سرانجام دکتر رضا فرجی دانا ـ وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری دولت یازدهم ـ با رأی عدم اعتماد برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از کابینه دکتر حسن روحانی حذف شد! این خبر موجب حیرت و پرسش بسیاری از مردم، از جمله تحلیلگران سیاسی شد. درباره این اتفاق نکاتی قابل ذکر است: 1- جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو که شکستها و انزوای سیاسی را پیدرپی تجربه کرده بودند، تمام تلاش و داراییهای خود را بهکار گرفتند تا با این استیضاح، عدم اعتماد برخی رأیدهندگان به فرجی دانا و برکناری او رقم بخورد و در نتیجه آنان بتوانند تا حدودی از زیر بار آثار و تبعات شکستهای گذشته خارج شوند. هرچند نمیتوان از همراهی یا سکوت برخی اصولگرایان سنتی میانهرو و معتدل به رهبری جبهه پیروان غفلت کرد، اما دیر یا زود آثار و تبعات این ماجرا نشان خواهد داد که وجد و نشاط تندروها از این پیروزی، دوام زیادی نخواهد یافت. دلایل یا بهانههای استیضاحکنندگان این پرسش را برای مردم ایجاد خواهد کرد که مگر رأی حداکثری مردم به روحانی برای تغییر رویههای نامطلوب در اداره کشور، از جمله در بخش علوم و آموزش نبوده است؟ مگر حوزه آموزش عالی و دانشگاهها در هشت سال مدیریت ویرانگر اصولگرایان، وضعیت نامساعد و نامطلوبی نداشته است؟ مگر میلیونها نفر از مردم به اعتدال دل نسپردند و با اعتماد به تدبیر، به افق امیدها چشم ندوختند؟ اگر مردم خواهان تداوم سیاستهای دوران احمدینژاد و اصولگرایان بودند، به نامزد مورد حمایت جبهه پایداری رأی میدادند! گویا این طیف از مجلسیها هنوز پیامهای انتخابات 24 خرداد 1392 را نشنیدهاند! 2- سخنان مستند و پاسخهای مستدل فرجی دانا، آنقدر تکاندهنده، قاطع و شفاف بود که به هنگام سخنرانی او، سکوتی معنادار صحن مجلس را دربر گرفته بود. او در پاسخ به برخی بیاخلاقیها و تندرویها، هیچگاه از چارچوب ادب و اخلاق خارج نشد و از بیان شعارهای تند و تهمتهای سیاسی و افشای نام متخلفان خودداری کرد. مشی اعتدالگرایانه او نمادی از مشی اعتدالی دولتی بود که مورد استقبال و حمایت اکثریت رأیدهندگان در انتخابات یازدهم قرار گرفت. 3- در گفتوگویی که با آقای بهرام یعقوبی (از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی) در روزهای پیش از استیضاح وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری و با نگاه و حساسیتی به این استیضاح صورت گرفته بود، بهدرستی اشاره شد که "وظیفه نمایندگان در چارچوب قانون اساسی، قانونگذاری و نظارت است. لذا نمایندگان نیز میتوانند با استناد و ارجاع به همه اسناد بالادستی، از جمله قانون برنامه و بودجه و با توجه به ظرفیتها و موانع و نیز تعامل با مراجع ذیربط، قوه مجریه را در راستای مأموریتهای محوله یاری نمایند. نمایندگان باید با رعایت وظایف قانونی خود، دولت را در تحقق اهداف کمی و کیفی و استراتژیک یاری کنند." بر اساس این تحلیل، تعامل و همکاری و یاری کردن دولت