كدخبر: ۷۴۳۸
تاريخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۰
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
نو اصلاح‌طلبی ایرانی
دکتر مجید استوار
اصلاح‌طلبی ایرانی قامتی همپای تاریخ ورود تجدد به ایران دارد. تجدد با ساز و برگ نظامی و حمله روسیه به ایران وارد کشورمان شد و عباس میرزا درصدد برآمد که قوه فکری و بدنی ایرانیان را تقویت کند و عده‌ای را برای فراگیری دانش نظامی و اخذ تمدن غربی به فرنگ فرستاد. پس از ناکامی‌های او در اصلاح حکومت و نخبگان حاکم، بار دیگر تلاش‌هایی از سوی امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار و مستشارالدوله صورت گرفت تا ایران از قافله پیشرفت و تمدن عقب نماند و صاحب دولتی منتظم و کارآمد گردد. اما ناصرالدین شاه از پذیرش اصلاحات شانه خالی کرد و همه چیز را به تقدیر تاریخ سپرد.
با شکست نخستین اصلاح‌گران ایرانی، جنبش مشروطه شکل گرفت؛ جنبشی با محوریت پاره‌ای از نخبگان حاکم و روحانیان. هرچند که نطفه این جنبش در کوتاه‌ترین زمان و در نازل‌ترین سطح آگاهی جامعه در ایران بسته شد، اما ریشه‌های آن به بیست سال قبل، یعنی سال 1285 شمسی و ناکامی نخستین اصلاح‌گران ایرانی در انجام اصلاحات بازمی‌گشت.
مشروطه که آمد، دوره‌ای از کشمکش‌ها و منازعات سیاسی در ایران آغاز شد که وضع ایران را با گذشت یک دهه از آن واقعه به‌غایت آشفته و نابسامان کرد. اگر در دوره قاجار فساد حکومت آن‌چنان فزونی گرفته بود که شاهان به فروش مناصب درباری و ایالتی مبادرت می‌کردند، در میانه سال 1295 شمسی، دیگر منصبی نمانده بود که بابت خرید آن پولی پرداخت شود. اگر پیش از این ناصرالدین شاه با اتکاء به قدرت صدراعظم خود می‌توانست قدرت قهریه خود را به مخالفان و نوفکران فرنگ دیده نشان دهد، دیگر نه صدراعظمی مانده بود و نه قوه قهریه‌ای که بتوان با توسل به آن ایران از هم پاشیده را نجات داد. در چنین زمانه‌ای، روشنفکران ایرانی در میانه دهه 1290 شمسی آرزوی پارلمان مشروطه را به کنار نهادند و به استقبال فردیتی نوسازگرا و قدرتی متمرکز رفتند که از میان خواستگاه‌های مشروطه، به آرزوی دیرینه ایرانیان در تشکیل حکومتی متمرکز و قدرتمند و ایجاد بسترهای اولیه برای نوسازی کشور، تشکیل ارتش و دستگاه دیوانی منظم، تأسیس دانشگاه و نظام آموزشی کارآمد تحقق بخشد.
با آغاز قرن بیستم دوره‌ای در ایران آغاز شد که از هر نظر استثنایی و تاریخ‌ساز بود. پادشاهی پهلوی و ساخت ایران جدید بر مبنای ایرانیت و تجدد، جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، دخالت‌های انگلیس و کودتای 28 مرداد 1332 شمسی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و تغییر در سبک زندگی اجتماعی و سیاسی بر مبنای اسلامیت و ایرانیت، بخشی از وقایع ایران طی قرن بیستم بود.
با این‌همه آن‌چه که در همه این ادوار وجود داشت، رویکرد اصلاح‌طلبی در پاره‌ای از نخبگان ایرانی بود. از سپهسالار، فروغی و داور تا مصدق، بازرگان و خاتمی همه به نوعی اصلاح‌طلب بودند و اصلاح‌طلبی را در اصلاح حکمرانی و ساخت ملت ـ دولت جست‌وجو می‌کردند.
اکنون صد سال از دهه 90 مشروطه‌خواهی ایرانی گذشته است و ما در میانه دهه نودی دیگر ایستاده‌ایم و با وقایع بیست سال گذشته در کجای اصلاح‌طلبی ایستاده‌ایم؟
پس از دوم خرداد 1376، اصلاح‌طلبی ایرانی با تقدم اصلاحات سیاسی، به تغییر مناسبات حکمرانی و شیوه گردش نخبگان حاکم مبادرت کرد. کشمکش‌ها و منازعه گروه‌های سیاسی در نبود فرهنگ مصالحه و سازش در ایران سبب شد که میان اصلاح‌طلبان و نهادهای قدرت، مصالحه‌ای صورت نگیرد و رقبا به‌عنوان دشمن و دیگری تلقی گردند. اصولاً در آن سال‌ها واژه "راست" در ادبیات سیاسی با جمود، واپس‌گرایی و سرکوبگری هم‌معنا بود و اصلاح‌طلبان (چپ‌ها) و راست‌ها یکدیگر را تحمل نمی‌کردند. با انتخابات ریاست جمهوری نهم و روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، بسیاری از باورها و مناسبات گروه‌های سیاسی به یک‌باره فرو ریخت و پس از پایان ماه عسل جناح حاکم، ریزش‌ها و رویش‌های سیاسی آغاز شد.
