كدخبر: ۷۴۴۲
تاريخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۷
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
درباره خطیب پیش از خطبه نماز جمعه
یوحنا پاكدل
نماز جمعه ـ یادگار امام راحل ـ همواره مورد تأكیدات مقام معظم رهبری و سنگری مقدس برای دفاع از مرزهای عقیدتی و سیاسی نظام مقدس جمهوری اسلامی است، نه سكویی برای بالا رفتن عاشقان منصب و چاپلوسی از كسانی كه از مدت‌ها قبل خود را عادت داده‌اند كه همه در مقابل‌شان اظهار چاكری كنند.
در روز گذشته در خطبه‌های پیش از نماز جمعه لاهیجان، خطیب پیش از خطبه كه باید در عالی‌ترین مقام اجرایی شهرستان، توضیح‌دهنده كار یك ساله خود و همین‌طور دستگاه‌های اجرایی در حوزه اجرا و اعلان درصد موفقیت شهرستان لاهیجان در قیاس با شهرستان‌های مجاور باشد، یك‌سره از اول تا آخر بی‌ربط و پرشتاب به تمجید و تعریف از
[...] فعلی شهرستان پرداخته است؛ آن‌هم با ذكر عناوینی جعلی، مانند: دكتر، مهندس، شب ناشناس از روز و ... . البته این‌كه مشارالیه در طول این سال‌ها در حوزه انتخابیه چه كرده است و چه می‌كند، بر مردم آگاه و بصیر ما پوشیده نیست. سخن این است كه چرا در هفته دولت كه بهترین فرصت برای انعكاس اخبار دولت و دستگاه‌های اجرایی و تحكیم و تجدید بیعت با آرمان‌های شهید رجایی و شهید باهنر است و در روزهای پرشور كه حماسه‌سازان غزه، چنین حماسه بزرگی را آفریده‌اند، نماینده كهنه‌كار دولت "تدبیر و امید" بی‌توجه به شرایط زمانی و مكانی و بدون التفات جایگاه فراجناحی نماز جمعه، باید این‌گونه حقیرانه رفتار نماید و با سوء استفاده از شرایط موجود، با [...] دادن زبانی به این و آن، جمع نمازگزاران جمعه را آشفته خاطر سازد، به گونه‌ای كه صفوف نماز جمعه به اعتراض به همهمه كشیده شود!
هفته دولت بزرگداشت دولتی است كه كارگزاران آن به‌دلیل وزیدن نسیم "تدبیر و امید و اعتدال" در این برهه از زمان، همه تلاش و اخلاص خود را باید در خدمت مردم بگذارند و به‌جای آلت دست شدن برای كسانی كه تا همین دیروز در دولت گذشته سردمدار جریاناتی بوده‌اند، به ارائه كارنامه كار خود بپردازند. مگر مراقبت‌های ویژه از میز ریاست و صندلی پارلمان چقدر ارزش دارد كه آدم در صف ثناخوانان، چوب حراج به آبروی خود بزند و آن‌گونه سخن بگوید كه خود می‌داند این‌گونه نیست!؟
ده‌ها مسئول خدوم در دو شهرستان لاهیجان و سیاهكل وجود دارند و به‌عنوان سنگرنشینان بی‌ادعا، مشغول خدمات‌رسانی به مردم‌اند كه هیچ‌گاه از آنان تشكر نمی‌شود. اشتباه نشود! مسلماً باید از افراد خدوم تشكر كرد، اما زبان تشكر با زبان تملق بسیار متفاوت است. مردم ما احمق نیستند و این را به‌خوبی می‌دانند.
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
لاهیجانی: چون "مور" شدی، سایه "فنجان" فیل است! چون "کاه" شدی، جلوه یک "نم" نیل است!
عابدینی: آقای پاکدل عزیز! البته که مردم احمق نیستند! آن‌ها می‌فهمند که عده‌ای بسیار قلیل چه در سر دارند، و قصدشان صرفاً "تخریب" چهره‌های خدوم است! مردم می‌فهمند کسانی با قلم‌فرسایی و "نق"زدن‌های بی‌مورد، قصد دلسرد کردن از خدمتگزاران خود را دارند! این دسته تا می‌توانستند، طمع پست و مقام را در سر پروراندند، و حال که پستی نگرفتند، با مقاله، پیامک و حتی شبنامه قصد انتقام دارند! حکایت این گروه مثل کسانی است که از دقت و جدیت نمازهای اهل تسنن نسبت به شیعه صحبت می‌کنند، درحالی که خودشان "اصلاً" راه قبله را نمی‌دانند!!! ای کاش روزی می‌شد که این گروه را در چنین مسئولیت‌های تقنینی و اجرایی دید، که شیرشان چقدر "کره" دارد!!! هرچند که مردم قبل از این‌ها بسیار دیدند...
