كدخبر: ۷۷۸۱
تاريخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۷
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
آسیبشناسی مسافران نوروزی در گیلان
تهدیدهای توریسم انبوه در توسعه پایدار گردشگری
علیرضا محمدی گرفمی
تغییر الگوی معیشت افراد از روستایی به شهری که حاصل انقلاب صنعتی و همچنین یکی از مشخصههای اصلی آن یعنی تولید انبوه بود سبب شد که اوقات فراغت بیشتری برای انسان به ارمغان آورده شود همچنین با بالا رفتن سطح درآمد و ایجاد طبقه کارگر و قشر متوسط در جامعه تقاضای گردشگری و سفر نیز فزونی یافت و در نتیجه پدیده ای که امروزه از آن به نام توریسم انبوه (توریسم تودهای- Mass Tourism) یاد میکنیم شکل گرفت.
اوقات فراغت بیشتر و درآمد بالاتر همزمان با پیشرفت تکنولوژی و گسترش وسایل حمل و نقل عمومی موجبات رشد قابل ملاحظهای از توریسم انبوه را فراهم آورد تا جایی که بسیاری از زیرساختهای گردشگری در جوامع توسعهیافته بر مبنای گردشگری انبوه پایه ریزی شد و این شکل از گردشگری به نوعی توسعه زیرساختهای گردشگری را رقم زد اما امروزه واژه گردشگری انبوه، در تعاریف علم گردشگری مفهومی غیر کارکردی و غیرعلمی است که پرونده آن باوجود تمامی تاثیرات مثبت ابتدایی در توسعه این صنعت، سالهاست که بسته شده و به تاریخ پیوسته است. چرا که با شکل گیری گردشگری علمی و با برنامهریزیهای هدفمند، گردشگری انبوه جای خود را به گردشگری علمی و سپس به گردشگری پایدار داد و پس از آن تمامی مفاهیم در گردشگری بر مبنای گردشگری پایدار شکل گرفت و اصولی به عنوان اصول توسعه پایدار در گردشگری نهادینه شد. که تبلور آن در نخستین کنفرانس جهانی گردشگری پایدار در سال ۱۹۹۵ در مادرید است که به نکات زیر تاکید میکرد:
- توسعه گردشگری باید براساس معیارهای پایداری باشد. بدین معنا که مسایل اکولوژیکی در بلندمدت، مسایل اقتصادی و تعهدات لازم نسبت به جنبه های اجتماعی و اخلاقی باید رعایت شود.
- ماهیت پایداری گردشگری مستلزم پایداری محیطهای طبیعی، فرهنگی و انسانی است.
-گردشگری باید جنبه های فرهنگی، ارزشی و عناصر سنتی جوامع محلی را مد نظر داشته باشد.
و اما در دنیای امروز تاکید بر اصول توسعه پایدار در گردشگری، تا جایی پیش رفته که در مجامع علمی و مدیریتی این رشته دیگر تاکید بر رشد توریسم انبوه به عنوان رشد صنعت گردشگری امری کاملا منسوخ شده است و صاحبنظران پرداختن به این سبک از توریسم در مقاصد توریستی کشورهای توسعه نیافته جهان را نشان از فقدان مدیریت و نگرش جامع و برنامه ریزی محسوب میکنند و اینکار را کسب درآمد صرف ازاین صنعت و منابع طبیعی وابسته به آن میدانند. زیرا سالهاست که گردشگری انبوه به دلیل تجربهها و عوارض منفیاش با اعمال استراتژیهای مختلف به تدریج از حوزه فعالیتهای گردشگری کشورهای توسعه یافته حذف شده است و خود را به انواع مختلفی از گردشگری خاص و هدفمند تعدیل کرده است. اما در کشورهای توسعه نیافته و یا کمتر توسعه یافته هنوز گردشگری در همان چارچوب رشد نیافته و بدوی، در اشکال گوناگون وجود دارد که متاسفانه این وضعیت شامل کشور و به خصوص استان زیبای ما، گیلان نیز می شود. بهترین گواه برای این مدعا همین روزهای پایانی تعطیلات و ایام پیک سفر در کشور است که نشان دهنده شدت فاجعه در گردشگری انبوه است زمانی که به هر جاده و منطقه ییلاقی و سرسبز استان گیلان و یا حتی شهرهای بزرگ و کوچک آن که نگاه بیندازیم، گویی دشمنانی آمده و رفته اند. سیل عظیم جمعیت ساعتها کنار جریان جاری رودها، سواحل، مناطق جنگلی و کوهپایه ای و فضاهای سبز شهری مینشینند، غذا می خورند، بازی و تفریح و استراحت می کنند و سرانجام انبوهی زباله از انواع پسماند میوه و غذا گرفته تابسته بندی مواد غذایی، چیپس و بطری نوشابه و قوطی کنسرو از خود بر جای میگذارند…
