كدخبر: ۷۴۹۳
تاريخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۸
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
دانشگاه را دانشگاه نگاه داریم
دكتر سيدحجت مهدوی سعيدی
نه هركه طرف كله كج نهاد و تند نشست
كلاه داری و آئین سروری داند (حافظ)
در تقویم مقرر ما هر ساله اول مهر ماه روز گشوده شدن دانشگاه‌های كشور اعلان شده است؛ روزی كه هزار هزار جوان برومند روانه كلاس‌های درس می‌شوند تا احیاناً به مرور زمان، آینده‌سازان این مرز و بوم گردند. سئوال مطرح در این یادداشت كوتاه این است كه: اساساً دانشگاه‌ها برای چه و چگونه ساخته می‌شوند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: در همه فرهنگ‌ها، دانشگاه‌ها از عوامل مهم اعتلای بشر به حساب می‌آیند، به‌نحوی كه صلاح و فساد آنان به صلاح و فساد جامعه منتهی می‌گردد. به تعبیر دیگر، جوامع انسانی با دانشگاه‌های خود، عزیز و حضیض می‌شوند. از این جهت، امام راحل(ره) همواره بر اهمیت بلافصل مراكز علمی و پژوهشی انگشت تأیید و تأكید فشرده‌اند.
محیط دانشگاهی، محیطی نیست كه از بد حادثه، هر تازه رسیده(!) چند صباحی در آن به گزاف و مجاز به تجمل بنشیند و به تجمل برود! اگر یك نقطه جدی در دنیا وجود داشته باشد، بی‌تردید این نقطه تنها دانشگاه است و بس. لذا با دانشگاه نمی‌توان شوخی كرد. دانشگاه مضحكه و ملعبه دست این و آن نیست(!) تا با آن هرگونه كه خواستند، رفتار كنند! دانشگاه، دانشگاه است و هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطی شوخی‌های رفتار شوخمداران را برنمی‌تابد. در واقع دانشگاه نه یك‌ "جا"، بلكه یك "جایگاه" است. با این اوصاف، دانشگاه داری و آئین سروری بر جهان و جهانیان، كاری به‌غایت دشوار است. اساساً دانشگاه با علم و ایمان درست می‌شود، نه با شانتاژ و سوبوتاژ!
در احوالات آیت‌الله كاشانی آورده‌اند که ایشان هر وقت به اهل دغل و دغا برخورد می‌نمود، فوراً در بدایت سخن، خطاب به آنان می‌گفت: چطوری بی‌سواد؟! با صدها مدرك، كسی اهل درك نمی‌شود؛ چنان‌كه با حلوا حلوا گفتن(!) هیچ دهانی شیرین نمی‌شود. باید برای درك مطلب كوشید، نه برای كسب مدرك! به‌واقع، این نگاه، نگاهی مخدوش و مسموم است كه در این برهه از زمان شورمندانه كشور ما را در دام خود فرو غلطانیده است؛ نگاهی كه بر طبق آن، هركس باید در جیب خود حداقل یك مدرك دانشگاهی مشعشعی(!) از یكی از ده‌ها دانشگاه‌های بی‌ نشان یا با نشان داشته باشد! این‌كه همگان (خاصه كارگزاران حكومت، اعم از وزیر، دبیر، وكیل و مدیران ادارات) حتماً باید واجد مدارك توصیه شده(!) باشند؛ مدرك پوشالی، گره از كار فروبسته ما نگشاید. در این آشفته بازار مدرك‌سازی‌ها(!) تصاحب مدارك تحصیلات تكمیلی بیشتر به یك پرستیژ و تبختر، شبیه‌تر است تا هر چیز دیگر!
تجربه اثبات نموده است كه متصدیان امور از تملیك این‌گونه از مدارك منشاء هیچ خلاقیت و (كمتر از آن) مصدر هیچ خدماتی نبوده‌اند، بلكه با ابقاء همه مشكلات بالفعل موجود، صدها گیر و گره دیگر نیز به كار نابسامان مملكت آویخته و افزوده‌اند كه البته دود آن ظاهراً شود پایان كار! متأسفانه تب فزاینده مدرك‌گرایی چنان در بین ما ایرانیان ریشه دوانیده است كه حتی صنف محترم روحانیون نیز بعضاً بیشتر ترجیح می‌دهند با عناوین دكتر و ... خطاب شوند تا این‌كه حجت‌الاسلام یا آیت‌الله. این‌كه چرا اوضاع چنین شده است؟ و این‌همه مدارك به یدك كشیده می‌شود؟ البته مستدعی بحث مستقلی است كه، "اگر بگوییم خُردشان گردد دراز." كوتاه سخن این‌كه: ما مغلوب ظواهریم و جملگی بر فهرست‌ها قانع گشته‌ایم.
