سی و چهار سال از روز سی و یکم شهریور 1359 هجری شمسی میگذرد؛ روز آخر شهریور و ساعات آغازین پاییزی که از دالان تنگ و باریک تابستان عبور میکند. خاطرات و ناگفتههای هشت سال مجاهدتهای خاموش فرزندان خمینی(ره) دلها را تا به ناکجا آباد خود پرواز میدهد. شبهای خوفناک بیابانهای جنوب و دل تاریکی شب، با نگاههای معصومانه و مظلومانه فرزندان این مرز و بوم گره خورده است؛ از رأس البیشه تا منتهیالیه روستای خسرو آباد و فاو، جزیره مینو و تلاقی دو رودخانه بزرگ دجله و فرات و کارون که اروند رود بزرگ را تشکیل میدهد، تا شلمچه سرافراز از پاسگاه زید، جفیر تا دهلاویه، بستان، تنگه چزابه تا سایت 4 و 5 و پاسگاه شرهانی از قلاویزان تا شاخ شمیران و از ... تا سردشت؛ هریک پنجرههای گشوده شده آسمان پرستاره و پرتلائلو ایران اسلامی است که تک سواران عشق گامهای خویش بر خاکهای گرم و تفتیده آن متبرک کردهاند. عدهای از آنان، خونین بال به وصال حق رسیدند و کار حسینی کردند و عدهای پر شکسته (جانبازان، رزمندگان و آزادگان)، همچنان کاری زینبی میکنند و خوننگاران لالههای سرخ و سبز اندیش 2920 روز عاشورایی بودند.
سی و چهار سال از اولین شلیک گلوله خصم متجاوز میگذرد. دیکتاتوری که سودای فتح 72 ساعته تهران به کابوس هشت سالهاش ختم شد و با پذیرش قطعنامه 598 در مرداد 1367، چراغ حکومت خویش را خاموش کرد. صدام باور نمیکرد در هنگامه و کارزار دفاع جانانه، ابراهیمیان زمان، اسماعیلیان خویش را به قربانگاه عشق روانه خواهند کرد و سروهای رعنا و قد کشیده کشور طی هشت سال پرچینی از شکوفه بر مرزهای آبی، خاکی و هوایی کشور خواهند گشود؛ شیران جبههها، زاهدان شب گشته و ایستاده، مرگ را انتخاب خواهند کرد؛ رزمندگان اصیل و مقتدر کشور با سختیها خوی خواهند گرفت و دشواریهای سنگر و سنگر نشینی را بر خنکای منازل ترجیح خواهند داد و ارتش خمینی(ره) مناسک و سنگر نشینی را بر طعم رفاه و راحتی در منازل ترجیح خواهد داد.
فرزندان خمینی(ره) اعم از ارتشی، بسیجی و پاسدار، ریسمان راحتی و خوشی شهرها را پاره کردند و خود را به قلب حوادث جنگ قرین ساختند. فرزندان و مدافعان کشور از خان زاده تا رعیت زاده، خود را فرزندان بلافصل عاشورا میدانستند. آقازادههای واقعی و خان زادههای مرفهی را میشناسم که از دهه پنجاه در مبارزه با رژیم پهلوی به ثروت، مال و منال پدر پشت کردند و ابوذروار در رکاب پیامبر(ص) و علی(ع) گام برداشتند و پدرانشان مدال پرافتخار پدر شهید را بر تارک خویش قرار دادند و آنقدر در خط مقدم ماندند تا آسمانی شدند. گرچه جنگ بر شانه و گرده پابرهنگان مغضوب دیکتاتورها بود و بودند نامآشنایانی که در طی هشت سال جنگ تحمیلی با هزینههای گزاف، فرزندان مشمول سربازی خود را از مرزهای امن به آنسوی آبها روانه کردند و یا با التماس و التجاه سربازی و پاسداری را در شهرهای دور از جنگ سپری کردند.
