كدخبر: ۷۷۷۴
تاريخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۸
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
گیلان؛ سراسر سرخ و سپید و سبز
گیلان چو ایرانش، سرزمین سپند و سرود و سخن، سرخ و سپید و سبز، گردشگرانی را در نوروز طرب‌افزا می‌شود که این سرزمین را به پاس گیرایی‌هایش برمی‌تابند.
گیلان چو ایرانش، سرزمین سپند و سرود و سخن، سرخ و سپید و سبز، گردشگرانی را در نوروز طرب‌افزا می‌شود که این سرزمین را به پاس گیرایی‌هایش برمی‌تابند.
نوروز را دگر بار و دگر بار نمی توان خواند، چرا که تکرار نمی شود؛ هر بار بهار فصلی دیگر است و گیلان هر بار سرشارتر ...
پیدایش نوروز را روایت ها بسیار است؛ اما در غالب گفتار راویان، از جمشید پادشاه پیشدادی به عنوان پایه گذار جشن یاد شده؛ به هر روی نوروز آمد و آمد تا رسید به امروز که همچنان خانه تکانی و پروردن سبزه و سور چهارشنبه و سیر و سماق و سنجد و دیگر سین هایش همچنان به راه است، اما بگذریم که از نیک گفتاری ها و رفتارها چه مانده؟ و حتی میراث مان اعم از همه چیز، طبیعی و تاریخی و فرهنگی را چگونه پاس داشته ایم؟
خوش خبر آنکه، گردشگران نوروزی بدانند هنوز گرد خشکی بر چهره گیلان هویدا نشده و ساز بارانش کوک است و همساز با طبیعتش، دمسازی نیک برای آنان خواهد بود.
وب گردی مختصری با کلیدواژه جاذبه های گیلان، اهل سفر را به ماسوله - با معماری پلکانی و گلدان های رنگین شمعدانی هایش، قلعه رودخان هزار پله اش و راه پر پیچ و خم جنگل و آبشار دیلمانش رهنمون می سازد؛ اما این روزها که گذر بزرگراه فراهم شده، تعداد شمال یافتگان بیش شده و این رهنمون ها تکرار است.
از این روی شاید برخی مکان ها بکرتر باشد و شاید برای برخی گردشگران ناشناخته ها جذاب تر...

ییلاق اولسبلنگاه
اولسبلنگاه ییلاقی در غرب گیلان که می بایست برای رسیدن به آن از ماسال گذشت، بخش پره سر، دهستان ارده و سپس تونلی پیچ در پیچ از درختان وسیع جنگلی؛ تونل درختان جنگلی برای رسیدن به اولسبلنگاه تنها جاده و سایه سار درختان و اوهام طبیعت نیست، مردانی کهنسال با لباس های محلی و کلاه نمدین بر آلاچیق هایی برآورده با چوب نامرتب درختان خشکیده، با نان های محلی زرد رنگ، خوشامدگوی گردشگران می شوند.
پیرمرد مهربان می خندد؛ آن زمان که می پرسیم اولسبلنگاه نامی ایرانی است؟ و می گوید نامش تالشی و به معنای درخت ممرز روی ارتفاع بلند است.
ییلاقی است خوش منظره با پوشش مرتعی و تابستان نشین در ارتفاع یکهزار و 489 متر از سطح دریای آزاد؛ خانه ها چوبی و تخته ای همانند سایر خانه های ییلاقی ماسال و گاه سقف ها رنگین است.
فاصله اش با ماسال حدود 30 کیلومتر است و بین روستاهای ییلاقی ماسال جایگاهی ویژه دارد.
سرما غالب است و به یکی از کلبه های چوبی پناه می بری که بوی هیزمش از چند فرسنگ دورتر تو را فرا می خواند؛ پیرمرد چندین کنده زیر بغل زده و وارد کلبه می شود و کنده ها را داخل بخاری هیزمی می گذارد که در کج و معوج آهنینش تنها داغ گرما حس می شود و می دانی نباید نزدیک شد.
دری چوبی در انتهای کلبه است آن را که باز می کند جنگل در ارتفاع، فرودست، خاور و باختر بیداد است و تنها می باید تجربه کرد و دیگر هیچ.
اولسبلنگاه سهم شهرستان ماسال در غرب گیلان است و ماسال به معنای کوه وار و یا مانند کوه است و فرآورده های دامی چون شیر، پنیر، کره، کشک و عسل موجب گرمی شنبه بازارش می شود.
اسب ویسه در حوزه طبیعی کوهستان و بام سبز ماسال در حوزه طبیعی کوهپایه، دیگر گیرایی های بی وصف این شهرستان است.

