گرایش به زیبایی و زیباییشناسی مقولهای است فطری که انسان آن را نیاز خود میداند و از دل همین فطرت زیباشناسانه بوده که هنر بهوجود آمده است. در هر مقطع از زندگی انسان، هنر کاربردهای متفاوتی داشته، رشد و نمو نموده و به تناسب نیاز جوامع، شکلهای مختلفی پیدا کرده است. در جوامع بدوی که انسان از علوم و پدیدههای اطراف خود آگاهی نداشت، از هنر برای رمزگشایی پیرامون خود و شگفتیهای طبیعت استفاده میکرد. خدایانی را آفرید و برای رضایت خاطر خدایان خود، آنان را با سنگ و چوب تراشید و تجسم بخشید، برایشان قربانی کرد، هدایای بسیار پیشکش برد، نقاشی کشید و آیینهایی را برگزار نمود تا بهتر بتواند به خدایان نزدیک شود و با آنان سخن بگوید. با پیشرفت علم و دانش، انسان به آگاهی و شعور خود بیشتر از خدایان اعتقاد پیدا کرد و کارکرد هنر به شکل دیگری تجسم یافت.
امروزه با پیشرفت شتابزده فنآوری، کاربرد هنر و نیاز آن در جامعه نهتنها کم نشده، بلکه بیشتر احساس میشود. در عصر حاضر با توجه به تغییرات، نگرشها و فضای مدرنیسم حاکم که معیارها و ارزشها شکل دیگر یافته، باید از هنر و کارکرد آن بهعنوان "نوشدارو" بهره برد؛ نوشدارویی که میتواند از فروپاشی ارکان و ریشهها به فراخور اقتضای زمانی جلوگیری نماید.
"اقتصاد" که عبارت محاورهای آن همان "غم نان" است، و دیگر دلمشغولیهای جدید انسان معاصر، مانند موبایل، اینترنت، فیس بوک، توئیتر و ...، گرایش انسان به راحتی، آسایشطلبی و بیتوجهی به همنوع که هدیه عصر تکنولوژی برای اوست، باعث شده تا سوپاپ خطر به صدا درآید که اگر به این هشدار توجه نشود، چهبسا باعث ترکیدن و نابودی ارزشها خواهد شد و زخم سر باز خواهد کرد. حالا نیاز است که ارزش هنر و کارکرد آن بیشتر مورد توجه واقع شود. متأسفانه هنوز چه بسیار از افراد بهعلت عدم تجربه و لمس آن از نزدیک، این نیاز اصلی را برای خود بیگانه دانسته و نیازهای دیگر را بر آن ارجهیت میدهند.
یکی از هنرهایی که در کشور ما مورد بیمهری واقع شده، هنر تئاتر است. بهجز پایتخت در استانها و شهرهای دیگر، تئاتر همانند کورسویی است که هنرمندان بهصورت خودجوش به آن توجه دارند. تئاتر هنر قدیمی است که پیشینه ارزشمند و مؤثر آن، معیار سنجش فرهنگ و تمدن کشورهاست. تئاتر هنر جهانشمول است که هیچگاه محو نشده و هنری نتوانسته است جایگزین آن شود. تئاتر یکی از ابزارهای ارتقاء سطح شعور، اندیشه و احساس آدمی است که به شکلهای مختلف میتواند در پیشرفت و اعتلای جامعه مؤثر باشد. تئاتر کاربردهای بسیاری دارد که عبارت است از:
- برانگیختن احساسات، اندیشیدن و لذت بردن: در میان موجودات زنده فقط انسان است که میتواند زندگی را تجسم بخشیده و به تماشای خود و زندگی بنشیند. او آنچه را که تجربه کرده، در صحنه تئاتر بازسازی میکند. تئاتر و اتفاقات صحنه احساسات مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد و تلنگری بر اندیشه او میزند و شعورش را غلغلک میدهد. او را وا میدارد که وسیعتر به پیرامونش نگاه کند. تربیت شود تا بتواند تربیت کند.
علاوه بر برانگیختن احساسات که باعث اندیشیدن بر دادهها و اتفاقات میشود، در مخاطب یک نوع لذت و دگرگونی مفرحانگیزی را نیز ایجاد میکند. انسان پس از تماشای یک تئاتر خوب با معیارهای درست، در وجودش نوعی شادی و لذت احساس میکند. یکی از ویژگیهای هنر زنده تئاتر، سرگرمی، تفریح و لذت بردن است و با سایر مهارتها که به غلط معنای هنر پیدا کرده، تفاوت دارد. بسیار از مکانها و یا مهارتها میتواند در انسان ایجاد شادی، هیجان و لذت را ایجاد کند؛ مانند رفتن به شهر بازی، سیرک و تردستی. اما هنر تئاتر با روح و روان آدمی عجین شده، احساسات را تحریک کرده و با اندیشیدن و فعالسازی روح و روان، او را سرگرم و در عین حال به لذت وا میدارد. تئاتر غذای اندیشه است و فرد برای آنکه لحظاتش را صرف خوب دیدن، اندیشیدن و فکر کردن گذاشته، احساس لذت و خوشی دارد.
