كدخبر: ۷۵۱۰
تاريخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۷
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
اختصاصی "لاهیگ"
شهردار لاهیجان در برزخ استعفا یا برکناری
درپی حادثه انفجار بالن تبلیغاتی شهرداری لاهیجان که به فوت یک تن و جراحت سه نفر از کارگران شهرداری انجامید، شهردار لاهیجان در برزخ استعفا یا برکناری قرار گرفت.
درپی حادثه انفجار بالن تبلیغاتی شهرداری لاهیجان که به فوت یک تن و جراحت سه نفر از کارگران شهرداری انجامید، شهردار لاهیجان در برزخ استعفا یا برکناری قرار گرفت.
به گزارش "لاهیگ"، اعضای شورای اسلامی شهر لاهیجان در نشست شب گذشته خود که با هدف بررسی حادثه انفجار بالن تبلیغاتی و فوت و جرح تعدادی از کارگران شهرداری لاهیجان در محل این شورا برگزار شد، از توضیحات شهردار لاهیجان قانع نشده و خواستار ارائه گزارش تفصیلی وی شدند.
اعضای شورای اسلامی شهر لاهیجان در این نشست پس از استماع سخنان شهردار درخصوص حادثه پیش آمده و با توجه به عدم اخذ مجوز و اطلاع از نصب بالن تبلیغاتی بر فراز ساختمان شهرداری لاهیجان، از توضیحات رضا کحالی قانع نشده و به اتفاق آراء خواستار ارائه گزارش کتبی از نحوه صدور مجوز نصب بالن و گزارش حادثه به شورا جهت تصمیم‌گیری بعدی شدند.
در همین راستا شنیده شده است، اکثریت اعضای شورای شهر به شهردار لاهیجان توصیه کرده‌اند داوطلبانه از مسئولیت خود استعفاء دهد.


جهادگر فقید بیژن خانی‌پور

رضا کحالی که از آذر 1389 تا کنون، نهمین شهردار لاهیجان پس از انقلاب اسلامی است، تجربه همکاری با دوره‌های اول، سوم و چهارم شورای اسلامی شهر لاهیجان را دارد.
وی که در سومین دوره شورای اسلامی شهر لاهیجان با اخذ 4 رأی از مجموع 7 عضو و در دوره چهارم، با اتفاق آراء، اعتماد 9 عضو شورا را کسب کرده بود، طی دو سال گذشته به‌دلیل برخی اختلافات و مداخلات، دو بار تهدید به استعفا از مقام خود کرد که با پادرمیانی فرماندار و تعدادی از اعضای شورای شهر، منتفی شده بود.
اما آن‌چه از قرائن و شواهد امر پیداست، رضا کحالی این‌بار باید از بین دو گزینه با حاصل جمع صفر، یکی را انتخاب کند: استعفا یا برکناری؟ مرگ دلخراش یک کارگر جوان در اثر سوء مدیریت، هزینه بزرگی است که شهردار لاهیجان باید با تمام وجود مسئولیت آن را بپذیرد و وظیفه مندانه با آن برخورد کند.
در صورت تحقق هریک از این گزینه‌ها، شهرداری لاهیجان باید در سوگ همکار زحمتکش خود، به انتظار تصمیم پارلمان شهری برای انتخاب سکان‌دار جدید بنشیند؛ به این امید که تخصص، تجربه و تدبیر، آرامش‌بخش دل‌های نگران باشد.
در این میان، شورای اسلامی شهر لاهیجان نیز اگر به‌واقع خود را برآمده از رأی و نظر مردم می‌داند، باید با دوری جستن از هرگونه سیاست‌بازی و استبداد رأی و بسط و گسترش هرچه بیشتر تفکر شورایی و جلب مشارکت مردم و صاحب‌نظران، مصالح عمومی و توسعه همه‌جانبه را فدای شهری بی‌قاعده و مدیریت‌هایی نمایشی ننماید.
یادمان باشد؛ بیژن خانی‌پور ـ با هزار امید و آرزو ـ هزینه آزمون و خطاهای مدیریتی‌مان را با تقدیم جان باارزش خود پرداخت.
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
واقعاً مایه تأسفه! بنده خدا همیشه مثل بدل‌کارها جونش کف دستش بود؛ آخر هم اجل مهلتش نداد.
شهروند: كحالي! استعفا... استعفا...