باید برای نمایندگان مجلس در اولویت و اهمیت باشد، اما در جریان این استیضاح اوضاع به نحو دیگری شکل گرفت. گویا همه موافقان استیضاح، عزم خود را صرفاً بر حذف فرجی دانا جزم کرده بودند! اینکه موافقان استیضاح چه کسانی بودند و پسزمینه و علل استیضاح چه بوده و چگونه پس از پاسخهای مستند و مستدل و متقن وزیر به تکتک ابهامات و سئوالات، برخی از نمایندگان همچنان بر مواضع خود تأکید داشتند، و یا اینکه در این میان چه کسانی از اختلاف و تنش میان مجلس و دولت سود میبرند، نیاز به بحث و تحلیل مفصلی دارد که در این نوشته از آن درمیگذرم؛ هرچند مردم فهیم و افکار عمومی، بهخوبی همه این مسائل را درک میکنند. اما رفتار و عملکرد نمایندگان گیلان در جریان این استیضاح از جنس دیگری بود که قابل تأمل است. اصولاً برخی از نمایندگان گیلان در حوادث و اتفاقات مهم و سرنوشتساز این دوره مجلس، از کمفروغترین نمایندگان بوده و در بسیاری موارد، بهویژه در چنین رویدادهای مهم، عموماً نقشی خنثی و غیرفعال داشتهاند. فارغ از بحث استیضاح آقای فرجی دانا، باید به این نکته توجه کرد که اغلب نمایندگان گیلان در این دوره ـ چه در هیأت موافق و چه در هیأت مخالف و یا حتی در هیأت یک پرسشگر یا استیضاحکننده ـ فعال و قدرتمند عمل نکردهاند. آنها حتی نتوانستند در جایگاه یک موافق با (مثلاً) استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم، با استدلال و استنادی قوی و سخنانی متقن و قانونمند وارد صحنه شوند؛ همان نمایندگانی که گاه به حوزههای اجرایی و حریمهای غیرمرتبط با وظایف خود و دخالت در عزل و نصبها و دعواهای سیاسی شهری و استانی و ... وارد میشوند، در عرصه وظایف اصلی و ذاتی خود چنان ضعیف عمل کردند که تفاوت چندانی با میهمانان و تماشاچیان مذاکرات مجلس نداشتند! هرچند گاهی نمایندگانی چون جناب آقای جعفرزاده ـ نماینده مردم رشت ـ با عملکردی درخشان و ارزشمند و قابل دفاع، بر اعتبار حضور نمایندگان استان در مجلس میافزایند، ولی سایر حضرات نمایندگان باید با چنین عملکردی، پاسخگوی مطالبات مردمی که به آنان رأی دادهاند، باشند! باید از این حضرات پرسید که مگر شما وکیل همان مردمی نیستید که خواهان تغییر رویههای نامطلوب و آسیبزا در کشور هستند؟ البته در این ماجرا، نباید رفتار غیرمنطقی حمید رسایی ـ نماینده گیلانی مردم تهران ـ را هم نادیده گرفت! آقای جعفرزاده ـ نماینده مردم رشت ـ در نطقی درخشان و ارزشمند تلاش کرد دیدگاههای نمایندگان مجلس را با دولت و وزیر علوم نزدیک کند تا بتواند از آقای فرجی دانا برای رفع مشکلات قول بگیرد. جعفرزاده بهحق به این مسأله تأکید کرد که برخی میخواهند بین دولت و مجلس فاصله بیاندازند. نکته مهمی که جناب جعفرزاده به آن اشاره کرد این بود که جریان استیضاح میتواند منتج به اصلاح برخی امور باشد؛ نه حتماً و حکماً خارج کردن شخصی از گردونه مدیریت. سخنان منطقی و اعتدالگرایانه جعفرزاده که مبتنی بر حقوق قانونی ایشان بر اساس مفاد مندرج در قانون اساسی