۱- اسم نمایشگاه کتاب که میآید، نگاه همگان بهسوی مصلی بزرگ شهر تهران کشانده میشود؛ محلی که حالا چند سالی است در اردیبهشت ماه نمایشگاه کتاب در آنجا برگزار میشود و همین مسأله نیز مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است که محل مصلی مناسب برای برگزاری نمایشگاه کتاب نیست و ... . اما همه ماجرا این نیست. نمایشگاه کتاب فقط در تهران و مصلی نیست. در چند سال گذشته، هر ساله در ماههای مختلف سال، نمایشگاهی در دیگر استانهای دیگر کشور برگزار میشود؛ ازجمله نمایشگاه کتاب گیلان که هر سال اواسط پاییز در سالن فرش گیلان (ابتدای جاده تهران) برگزار میشود. لازم است که در این مورد هم بگوییم، محل این نمایشگاه نیز مناسب کتاب نیست؟ گویی امری واضح و مبرهن بهنظر میآید و حرف ما اضافه است!
۲- اما نمایشگاه کتاب گیلان، بهعنوان یک اتفاق گسترده(!) در سطح استان چه دستاوردی برای ما دارد؟ چه نفعی به مردم و فرهنگ گیلان میرساند؟ میتوان بدین مسأله از چند منظر نگریست. اما ابتدا به گمانم ضروری بهنظر میرسد که نظری به چند و چون برگزاری نمایشگاه داشته باشیم. نمایشگاه کتاب گیلان چندان بزرگ و گسترده نیست؛ هرچند خیلی هم کوچک بهنظر نمیآید. از سویی دیگر، ناشرانی که به این نمایشگاه میآیند و کتابهایشان را عرضه میدارند، قطعاً و حتماً و بهصورت تمام و کمال، معیار نشر فرهنگ در کشور نیستند ـ دستکم تا سال گذشته چنین بود ـ در واقع ناشران معتبر و جاسنگین در حوزه فرهنگی، کمتر پا به نمایشگاه گیلان میگذارند و یا آنهایی هم که میآیند ـ باز هم دستکم تا سال گذشته ـ همه عناوین نشرشان را نمیآورند و اگر در غرفهشان سرک بکشید، قطعاً و حتماً نمیتوانید کتابهای مهمشان را پیدا کنید. علت این مسأله چیست؟ به گمانم یکی عدم استقبال مخاطبان و دیگری عدم سرمایهگذاری خود ناشران و عدم تقبل ریسک حضورشان است. هر دو عامل در این مسأله دخیل هستند؛ استقبال کم مخاطبین که میتواند ناشی از مسائلی چند، از جمله عدم سرمایهگذاری کافی و نیز تبلیغات مناسب باشد و عدم اطمینان ناشران هم شاید به کمتوجهیشان به پتانسیل فرهنگی شهرستانها و نیز ناشی از رکودی باشد که حوزه نشر را دربر گرفته است.
۳- مسأله دیگری هم هست؛ نمایشگاه کتاب گیلان از جهتی شباهتهایی با نمایشگاه کتاب تهران دارد؛ شباهتی که البته مثبت نیست و آنهم این است که غرفههای نمایشگاه، یا به تعبیری بخش عمدهای از غرفههایش، در اختیار ناشرانی است که درباره اکثریت قریب به اتفاقشان میتوان گفت کتابهای مهمی ندارند و یا مدتهاست که کتاب خاصی را به چاپ نرساندهاند. این ناشران تا امسال هر ساله در نمایشگاه حضور داشتهاند و گویی سند غرفهها را در دست دارند! از طرفی میتوان با ساعتی گردش مختصر دریافت که مخاطب هم حتی توقفی برای نظاره کردن در برابر غرفههای این ناشران نمیکند. حال این پرسش مطرح میشود که پس چرا هر ساله باید غرفههایی با مساحت عظیم در اختیار این ناشران قرار بگیرد؟
۴- با اینهمه و روی هم رفته، نمایشگاه کتاب گیلان یک فرصت است؛ هم برای مردم و هم برای مسئولان. فرصتی که برای استفاده از آن نیاز به تأمل و دقت داریم؛ فرصتی که بهطور استثناء این بار به تهدید بدل نخواهد شد، اما اگر با بیتوجهی یا کمتوجهی به آن بپردازیم، قطعاً و حتماً فرصتی هدررفته خواهد بود، چنانکه تا به امروز رفته است. باید این فرصت را غنیمت شمرد و از آن به نفع تعالی فرهنگی استان استفاده کرد. از هر جهت که بشود، باشد که چنین باشد، اما ...
• روزنامه فرهیختگان (ویژه استان گیلان)، شماره 1520، 20 آبان 1393