ناظر: جناب "عابدینی"! واضح و مبرهن است که شیر کسانی که این‌چنین چشم بر واقعیت‌ها بسته از آنان دفاع می‌کنید، برای شما و امثال شما "کره" بیشتری دارد. نیاز به توضیح ندارد که اگر بوی "کره عسل" آقایان نباشد، اثری از "ویز ویز" دور و بری‌های‌شان نخواهد بود. شما مطمئن باش اگر بزرگان و فرهیختگان این شهر پای پیش بگذارند و تکیه بر جای حق بزنند، نه از کره شیر خبری است و نه از مستی عسل!!! این‌که عده‌ای چنین از "کاه" کوه می‌سازند و از بام تا شام به دمیدن در "بادکنک شخصیتی" برخی مشغول‌اند، دقیقاً وحشت همچین روزهایی است.
حسني: چرا نمي‌گوييد كه چه كساني چه پستي از جناب نماينده مي‌خواستند و چون به آن نرسيدند، اين‌گونه مي‌كنند!؟ سند و مدرك را رو كنيد تا مشخص شود كه چه كسي دروغ مي‌گويد؟! فرق دوست و دشمن را نمي‌شناسيد و هميشه دوست داريد تا با شما چندچهرگي شود و تملق‌آميز گفته شود...
عابدینی: جناب ناظر! آن‌قدر شهامت داشتم و دارم که کامنت با نام بگذارم، و همه کسانی که من و خانواده و خصوصاً مرحوم پدرم را می‌شناسند، به‌خوبی می‌دانند اهل "شیر" و "کره" و این‌جور پست‌ها و ... نیستیم! من فرزند همان پدری هستم که از آغاز دهه چهل، علم مخالفت با رژیم ستمشاهی را برافراشت و بارها و بارها رنج شکنجه و زندان را فقط و فقط به‌خاطر گفتن حق به جان خرید. بعد از انقلاب شکوهمند هم علی‌رغم داشتن سواد و بینش و سخنوری و خصوصاً تعهد و دیانت، و حتی پیشنهادات فراوان، دنبال پست و مقام نرفت. من هم هرگز دنبال این به اصطلاح کره‌های مورد علاقه شما و دوستان نرفته و نخواهم رفت! اما در تعجبم، تمام مقالات این سایت توپخانه‌ای شده برای کوبیدن فردی خاص! چرا قسمت خالی را نمایش می‌دهید؟! یعنی هیچ کار مثبتی انجام نشده؟! کوچکترین اقدام نماینده شهرهای اطراف با آب و تاب فراوان منعکس می‌شود، اما مرغ همسایه کماکان برای برخی لاهیجانی‌ها غاز است! واقعاً این‌همه هجمه، سازماندهی‌شده نیست؟ چه جوابی دارید؟ همین دیروز یکی از همکاران غیرلاهیجانی هم از این نکته اظهار تعجب می‌کرد. واقعاً چرا لاهیجان این‌گونه شده!؟ زیرآب زنی، حسادت، کینه و ...! این‌جا نباید کسی سر باشد. اگر شأن خوانندگان بزرگوار اجازه می‌داد، یکی از پیامک‌هایی که یکی از این دوستان فهیم(!) در تیراژ بالا ارسال کرده، منعکس می‌کردم، تا اوج ادب و کینه این‌گونه افراد به اصطلاح منتقد بر همه عیان می‌گشت... اللهم اشفاء کل مریض.
محمدپور: آقاي عابديني عزيز! شما را مي‌شناسم. آيا انتقاد، اشتباه است؟ آيا بايد خفه شد و حرفي نزد؟ آيا شما خود منتقد نيستي و نبودي نسبت به برخي از امور؟ مردم ساكت باشند كه اشتباهات بيشتر شود؟
عباس سلیمی‌ نمین: نقد و جایگاه آن در جامعه نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در تحکیم ساختارهای سیاسی و اجتماعی دارد. ما اگر بتوانیم نقد و جایگاه نقادان را به‌درستی در جامعه تبیین كنیم، گام بلندی در پیشرفت كشور برداشته‌ایم. در نقد هدف اصلی باید اصلاح مسائل باشد. در نقد باید حركت رو به جلو مدنظر باشد، یعنی دستاوردی برای آن قائل باشیم؛ در غیر این صورت، مرتكب كاری عبث شده‌ایم. به‌نظر می‌رسد در این‌خصوص ظرفیت‌سازی مناسبی در میان نقادان و نقدشونده‌ها صورت نگرفته است. ظرفیت‌سازی برای انتقاد اجازه می‌دهد سخن نقاد در جامعه و در مسیر منافع ملی مطرح شود. به‌نظر می‌رسد در طول 35 سال پس از انقلاب، توده ملت بیشترین ظرفیت‌سازی نقد را در بین خود داشته است و رشد آن چشمگیرتر از نخبگان بوده است. نخبگان كمتر توانسته‌اند این ظرفیت را در خودشان به‌وجود بیاورند. به همین جهت تلاطم‌هایی را نیز در مسائل خرد و كلان به جامعه تزریق می‌كنند. در ارتباط با حوادثی