کیفیت نظام انتخاباتی در ایران عمدتاً مبتنی بر هیجان و احساس، شعارزدگی، طایفهگرایی، محلیگری و هزینه کردهای بیحساب، تخریب رقبا و غیررقابتی است. مجلس شورای اسلامی تحت تأثیر دو مؤلفه "بیرونی" و "درونی" پارلمان است که در جلسات علنی، خود را در مواضع نمایندگان و همچنین مصوبات آن نشان میدهد. عمدهترین ضعف نمایندگان، بنیه و توان کارشناسی و همچنین ساختار غیرحزبی انتخابات و وجود برخی ایرادها و تفسیرهای آییننامه داخلی مجلس شورای اسلامی است. گرچه سطح مدرک تحصیلی هر دوره مجلس شورای اسلامی به نسبت دورههای قبل بهعلت کارخانه مدرکسازی، حقاً و انصافاً افزایش یافته است، ولی میزان و اندازه سواد و عمق دانش مجلس شورای اسلامی روز به روز کاهش پیدا کرده است.
غلبه مطالبات شهرستانی بر دیدگاههای عمیق ملی، در سایه ترسیم یک چشمانداز پایدار، سبقت گرفتن طرحهای پوپولیستی و عوامانه بر لوایح کارشناسی دولت، تصویب قوانین جزئی و غیرجامع و مغایر با اسناد بالادستی، از جمله قوانین برنامههای پنج ساله کشور و قانون اساسی، تعدد قوانین بیخاصیت، غیرعملیاتی و غیراجرایی، فقدان استفاده نمایندگان از کارشناسان خبره و برجسته در رشتههای مختلف در حوزههای انتخابیه و اساتید دانشگاهی و مدیران برجسته ملی، استانی و شهرستانی شاغل و بازنشسته، عدم مشورت و ارتباط سیستمی با اهل نظر، خصوصاً موکلین استخوان خرد کرده و باتجربه، سبب آن گردیده تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی فاصله معناداری با نخبگان جامعه پیدا کنند.
طرحهای دو فوریتی خام، ابتدایی، کال و تبلیغات پرهیاهو و پروپاگاندا (Propaganda) و امضاءهای فراوان در زیر طرحها و سئوالات، استیضاحهای پا ترس گونه، غیرضرور و تنشآفرین و اظهارات و اعلام مواضع سیاسی مغایر منافع ملی باعث شده تا اعتبار و وجهه شغل نمایندگی به نازلترین حد برسد و نخبگان و دلسوزان، کاندیدا شدن برای مجلس شورای اسلامی را یک تکلیف دینی و ملی ندانند و صرفاً آن را یک شغل تلقی کنند که در مقایسه با مشاغل دیگر برای خدمتگزاری و اعتباربخشی، عطای آن را بر لقایش ترجیح نمیدهند.
بررسیها و اظهارات نشان میدهد که بیش از 80 درصد قانونگذاریهای نمایندگان، اصلاح مصوبات خودشان است، که این وصله و پینهها بر قوانین مصوب سبب گردیده تا نظام اداری کشور، بیثبات و بیقواره شود و این بهمنزله آن است که اداره کشور، فاقد قوانین جامع و مانع است و مانایی در قوانین معنا ندارد. دستکاری قوانین و تصویب استثناء بر قاعده برخلاف منویات و اصول پذیرفته شده کشورداری در ممالک متمدن و پیشرو است. متأسفانه قوانین تصویبی از یکسو نیازمند تعبیر و تفسیرهای فراوان و از سوی دیگر، محتاج تهیه آییننامه، دستورالعملها و بخشنامههاست. اگر چنین تفسیر و تهیه آییننامهای هم صورت پذیرد، هیچ نماینده و کمیسیونی در مجلس را یارای کنترل و نظارت بر آن نیست.
گویا مجلس فقط کارخانه تولید قوانین است؛ کنترل و نظارت کیفی از وظایف نمایندگان نیست و نماینده تصور میکند باید هیبت و جَنَم خویش را در حوزه انتخابیه با امر و نهی به فرماندار و سایر مسئولان شهرستانی به رخ بکشد و با دخالتهای ناروا در عزل و نصب رؤسای ادارات شهرستانی، گربه را در آستانه حجله بکشد. علیرغم هزاران روز سفر نمایندگان به کشورهای مختلف اروپایی و غیراروپایی، استفاده از تجربیات جهانی در قانونگذاری، بومیسازی و تطبیق آن در مجلس شورای اسلامی به ورطه فراموشی سپرده شده است و صرفاً مأموریتها و سفرهای نمایندگان به یک تجربه شخصی بدل شده است که این تجربه فردی به کار پارلمانداری و کشورداری نمیآید.