است، گویا به مذاق اصحاب افراط گرایی و تمامیتخواهی خوش نیامد و ایشان را پس از جریان استیضاح مورد بیمهری و انواع عتاب و تهمت و توهین قرار دادند. از جمله حسن کربلایی ـ دبیر حزب مؤتلفه گیلان ـ که مدعی است "بر خود لازم دانسته پس از سه ماه سکوت"، (یعنی از بیچادری خانهنشین شدن!) مطالبی را تقدیم خوانندگان کند(!) وی با استفاده از همان ترجیعبند تکراری فتنه و فتنهگران و آسمان و ریسمان بافتن، مسأله مخالفت نماینده محترم رشت با استیضاح دکتر فرجی دانا را به امری شخصی پیوند میزند! وی با نقض حرمت و ادب، جناب جعفرزاده را که از یادگاران پرافتخار دوران ایثار و دفاع مقدس هستند و حضرت امام، بوسه زدن به بازوان آنان را افتخار میدانسته، "نماینده ویلچری رشت"(!؟) میخواند که "در دفاع از وزیر گلوی خود را پاره کرده است"! گویا حسن کربلایی ضمن بیتوجهی به اصل قضیه و ماجرای استیضاح، با رفتار قانونمند و وظیفهشناسی و اخلاقگرایی جناب جعفرزاده هم مشکل دارد! گویا کربلایی فراموش کرده است که امروز همه ما مدیون و مرهون شهادت و ایثار و ویلچرنشینی عزیزانی چون آقای جعفرزاده هستیم! جناب کربلایی نوشتن نامه علیرضا نوریزاده (خارج نشین) به دکتر فرجی دانا را بهعنوان گناهی برای فرجی دانا و توهین به همه نمایندگان مصادره و تلقی میکند و از جناب جعفرزاده میخواهد که به نوریزاده پاسخ دهد!!! و در نهایت با شیوهای غیراخلاقی و با این دلیل مضحک و بیربط که هر دو آنان (جعفرزاده و نوریزاده) حامیان سینهچاک وزیر علوم شدهاند، جناب جعفرزاده و نوریزاده ضد انقلاب را از یک سنخ میداند!!! کربلایی گویا هنوز قادر به درک تفاوت دیدگاهها و انگیزههای جناب جعفرزاده با نوریزاده نیست! باید از جناب حسن کربلایی پرسید که اگر مضمون نامه نوریزاده توهین به نمایندگان مجلس بوده، آیا همسنخ دانستن 110 نفر از مخالفان استیضاح، از جمله جناب جعفرزاده (نماینده ایثارگر و جانباز و ولایتمدار) با نوریزاده توهین نیست؟! جناب کربلایی که تا کنون دلایل شکست تحلیلها و دیدگاههای گذشته خود و همفکرانش را بیان نکرده، مترصد است که گاه از چنین نمدها، کلاهی برای خود و دوستانش ببافد؛ اما نباید فراموش کند که مردم پاسخ لازم را به اقسام تندرویها و تمامیتخواهی امثال ایشان دادهاند و خواهند داد. باید به جناب جعفرزاده (فارغ از موضوع و نتیجه استیضاح وزیر علوم) بهخاطر تشخیص وظیفه بر اساس شرایط و عمل به آن در چارچوب قانون و اخلاق و اعتدال تبریک گفت و رفتار ایشان را مورد تقدیر و تحسین قرار داد. بهعنوان یک همرزم به ایشان عرض میکنم: "شیر، شیر است؛ چه ایستاده و چه نشسته!" 