برسی وضع موجود نیازی به تحقیقات گسترده ندارد. نگاهی اجمالی هم کافی است تا بتوانیم میزان علمی بودن برنامهریزیهای گردشگری در کشور و استان گیلان را دریابیم و ببینیم فاصله بین سیاستها و برنامه های فعلی متولیان این امر تا رعایت اصول گردشگری بر مبنای توسعه پایدار تا چه حدی است. متاسفانه با وجود هشدارهای جهانی در خصوص لزوم اجرای توسعه پایدار در گردشگری، هنوز هم در کشور و استان ما بسیاری از تورها یا برنامه های سفر و همچنین برنامه ریزی توسعه گردشگری بر مبنای توریسم انبوه است و تاکید صرف بر کمیت در نگاه متولیان گردشگری و ارایه آمار های کمی با شوق و ذوق فراوان بدون در نظر گرفتن منافع اقتصادی پایدار همه و همه نشان از فقدان نگاه علمی به مقوله گردشگری است. در برنامهریزیهای گردشگری ما زمان، مکان و نوع گردشگر معلوم و مشخص نیست بنابراین در پاره ای از ایام سال شاهد به راه افتادن حجم عظیمی از مسافران هستیم. نوروز مصداق بارزی بر این ادعا است که در طی ۱۵ روز اتفاق میافتد و حجم عظیمی از گردشگر وارد منطقه میشوند و نا گفته پیداست که چه مدیریت دشواری است سامان دادن این حجم…
امروزه دیگر برای آنکه از گردشگری انبوه رها شوند شعار همه زمانی، همه مکانی و همگانی کردن سفر را مطرح میکنند و سفر را برای همه اقشار جامعه اعم از فقیر و غنی همگانی کردهاند البته این کار با برنامهریزی انجام میشود چنانکه فقیر و ثروتمند نمیتوانند همزمان با هم در زمان پر تردد به سفر بروند و اینجاست که تفاوت نرخ در ارایه خدمات و در زمانهای مختلف پدید می آید که خود ابزاری است برای مدیریت بهتر فرایند درخواست همزمان. این کشورها، فصول پر مسافر را با نرخ بالاتر ارایه میدهند بنابراین قشر پردرآمد به سفر میروند. هنگامی که در این فصول پولدارها به سفر میروند پول از جیب آنها به بخش خصوصی فعال در حوزه گردشگری وارد میشود. فعالان گردشگری نیز این پول را در زمان کم مسافر به عنوان یارانه با کاهش نرخهای خود در اختیار بخش کم درآمد جامعه قرار میدهند. اینگونه است که همگان در همه زمانها سفر میکنند.
اما تماشای رشد سریع و روشهای متداول در کشورهای صاحب سبک در توریسم جهان و مقایسه پتانسیلهای کمنظیر کشور ما در عرصه توریسم بدون نگاه علمی نزد برخی از متولیان گردشگری در سالهای اخیر همچنین تمرکز مسولین گردشگری کشور و استان گیلان (از سالهای پیش تاکنون) بر رشد جهانی صنعت گردشگری و نگاه سطحی آنها به ارقام و آمار رشد این صنعت در عرصه جهانی و همچنین رقابت نا آگاهانه برای عرضه آمار ورودی برای استانها و بهخصوص استان گیلان نزد افکار عمومی سبب شده که بسیاری از سیاستگزاران و مدیران اجرایی برای بدست آوردن سهمی حتی اندک از این صنعت بزرگ و پرسود جهانی دست به تکاپو بزنند تا شاهد رشد چشمگیر درآمد و ایجاد اشتغال باشند. غافل از اینکه رشد نامتناسب و بدون برنامهریزی و تهی از ایجاد زیرساختهای مناسب نه تنها توسعه به همراه ندارد بلکه به شدت ضد توسعه میباشد. پر واضح است که با آسیبهای ناشی از توریسم انبوه بعید است که این صنعت بتواند عنصر مرکزی در تحقق استراتژی توسعه پایدار برای کشور و استان باشد.
دلایل گوناگونی وجود دارد که تهدیدهای توریسم انبوه در نظر عوام به راحتی قابل لمس نباشد که عمده ترین آنها عبارتند از اینکه توریسم توده ای یا توریسم انبوه، اغلب آثار منفی زیست محیطی خود را به عنوان عوارضی خارجی و درجه دوم نشان میدهد. به عبارت دیگر چنین به نظر میرسد که گردشگران قیمت و بهای گذراندن تعطیلات خود را در جامعه میزبان پرداخت میکنند ولی هزینه پرداخت شده به هیچ روی هزینههای منفی ایجاد شده را شامل نمیشود و این هزینهها بر قیمت کالا و خدمات گردشگری افزوده نشده است. درنتیجه باوجود نابودی و استهلاک محیط زیست هیچ یک از این خسارتها که دراصل نوعی خرج از اصل سرمایه است، در محاسبه قیمت کالا و خدمات گردشگری لحاظ نمی شود درنتیجه به نظر میرسد که این نوع گردشگری، صنعتی کم خرج و پرسود است. از دیگر وجوه منفی این شکل از توریسم که آن را نزد سیستم مدیریت جوامع توسعه یافته مترود کرده است مصرف بیرویه و حداکثری منابع آب، غذا و انرژی در حجم بسیار بالا است که ازجمله میتوان به تاثیر این سطح بالای مصرف بر سیستم فاضلاب اشاره کرد که بسیار بالاتر از سهم سرانه مصرف هر شهروند معمولی در جامعههای میزبان است. که این موضوع در وضعیت کنونی استان گیلان و وضعیت شکننده شهر رشت فاجعه ای غیر قابل جبران است.