كه پس از انتخابات سال 1388 به‌وجود آمد، یكی از دلایل بروز آن اتفاقات به‌وجود نیامدن ظرفیت نقد در نخبگان بود. بالا رفتن تحمل نقدپذیری در نخبگان اتفاق مهمی است كه می‌تواند در فضای سیاسی كشور ما بیفتد. اگر نخبگان عناصر دلسوز را برای طرح انتقادشان پذیرا شدند، به‌تدریج تعامل سازنده بین انتقادكنندگان و انتقاد‌شوندگان برقرار می‌شود. این‌كه معدودی در جامعه نقد را به وادی تخریب بكشانند، امری است كه به‌ هیچ‌ وجه قابل اصلاح نخواهد بود. شاید رویه مناسب در برابر این افراد، بی‌توجهی به تخریب‌ها و نق‌زدن‌های آنان باشد. اما درخصوص دسته دیگر منتقدان می‌توان درخواست‌هایی از انتقادكننده و انتقادشونده داشت. آن‌چه امروز زیان جامعه محسوب می‌شود، این است كه اگر ما انتقاد كسی را جامع نمی‌دانیم، راه را بر جامعیت انتقادهای او ببندیم و نه‌تنها به او اطلاعات آگاهی‌بخش ندهیم، بلكه هزینه انتقاد او را نیز بالا ببریم. نخبگان بعضاً هزینه انتقاد را بالا می‌برند. آن‌ها اگر تشخیص دادند انتقادی سازنده است، با دادن اطلاعات تكمیلی می‌توانند منتقد را مجهز به توانمندی بیشتر و قابلیت بیشتر در انتقادات آینده كنند. در فضای سیاسی كشور ما، موردی را نمی‌توان یافت كه در آن دولتمردان از فردی یا جریانی به‌خاطر بهترین انتقاد تقدیر كرده باشند. در هیچ‌كدام از قوای سه‌گانه ما این اتفاق نیفتاده است. اگر چنین امری رواج‌ یابد، مشاركت مردم در جامعه افزایش می‌یابد. در دولت قبل یك‌ بار این اتفاق ـ آن‌هم به‌صورت ظاهری ـ در جشنواره مطبوعات افتاد؛ یعنی مطبوعه‌ای به‌خاطر انتقاد از دولت مورد تكریم قرار گرفت كه خیلی نمی‌شد آن‌ها را جزء منتقدان دولت محسوب كرد. سایر قوا نیز چنین اقدامی نكرده‌اند. این رویه اگر به‌صورت واقعی صورت گیرد و رؤسای قوای سه‌گانه از منتقد تشكر كنند، انتقادكنندگان نیز در راستای مصالح جامعه نوع انتقاد خود را اصلاح می‌كنند. (روزنامه همشهری ـ 11 شهریور 1393)
كمال‌زاده: كسي منكر زحمات و خدماتي كه مسئولان انجام مي‌دهند، نيست. انتقاد به نحوه رفتارها و سخنان و گفتارهاست. چرا بعضي را دشمن فرض مي‌كنيد؟ چرا فكر مي‌كنيد بعضي بر جاي حق نشسته‌اند و منتقدين و مردم جهنمي هستند؟ چرا بايد با تهديد با همه حرف زد؟ چرا بايد نيرنگ و دورويي و دغل‌كاري و چندچهرگي بيشتر و بيشتر شود؟
عابدینی: ضمن عرض ارادت به همه بزرگواران؛ اولاً اینجانب سخنگوی شخص یا جریانی نیستم. ثانیاً مخالف نقد نیستم. به‌نظر می‌رسد معنی نقد و تخریب را دوباره باید در لغتنامه‌ها جست‌وجو کنیم! توجه به نامه مولی علی(ع) به مالک اشتر بسیار ارزشمند است! ثالثاً طبق شواهد و قرائن، نگارنده این مقاله از اسم مستعار "یوحنا"! استفاده کرده و یادشان رفته که اکثر این مطالب را موقع بازگشت از نماز جمعه برای شخصی بازگو کرده! راستی آقای یوحنا؛ فیلسوف شهر ما! بهتر نبود با همان چهره دوست‌داشتنی معلمی که افتخار شاگردی‌تان را داشتیم، ادامه می‌دادید؟ نه این‌که گرفتار و آلت دست این و آن جریان سیاسی می‌شدید؟! ضمن این‌که همه بزرگواران را به این نکته جلب می‌کنم، که سخنگوی هیچ‌ کس و جریانی نیستم، و در تعجبم که آقای "ناظر" از چه چیز ما را می‌ترسانند که اگر بزرگان و فرهیختگان این شهر اراده کنند، چنین و چنان می‌کنند! منظور از فرهیخته چه کسانی هستند؟ نکند، نکند کسانی که خود را عقل کل می‌دانند و در فلان سفره‌خانه و قهوه‌خانه افاضات می‌فرمایند، فرهیخته این شهرند و بقیه خنگ! که این‌گونه تهدید به ؟؟؟ می‌کنید! نکند هنوز باد فتنه در سر برخی است، که این‌گونه عرض اندام می‌کنید! در آخر پیشنهاد صحبت حضوری می‌دهم؛ هرچند شاید مثل اسم مستعارتان با لباس مبدل و گریم تشریف بیاورید!!!