با گذشت اندک زمانی، مواضع پاره‌ای از راستگرایان و اصلاح‌طلبان پیشین به‌هم نزدیک شد؛ به‌واقع رویکردهای رادیکالیستی احمدی‌نژاد همه را به هم نزدیک کرد. از لاریجانی و هاشمی تا ناطق و خاتمی همه کنار هم قرار گرفتند. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نقطه آغاز این همگرایی وسیع بود.
رویکرد احمدی‌نژادی به سیاست، همه را نگران ایران کرده بود و سبب همگرایی گرایش‌های فکری متفاوت با هم شد. میراث هشت سال احمدی‌نژادیسم در سیاست ایران، رشد اقتصادی منفی 6، تورم چهل درصدی و بیکاری فزاینده، منازعه بی‌پایان با غرب و تحریم‌های فزاینده‌ای بود که موجودیت ایران را نشانه گرفته بود. در چنین زمانه‌ای، اصلاح‌طلبان ایرانی با اصلاح رویکردهای پیشین و کنار گذاشتن مطالبات مشروطه‌خواهانه، به‌دنبال احیای دستگاه بروکراتیک و نظام اداری و ایجاد دولتی منتظم و قانون‌مند از حسن روحانی حمایت کردند. فردی که در میانه جناح‌های سیاسی کشور قرار داشت و می‌توانست فصل مشترک کثیری از کنش‌گران سیاسی در کشور باشد. به واقع، بیست و چهارم خرداد 1392 حاصل ائتلاف خودجوش بخش‌هایی از جامعه با پاره‌ای از نخبگان حاکم برای اصلاح وضعیت موجود بود. در نبود احزاب سیاسی و فرسایش احزاب در دوره احمدی‌نژاد، این اصلاح‌طلبان بودند که به‌عنوان موتور محرک سیاسی، تنور انتخابات را گرم کردند و به شکل‌گیری پیروزی نهایی روحانی تحقق بخشیدند. روحانی و تیم حاکم بر دولت نیز به‌درستی بر این امر آگاهی دارند و بر همین اساس، طی یک سال گذشته، بیشترین همگرایی را در گفتمان و رویکردهای فکری با اصلاح‌طلبان داشته‌اند؛ ولی دولت، دولتی اصلاح‌طلب یا اصولگرای محض نیست. دولت یازدهم از میانه شکاف سیاسی کشور سر برآورد و حاصل اعتماد نظام و نیروهای اجتماعی است و کارکردی اصلاح‌طلبانه دارد. کارکرد دولت معطوف به میدان اقتصادی و اجتماعی است و میدان سیاسی به‌طور موقت به کنار گذاشته شده است. از این‌رو در دوره جدید، رویکرد نو اصلاح‌طلبی در ادبیات سیاسی ایران کاربرد یافته و اعتدالیون را همان نو اصلاح‌طلبی معاصر تلقی می‌کنند. به‌طور کلی، نو اصلاح‌طلبی جدید با توجه به میراث اصلاح‌طلبی یکصد سال گذشته، از ویژگی‌های زیر برخوردار است:
1- در تنظیم روابط خارجی ایران با کشورهای خارجی، از رویکرد مصالحه، سازش و گفت‌وگو بهره می‌برد و علاقه‌مند به گسترش روابط با کشورهای دیگر است.
2- در تنظیم روابط داخلی با نیروهای سیاسی از توان کارشناسی همه جناح‌ها و گرایش‌های فکری استفاده می‌کند.
3- در تنظیم سیاست‌های اقتصادی، رویکردی تولیدی و رقابتی دارد و به دولتی حداقلی معتقد است.
4- در احیای دستگاه بروکراتیک دولت، علاقه‌مند به به‌کارگیری افرادی معقول و شایسته و مجهز به دانش روز برای اداره کشور است.
5- تلاش می‌کند توسعه و رشد اقتصادی مداوم و باثبات بیش از سه درصد را برای ایران ایجاد نماید.
6- تعامل وسیعی با ارکان قدرت در ایران دارد و معتقد است رهبری فصل‌الخطاب منازعه‌های سیاسی در ایران است.
7- معتقد به اصلاحات تدریجی و تأکید بر صندوق‌های رأی برای گردش نخبگان است.
8- بر ایجاد و گسترش انجمن‌های مردمی و نظام‌های صنفی تأکید می‌کند.
با این‌همه، نو اصلاح‌طلبی آسان به‌دست نیامده است و از سال‌ها آرزو، تلاش، مبارزه و تجربه به نقطه‌ای رسیده است که می‌خواهد موتور محرک توسعه برای ایران آینده باشد و دولت اعتدالی به‌واقع همان نو اصلاح‌طلبی ایرانی است که از میان شکاف‌های سیاسی ـ اجتماعی ایران طی دو دهه اخیر متولد شده است و فکر می‌کند می‌تواند با همکاری و همدلی همه نیروهای سیاسی معتقد به قانون اساسی، توسعه ایران را رقم زند.

• مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
•• ماهنامه همشهری ماه، شماره 123، شهریور 1393

نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"