تپه مارلیک
تپه مارلیک یک محوطه باستانی در کرانه خاوری سفیدرود و در دره گوهررود استان گیلان است؛ این تپه بقایای به جای مانده از تمدن باستانی متعلق به دست کم سه تا سه هزار و 500 سال پیش است و پژوهشگران گمان می برند که این تپه آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان مردمان این تمدن بوده است.
گروهی از پژوهشگران نام مارلیک را برگرفته از واژگان گیلکی مار و لیک (سوراخ) می دانند و دلیل این نامگذاری را انبوه مارهایی که در گذشته در آن زندگی می کردند، یاد می کنند؛ گروهی دیگر مارلیک را برگرفته از نام قوم آمارد می شمارند، آنها مارلیک را ساخته شده از دو واژه مارد (اشاره به آماردها) و لیک (قوم) می دانند.

کاروانسرای لات
تهران را که به سمت شمال پشت سر می گذاری، تازه نفس تازه می شود و همینطور کرج، قزوین و همین که وارد لوشان می شوی، گیلان است و هوایی خوش و شهرها به هم نزدیک ...
منجیل شهر بادهای حیران و توربین های غول آسا، رودبار شهر شاخه های سبز زیتون، رستم آباد و دشت هایی چه فراخ، امامزاده هاشم غرق نور بر فراز و بر پای آن زمزمه سپیدرودی آرام و بی کران ...
همیشه امام زاده هاشم با تمام گیرایی اش را که پشت سر می نهادیم، بنایی تاریخی به هیبت بناهای فلات مرکزی کشورمان گنبدی با آجرهای قرمز رنگ که بوی قدمت و کهنگی با نگاه به آنچه خوب حس می شود تنها علامت سوالی بود و زمانی که جویا می شدی می شنیدی کاروانسرای شاه عباسی است و دیگر هیچ ...
کاروانسرای لات از گذشته دور سرزمین مان که به شماره 1566 و در سال 1356 به ثبت فهرست ملی رسیده آماده می شود تا میزبان گردشگرانی باشد که می خواهند در فضایی کهن از سرزمین خویش نفس بکشند.

موزه تاریخ چای ایران
گیلان سراسر همایشی است از تاریخ و طبیعت و این بار لاهیجان که خود تاریخی است به بلندای هزاران سال به عطر بوته هایی شهره است که طعم و گرمای فنجانی از آن سبب می شود تا زنان شالیکار که اینک دیگر جوان نیستند، لذت سایه سار را بنوشند و خستگی بزدایند و ای کاش که بگذارند که بماند، هم چای و هم شالیزار نه چنان شد که ابریشم ...
آرامگاه کاشف السلطنه، موزه ای بر فراز بوته های چای همیشه توأم با شایعه ای بود؛ «کاشف دانه گیاه چای را در عصایش پنهان کرد و از هندوستان به ایران آورد.»
اما به تحقیق دانستیم محمدمیرزا قاجار قوانلو لقب یافته به کاشف السلطنه پدر چای ایران نه تنها دانه های چای را در عصایش پنهان نکرد بلکه خود با افتخار زمینی در هند خریداری کرد و فرایند کشت را کامل آموخت و سه هزار اصله نهال چای را قانونی وارد کشور کرد و در نقطه نقطه سرزمینش کشت تا در لاهیجان دانه های آرامش بخش چای جان گرفت.
خانه هایی چند در میان با سقف هایی سفالی و وسیع و با آجرهایی به بوی قدمت نظرت را به میهمانی می برد و به خیابانی رسیدیم که به کوچه باغ می مانست و خیابان سر بالایی است تا این که معماری ایستایی قرمز رنگی هویدا می شود و آب نماهایی که از سنگ های پر قدرت تیشه ای فرو می ریخت و البته آجرهای قرمز رنگ در تضادی آشکار با محیط اینجا آرامگاه کاشف السلطنه موزه چای لاهیجان است.
نقاشی عظیمی جلب توجه می کرد؛ آرامگاه کاشف السلطنه غرق در میان بوته های چای و زنان چایکار با لباس های محلی و سبدهای حصیری پر از برگ سبز چای بر سر، در حال گذر ...
موزه چای شامل سه بخش است؛ طبقه پایین ابزار و وسایل آداب چای از ابتدای بود تاکنون به قدمت بیش از یکصد سال، طبقه دوم مردم شناسی و طبقه سوم آرامگاه پدر چای ایران.
اسناد و مدارک کاشف السلطنه و وسایل مربوط به مصرف چای چون سماورهای زغالی، قوری های چینی، مسی و سنگی، تا قهوه خوری های عهدنامه ناصرالدین شاه و پایه فنجان های ملیله کاری و البته بخشی از اشیای موزه تخصصی است.
در ویترین های طبقه دوم لباس های محلی، چادرشب، چاروق (پاپوش) انواع زیورآلات، انواع چپق و قلیان، ظروف ظریف کاری شده از چوب شمشاد و گلابی مربوط به زمان قاجار و در ضلع غربی موزه برجی طراحی شده که مقبره کاشف در آن قرار دارد.
همینک که این آرامگاه دو قدم مانده به مسیر گردشگری بام سبز لاهیجان در هر زمان از فصل گردش، گردشگران بسیاری را بیش از همیشه به سوی خود می خواند.