محمدی‌پور (فرهنگي): به نظر شما اين رفتارهاي دوگانه كه با مردم و دوستان انجام شد، چه معنايي دارد؟ حسين هدايت‌صفا را براي معاونت سماء معرفي مي‌كنند در ظاهر، ولي بعد مي‌گويند اين نه، (ج.ت) بايد رئيس شود! و دوستان ديگر كه اكنون بعد از سال‌ها متوجه اشتباه‌شان شده‌اند كه مردم به‌دنبال صداقت هستند و نه دروغ و ظاهرسازي! البته الآن همين دوستان مي‌گويند كه ما اشتباه كرديم و مي‌خواهيم براي مردم لاهيجان و سياهكل جبران كنيم. و بعد از اين نوشتارها و كامنت‌ها به جهت به‌دست آوردن دل حاج حسين هدايت‌صفا، با او نشست و جلسه‌اي برگزار مي‌شود و رئيس مي‌شود و مي‌كنندش تا به معانديييييييييييييييييييييييييييين بگويند ديديد كه هرچه شما بگوييد، ما عكس آن را عمل مي‌كنيم؟؟؟!!!
حسن‌پور: و البته دوستان ديگري كه از سال اول به‌دليل برخي از كج‌روي‌ها و ديدن برخي از تناقضات در قول‌ها و حرف‌هايي كه قبل از به نتيجه رسيدن و بعد از آن بود، امروز نيستند و ...
کرم‌دوست: خطیب پیش از خطبه نماز جمعه این هفته چاپلوسی را تمام کرد!!! کسی نبود که به این آقا بگه، بابا تو که دیگه رفتنی هستی!!! کمی هم مستقل باش، نه آویزان!!!
ناظر: در جواب دوست "دانای کل" و اهل چالش حضوری‌مان جناب آقا یا خانم "عابدینی" باید عرض کنم که داشتن افتخارات خانوادگی، دلیل بر حق بودن نیست. برای توجیه و تأیید خود نمی‌توان به افتخارات خانوادگی نازید!!! "پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد... ." ادبیات احمدی‌نژادی‌تان هم که برای در امان ماندن از پیامد اشتباهات و سخنان "بادکنک پرکن‌تان" هر منتقد و مخالف واقف با احوالات‌تان را به "اهل فتنه" منتسب کنید، دیگر نخ‌نما و مهوع شده، ببم جان! "سخن نغز بیاور/ حرف بیهوده خطاست... ."
مسلم اكبري گورنداني: جناب پاكدل! سخنران قبل خطبه نماز جمعه كي بود؟!! چرا پوشيده سخن مي‌گویيد؟
عابدینی: آقای ناظر! معلومه که خیلی عصبانی هستی! از ادبیات منحصر به فردتان پیداست که از چه سنخی هستید! قابل به توضیح است که همه کسانی که من و خانواده‌ام را می‌شناسند، می‌دانند که هیچ رنگ و لعابی در کارمان نیست؛ نه مرحوم پدرمان نوح بود، و نه ما پسر ناخلف‌شان! همگی در یک سبک و سیاق بوده و خواهیم بود. در تعجبم! پیشنهاد صحبت حضوری این‌قدر سنگین بود که شما را این‌گونه برآشفت!؟ احمدی‌نژاد ماه‌هاست که رفته و ادبیات اعتدال جایش آمده! به‌جای این‌گونه انتقادات مغرضانه و مخرب، کمی انصاف داشته باشیم! شاید به آرامش برسیم! باز هم پیشنهاد می‌کنم شماره همراه اینجانب نزد مدیر محترم سایت می‌باشد. بسیار خوشحال می‌شوم اگر اقلاً "کلاماً" در خدمت باشم. الحق والانصاف باید به قدرت کتابت شما نازید، که این‌همه کامنت با نام‌های مختلف(!!!) تایپ و ارسال می‌کنید.