4- جناب ایرج ندیمی که همواره خود را "ابوذر زمان"(!!!) و "زبان گویا"(!!!) مینامد و سایتی هم با عنوان "زبان گویا" دارد، از جمله نمایندگانی بود که در جریان این استیضاح همچون گذشته، موضعی منفعل یا خنثی داشته است. البته ما هنوز نمیدانیم که ایشان زبان گویای چه کسانی است؟! آیا رهبری معظم انقلاب زبان گویای مردم است یا جناب ایرج ندیمی؟! ایشان که سابقه مدیدی در قرار گرفتن در مسیر باد و موجسواری دارند، پس از اتمام غائله استیضاح، از آنجا که در معرض پرسش و فشار افکار عمومی قرار گرفته، تلاش میکند که در سایتش، وجهه مقبولی از خود در این ماجرا را تدارک ببیند؛ لذا در یادداشتهای روزانه حکایاتی را از آن روز نقل میکند که البته مردم از آن بیخبرند و ایشان رأساً از آن اقدامات متهورانه خود پردهبرداری میکند و چون همیشه خود را مورد ستایش و تقدیر قرار میدهد! بنا به گفته وی در "یادداشتهای روزانه"، گویا ایشان در آن روز دائماً در بین نمایندگان تردد میکرده و (گاه به نقل از دیگران!) متذکر میشده که: "استیضاح حق مجلس است"! (مثل عبارت "ماست سفید است"!) و یا اینکه "داعش در 25 کیلومتری مرز ایران است"!!! (حتماً باید مجلس به این دلیل تعطیل میشده!) یا "وضعیت اقتصادى کشور خوب نیست"! (کشف جدید!) و یا اینکه "بدانیم که مسأله مردم، دانشگاه نیست." (ظاهراً ایشان تا آن زمان نمیدانسته که استیضاح درباره کی و چیست!!!) اما گویا هیچکس این هشدارهای اورژانسی حضرت "زبان گویا" را نشنید و وقعی به آن نگذاشت! هنوز نمیدانیم که چرا این "زبان گویا" در عرصههای مهم سیاسی ـ اجتماعی و اتفاقات مهم مجلس، یعنی در همان حوزه اصلی کار یک نماینده، الکن و خاموش است! وی در یادداشتهای خود فهرست بلندبالایی از برگزاری جلسات و گفتوگو با افراد مختلف(!) و پاسخگویى به صدها تماس استیضاحى(!) را ذکر میکند؛ اما از این نکته غافل است که گاه یک نطق قدرتمند و مستدل میتواند فضای مجلس را کاملاً متحول کرده و در روند و نتایج جلسات تأثیر بهسزایی بگذارد. البته ما نمیدانیم که آنهمه جلسه و گفتوگوهای ایشان سرانجام چه تأثیری در سرنوشت استیضاح داشته است! جناب ندیمی نباید فراموش میکرد که نماینده مردمی است که درصد قابل ملاحظهای از آنان به آقای روحانی و تدبیر و اعتدالگرایی او رأی دادهاند و ایشان فارغ از نتیجه استیضاح، باید در مقام نماینده همین مردم، حضوری مؤثر در جریان این استیضاح میداشت. ارزیابی عملکرد ضعیف و کمرنگ برخی نمایندگان گیلان حاوی این پیام مهم به مردم فهیم و شهیدپرور و نخبگان استان گیلان است که در انتخابات آتی مجلس، تدبیر و تأمل بیشتری نمایند تا استان گیلان در چنین عرصههایی و نیز در روند و برنامههای رشد و توسعه، از جایگاهی قابل قبول و افتخارآمیز برخوردار شود. به امید آن روز.
• نویسنده و پژوهشگر
نظرات بینندگان:
ایمان: شما از [...] خان چه انتظاراتی داریدها؟! خب ایشان مشغول بو کشیدن و تشخیص مسیر باد بودند تا به سمت پر آب و نان تر و بیدردسرتر غش کنند. در جلسه استیضاح هم طبق معمول مشغول زیرآبی رفتن بودند؛ چون هوا پس بود!
فاطمه: با تشکر از آقای جوادپور که قلم بسیار زیبا و رسایی دارند. به امید آنکه نمایندگان استان گیلان تدابیر بیشتری بیاندیشند و از خواب غفلت بیدار شده و احساس مسئولیت نمایند و مردم گیلان بعد از این بدانند که چه کسانی را انتخاب کنند تا برای استان گیلان و مردم افتخارآفرین باشند.
