یكی از عوارض زندگی مدرن این است كه ما آدمیان اسیر زندگی روزمره میشویم و خیلی از تغییراتی را كه بهسرعت در اطرافمان به وقوع میپیوندد، نمیبینیم و یا به شكلی تكراری برای ما به تصویر درمیآید.
گیلان و بهطور کلی منطقه شمال ایران از طبیعتی یگانه و بینظیر برخوردار است كه زندگی در چنین محیطی را برای هركسی دلپذیر و جذاب میسازد. این جذابیت روزمره زمانی كه تكراری میشود، به مانع بزرگی برای دیدن و درك تغییرات زیستمحیطی در طبیعت شمال تبدیل میگردد.
وقتی خاطرات دهه شصت در لاهیجان را مرور میكنم، شهری را بهیاد میآورم كه در قلب و حاشیه شهر تا چشم كار میكرد، درخت بود و كوههای چایخیز و تیغهای نتراشیده بوتههای تمشك. همه چیز به رنگ سبز بود و معطر به بوی برنج و عطر چای. اما اكنون در كجا ایستادهایم و چه وضعیتی داریم؟
جای تیغهای نتراشیده بوتههای تمشك را آپارتمانهایی گرفتهاند كه از هیچگونه هارمونی و معماری شایستهای برخوردار نیستند و بهجای بوتههای چای و مزارع برنج، ویلاهای خوشنشینان سبز شده است. اكنون كه شهر در ارتفاع، بزرگ شده است، بهنظر میرسد از حداقل امكانات لازم برای زندگی انسانی برخوردار است. اگر آماری وجود داشته باشد، میتوان سرانه فضای سبز، امكانات تفریحی، فرهنگی و گردشگری را به نسبت جمعیت ساكن مقایسه كرد و به عمق فاجعه زندگی در این شهر پی برد.
اگر مدیران دستگاههای دولتی را بهعنوان مسئولان توسعه در شهر بپذیریم، سئوال مطرح این است كه تعریف توسعه از نظر اینان چیست؟ توسعه را در كسب درآمد برای پرداخت حقوق و تأمین هزینهها میدانند، یا به معنای زندگی باكیفیت و درخور انسان؟
اكنون به نقطهای رسیدهایم كه كمدانشی و بیتدبیری در مدیریت توسعه شهر بیداد میكند. ریشههای این بیتدبیری به عوامل بسیاری وابسته است كه در گفتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت. در حال حاضر بنا دارم مشكلات زیستمحیطی شهرمان را فهرستوار ذكر كنم و از مسئولان و نهادهای مردمی بخواهم كه برای حل این فجایع فكری كنند.
یكم. مهمترین مشكل زیستمحیطی شهرهای لاهیجان و سیاهكل، وجود انبوه زبالههایی است كه هر روزه از سوی شهروندان تولید میشود و متأسفانه در یكی از سرسبزترین مناطق لاهیجان، یعنی تموشل دفن میگردد. وجود آلودگی زیستمحیطی ناشی از شیرابهها و نفوذ آن به آبهای زیرزمینی، مزارع و جنگل فاجعهای است كه ممكن است تا سالهای بعد، زندگی را در این منطقه ناممكن سازد. آیا مسئولان توسعه شهر و نمایندگان پارلمان در چند دوره اخیر، فكری برای رفع این فاجعه زیستمحیطی كردهاند؟ چرا تا كنون كارخانه كمپوست و بازیافت زباله در چنین منطقه زیبا و تاریخی تأسیس نشده است؟
دوم. فاجعه دوم زیستمحیطی در منطقه ما، تأسیس كارخانه سیمان در شهر تاریخی دیلمان است. نوابغی كه در عرصههای تقنین و اجرا بهدنبال تأسیس آلودهكنندهترین صنعت برای محیط زیست و روان مردم بودهاند، هماكنون كجایند كه برای مردم توضیح دهند، آورده و سود و زیان این كارخانه برای مردم منطقه چه بوده است؟ آیا جایی را سراغ دارید كه در ارتفاع چند هزار متری و در تاریخیترین و زیباترین طبیعت و در پر پیچ و خم ترین جادهها، آلودهكنندهترین صنعت را تأسیس نمایند؟
سوم. تخریب باغات چای و زمینهای كشاورزی كه با بیتوجهی مسئولان ملی و محلی و تغییر كاربریهای مضاعف به وضعیت غیرقابل بازگشتی رسیده است. كشاورزان عزیز و تولیدكنندگان كارآفرین، همه از این وضعیت نابهنجار ناراضیاند.
چهارم. فقدان شبكه جمعآوری فاضلاب شهری در سیاهكل و دیلمان كه منجر به تخریب مضاعف محیط زیست میشود. ناگفته نماند كه ضعف مدیران توسعه، شهر تاریخی سیاهكل را با بنبستی مواجه ساخته كه خروج از آن به همتی ملی نیازمند است.
پنجم. بیتوجهی به كاركرد منظم تصفیهخانه فاضلاب شهری لاهیجان.
ششم. نبود فرهنگسازی برای مسافران شهرهای لاهیجان، رودبنه، سیاهكل و دیلمان بهمنظور كاهش زبالهها در جادهها و فضای سبز و جنگل.
هفتم. آلودگیهای ناشی از آتش زدن ضایعات برنج در روستاهای منطقه و آسیب روزافزون به محیط زیست.
هشتم. هدررفت منابع آبی در كشاورزی منطقه و نبود سازوكار مناسب برای كاهش آن.
نهم. خشك شدن و آلودگی مضاعف رودخانهها و آبراههای شهرهای لاهیجان و سیاهكل.
و شاید دهها مشكل زیستمحیطی دیگر كه نیازمند رفع آن هستیم تا زندگی بهتری را برای خود و فرزندانمان در آینده فراهم نماییم.
همه این وقایع طی دو دهه گذشته برای شهرهایمان اتفاق افتاده است؛ درست زمانی كه در تركیه رشد اقتصادی به بالای 8 درصد رسید و كشورهای منطقه هر روزه با مدیریت علمی توسعه، به جایگاهی شایسته رسیدهاند.
كسانی كه ادعای توسعه همهجانبه شهر را دارند و میگویند در طول تاریخ، بیشترین پول را وارد لاهیجان و سیاهكل كردهاند، برای مردم توضیح دهند برای حیات زیستی و توسعه انسانیشان چه كردهاند؟ لاهیجانی و سیاهكلی و دیلمی شایستگیای بیش از این دارند. به نظر ما میتوان سوء مدیریت، كمدانشی و بیتدبیری مدیران توسعه را در این شهرها به حداقل رساند و شاهكلید توسعهنیافتگی منطقه ما، در نبود مدیران و عقلانیت توسعهیافتگی است. در نبود خرد توسعهمحور، محیط زیست با واكنشی طبیعی انتقام میگیرد. خشكسالی، رانش زمین، آفت محصولات، آلودگی آب و هوا و نابودی فضای سبز، بخشی از انتقام محیط زیست از ما انسانهاست.
با آرزوی محیط زیستی بهتر برای هموطنانم.
• استاد دانشگاه
•• عضو هیأت مدیره و مدیر شعبه لاهیجان و سیاهکل بنیاد توسعه گیلان