ناظر: جناب عابدینی عزیز! به حکم این‌که نه شما را می‌شناسم و نه این‌که خود را در آن حد می‌دانم که در مورد خلف یا ناخلف بودن کسی داوری کنم؛ خدای ناکرده هرگز شما را خلف یا ناخلف، خوب یا بد قضاوت نکرده‌ام. آن بیت صرفاً در مقام بیان امثله بوده، نه تشبیه. من مثل بعضی شیفتگان قدرت و مستان دولت نیستم که به خود اجازه دهم به تیغ آلوده قلم و زبان ناپیراسته، هماره در حرکت‌شان هرکس را که جز در مدح و چاپلوسی و تأیید اعمال‌شان ـ که به یقین دارای فرسنگ‌ها فاصله از معصومیت از اشتباه و خطاهای فراوان است ـ سخنی بگوید؛ به گزاف "حسود" و "معاند" و "متروک" و محکوم بنامم. تنها توصیه من به شما و همه ـ از جمله خودم ـ این است که دست از تملق برداریم و آدم‌ها را با باد کردن در "شخصیت متورم‌شان" بیش از این دچار "توهم خود امیرکبیر بینی" نسازیم. متأسفانه برخی آدم‌ها دارای ظرفیت پایینی در شنیدن جملات تعریف و تعارفات معمول ـ که متأسفانه در جمع ما ایرانیان زیاد است ـ دارند و سریعاً هر تعارف و تعریف فلان شخص و فلان مسئول را به‌عنوان یک واقعیت انکارناپذیر در شخصیت خود محسوب و به کلکسیون خودساخته نکات مثبت خود اضافه می‌کنند!!! این درحالی است که کوچکترین انتقاد وارد به هزار عیب موجود در خود را جز به برآشفتگی و طرد و غضب برنمی‌تابند! برادر عزیز من! تمام حرف در این است که وقتی کسی این ضعف شخصیتی و نقطه ضعف را دارد که تمام کارهای انجام شده مثبت و تمام تلاش‌های به‌بار نشسته یک شهر ـ آن‌هم شهری مثل لاهیجان ـ را به خود نسبت و به نفع خود مصادره نماید و هزار عیب و کوتاهی موجود را متوجه خود ندانسته و به‌واسطه هزار عیب موجود، اظهار شرمندگی و اعتراف در عدم توانایی ننماید، آیا شما و امثال شما که دوستش دارید، نباید در مقام رفاقت و درمان، دست از تعارف و تعریفات متداول بردارید؟ وقتی می‌بینید که پتانسیل همذات پنداری ایشان ـ صرفاً در مورد آدم‌های بزرگ و معروف ـ این‌قدر بالاست که سریعاً با این استدلال که هم به من انتقاد می‌شود و هم به رئیس جمهور "روحانی"، خود را با "حسن روحانی" جمع می‌بندد(!!!)، نباید ایشان را کمی متوجه امور سازید؟! ما منکر کارهای انجام شده که مسلماً به همت صدها مرد و زن گمنام ـ که مصادره‌کنندگان افتخارات، هیچ نامی از آنان نمی‌برند ـ نیستیم، ولی به‌جد معتقدیم که هرچه انجام شده، در مقام انجام وظیفه ـ و نه بیشتر ـ بوده و انجام‌دهندگان آن در هر مقامی، هیچ منتی بر مردم ندارند و در سوی دیگر ـ باز هم به حکم وظیفه ـ آقایان مسئول هزار کار نکرده و اشتباه و هزار مشکل حل ناشده مردم و موظف به عذرخواهی از مردم و اظهار شرمندگی هستند. جناب عابدینی عزیز! شخصی کردن این بحث‌ها و فراموش کردن اصل داستان، نهایت آرزو و امید کسانی است که با مطرح شدن انتقاد، کاخ خودساخته افتخارات خود را در شرف نابودی می‌بینند. به همین جهت اگر سخنم باعث آزردن شخص شما شد و خدای ناخواسته تلقی توهینی به شخص شما ـ که اصلاً چنین قصدی موجود نبوده و نیست ـ ناخودآگاه متبادر شده از شخص شما حلالیت می‌طلبم. ولی دوست عزیز! حکایت انتقاد ما همچنان باقی‌ست...
میرحسنی: آقایان! زیاد خودتان را ناراحت نکنید! این جماعت، همان اعضای حزب بادی هستند که حزب بادی‌ها را در خود پرورش داده، می‌دهند و خواهند داد! امیدوارم همین آقای عابدینی ـ که احتمالاً باید خودشان باشند ـ داستان اداره برق و رئیس غیربومی و پیمانکاری و فحاشی به همین نماینده محبوب القلوب فعلی و ... را یادشان نرفته باشد! روزگار عجب دیدنی دارد! در غیاب و غیبت انسان‌های راست‌گفتار و درست کردار، عده‌ای فهمیده‌اند چگونه بعضی‌ها را [...] کنند و باج بگیرند و بر کرسی صدارت و منفعت تکیه زنند! خدایا شکرت! هر روز حلقه این [...] دور عسل گندیده تماشایی‌تر می‌شود!
مسلم اكبري گورنداني: دوستاني كه در اين بحث شركت كردن، همه مطالب‌شان ابهام‌آميز است. اگر بحث شخصي است، لطفاً رودرو با هم صحبت كنيد. اگر عمومي است، واضح صحبت كنيد تا مردم بدانند شما چي مي‌گویيد؟ به اين شكل حرف زدن به نفع هيچ‌كس نيست. درد امروز جامعه ما دوپهلو حرف زدنه!
