كدخبر: ۷۴۲۴
تاريخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۴
ارسال به دوستان
نسخه چاپي
خاموشی نمایندگان گیلان در برابر یک استیضاح!
دكتر سيدحجت مهدوی سعيدی
دو چیز طیره عقل است دم فرو بستن
به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (سعدی)
برخی از به اصطلاح نمایندگان ملت، خود را چنان پرورش دادهاند و چنان با شبکهها و جناحهای برانداز، همسو و همراه گشتهاند که به زعم خود و به رغم همه حادثات روزگار، برای همه ادوار، نماینده مجلس باقی بمانند! و با سایهنشینی، از همه مزایا و مواهب (بخوانید رانت!) نمایندگی برخوردار باشند. اما این نمایندگان متلون و سیاسی کار، غافل از این معنا هستند که مردم، این قماش از بازیگران عصر طلایی(!) را در نهایت مفتضح خواهند نمود؛ هرچند که این حضرات سایه نشین، با مهارت هوچیگری و صنعت تخلف در انتخابات، آشنایی دیرینه داشته باشند!
زشتیات پیدا شود و رسواییات
سرنگون افتادن از بالاییات! (مولوی)
در این حوالی، مردم اشخاصی را میشناسند که همیشه مرد غنیمتاند و با ولع هرجا که خوان کرمی گسترده است، دریوزهگر صحنهاند و کاسهلیس جریانهای غالب! اما وقت غرامت، چون عروس رفتهاند تا گل بچینند! پرپیداست که با اینگونه از بندبازیها و باندبازیها نمیتوان تا ابد در کسوت نمایندگی مردم باقی ماند. به قول آن زندهیاد: "هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد."
نماینده حقیقی باید در بزنگاهها و مواقع سرنوشتساز کشور، تمنای خود نداشته باشد، بلکه شفاف، دغدغه پاس حقوق مردم نگه دارد و در عمل و اقدام نشان دهد در کجای این داستان ایستاده است؟ او باید چون شهید مدرس، "مرد مواضع" باشد. قهراً همگامی، سکوت و بیتفاوتی در برابر هر ظلم یا بدعت ناپسندیدهای، جامعه اسلامی و انقلابی ما را به مرز انحطاط و احتضار خواهد کشاند.
نگارنده این یادداشت اخیراً در یکی از مجلات معتبر کشور نکتهای را از آقای دکتر حداد عادل خوانده است که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست. ایشان میگوید: "یک روز با مقام معظم رهبری دو نفری قدم میزدیم. ایشان خطاب به من فرمودند: آقای حداد! قدر و قیمت هرکس به اندازهای است که از حق دفاع میکند."
مردم میپرسند: نمایندگان برای چه سوگند یاد کردهاند؟ سوگند یاد کردهاند که در شرایط التهاب، بنشینند و صبر پیش گیرند، دنباله کار خویش گیرند؟! راستی و بهواقع، کدام مصیبت، مصیبتبارتر از آنکه با حیثیات دانشگاهی و آبروی علمی یک کشور (آنهم در سال فرهنگ) بازی شود؟ تا کی باید نخالهها بهجای نخبهها، شب پره بازیگر میدان شوند؟
متأسفانه دیرزمانی است که انفعال و عافیتطلبی و گاه حتی همراهی درخصوص مسائل نابهنجار جامعه در جماعت نمایندگان گیلان، به متاعی عمومی تبدیل شده است (البته در این میان، نماینده پرتلاش رشت جناب آقای جعفرزاده مستثنی است). روشن است که بحث تنها در بقاء و یا عدم بقاء یک وزیر نیست. به هر حال، هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود، صحنه پیوسته بهجاست؛ بلکه بحث بر سر نحوه رفتارهای تبعیضآمیز، ظالمانه و غیرقانونی در این مملکت شهیدپرور است.
وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری میگوید: "در دولت گذشته، دانشجویان زیادی صرفاً از روی اغراض جناحی و سیاسی از تحصیل محروم شدهاند و بورسیههای غیرقانونی فراوانی برای آقازادهها(!) و ویژهخواران اختصاص یافته است... ." پرسش این است که اینهمه جعل مدارک برای تولید انبوه بیسوادان مدعی که هِرّ از بِرّ ندانند، در نهادها و مراکز علمی و دانشگاهها چه معنایی جز حرمتشکنی دانشگاهها میتواند داشته باشد؟ استیضاح وزیر علوم وقت تحقیقاً در تقابل با تفکیک قوا بوده و در یک کلمه، فاقد هرگونه استدلال حقوقی است!
مردم میپرسند آنان که در دیار ما دعوی هرزه گویایی دارند و خود را بر منابر و در مناظر، از ما بهتران آواز درمیدهند(!) اکنون چرا با آنهمه طمطراق، کوتاه آمده و بیزبان ماندهاند؟! کسانی که در مسائل عادی مجلس، تعزیهگردان هر معرکهاند(!) در مسائل اساسی و حساسیتبرانگیز جامعه، هزاران ملاحظه و محاسبه در کار میآورند! چرا؟ چون صداقت در هماره تاریخ قیمتی گزاف دارد. مگر میشود چون کبک خرامان، سر در برف کرد و در خموشی نظارهگر بازی با فضیلتها بود؟! روشن است، وقتی شرم از رفتار سیاسی برمیخیزد، این قبیل از بازیگریها، نهادینه میشود، و آنگاه از بد حادثه، وزیری وظیفهشناس و باتدبیر که باید برای ایستادن در مقابل تخلفات آشکار تحسین شود، تقبیح میگردد! آری، بیگناهی کمگناهی نیست در دیوان عشق...
طرفه اینکه، استیضاح وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری در شرایطی صورت میگیرد که دانشگاههای کشور در تعطیلات تاریخی (ببخشید در تعطیلات تابستانی!) بهسر میبرند و دانشگاهیان کشور، خصوصاً پارهای از مسئولین عالیرتبه عافیتاندیش(!) آنان را چندان مجال انتقاد و اعتراض نیست. به تعبیر سهراب سپهری، ظهر تابستان است وقت بازی اینجاست!
• استاد دانشگاه
www.etedaleshargh.ir