لاهیجانی: گمان میکنم این آقای ندیمی بنده خدا در برزخ "ایرج"و "ابوذر" مانده!!! بنده خدا نه توان پهلو زدن به "ایرج" را دارد و نه قدرت مسمی بودن به نام "ابوذر". به نظرم برای ایشان از نان شب واجبتر، یافتن اسم مستعار جدیدی است که به ایشان و عملکردشان برازنده باشد. نمیدانم شاید به سبب رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و تایلند ـ هنوز هم هستند؟ ـ یک اسم تایلندی و یا به سبب توانایی رقتانگیز در تعریف از خود و "منم منم"، یک اسم تبلیغاتی. ولی به هر حال کسی که این اعتماد به نفس را دارد که در مورد تخریب محیط زیست دیلمان بگوید: "کندن چند علف و بوته درخت" و بعد به خود اجازه دهد در اجلاس بین پارلمانی در مورد حفظ محیط زیست و توسعه پایدار حضور خود را اعلام کند؛ در نوع خود نمونهای قابل بررسی میباشد. باز هم میگویم که حکایت برخی بندههای کوچک ترحمبرانگیز خدا، حکایت جیرجیرکی است که در مسیر قضا در لوله شیپور گرفتار آمده باشند... جیرجیر که میکنند، هیمنه صدایشان چنان در شیپور میپیچد که ناخودآگاه در محاسبه طول و عرض خود دچار توهم میشوند. اگر کمی ـ فقط کمی ـ به زندگی، گفتار و عمل "ابوذر غفاری" توجه میکردیم و سعی میکردیم که لااقل برای در امان ماندن از "خویش برتر بینی" و "خودشیفتگی" مهوع، سعی در الگوبرداری از او کنیم، شاید امروز با این قاطعیت نمیگفتند: "هر گردی، گردو نیست."!!!!!!!!!!
یوسف: با سلام محضر جناب آقای جوادپور.
1- صرف عملکرد مثبت یا منفی وزیر علوم که نمیخواهم وارد جزئیات شوم که اصولاً آیا ایشان کارآیی لازم برای تصدی وزارتخانهای مهم مانند وزارت علوم را داشتهاند یا خیر"؛ به هر حال او اکنون میتوانست مانند گذشته بر مسند این وزارتخانه بوده باشد. و از طرفی، نمایندگان مجلس نیز این حق را دارند که وزیری را با رأی عدم اعتماد مواجه سازند و این یکی از اهرمهای مهم و قانونی نمایندگان محترم مجلس است و نمیتوان فقط در این دوره ـ آنهم درخصوص این وزیر ـ وظیفه نمایندگان را در قانونگذاری و نظارت محدود نمود و یا اینکه گفته شود نمایندگان بایستی صرفاً با رعایت وظایف خود، دولت را در تحقق اهداف کمی و کیفی و استراتژیک یاری کنند. چرا حافظه تاریخ را نادیده میگیرید؟ در هر دورهای از ادوار، نمایندگان وزیری را استیضاح و یا برکنار نمودهاند و در دولت قبلی نیز این اتفاق افتاده است.
2- چرا سعی میکنید نمایندگان اصولگرای مجلس را تندرو جلوه دهید و تندروی را بر اساس پندارهای خود تجزیه و تحلیل مینمایید؟ در صورتی که تندروی از هر جناح و گروهی پذیرفته نیست و چه اصولگرا و چه اصلاحطلب اگر از دایره عدالت و اعتدال خارج شدند، تندروی نماید یا کندروی، با مخالفت مردم و شریعت روبهرو است. در دوران جنگ تحمیلی حتماً مستحضر هستید که افرادی بهعنوان ملی ـ مذهبیها جنگ را مضر به حال اسلام و مسلمین میدانستند. یکی از فعالیت این افراد که خود را اصلاحطلب مینامیدند، ضمن مخالفت با جنگ، بسیجیان و رزمندگان را افراد تندرو خطاب مینمودند. همچنین بر سر اصول و مسلمات دین انتقاد داشتند و صرف نظر از شرایطی که ما در آن واقع بودیم، عملاً به ستون پنجم دشمن در ایران تبدیل شدند. به یاد دارم، یکی از فعالیتهای آنان که جنبه بهرهبرداری تبلیغاتی داشت، عیادت از مجروحین جنگی در بیمارستانها بود و در عین حال از مجروحین سئوال میکردند چقدر پول گرفتهاید به جنگ اعزام شدید؟ اکنون سئوالی که پیش میآید اینکه تعریف اصولگرا یا اصلاحطلب چیست؟ شهدا از کدام گروه بودند؟ جناب آقای روحانی اصلاحطلب است یا اصولگرا؟ فرقی نمیکند اصولگرا باشی یا اصلاحطلب. اگر با تمسک به آیات قران که جنابعالی استاد قرآن هستید، "اشداء علی الکفار رحماه بینهم" اگر بودیم که هستیم، وگرنه اگر هرکدام از اینها اگر عافیتطلبی باشد یا اینکه ظلمی را ببیند و چشم فرو بندد، ناعدالتی را ببیند و بیطرف باشد، اعتدال را کنار بگذارد و تندروی کند، فرقی نمیکند از کدام گروه و یا حزب است.