عابدینی: جناب "ناظر" عزیز! بنده هم در کنار همراهی، انتقاداتی گاهاً تند به‌صورت پیامک و حضوری به ایشان داشتم، و محض اطلاع جناب "میرحسنی"؛ اولاً بنده اهل باد و هواشناسی و این‌گونه خزعبلات نیسته و نخواهم بود. در ثانی در صورت تکرار و انعکاس ادعای‌تان مبنی بر فحاشی و ...، از طریق مراجع قانونی اقدام خواهم نمود (احتمالاً مرا می‌شناسید)! و جناب "اکبری گورندانی"! تمام این نظرات به‌خاطر مقاله‌ای از جناب "یوحنا"(!) درباره سخنان خطیب پیش از خطبه نماز جمعه است که در گزارش هفته دولت از زحمات نماینده در به ثمر رساندن پروژه‌ها تقدیر کردند و از او مثلاً اسمی بردند! روزی بحث استیضاح را به میان می‌کشند که چرا مثلاً ندیمی روز استیضاح وسط صحن مجلس در دفاع از وزیر محترم عربده نکشید و چنین و چنان نکرد! دوستان مطلع! بحث استیضاح فرجی‌ دانا کاملاً سیاسی بود. تا جایی که رئیس جمهور محترم برای دفاع تشریف نیاوردند. روزی به مدیران شهرستانی گیر می‌دهند که چرا دنبال ندیمی به این روستا و آن روستا می‌روید! آیا پیگیری مشکلات مردم و تفهیم این نکته که مسئولین با شمایند و پیگیر مشکلات، بد است؟! آیا تعامل مدیران اجرایی با نماینده و بقیه مسئولین جای این‌همه هجمه و جبهه‌گیری دارد؟! که این‌چنین نگرانید؟! روزی به مدیرکل خرده می‌گیرید که چرا در انتصابات این‌قدر با نماینده هماهنگید؟! کجای این کار بد است که وزرا و معاونینش جهت شروع و یا پیگیری پروژه‌ای با دعوت و رایزنی نماینده به لاهیجان می‌آیند! علت اصلی محبوبیت‌شان همین روحیه پیگیری اوست. روزی می‌نویسید که چرا در یادواره شهدا (خانواده نماینده) این‌همه استقبال‌کننده داشت و همه برای پست و مقام آمده بودند! واقعاً خنده‌دار است! روزی با پیامکی در تیراژ بالا همراهان و مدیران را مثل ...ای(!) می‌نامید که دنبالش می‌دوند(!) که دلیل اصلی ورود این حقیر به این مباحث و کامنت‌گذاری است. چه شده است که این‌گونه افراد را هرچه می‌خواهید، از سر عقده و کینه می‌نامید؟! در آخر دست همه بزرگواران را که از سر اصلاح و دلسوزی انتقاد و مطلب سازنده را که نشان از پویایی فکری جامعه و مردمسالاری دینی است، بیان می‌کنند، می‌بوسم.
آگاه: آقاي عابديني! چقدر ادبياتت آشناست؟ نكنه تو همون روزانه نويسي؟ دست مريزاد كه هميشه توو صحنه‌اي! مگه ميشه تبلت داشت و بيكار نشست؟!
عابدینی: دوست بزرگوار و "آگاه"(!) عزیز! اولاً بسیار خوشحالم که روزانه‌ها را مطالعه می‌فرمایید. در ثانی، امیدوارم واقعاً آگاه باشید که من (عابدینی) و آن تبلت به‌دست نیستم! یادداشت‌ها را همان روزانه‌نویس (و نه شبنامه‌نویس) صاحب زبان گویا می‌نگارد. در عجبم واقعاً ما نمی‌دانیم!؟ (آی پی و شماره همراهم نزد مدیر محترم لاهیگ می‌باشد) با همه این مطالب و دلایل، عده‌ای خود را آگاه و ناظر و فیلسوف و ... می‌نامند! البته قصد جسارت به جناب آگاه (مستقل) و دیگر دوستان را ندارم. البته راست می‌فرمایید؛ ادبیات و حکایت دفاع از مردم‌دوستی و خدمتگذاری، همه آشنا و یکسان است. به قول دوستی که می‌گفت: زیاد سر به سر این جماعت منتقد نگذار! اینان نمی‌خواهند مثبت‌ها را ببینند! ولی واقعاً در عجبم؛ فردا چه خواهند نوشت و که را خواهند کوبید؟! دوستان عزیز منتقد! در سینما هم منتقد داریم، اما پایان هر جشنواره و پایان اکران، جایزه ویژه منتقدین داده می‌شود!!! یعنی دیدن و نمایاندن مثبت‌ها در کنار یادآوری کاستی‌ها. هنر یعنی این و نه تخریب به قصد نابودی. در خاتمه؛ دوستان عزیز هرطور که مایلند، می‌توانم ثابت کنم که من، این یا آن نیستم! عابدینی کوچک همه بزرگواران و فرهیختگان.