صنایع دستی و سوغات
امروز گرایش گردشگران به خرید صنایع دستی گیلان بسیار افزون تر شده و به گفته مسوولان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان ایستگاه های دایر شده صنایع دستی و هنرهای سنتی استان در سال های گذشته با استقبال بسیاری رو به رو بوده است.
رنگ های بی شمار و زنده که برآمده از دل طبیعت است و زیبایی ذهن و کار خلاق دست مردمان این خطه را به نمایش گذارده، گذر از ایستگاه های یاد شده را برای گردشگران دشوار می نماید.
حصیر بافی کارِی از صنایع دستی گیلان است که دیدن هر سبد حصیری تداعی گر خنکای نسیمی خوش از طبیعت این سرزمین و کلاه حصیری سوغاتی است که تقریباً در پس شیشه هر خودروی گردشگران نشانه ای از سفر به استان خوش طبیعت گیلان است.
چادر شب بافی که در ردیف دستبافت های پشمی و نخی قرار می گیرد سرشار از رنگ هایی است که گویی با دیدن هر رنگ از آن روحی از طبیعت در انسان حلول می کند.
قلابدوزی (رشتی دوزی) نوعی دیگر از دستبافت های زنان هنرمند گیلان است که تراوشگر هنر و خلاقیت بی شمار این خطه از سرزمین مان ایران است.
چموش دوزی، کدوی منقوش، سفالگری، بامبو بافی، مروار بافی و ... از دیگر مواردی است که هر یک خود به تنهایی فضایی است بی نظیر در کهکشان صنایع دستی کشور.
بر اساس دانش توریسم؛ گردشگری در سطح بالای اقتصادی و اجتماعی آن موجب شکوفا شدن ذوق و استعداد و ارتقای آموزش در همه زمینه ها می شود و بر همین اساس کشوری که در صنعت گردشگری فعال می شود، می تواند میلیون ها گردشگر را به خود جلب نماید.
کشورهای توریستی در تهیه و پخت غذاهای عالی و با کیفیت بالا و تولید آثار هنری گران قیمت پیشرفت می کنند.
گردشگری در مجموع نه تنها موجب اشتغال، افزایش درآمد و صلح و آرامش می شود بلکه سطح هنر و ذوق و استعداد را ارتقا می بخشد چون گردشگران فرهنگی ثروتمند حاضرند برای آثار فرهنگی با ارزش پول خوبی بپردازند.
بنا به تعاریف استادان گردشگری، اکوتوریسم (طبیعت گردی) سفری است مسوولانه به مناطق طبیعی که منجر به حفظ محیط زیست شده و موجب بهبود کیفیت زندگی مردم محلی می شود.
بگذارید چنین باشد نه تنها در قلعه رودخان، ماسوله، دیلمان، اطاق ور و جای جای گیلان بلکه برای نقطه نقطه سرزمینمان و کاش چنین باشد.
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"