لاهیجانی: کحالی خیلی قبل‌تر از این‌ها با صدور مجوزهای آن‌چنانی برای عده‌ای خاص، قربانی‌های بزرگ دیگری را برای مدیریت خود گرفت: حقوق شهروندان و توسعه پایدار شهری. شورای شهر اگر مقید به انجام اولین وظیفه‌اش، یعنی حفظ و دفاع از حقوق شهروندان می‌بود، باید خیلی قبل‌تر از این‌ها در مقابل دادخواهی مردم درخصوص زیاده‌خواهی ویژه خواران، از خود عکس‌العمل مثمر و قاطع نشان می‌داد تا امروز شاهد نابودی یک انسان و یک خانواده نباشیم.
ناظر: این رفتار خود ستایانه منجر به فاجعه شهرداری و شهردار در حقیقت امتداد تفکر و منشی است که چندی است چون سرطانی خطرناک به جان این شهر افتاده و روح و روان شهروندان را روز و شب می‌آزارد: امتداد خود ستایی بیمارگونه‌ای که با نصب تراکت و بنر و ... بر در و دیوار شهر، چشم‌های شهروندان را روز و شب می‌آزارد. وقتی دائم برخی به خود و دیگران اجازه می‌دهند تا به هر مناسبتی، در و دیوار شهر را از تملق و چاپلوسی به خود پر کنند، معلوم است که شهردار هم هوس کند تا برای سر دادن شعار "شهرداری لاهیجان، نماد خدمت" بالون هوا کند و یک بعد از ظهر مردم شهر را بخنداند و یک عمر خانواده‌ای را بگریاند. اگر قرار است به این بهانه کسی زیر سئوال برود، مقصر اصلی، "فرهنگ چاپلوسی و خود ستایی" است. مدت‌هاست که عده‌ای هشدار می‌دهند و از این منکر نهی می‌کنند، اما افسوس که این روزها در این شهر مظلوم، زبان‌های گویا از گوش‌های شنوا فراوان‌ترند.
محمد آوندی: عقل در سر نباشد، جان در عذاب است. این حادثه نه اولین است و نه آخرین. چندی قبل نرده‌های خیابان شیشه‌گران برق داشت که به شکستگی دو دست یک نوجوان منتهی شد. شهردار کیفیت را فدای کمیت می‌کند تا با افزایش حجم فعالیت، امسال هم شهردار نمونه شود. البته نظر شهروندان لاهیجان در این‌خصوص نه پرسیده می‌شود و نه تأثیری در انتخاب شهردار نمونه دارد.
شهروند لاهیجانی: مسئولیت تمام و کمال این حادثه با شهرداری می‌باشد، چون کارگر شهرداری درحال انجام کار برای شهرداری بوده است و در محیط شهرداری بوده است. اما ابتدا باید بهداشت محیط کار شهرداری پاسخگو باشد؛ که اگر وجود داشته باشد!!!
شهروند: آقای شهردار! ماشین موهاوی از کجا اومد؟ از حقوق شهرداری!!! شما که اجازه نصب بالون به کسی نمی‌دادید، چطور اجازه دادید یه شرکت با هزینه خودش برای شهرداری بالون بزنه؟! اون شرکت کی بود؟؟؟
دیدی که خون ناحق پروانه، شمع را/ چندان امان نداد که شب را سحر کند... روحش شاد!