ناظر: یک بار دیگر از تمام دوستان خواهش می‌کنم بحث‌ها شخصی و فضا را متشنج نکنند؛ چرا این‌که این نهایت آرزو و بهترین فرصت برای کسانی است که با برآشفتن دیگران علیه هم و رادیکالیزه کردن اطرافیان و تولید فضای مسموم و ایجاد توهم دشمنی علیه خود، با تولید و تکرار عباراتی چون "معاند" و "حسود" و "متروک" ... سعی در رهاشدن و عدم پاسخگو بودن از سئوالات بسیار منتقدین خود را دارند. به همه دوستان معتقد به حرمت قلم و از آن بالاتر حرمت پاکی "زبان"، برادرانه توصیه و خواهش می‌کنم که درپی "اسم‌ها" نباشند و به "مسمی" توجه کنند. این‌که "که" می‌گوید، چندان مهم نیست؛ این‌که "چرا" می‌گوید و "چه" می‌گوید، مهم است. ضمناً به دوستان طرفدار افراد توصیه می‌کنم کمی به میزان و درصد آراء ایشان توجه کنند تا خدای ناکرده در دام معادلات توجیه‌کننده با عناوین "حزب چند نفره" یا "عده‌ای قلیل مخالف" یا "این چند نفر متروک" نیفتند. کسی می‌تواند منتقدین و معترضین به عملکرد و شخصیت خود را "چند نفر معدود" بداند که در شهر بزرگ و فرهیخته لاهیجان 99.9 درصد آراء را کسب کرده باشد، نه 33 از 103 هزار!!!... لطفاً یک معلم ریاضی دلسوز، فرق چند نفر را با چند ده هزار نفر برای آقایان توضیح دهد. البته قصد جسارت نیست؛ چرا که آقایان در طی کسب مدارک "مهندسی" و "دکتری" حتماً چند واحد ریاضی را پاس کرده‌اند. دوباره خوانی صرفاً جهت یادآوری است!
نون والقلم و مایسطرون... وقتی خداوند به قلم و هرآن‌چه می‌نویسد، قسم یاد می‌کند. متأسفم!
عابدینی: عزیز بزرگوار ناظر! از این‌که توصیه به حرمت فرمودید، بسیار خوشحالیم، چون واقعاً برخی به بهانه انتقاد و آن‌چه شما فرمودید، "چه" را دیدن را بهانه‌ای برای شکستن مرز حرمت فرد یا افراد قرار می‌دهند! از نظر این افراد، "چه" زیاد مهم نیست! مهم این است که، "که" آنان از خود باشد یا "که" رقیب! در ثانی هیچ‌گاه کسی صحبت از حزب چند نفره نکرد (هرچند طبق قانون مترقی اساسی با یک نفر هم می‌شود حزب تشکیل داد)؛ اما چه شده که این‌بار طبق پیش‌بینی، درصد آراء را به میان آوردید؟ بهتر نبود تعداد بسیار زیاد کاندیداهای محترم و همچنین پراکندگی آراء را هم ذکر می‌کردید؟! ذکر جغرافیای آراء نامزد برنده هم در کنار درصدگیری‌تان بسیار جالب می‌شد! نکند خدای ناکرده قانون انتخابات را هم زیر سئوال برده باشند!!! دوست اهل حساب و کتاب من! طبق برآورد شما، چهل و نه و اندی درصد از کسانی که به رئیس جمهور محترم رىی ندادند، خدای ناکرده جزء مخالفان ایشان‌اند!!! و سئوال آخر؛ چرا در "چه "دیدن شما همه چیز دیده نمی‌شود؟ شما صحبت از تملق و در دام افتادن می‌کنید، اما ما به انصاف گفتن و نوشتن می‌نویسیم. طوری می‌فرمایید که انگار دام ضد انقلاب (بدون نسبت به نماینده و همه دلسوزان و خادمان نظام مقدس) برای‌مان پهن شده!!! واقعاً متحیرم از این‌گونه اظهار نظرها!!! لطفاً کمی هم به کارنامه حداقل امسال این بشر نگاه کنیم؛ مثلاً محیط زیست را بهانه‌ای برای ایمن‌سازی و بهسازی جاده دیلمان قرار ندهیم! اشتغالزایی و درآمد کارخانه سیمان را نمی‌بینیم! اما فرسودگی جاده را که درحال ترمیم و بازسازی است، با آب و تاب فراوان و وامصیبتا گفتن می‌بینیم! دوستان! بیاییم در کنار کاستی‌ها کمی هم "خوب" ببینیم. عمر برف است و آفتاب تموز/ اندکی مانده و ...