ترکیب نمایندگان مجلس شورای اسلامی نه حزبی است و نه کشوری و ملی و اکثریت پارلمان را نمایندگان شهرستانی تشکیل میدهند و ساختار پارلمان در ایران باعث شده که افق دید نمایندگان در محدوده محلی باقی و نگاه آنان محلی و محصور به حوزه جغرافیای کوچک بماند؛ و لذا چشم داشتن به جلب آراء مردم در دوره بعد، باعث شده تا نمایندگان حرکات و سکنات خویش را به چشم مردم نزدیک کنند. در صورتی که کشور در عصر پرتلاطم بینالمللی و رقابتهای منطقهای و جهانی نیازمند آن است که نگاه ملی را با تفسیر قانون انتخابات بر کشور حاکم کند و نیازها و خواستههای محلی را به اعضای شورای شهر و روستا، فرمانداران و شهرداران بسپارد و توپ و میدان بازی را به دست فرزندان محلی واگذار و پارلمان کوچک را روز به روز تقویت کند و پارلمان بزرگ را به عرصههای ملی و بینالمللی بکشاند و جایگاه پارلمان را ارتقاء داده، رفیعتر کند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی را بهخاطر رأیآوری به روستاها و محلات و خانههای مردم نکشاند و درخواستها و خرده فرمایشات فزاینده موکلین را دامن نزند.
حکومت چارهای ندارد که برای تقویت قوه مقننه و عدم دخالت این قوه در امور جاریه در روستاها و شهرها و رفع مزاحمت چندجانبه و عدم تعرض، تفکیک همیشگی میان وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی با مسئولان شهرستان قائل شود و تکلیف مردم را یک بار برای همیشه با نمایندگان و نمایندگان را با مردم روشن و شفاف کند. برای رفع ایرادات و ارتقاء سطح نمایندگان مجلس شورای اسلامی چارهای نیست که انتخابات با احزاب فراگیر شکل بگیرد و انتخابات، استانی و ملی شود. این موجب آن خواهد شد که پارلمان بزرگ نتواند پارلمان کوچک و مسئولان محلی و شهرستانی را بخورد! اگر پارلمان بزرگ، یعنی مجلس شورای اسلامی نگاه ملی پیدا کند، موجب آن خواهد شد تا این نگاه بنیادی و عمیق، دغدغههای شهر و روستاها را هم پوشش دهد.
اصلاح قانون انتخابات با رویکرد حزبی و استانی سبب آن خواهد شد که مجلس بهترینها و برترینها را جذب کند و شایستگان و شاگردهای ممتاز از سوی احزاب کاندیدا شوند و مردم نمایندگانی را برگزینند که از نظر اخلاقی، اعتقادی، تخصصی، حرفهایگری، جسارت، شهامت و شجاعت برتر باشند و مناسبات بینالمللی را بشناسند و مواضعشان دستخوش تغییر و تحول جدی نشود و بهخاطر یک دستمال، یک قیصریه را به آتش نکشند. از سوی دیگر، قانون انتخابات باید به مردم آموزش و آگاهی دهد که دست به انتخابهای برتر و خوب بزنند. هر انتخابی در عصر ارتباطات و تکنولوژی برتر، انتخاب خوب نیست و آزمون و خطا در انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی هزینههای سنگینی را بر کشور، مردم، مناسبات بینالمللی و همچنین رشد و پیشرفت شهر و روستا ایجاد خواهد کرد. مردم باید با ذکاوت و هوشیاری متوجه شوند که در انتخاب خویش، تجدید نظر کنند و حل مشکلات حکومتداری و کشورداری نیازمند اصلاح قانون ساختار انتخابات و تغییر نگاه مردم نسبت به انتخاب وکلای خویش است.
• مدیر بنیاد توسعه گیلان (شعبه شهرستان رودبار)
•• مدیرمسئول هفتهنامه شکوفههای زیتون