حمید خانی‌پور: قرار بود پدر هر روز مرا به مدرسه ببرد، قول داده بود پاییز که شد، برایم کفش‌ها و کتاب‌های نو بخرد؛ اما نمی‌دانم چرا دیگر نیامد؟ پدر با بالن از زمین به آسمان رفت و ما در خانه درحالی که آسمان هم بر سرمان به گریه درآمده بود، با مادر تنها در غم پدر به عبث بودن زمان می‌اندیشیدیم و چاره‌ای نداشتیم که از باد پاییز بخواهیم صدای دردهای بی‌پدری‌مان را به آسمان ببرد و به او بگوید که چقدر دل‌مان برای او تنگ شده است... یعنی از بلند کردن آن بالن لعنتی چه سودی برای شهروندان حاصل می‌شد، جز این‌که جیب یک گروهی پر میشه!؟ آیا چهره شهر زیبا شد با این پول‌ها؟ آیا مشکل بیکاری جوانان قهوه‌خانه نشین حل شد؟ آیا باغ‌های چای رو سبز کردید؟ آیا به رفاه و فرهنگ مردم شهر کمک شد؟ آیا نگرش مردم به زندگی رو عوض کردید، یا این‌که برعکس، هر روز آن‌ها را به نداشته‌هاشون حریص‌تر کردید و سطح فرهنگی‌شون رو تنزل دادید؟ از ته دلم لعنت می‌فرستم به تبلیغات، پروپاگاندا و سرمایه‌داری و آرزو می‌کنم مسئولین شهری لاهیجان در کارهای نابخردانه‌شون تأمل کنند و هم مسئولیت این فاجعه را برعهده بگیرند. بیژن پدرشو توو 15 سالگی از دست داد. داداش کوچیکش سال گذشته فوت شد. مادربزرگش یک هفته پیش از دنیا رفت. خیلی تلخ بود. او صاحب دو فرزند پسر است. تنها درآمدشونم از طریق کار شهرداری بود. باغ چایی که نابود شد، شالیزارها هم که فروخته شد. همه افراد از شهردار، شورای شهر و شرکت تبلیغاتی باید پاسخگو باشند. باید حداقل آینده فرزندان آن مرحوم و همسرش تأمین شود.
شهروند: جناب آقاي كحالي! شما گناهكاري و بايد اين را بپذيري. گناه شما اين است كه ٤ سال شبانه روز در لاهيجان بي‌ادعا كار كردي. چرا به آقايان و نورچشمي‌هاي‌شان باج نميدي؟ گناه شما اين است كه شهرداري لاهيجان را صاحب ساختمان كردي، ٤ ماشين آتش‌نشاني را تبديل به ٤ ايستگاه كردي، صدها پروژه عمراني را شروع و با تلاش به پايان رساندي. جناب كحالي! اين‌جا لاهيجان است؛ شهري كه هم در آن رأي خريد و فروش مي‌شود و هم آدم!!!
برام خيلي عجيبه؛ اين موضوع، اتفاق نادري نيست توو كشور ما!!! اگه اين‌طوره، پس هر اتفاقي كه مي‌افته توو شهر، شهردار و امثال شهردار بايد توبيخ بشند. پس چرا همه مسئولين سر جاي خود هستند!!!؟؟؟
یک لاهیجانی: جناب آقای مهربان و برخی از اعضای معلوم شورای شهر! لطفاً به مردم شریف لاهیجان پاسخ دهید تا امروز در مقام انجام وظیفه ای که مردم این شهر لطف کرده و منت انجامش را به خواهش و درخواست خودتان برعهده شما گذاشته اند، چه کرده اید؟! مگر بارها به شما نگفتند که کحالی به عنوان شهردار چه ها که نمی کند؟! مگر به شما نگفتند که بخشش های صدها میلیونی ایشان به عده ای بساز و بفروش نوکیسه که با رانتخواری و در واقع سرقت از بیت المال و تولید سودهای کلان برای عده ای بی ریشه نوکیسه چه حکایتی دارد؟ مگر تحصیل کردگان و دلسوزان شهر بارها از عملکرد کحالی زبان به اعتراض باز نکردند؟ آیا بی خبرید؟! اگر بی خبر بودید که وای بر شما و مقصر اصلی، غفلت شماست و اگر خبردار بودید و سکوت کردید و مانع نشدید و حقوق بیت المال را برنگرداندید که وای به حال دنیا و آخرت تان! تحقیق این که در اتاق کحالی همیشه برای چه کسانی باز و آغوشش برای آن ها گشاده بوده، برای شما که کاری ندارد. عزل کحالی - در صورت وجود تخلف - که هنری نیست. اگر مردید و اهل عمل و اگر به صداقت و حسن نیت خود اعتماد دارید و از عمل متقابل و افشاگری متقابل نمی ترسید و نقطه ضعفی در کار نیست - که انشاء الله چنین است - با پیگیری کامل تمام تخلفات - با تحقیق جامع و اثبات وقوع آن - حقوقی را که از این شهر و شهروندانش تضییع شده است، برگردانید. اگر می توانید یا علی(!) و اگر نمی توانید، فقط این کحالی نیست که باید برود؛ مردم این شهر به همه تان سفر به خیر می گویند.