امروزه معضل زبالهها و تولید بوی نامطبوع از مواد آلی آن در در رودخانه های استان از جمله معضلات پیش رو است. ضمن این که زباله ها موجب زشتی فضاهای پیرامونی شده به نوبه خود چشماندازهای طبیعی را نیز برای گردشگران کمجاذبه کرده است. از سوی دیگر تولید انبوه و انباشت زباله به خصوص زباله های تر از مشکلات بسیار جدی و حاد حال حاضر استان گیلان محسوب می شود. حال شما به این وضعیت زبالههای تولید شده و به جا مانده از گردشگران انبوه را نیز بیفزایید. نتیجه چنین فرآیندی برجای ماندن حجم عظیمی از زباله و فاضلاب است که حاصلشان ایجاد آلودگی و نفوذ در رودخانهها و منابع آب زیرزمینی به ویژه در نواحی ساحلی است. اما بیشترین فشار این قبیل سفرهای پرهزینه و هجوم مسافران انبوه بر گونههای گیاهی و جانوری است که آثار منفی اغلب ماندگار و تقریبا غیر قابل جبران دارند. این به این معناست که چنین مسافرانی بدون آنکه نازلترین تاثیر مثبت اقتصادی در شهر مقصد خود بر جای بگذارند تنها هزینه ازدحام و آلودگی ناشی از سفر خود را بر مردم منطقه تحمیل کردهاند و از این رو است که در دراز مدت جامعه میزبان در مواجه با چنین گردشگرانی موضع دفاعی اتخاذ میکند که یقینا نیاز به بازگویی واکنش بسیاری از شهروندان به چنین وضعی در این مقال ضروری نیست. اما این خود آسیب دیگری است که در نهایت به عدم مشارکت شهروندان در برنامه های آتی توسعه پایدار گردشگری وارد می شود. بدیهی است که توسعه پایدار گردشگری مستلزم ایجاد مقدمات و لوازمی است که بیش از هرچیز ایجاد آگاهی عمومی برای احترام به طبیعت و فرهنگهای محلی است. آموزش مستقیم گردشگران و نیز میزبانان و ایجاد فرصتهای تجاری با سود مالی دوجانبه برای گردشگر و میزبان و از همه مهمتر ایجاد حساسیت شدید در میان مردمان محلی و بومی مقاصد گردشگری نسبت به میراث فرهنگی و بومی و اقلیمی و طبیعی خودشان است. اما هیچکدام از این آثار منفی نیمه پنهان در توریسم انبوه گویا به چشم ارائه دهندگان آمار گردشگری نمی آید و یا علاقه ای برای پرداختن به آن ندارند و در نگاه خوش بینانه تر نسبت به این آسیب ها آگاهی ندارند.
آثار و آسیبهای منفی گردشگری انبوه فقط به محیط زیست و تخریب آن ختم نمی شود و در بخش سرمایهگذاری نیز شاهد آن خواهیم بود که کیفیت خدمات گردشگری به کمترین حد خود تنزل پیدا خواهد کرد چراکه تقاضا به اندازهای زیاد خواهد شد که خدمت جوابگوی نیاز نخواهد بود. به طور مثال سفارش نهار در رستورانی که باید در عرض ۱۰ دقیقه آماده شود در شرایط حضور گردشگر انبوه باید به نیم ساعت افزایش یابد تا در اختیار گردشگر و حتی شهروندان متقاضی چنین سرویسهایی قرار گیرد. بنابراین در حوزه تولید خدمات نیز سرمایهگزاران دچار مشکل میشوند و از طرفی متقاضیان و به خصوص گردشگران از دریافت خدمات به این شیوه رضایت کمتری خواهند داشت تا جایی که برای سفرهای بعدی آنها را دچار تردید خواهد کرد.امید که پرداختن به امر توسعه پایدار گردشگری ابتدا نزد مدیران و برنامه ریزان نهادینه شده و سپس به جامعه تسری یابد.
• مشاور و مدرس گردشگری
•• روزنامه فرهیختگان (ویژهنامه استان گیلان)، 27 اسفند 1393