ناظر: یک حدیث شریف و نقل قول و پس از آن قضاوت با مردم: حضرت علی(ع) می‌فرمایند: از دانش هرآن‌چه برای شما پیش می‌آید را فرا گیرید و زنهار که آن را برای چهار کار بیاموزید:
1. برای فخرفروشی بر علما
2. ستیزه کردن با جاهلان
3. خودنمایی در مجالس
4. جلب توجه مردم به خود و ریاست بر آن‌ها
الف) حال یک بنده معمولی خدا که نه ادعای برتری بر دیگران را دارد و نه خود را بی‌عیب و به حکم انسان غیرمعصوم بودن پر است از گناه و اشتباه در مقام تذکر می‌گوید که: لطفاً شما که آکنده‌اید از افتخار و سابقه؛ شما که بی‌نظیرید و غیرقابل جایگزین؛ شما که اشباعید از هرچه مثبت و خالی از هرچه منفی؛ لطف کنید و سر دیگران منت بگذارید و در مقام خضوع و تسلیم در مقابل قانون و اخلاق؛ به کسی بدون پشتوانه و مدرک نگویید "دکتر" و "مهندس"؛ نه خودتان بگویید و نه بگذارید اطرافیان بگویند، زیرا که اگر انسان به زیوری آراسته باشد، این القاب باید مفتخر به همراهی نام آن انسان باشند و نه آن انسان محتاج همراهی این عناوین!
ب) در سمت دیگر، انسان بزرگوار و واجب التکریمی است که خود در سایت تبلیغاتی‌اش می‌نویسد: هدف از آوردن مسئولین به شهرستان... 2- مانور قدرت... 6- حذف شایعات کاهش قدرت... 11- قدرت اظهار وجود دوستان!!!
اصل حدیث شریف که هست. اظهارات که حی و حاضر. قضاوت با خواننده تا برگزیند کدامیک مصداق نهی این حدیث شریف‌اند. یا علی!
آقای عابدینی! سلام. کوتاه بیا! به فکر جوانان این شهر باشید که بیکارند، سربار خانواده‌اند و هزاران مشکل دیگر. شما و برادران شما این‌ها را درک می‌کنید نه زیرا نفس‌تون از جای گرمی میاد، زیرا... تمومش کن! یوم تبلی الاسرائر.
شادمان: سلام بر تبلت! سلام بر روزانه نویس!
عابدینی: بسیار خوشحال خواهم شد که دوست بزرگوارم "نفس گرم" را تعریف کنند! دوست گرامی! تمام دق دلی همفکران شما سر چیزهایی است که ربطی به شکم و شغل ندارد. کدامیک از برادرانم از رانت و اعتبار ویژه استفاده نمودند که این‌گونه از نفس گرم ما صحبت می‌کنید؟! شغلی به نام شالیکاری به گوش‌تان خورده؟ همین چند روز قبل در گرمای طاقت‌فرسا زمانی که خیلی از دوستان زیر کولر مشغول انگ زدن در فضای مجازی و محفلی به این و آن بودند، من و برادرانم مشغول درو برنج بودیم. راستی چرا هیچ‌کدام از دوستان از وضعیت اسفبار برنجکاران، مقاله و کامنت نمی‌نویسند؟! چرا از این‌گونه انتقادات سازنده نمی‌کنید؟! واقعاً یک بار هم که شده، از جوان و شغل و شکم قلمفرسایی کنید! نه از چیزهای دست چندم که فرقی به حال‌مان ندارد! خانواده ما نان ساده‌ای به لطف همت و سلامت کاری خود را می‌خورند. پشت‌مان هم به لطف خدا گرم، و نفس‌مان هم به قدرت او گرم است. واقعاً درود بر شما که یک بار هم که شده، صحبت از معیشت نمودید! در پایان باز هم از دوست‌مان می‌خواهم احیاناً نمونه‌ای از رانت و تخلف نزد خانواده ما دارند، بیان کنند تا درصدد اصلاح خود باشیم!!! الله اعلم ما حیث الوجود.
والله سریع الحساب.
مدامي: به عرض دوستان برسانم كه مشكل ما عميق‌تر از اين حرف‌هاست. اولاً تفكيك قوا در حاكميت ما در حد نظر و نوشتار است و در حوزه عمل اين اصل رعايت نمي‌شود؛ لذا طبيعي است که مسئولان براي ماندگاري اهل داد و ستد باشند. ديگر آن‌كه، مردم ما در انتخاب وكلاي مجلس همه آيتم‌هاي يك فرد را لحاظ و معدل نمي‌گيرند و صرفاً سليقه‌اي و قبيله‌اي و به هرحال ناسيوناليستي بدون منطق عمل و انتخاب مي‌كنند. طبعاً همان محصول كاشت‌شان را دروغ خواهند كرد. و در آخر اين‌كه، فرهنگ نقد و گفت‌وگو مطابق قرآن كريم، اصول و اسلوبي دارد كه از آن دوريم.
ناظر: فرض کنید در یک آزمون این سئوال را پرسیده باشند: "شخصی است که "خودش" درباره "خودش" در سایت "خودش" چنین می‌نویسد: کاراکتری جهانی، قاره‌ای، کشوری، استانی، شهرستانی در کسوت مسئولیت‌های جهانی... ." این شخص که می‌تواند باشد؟ به نظر شما در سطح استانی، شهرستانی، بخشی و روستایی چند نفر به این سئوال جواب درست می‌دهند؟! اول بگویم که خودم شخصاً به جهت ابهت گفتار متن سئوال، مبهوت و برگه جواب را سفید تحویل می‌دهم.
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"