3- انقلاب درحال گذار از مرحله بلوغ است. انگار پدر خانوادهای پس از بزرگ شدن فرزندان، راه سخت و دشواری را در سرانجام رساندن آنها در پیش دارد. با گذشت حدود سی و شش سال از عمر پربرکت انقلاب، اکنون وضعیت خاورمیانه را ملاحظه فرمایید. وضعیت جهان و تحولات جهان و منطقه را ببینید. کار چقدر سخت و دشوار گردیده است. سختترین دوران اتقلاب و پرمخاطرهترین مرحله آن، عبور از مرحله بلوغ است که اکنون پیش روی ما قرار دارد. همه ما مسئولیم در این برهه از زمان، همدلی و همفکری کنیم و به راههای برونرفت اندیشه نماییم که این امت و امت اسلام از آن سربلند و پیروز بیرون آیند؛ وگرنه اصولگرایی، اصلاحطلبی، تندروی، کندروی، آمدن وزیر، رفتن وزیر، ماست سفید، کشف جدید، اینها مشکل اصلی مردم ما را حل نمیکند.
در پایان تمسک میجوییم از صاحب عصر(عج). حتماً یادتان هست جمله بزرگ "او خواهد آمد" در فلکه شهدای لاهیجان را؟ چقدر علاقه داشتید در بهترین نقطه شهر نصب گردد. انشاءالله با ظهور ایشان و یاری یاران خاص آن حضرت، اعم از اصولگرایان و اصلاحطلبان بهزودی دغدغهها و مشکلات جهان اسلام و کشور بهزودی مرتفع گردد. والسلام
عابدینی: دوست "لاهیجانی" عزیز! تا جایی که من میدانم، تمام هم و غم ما زیرآب زدن یکدیگر است! به عبارت دیگر، چشم دیدن پیشرفت رفیق را نداریم؛ چه برسد رقیب! و باز هم همان ادعای قرون وسطایی لاهیجانی اصیل(!) و غیراصیل(!) ورد کلام و کتابمان است!!! شخصیت آقای فرجی دانا بسیار ارزشمند است و همه ما از استیضاحشان ناراحت شدیم. اما زمانی که شهروند ما از نداشتن بسیاری از امکانات زیربنایی رنج میبرد، درگیر شدن نماینده در اینگونه برنامههای "صرفاً"سیاسی، دردی را درمان نمیکند. سرنوشت نمایندههای گیلانی از این دست مجلس ششم یادتان هست؟ نه آثاری از آنان هست و نه کار برجسته عمرانی! برای شهر ما همان "وکیل!!!" قبلی بسیار بهتر است؛ ما را چه به عمران و آبادی! بهخاطر همین تنگنظریها شهر و استان ما در رتبه بسیار اسفبار اشتغال است! دلخوشی ما فقط گردشگرانی شده که شاید شبی را در یکی از سوئیتهای اجارهای تحت عنوان "ویلا" بهسر کنند، و برای طبیعت ما بهبه و چهچه بزنند! درحالی که کشاورزان درحال نابودیاند! آیا تدارک امکانات صرفاً برای عمران و آبادی مردم "هواشناسی سیاسی" است؟ یا دم از اصلاحطلبی و روشنفکری زدن و آنطرف تدارک همراه برای ستاد فلان کاندیدا که از دوستان و همخطان همان استیضاحکنندگان فرجی دانا؟ قضاوت با مردم است، نه عدهای نق زن و شکم سیر سیاسی!!!