هشت سال دفاع مقدس در طول پایهگذاری ایران پهناور از قطعات برجسته تاریخ نگاری است. شکستهای مداوم ایران از تزارهای روسیه و جدایی هرات و افغانستان، بحرین و منطقه قفقاز و کوچک شدن ایران در چند قرن گذشته و ترکشهای جنگ جهانی اول و دوم، خوفی را در میان آحاد جامعه و مسئولان کشور در یکصد سال گذشته ایجاد کرده بود. استقبال از شهادت و نترسیدن از توپ، تانک و هواپیمای دشمن، پایداری هویت و فرهنگ ملی ما را در جایجای این کشور رقم زد. کشور در شرایط حال و تهدیدهای دهه گذشته، مرهون ایثار رزمندگان است. امروزه درخشانترین قطعه و فراز تاریخی و عملکرد فرماندهان جنگ و مقامات کشور در آن هشت سال وجهالمصالحه افراد سیاستباز قرار گرفته، ارزانفروشی فرماندهان جنگ (امثال هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی، شمخانی، رحیم صفوی) و ... عقدهگشایی جنگ نکردهها و جنگ ندیدههایی است که هویت دروغین خویش را بر خاکپاشی و گلمالی نقاط برجسته کارنامه هشت ساله حوزه اقتصادی، سیاسی و نظامی میکنند. مدیریت اقتصادی هشت سال دفاع مقدس را که توزیع عادلانه کالاهای اساسی در آن برش زمانی است و بهعنوان دوره کپونیسم و کمونیسم به خورد جوانان میدهند و کارنامه درخشان شاخصها و عملکرد کلان اقتصاد ایران را که در مراکز رسمی آماری کشور و در مجامع بینالمللی به ثبت رسیده و افتخارآمیز برای یک کشور جنگزده است، وارونه جلوه میدهند؛ در صورتی که ارزش افزوده، میزان بدهی خارجی، میزان ذخائر ارزی، پایین بودن نرخ تورم و پایینترین رشد نقدینگی متعلق به دوران هشت ساله دفاع مقدس است.
در جنگهای یکصد سال اخیر در ایران، از جمله جنگ جهانی اول و دوم، کشور بر اثر ندانمکاریهای نخست وزیران و رجال وقت ایران، با دو پدیده قحطی و بیماریهای واگیردار مبتلا بوده است و چند میلیون نفر جان خویش را از دست دادهاند؛ در صورتی که جنگ تحمیلی، بزرگترین و طولانیترین جنگ چند قرن جهان بوده که هیچ گزارشی بابت مرگ انسانها درخصوص این دو پدیده مشاهده نشده است، تا جایی که در سال 1365 که مقطع مهمی در حوزه نظامی و اقتصادی کشور تلقی میشود و جنگ کشتیها و شهرها، حملات شیمیایی و انهدام توان تولیدی کشور و شوک نفتی و انهدام پایانههای نفتی، در دستور کار صدام قرار گرفت و منابع ارزی بهشدت کاهش یافت تا جایی که نفت به قیمت یک دلار فروخته میشد، نخست وزیر وقت حاضر نشد کسری بودجه را با افزایش نرخ ارز جبران کند و مشاور ارشد مهندس میرحسین موسوی (مرحوم میرمصطفی عالینسب) بهشدت با افزایش نرخ ارز که سبب کاهش بیاعتمادی مردم و تولیدگران میشد، مقاومت کرد؛ درحالی که در خیلی از مقاطع، مسئولان وقت، درآمدهای سالانه نزدیک به 100 میلیارد دلاری کشور را نتوانستند بهدرستی مدیریت کنند. این بدان معناست که مسئولان و ادارهکنندگان کشور در زمان جنگ مرتکب خطا نشدهاند، ولی واقعیتها نشان میدهد که میزان و حسن اعتماد مردم با درآمدهای قلیل به دولت بیش از پیش بوده است.
