال‌های پیش «عدن» پایتخت قسمتی از یمن بوده و به‌وسیله چپ‌های آمریکایی اداره می‌شده ولی اکنون پایتخت، صنعاست و یکی از مواد مورد علاقه مردم یمن نوعی سبزی به نام «قات» است که معمولاً بر گونه‌های اهالی منطقه به صورت برجسته‌ای دیده می‌شود و آن نوعی لذت و شادابی در افراد ایجاد می‌کند…
خلاصه‌ای از حرفهایم در این نوشتار کوتاه این است کسانی که به هر بهانه‌ای به گیلان می‌آیند، بدانند روزی ماهی سفید در همه بازار ماهی‌فروشان شهر فراهم بود و در بازار تهران به‌ویژه در خیابان استانبول برای شب عید انواع ماهی دریای خزر یافت می‌شد که باید ریشه‌یابی کرد که چه شده است که در بعضی از رستوران‌های ولایت ما، ماهی چینی به نام تیلا‌پیلا (TILA PILA) عرضه می‌شود.
در همه شهرهای گیلان بازار خراطان معروف بود و محله ساغریسازان کفش‌های چوبی می‌ساختند و خراطان قاشق و ملاقه که امروزه آن هم از چین است و حتی عصا و مهمتر از همه سیر و گردو و عدس!!
برخی از مسئولان دلشان می‌خواهد که اگر به اتریش رفتند. آنها را به خانه موزیسین معروفی «موزارت» ببرند ولی حاضر نیستند در شهر رشت محله سلیمانداراب را پیدا کنند و مزار قهرمان چهل و سه‌ساله‌ای را ببنند که سرش از بدنش جداست و غصه هم نمی‌خورند که نتوانسته‌‌اند شهید سردار بی‌سر را زیارت کنند، یا مقبره زاهد گیلانی، یا مدرسه‌ای که آیت‌الله بهجت در آن درس خوانده و محلی که آیت‌الله شفتی به دنیا آمده و مدرس و مسجد آیت‌الله بحرالعلوم و ضیابری و رودباری و لاکانی واحدی را در رشت ببینند.
با کمال تأسف سرسبزی گیلان مشکلی برای این ولایت و مردمان آن شده است! و محیط زیست آن وخیم‌ترین وضع را دارد، چون شهر رشت تا یک بعد از نصف شب گیلان است برای سایرین و از یک تا ۶ صبح محل استراحت مردم نجیب رشت و ضایعات و مشکلات ترددی و تخریب کوچه و خیابان نصیب مرکز استان می‌شود.
آمار دانش‌آموختگان بیکار اعم از دختر و پسر با کارشناسی ارشد، زیر پوشش قرار گرفتن خانواده‌های بی‌بضاعت با این همه سرسبزی، باعث سرشکستگی دولت و ملّت است که همه پتانسیل‌های توسعه و پیشرفت موجود است، ولی هر دوره‌ای با سلایق وزیری تغییر می‌یابد؛ گاهی صنعتی، گاهی کشاورزی.
۲ رود (گوهر رود وزرجوب) در مرکز شهر و استان کثیف‌ترین رودخانه جهان است و مردم در کنار آن مجبور به زندگانی هستند.
تالاب بندر انزلی که هر ساله وضعش اسفبارتر می‌شود و در هر دیداری، در حاشیه آن خانه‌سازی صورت می‌گیرد و بلاوارث و بلاصاحب است و معلوم نیست مسئول کیست؟
بحث جنگل‌ و شالیزارها، شنیدنی است. یکی از کارشناسان می‌گفت: سطح زیرکشت برنج ۲۳۰ هزار هکتار بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ۱۸۰ هزار هکتار تقلیل یافته است؟
از چای و ابریشم و برنجی که با رنج به دست می‌آید بگویم و صیّادی که با لشکر تورّم هر روزه در نبرد است و هر چه می‌کند نمی‌تواند به ساحل نجات برسد و شرمنده خانه و خانواده است.
خوشبختانه رؤسای جمهوری هر کدام به وسعت دیدشان، منطقه آزاد، خط مواصلاتی به ویژه راه‌آهن ایجاد کرده‌اند و کارهای نیمه تمام داشته‌اند، ولی باز هم تابلوهای ناتوانی دولت به چشم می‌خورد؛ مانند کتابخانه مرکزی شهر در باغ محتشم رشت و تکمیل پروژه‌های دیگری که خود می‌دانید.