بهبود: چند نکته: 1- تا آنجایی که میتوان از اسناد نوشتاری در سایتهای مختلف (نه فقط سایت زبان گویا) دریافت نمود، ندیمی تلاش بسیاری جهت حفظ و بقای وزیر علوم از خود نشان داد. 2- چون نهایتاً وزیر محترم علوم، وزیر باقی نماند، دلیل نمیشود که بگوییم نمایندگان گیلان (بالاخص ندیمی) جهت حفظ وزیر تلاش و رایزنی نداشتهاند. 3- لازم به یادآوری است که قرار نیست تمامی نمایندگان در روز و جلسه استیضاح، پشت تریبون رفته و در موافقت یا مخالفت با استیضاح سخنرانی کنند. اصلاً ممکن نیست و به همین جهت دولت از بین موافقین، چند نفر را انتخاب میکند. در ضمن روز استیضاح بخشی از مسائل در جلسه مجلس دیده میشود و بسیاری از رایزنیها که چهبسا میتواند مؤثرتر باشد، در روزهای منتهی به استیضاح صورت میپذیرد که با نتیجه حاصل، بدیهی است که این رایزنیها کافی نبوده است. 4- هر کسی که اندکی از واقعیات اجرایی این کشور بزرگ آگاه باشد، میداند که اگر نماینده فقط به فکر قانونگذاری و نظارت باشد، عمران و آبادانی در حوزه انتخابیهاش را باید به تاریخ بسپارد. 5- جالب است که بغض از ندیمی، کماکان در نوشتار نویسنده محترم پیداست، وگرنه چگونه است که فقط به دو نماینده استان اشاره نموده است و دیگر هیچ؟ 6- وقتی برخی از نمایندگان بیتوجه به عملکرد وزیر، کمر به حذف ایشان بستهاند، شاید دفاع از وزیر در جلسه استیضاح فقط آب در هاون کوبیدن باشد. همان نکته که (شاید و تأکید میکنم شاید) مانع حضور رئیس دولت و دفاع از وزیر شد. 6- اثربخشی و ارتباط قوی و کلان ندیمی را میتوان با دفعات حضور مدیران کل استانی و وزرا یا معاونینشان در لاهیجان و سیاهکل سنجید. امید است که نویسنده محترم از این حیث به مقایسه عملکرد تمامی نمایندگان استان بپردازد تا ...
آقای بهبود! شما هم بهکلی کلیگویی کردهاید. منتظرم "اسناد نوشتاری در سایتهای مختلف" را دقیقاً معرفی کنید تا ببینیم تحرکات آقای همه چیز دان غیر از جاهایی که خودش راوی فعالیتهای خودش بوده و هیچ شاهد و سند معتبری هم نیست که آنها را تأیید کند، چیست؟؟؟!!!
افکار این گروه تقریباً شبیه همان دلواپسان است! تازه فهمیدند شهر و استانی است!!! اولین شرط انتقاد، بهجا بودن و بعد شجاعت است(!) که در نگارنده محترم نمیبینم!
بیپروا: چشمها را باید شست تا به اوج فعالیت و اثربخشی ندیمی پی برد. شما را که خود را به خواب زدهاید، نتوان بیدار کرد. والسلام.
موسی: از نوشتههای آقای جوادپور بوی دلواپسی به مشام میرسد. ضمناً آنقدر ندیمی برایش مهم است که همیشه درحال رصد نمودن نماینده است.