یه شهروند دیگه: آره، آقای کحالی، "شهروند" راست میگه؛ همه اون ها که میگه، تو بودی! تو بودی که به نور چشمی هات پروانه های ساختمانی آن چنانی دادی تا آقایون نوکیسه تازه به دوران رسیده میلیاردر بشن! این تو بودی که اگه یه بدبخت مستضعف اگه توی حیاط منزلش یه اطاق می ساخت که حموم داشته باشه، یا جلوشو می گرفتی و یا می فرستادیش ماده صد و جریمه اش رو تا قرون آخر از حلقومش می کشیدی بیرون؛ ولی رفقای عزیزت به هزار ترفند از جریمه های چند صد میلیونی فراری داده شدند. بهشت و جهنم یه قسمت اعظمش توی آخرته آقای شهردار! یه قسمت خیلی کوچیکش رو توی همین دنیا می فرستن سراغ آدم تا بفهمه بر خر غرور دنیا مالیدن و راندن، یعنی چی جناب شهردار؟!
مهدوی: اتفاق و حادثه خبر نمی کنه؛ هر جایی ممکنه این حوادث پیش بیاد، ولی توو شهر ما که مردم منتظر یه فرصت هستن که دیگران رو خراب کنند. فرصت طلب ها و اهالی شورا، مخصوصاً [...] دارن سوء استفاده می کنند. در سال چندین هواپیما سقوط میکنه که تعدادی افراد بی گناه کشته میشن. نکنه مجوز پرواز اون هارو هم مهندس کحالی داده؟؟؟ جمع کنید این بساطت تون رو؛ خجالت داره. آقای مهربان چی از ریاست شورا میدونه آخه؟؟؟ مهندس کحالی بهترین شهردار توو 40 سال اخیر برای لاهیجان بوده و هست. کسی که توو تمام تعطیلات نوروز و تمام جمعه ها هم میره سر کار. واقعاً مسئولین استان کجا هستن؟ بیایین به این همه ناعدالتی رسیدگی کنید لطفاً!
امامی: این موضوع اتفاق عجیب و نادری نیست، ولی متأسفانه توو شهر ما همه چیز جور دیگه است و همه دنبال فرصت هستن که شهردارو تخریب کنند، چون حسادت بیش از حد، بهشون اجازه نمیده واقع بین باشن. تمام اهالی شورای چهارم که معرف خاطر همه هستند، از اول با [...] و [...] و ... اومدن سر کار، به قصد [...] و اطرافیان و استخدام عزیزان شون. به همین دلیل هم این حادثه رو دستاویز قرار دادن که به شهردار زحمتکش و پرتلاش مون حمله کنند. چرا؟؟؟ چون اصولاً دشمنی توو لاهیجان، حرف اول رو میزنه و اهالی شورا هم چون شهردار رو سدی می بینن در برابر [...] خودشون، به همین دلیل میخوان ایشون رو تخریب کنن، ولی غافل هستن از این که این شهردار این قدر واسه این شهر زحمت کشیده و از جون و دل مایه گذاشته واسه این شهر که محبوبیت خیلی زیادی داره و این ها با این کارها بیشتر خودشون رو ضایع می کنند.
شهروند: این سکوت رسانه ای شهرداری و شهردار برای چه هست؟؟؟ دنبال یه راه فرار می گردی کحالی جان؟؟؟
محمد رضایی: درود و صد درود به لاهیگ عزیز که بارها و بارها با اخبار و تحلیل های خودش نشان داده که با هیچ کس عقد اخوتی نبسته و هرجا تضییع حق شهر و شهروندان را دیده، با نقد و نظارت، آن را شجاعانه بیان کرده است.
مهدوی: اولاً ممنون از لاهیگ عزیز که واقعاً خبرها رو میذاره که مردم از حق و حقوق‌شون دفاع کنن و خطاب به شهروند محترم که جناب کحالی سکوت نکرده، بلکه تربیت ایشون و شخصیت‌شون اجازه نمیده که هر جایی هر حرفی رو بزنه. یقیناً ایشون هم حرف‌هایی داره که به‌موقع گفته میشه و اتفاقاً حرف‌های ایشون شنیدنی خواهد بود. تا الآن هم آبروداری کرده. خدمات ایشون به شهرمون بر همه شهروندان واضح و آشکاره...