ناگفته پیداست كه هیچ‌كس بُخل بر اخذ مدارك بالای دانشگاهی این و آن، روا نمی‌دارد، بلكه بحث بر سر این نكته است كه جلوی سیل رانت‌سازی‌ها و رقابت‌بازی‌های بی‌ثمر در این كشور گرفته شود. باری این است آن‌چه كه ما از آن در شكنج و شكوه‌ایم. همه به‌خاطر داریم كه چند سال پیش، پاره‌ای از دست‌اندركاران دانشگاه‌های معتبر كشور به سهم و زعم خود جهت تقدیر، خواهان اعطای درجه دكتری افتخاری به رهبر انقلاب بودند كه ایشان از پذیرش این مدرك، سخت اجتناب نمودند. ای كاش این شیوه به یك الگو تبدیل می‌شد! نگارنده كه گاه برای پاره‌ای از امور به مجلس شورای اسلامی مراجعه می‌نماید، با كمال شگفتی می‌بیند و می‌شنود كه آن‌جا همه یكدیگر را با عنوان دكتر فلان(!) و دكتر بهمان(!) مورد خطاب قرار می‌دهند! گویا فقدان مدرك دكتری در این كشور یك گناه نابخشودنی است كه حتی دربان یك مؤسسه دولتی یا غیردولتی نیز باید آن را به هر قیمت، در فراچنگ خود درآورد! حالا بماند كه در این فرمالیسم گمراه كننده، هرگونه ضابطه و معیار جهت تمایز صاحبان مدارك حقیقی و صاحبان مدارك جعلی، در كسب مناصب و مشاغل حساس و كلیدی از میان رخت بر خواهد بست. در این نقض غرض، آن‌گاه فلسفه واژه مدرك نیز زیر سئوال خواهد رفت! چرا اینك در وضوح معنایی، مدرك یعنی "دلالت"؟ یعنی این‌كه فرد آن‌قدر درس خوانده كه بتواند مسائل حوزه تخصصی خود را ادراك و حل و فصل نماید.
زمانی بر ما گذشت كه در این كشور، شخصیت‌هایی چون بدیع‌الزمان فروزان‌فر، محیط طباطبایی، جلال همایی و ... وجود داشته‌اند كه نه‌تنها تمایلی به به‌كارگیری واژه‌های پرطمطراقی چون دكتر، مهندس و ... نشان نمی‌دادند، بلكه احیاناً با نفرت از آن اجتناب می‌نمودند! در واقع آن سلوك علمی بود كه امروز هزاران تحصیل‌كرده افتخار می‌كنند كه در مكتب آن فرزانگان به تلمذ نشسته‌اند. احترام امامزاده را باید متولی آن نگه دارد. پیشرفت در زمینه‌های علمی و فنآوری به درس و دراست و اخلاق علمی نیاز دارد.
مخلص كلام این‌كه، حقیقت‌گرایی استاد، تكاپو و پرسش‌گری دانشجوست كه دانشگاه‌ها را می‌سازد و شئونات آن را جلو می‌برد؛ وگرنه در فقدان این واقعیت مسلم، دانشگاه به مثابه یك سازمان اداری یخ زده می‌شود! به تعبیر ریاست محترم جمهوری، "دانشگاه مسأله نیست كه از آن مراقبت كنیم، بلكه دانشگاه حل‌كننده مشكلات جامعه است." تحقیقاً گوی سبقت در توسعه جهانی را مللی ربوده‌اند كه در پرتو تعهد و سلامت علمی، بیش و پیش از هر چیز دانشگاه‌های خود را به نحو جدی، جدی گرفته‌اند. با مشق بطالت نوشتن و درس جهالت دادن، جامعه ما را در قعر قهقرا، گرفتار خواهد افتاد. خدا بیامرزد آن شاعر عصر مشروطیت را كه در وصیت به فرزند خود می‌گفت:
پا برون منه ز دانشگاه
تا پزشك خجسته‌فر نشوی
دانشگاه را دانشگاه نگاه داریم. بازگشایی دانشگاه را بر همه جویندگان علم و ادب ـ خاصه گیلانیان عزیز ـ تبریك عرض می‌نمایم.

• استاد دانشگاه
نظرات بینندگان:
در مورد مدرک‌گرایی، "جانا سخن از زبان ما می‌گویی"! من در اداره‌ای کار می‌کردم که تمام پنج معاون آن که در حد معاون وزیر بودند، دکتر بودند؛ یعنی باید حتماً با عنوان دکتر صدای‌شان می‌کردی، وگرنه مغضوب می‌شدی؛ تا این‌که مأموریتی پیش آمد، این عزیزان نیامدند، معلوم شد در تهران ماندند برای شرکت در آزمون کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد!!!
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"