مدامي (مدرس دانشگاه): خدمت سروران و آگاهان شهر عرض كنم كه، وقتي گيلان رتبه دوم بيكاري در كشور، رتبه سوم و چهارم و پنجم در طلاق، خودكشي، مرگ و مير تصادفات را دارد!!! وقتي مجمع نمايندگان گيلان هيچ بناي بر وحدت نگذاشته و جملگي تعاملي با دولت ندارند (البته استثناء شايد باشد، اما صبغه شعارياش ميچربد) و وقتي اصل تفكيك قوا در گيلان بدون رعايت مانده است(!) شما چه تصوري از نمايندهها داريد؟ موضوع عميقتر از اين حرفها نيست؟
موسی: با سلام خدمت استاد محترم آقای مدامی! اگر نقدی بر عملکرد نمایندگان دارید، خوب است به تفکیک موفقیتها و اشتباهاتشان بررسی گردد تا با مقایسه برآیند تلاشها نسبت به شهرستانهای همجوار و دورههای گذشته، جایگاه محلی و استانی و ملی نمایندگان معلوم شود... هرچند اینجانب بهعنوان یک شهروند، از ندیمی بهخاطر حضور و تلاش هدفمند سکوت در برابر سیاهنمایان تشکر میکنم، چون الآن فقط و فقط باید دوید و کار کرد و ...
مجتبی.ک: آقا موسی! اینطور که معلومه فعلاً یک نفر میدوه، بقیه هم سیاهنمایی میکنن!!! نمیدونم با اینکه اینقدر میدوند، چرا هنوز سر جای اولاند؟! بله، البته مهم نیست به کدام طرف میدوی و برای چه؟! فقط باید دوید! حالا ندو کی بدو!!!
صابر: آقای موسی! لطفاً بفرمایید تلاش هدفمند ندیمی چیست و تحلیلی از آن ارائه کنید. ضمناً وقتی همه تریبونها در اختیار ندیمی است و دارد همه جا حرف میزند، پس سکوت معنادار او که شما میگویی، یعنی چه؟ بهتر نبود با دلیل و مدرک جواب نوشته آقای جوادپور را میدادید؟
چقدر خندهام ميگيرد وقتي آقاي جوادپور از درون مجلس خبر ندارد و براي خود مقاله مينويسد، بدون اطلاعات در هر جايي سخن ميراند و خود را صاحب علم و كمالات ميداند و ديگر دوستاني كه با كمترين اطلاعات خود را صاحب نظر ميدانند! من واقعاً از ته دل ميخندم، اينها دشمن نديمياند... خدا را شكر دشمنان ما را از ... قرار داد. جهت اطلاع تمام صاحب نظران بي علم و اطلاع؛ در اينگونه برنامهها قرعهکشي ميكنند و اين قانون از مجلس جديد وضع شده و ديگر مثل قبل نيست كه آقاي نديمي پنج صبح در مجلس وقت ميگرفتند. اگر گاهي يك بار مطالب دشمنتان را ميخوانديد، بعد تحليل ميكرديد، حتماً متوجه اين مطلب در جريان رأي اعتماد وزيران ميشديد، ولي كلاً باعث خندهام شديد. خدا خيرتان دهد.
موسی: با نگاهی به سایت زبان گویا، پاسخ تمامی سئوالات را دریافت خواهید کرد. ضمناً ندیمی انتخاب مردم است و جای تعجب است که شما در این انتخاب مردم، هیچ چیز مثبتی نمیبینید! این یعنی جز چند نفر مخالف و منتقد و ...، بقیه مردم این دو شهر اشتباه میکنند! انتقادهای شما وقتی شنیدنی است که در کنارش نکات مثبت ندیمی را نیز بیان کنید.
علیرضا: آقای از ته دل خندان! بازم که دم خروست زد بیرون ببم جان!؟ این آقا که مدعیه لاهیگ و بقیه سایتها متروک هستن که هر روز درحال پرسه و ولگردی در لاهیگه!!! خدا را شکر که این جماعت هنرپیشه هر روز درحال رسواتر شدن هستن و اینقدر سرشونو توی برف کردن که...