امروزه سفرههای خیلی از خانوارها کوچک و بیبنیه شده و سفرههای برخی از خانوارها به پهنای جغرافیا و تاریخ تراستها و کارتلها نزدیک شده و امروزه حس "بیعدالتی" و نابرابری آزردگی خاطر ایجاد کرده است. مؤلفههای قدرت یک ملت در مقابل تجاوزگران، همدلی دولت، مردم و تقویت توان تولید یک کشور است. امروز برخی از جریانات سیاسی تخریب شخصیتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی جنگ را نشانه رفتهاند و با اظهارات معوج خویش، سعی در القاء پذیرش تحمیلی قطعنامه از سوی مسئولان وقت را بر حضرت امام(ره) دارند؛ در صورتی که این اهانت علنی و آشکار بر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است. فرازی از نامهای که حضرت امام(ره) به آیتالله هاشمی رفسنجانی داد تا علت پذیرش قطعنامه را برای خبرگان رهبری قرائت کند، برخلاف ادعای سیاستمداران کجاندیش است. امام راحل عظیمالشأن در پیام استقامت تیر ماه 1363 که مفصل نیز هست، میفرمایند: "بهواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و با امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم." خوشبختانه گذر زمان اثبات کرد سخنان معظم له در طی جنگ که فرمود: "صدام رفتنی است و راه قدس از کربلا میگذرد"، دلیل متقنی است که ایشان از حوادث آینده بشارت داده بود و اعتماد قلبی و باطنی که ایشان به رهبران اصلی، از جمله رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس، جانشین فرماندهی کل قوا، فرمانده سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی و همچنین مرحوم مغفور حاج سید احمد آقا که مشاوران اصلی پذیرش قطعنامه بودهاند، داشته است. فلذا متهم کردن هریک از مسئولان هیچ انطباقی با خط امام و ولایت ندارد، جز اینکه باورهای عمومی مردم را دستخوش لطمه و آسیب کند.
بعد از 34 سال میتوان گفت و نوشت که هنوز آسمان کشورم در پراکنش گلها و شکوفههای بهاری یاس، بهار نارنج و مریم معطر است. هنوز هم نفس گرم رزمندگان پرشکسته جانباز و آزاده در جایجای کشورم عطرآگین است. هنوز که هنوز است، پلاکهای متبرک در دل خاکهای جنوب امانتدار مردم هستند. هنوز که هنوز است، عطر عصمت شهیدان در جایجای کشورم ریهها و ششهای جوانان بافضیلت را آغشته کرده است. هنوز پای چوبی، حرکت ویلچر و سرفههای تند جانبازان ضربآهنگ دلهای عاشق است و هنوز نجوای خاکیان زمین آن ندایی است که از حلقوم بریده میآید که شهدا از دست نرفتهاند، بلکه بهدست آمدهاند." بقیة السیف که از گمنامان جبهه و جنگ هستند و چهبسا هم خوش درخشیدند، امروزه تکستارگانی هستند که در کمال گمنامی و مظلومیت، همچون شمع آجین محفل و منزل هر کوی و برزن هستند. آنانی که از مرگ نهراسیدند و مرگ و شهادت را همانند الموت احلی من عسل میدانند. امروزه رزمندگان حقیقی و اصیل دلتنگ و خستهاند و نو رسیدههای جنگ ندیده، قلابی و متقلب، قالب تهیهای هشت سال و عافیتطلبان آن دوره زمانی، دور ماندههای جنگ راوی شدهاند، گوش خراش شدهاند، آنانی که از سرفههای یکریز و قرصهای جور واجور رزمندگان و جانبازان و آزادگان تکیده بیخبرند.
ای کاروان ملائک، ای همسفران، ای همراهان، ما تنهاییم! تنها! و من و شما از چنین روزی میترسیدیم. ای تکخورها، ای بیمعرفتها، ای شهیدان آسمانی، ای فراریان دنیا و ای واصلان درگاه الهی، بهشت و شهد شهادت نوش جانتان. خداحافظ ... خداحافظ.
هفته دفاع مقدس بر یادگاران ماندگار و جاماندگان از غافله شهادت مبارک.