قابل توجه اینکه دانشمندان و عالمانی که از گیلان زمین برخاسته‌اند در دنیا کم نظیرند؛ کوشیار گیلانی، آیت‌الله شفتی و بهجت استادان شهید دکتر حسن عضدی از رشت و دکتر عبدالکریمی از لنگرود و مهندس انصاری از رودسر، تیمسار نامجو از انزلی و سردار املاکی و سیرتی و قلی‌پور و عالمان دینی چون آیت‌الله دکتر عبدالله ضیائی، محمدی گیلانی، بحرالعلوم، ضیابری، احدی، لاکانی و دانشمندانی مانند پروفسور بهزاد، استاد ابراهیم‌ پورداود، پروفسور فضل‌الله رضا، پروفسور سمیعی و مرحوم استاد جعفر خمامی‌زاده و استاد دکتر محمد معین که مروّج زبان دوم جهان اسلام، فارسی است و در سال ۱۳۳۸ شمسی یعنی ۵۶ سال پیش پیشنهاد ایجاد «دایرة‌المعارف ایران و شیعه» را مطرح کرد و نخست‌وزیر وقت دکتر اقبال پذیرفت و اسامی پیشنهادی اعضای پیوسته و وابسته چنین است که در صفحه ۸۴ کتابی را که به نام ستاره شمال، نوشته‌ام آمده است:
۱ـ‌آیت‌الله‌علامه سید محمد حسین طباطبائی ۲ـ دکتر جزایری (استاد حقوق) ۳ـ دکتر صفا (استاد ادبیات) ۴ـ دکتر خطیبی ۵ـ دکتر معین ۶ـ دکتر نصر ۷ـ دکتر سیدجعفر شهیدی ۸ـ سید محمد فرزان ۹ـ احمد آرام ۱۰ـ استاد شهید مرتضی مطهری (دانشکده معقول و منقول) ۱۱ـ دکتر آیتی (دانشکده معقول و منقول) ۱۲ـ راد (دبیر و حسابدار مدرسه عالی سپهسالار).
ضمناً اعضای وابسته عبارتند از: ۱ـ استاد هانری‌کربن (استاد دانشگاه سوربن فرانسه) ۲ـایوانف (شرق‌شناس) ۳ـ لوئی ماسینیون (استاد کلزاد پاریس فرانسه) ۴ـ‌اشترتمان (استاد دانشگاه هامبورگ آلمان) و اگر مسئولان بخواهند حضوری مطالب دیگر را خواهم گفت.

• مسئول مرکز بازشناسی نهضت جنگل
•• روزنامه اطلاعات، شماره 26132، 26 فروردین 1394

نظرات بینندگان:
جناب دکتر اصغرنیا! آرامگاه شیخ زاهد گیلانی در لاهیجان است، نه رشت!!! در ضمن نمی‌دانم چرا از این مفاخری که اسم بردید، یکی از نامداران پرشمار لاهیجان هم در میان آن‌ها نیست؟! هرچه باشد، لاهیجان قدیمی‌ترین کانون شهرنشینی و قطب فرهنگی و تاریخی گیلان و خاستگاه فیاض و حزین و شریف لاهیجی‌ها و دکتر مجتهدی‌ها و دکتر حکیم‌زاده‌ها و استاد حسین محجوبی‌ها و بسیاری دیگر از چهره‌های فرهنگی و ادبی و هنری و ... است.
عابدینی: سلام. لازم بود قبل از نگاشتن مطالب معنون، مروری بر تاریخ کهن لاهیجان می‌شد و آن‌گاه می‌نوشتند که قدمت و مفاخر لاهیجان و رشت کیان‌اند؟ متأسفم!
آقای نویسنده اصلاً به روی مبارک‌شان هم نیاورده که یک لاهیجانی هم در این استان هست که وقتی پای مشاهیر و تاریخ و فرهنگ و معماری گیلان وسط می‌آید، نمی‌شود از کنار اسمش به آسانی گذشت! البته سانسور لاهیجان، در این استان ریشه‌دار است! این نویسنده حالا شاید سهواً فراموش کرده (که قریب به یقین همین است)؛ اما نویسندگانی هم هستند که عمداً ...
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"