رضوی: با سلام و خسته نباشید به لاهیگ عزیز برای زحماتی که می‌کشید و عرض تسلیت به خانواده محترم خانی‌پور. امیدوارم خدا بهشون صبر بده. خدا رحمت کنه این بنده خدارو که رفتنش باعث شد که این‌همه عقده‌های درونی [...] و اهالی [...] روو بشه. واقعاً جای تأسف داره، یه بنده خدایی فوت شده، بعد این از خدا بی‌خبرها افتادن به جون شهردار که با این بازی‌ها به نیت‌های پلیدشون برسن. غافل از این هستن که خودشون رو بیشتر از قبل خراب کردن. هویت و ماهیت اصلی همگی‌شون مشخص شد و همه پته‌هاشون رو آب ریخت...
شهروند: آخه مهدوی جان! حرفی نمونده که بخواد بزنه! شخصیت کجا بود؟! زد و بند انجام شده... پارتی بازی انجام شده... عوام فریبی انجام شده... خود برتر بینی انجام شده... من خودم دو سال پیش رفتم واسه مجوز برای بالن، برای خودم، با هزینه خودم، روی ساختمان خودم، همین آقای شهردار گفت مجوز نمیدیم؛ دلیلش این بود که هلیکوپتر میخوره بهش!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آخه اینم شد حرف؟! اینم شد تفکر؟! کارمند زحمتکش شهرداری به‌خاطر نصب همین بالن کذایی مرحوم شده... میگی شخصیتش اجازه نمیده!!!!! چه حرفی داره بزنه آخه؟!
محمود: متأسفانه شاید اسم اعضای شورا رو بزاریم "اعضای منتظر بهانه" خیلی قشنگ‌تر باشه. واقعاً متأسفم. شخصیت واقعی خودشون رو نشون دادن.
مهدوی: خطاب به شهروند محترم! این‌طور که شما می‌فرمایید، نیست. توو این قضیه، دشمنی شورا و خیلی از مسائل دیگه کاملاً واضح و آشکاره. عوام فریبی هم کار اون‌هاست و به‌زودی بهتون ثابت میشه. صرف این‌که به شما مجوز ندادند، غرض‌ورزی نکنید!
ناظر: ابن بهانه‌ها و فرافکنی‌ها دیگه کهنه شده! اگه شهردار جوابی داشت، تا حالا داده بود. مگه پارتی بازی و دادن امتیازات چند صد میلیونی به یک عده آدم خاص جواب هم داره؟ مگه فربه‌تر کردن بساز بفروش نوکیسه هم دفاع داره؟! ادب و نجابتی که لاف آن را می‌زنید، در حفظ امانتی که به شما سپرده‌اند، بروز کند! یعنی هرکه با حفظ پرستیژ و کلاس گذاشتن، هر کاری بکند و تازه به خودش اجازه بدهد افکار عمومی را به هیچ نگیرد و حتی خود را ملزم به پاسخگویی در مقابل این فجایع نبیند، یعنی با ادب و شخصیت است؟ بس کنید این اداهای نخ‌نما را! این شهر و شهرداری و شورا ملک شخصی و حیاط خلوت و ارث پدر کسی نیست که به امانت گیرندگانش حتی زحمت پاسخگویی اشتباهات‌شان را به خود ندهند. ادب یعنی این‌که حرمت امانت را نگه داریم. ادب یعنی این‌که خود را نوکر مردم بدانیم، نه این‌که با تبختر با آنان رفتار کنیم. افکار عمومی این شهر تشنه پاسخ مسئولین است، نه فرافکنی و قایم شدن پشت نقاب تربیت و شخصیت!!!
یه جوون: آن چیز که عیان است، چه حاجت به بیان است؟!
حسین‌زاده: آقای شهردار! بیا حرمت جايگاه رو حفظ کن، خودت زودتر استعفاء بده؛ خیلی بهتره تا آقايان با هزار ... اقدام کنند.
رسول: آنان که اکنون فریاد وا مصیبتا و وا مردما سر داده‌اند، مرغ و خروس نذری را دارند درمی‌برند! این‌ها کلک نامهربانان است؛ مردم بهوش باشند... تا سیه‌روی شوند این سوء استفاده گران!!!!!!!
شهروند: هنوز شخصیت آقای شهردار اجازه نداد که حرفی بزنند؟؟؟!!!
شهروند: چرا یهو همه سکوت کردند؟؟؟؟!!!! چرا دیگه کسی حرفی نمی‌زنه؟! همه چی فراموش شد...
شهروند: بالاخره شورا کارت قرمز رو نشون شهردار داد... خداحافظ کحالی!
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"