حتی کاراکترهای نمایش نیز او را با خود همراه میکند. او با احساسات آنها همذاتپنداری میکند و چنان با اتفاقات درمیآمیزد که پس از پایان نمایش، ذهن تماشاگر تا ساعتها درگیر میشود و همین برایش خوشایند است. نیروی عاطفی ایجاد شده در تماشاگر که با دیدن سرنوشت همنوع و تزکیه و پالایش ایجاد شده ـ کاتارسیس ـ مخاطب را به وضعیت ذهنی لذتبخش و آرام میرساند. یک نمایش خوب مانند یک خوراک فکری خوب است. همانطور که بدن برای گرفتن انرژی نیاز به غذای مفید دارد، روح و روان و اندیشه نیز به غذا نیاز دارد و یک تئاتر خوب غذای مفید روح است.
- فرهنگسازی: بیشک میراث ارزشمند، از گذشته تا امروز هر کشوری، "فرهنگ" آن است؛ فرهنگی که به ارث رسیده و انسان در شکلگیری آن مؤثر بوده و در آینده نیز عملکردش جزئی از فرهنگ خواهد شد. یکی از بخشهای مهم و سازنده فرهنگ، "هنر" است. آنچه شنیده، دیده، نوشته، ساخته و برجا میماند، بخشی از فرهنگ بوده و یا خواهد شد و تأثیر زیادی بر فرهنگ دارد. هنر تئاتر که از هنرهای قدیمی است و با پیدایش انسان شکل یافته و تا به امروز با فرهنگ، تحول و تغییرپذیری عجین بوده، از مؤلفههای مؤثر در شکل دادن فرهنگ است. قوانین، اخلاقیات، باورها، آداب و رسوم، دانش و ... هر آنچه که در قالب فرهنگ تعریف میشود، با تئاتر قابل نشان دادن است. تئاتر میتواند در ترویج فرهنگ و تغییر آن مؤثر باشد، همانطور که میتواند در جایگزین کردن دادههای جدید مؤثر باشد. بسیاری از پیامآوران دینی و مکاتب گوناگون از هنر گفتار و کلام که از ویژگیهای بارز هنر تئاتر است، در القاء عقاید جدید و جایگزین کردن آن بر فرهنگ گذشته بهره بردهاند. فرهنگ زاده هنر است و هنر تئاتر در ثبات یا بیثباتی فرهنگ همواره مؤثر بوده و خواهد بود.
- پروپاگاندا: در یک تعریف تکراری و گوشآشنا، پروپاگاندا همان جهتگیری نظاممند و سیاسی یک حکومت توسط ابزار هنری است. پروپاگاندا تبلیغات جهتدار است. تئاتر یکی از ابزارهای مؤثر در پروپاگانداست؛ ترویج نظرات خاص به قصد تأثیر بر ذهن مخاطب و ترغیب تماشاگر به پذیرفتن دادههای جدید.
تئاتر پس از شکلگیری یک نظام و انقلاب جدید میتواند تفکرات و ایدئولوژی جدید را به بستر جامعه تزریق کند. این نوع از تبلیغات بهعلت تنوع در اشکال بیان آراء و نظرات، جذابیت بیشتری داشته و کمکم مردم را به سمت آنچه که دولت و حاکمیت میخواهد، هدایت میکند. سیاسیون میدانند که تزریق فکر و اندیشه بهصورت مستقیم بیشتر حالت دافعه ایجاد میکند؛ پس، از پروپاگاندای هنر بهره میبرند و با استفاده از کارکرد هنر و جایگاه آن در میان مردم، آنها را با اندیشه جدید بهطور غیرمستقیم آشنا کرده و به این طریق هم خود از آنچه میخواهند بهرهبرداری کرده و هم مردم را با ایدئولوژی جدید آشتی میدهند و بدون آنکه افکار و آراء حکومتی را تحمیل کنند، به آنچه که میخواهند، میرسند و آن را در جامعه میگنجانند.
- پداگوژی (تعلیم و تربیت): در این نوع از کارکرد، تئاتر بهدور از منافع سیاسی و یا مادی به صرف فهماندن مفاهیم ارزشمند و تربیتی تولید و شکل میگیرد. این نوع تئاتر خیلی مقید به داشتن ساختارهای تئاتر حرفهای نبوده، بلکه بیشتر قصدش گروههای هدف که شامل کودکان، نوجوانان، جوانان، معلولان و سالمندان است را دربر میگیرد.
از کارکرد تعلیمی ـ پداگوژی ـ معلمان در آموزش استفاده میکنند. نمره و ارزشگذاری در این نوع تدریس وجود ندارد و دانشآموز بدون دغدغه و دلهره در آموزش شرکت کرده و همراه با آموزگار و جزئی از درس میشود. او یاد میگیرد که خود را بهتر بشناسد و آگاهانه درس را فرا گیرد. این نوع تعلیم بهعلت فضای هنری و آموزشی در ذهن کودک سالها باقی میماند.
در تئاتر تعلیمی و تربیتی نوجوانان و جوانان، مشکلات فردی که در نوجوان بروز میکند و مشکلاتی که شاید در اجتماع برایش بهوجود آید، مطرح میشود. این نوع از تئاتر هدفش آگاهی دادن به نوجوان و جوان است تا برای مشکلی که در قالب تئاتر بیان شده، راه حل پیدا کند. این نگاه علت و معلولی که تئاتر برایش بهوجود میآورد، نوجوان و جوان را درگیر میکند و به او کمک خواهد کرد که منطقی به حوادث نگاه کرده و آگاهانه مشکلات را حل کند.
در تئاتر تعلیمی، هدف از بین بردن ترس، بالا بردن اعتماد به نفس، کم کردن افسردگی، افزایش توانایی، پیدا کردن راه حل برای معضلات، آموزش به زبان هنر، تعلیم و یاد دادن است؛ امری فرهنگی و هنری که با شناساندن و نشان دادن ماهیت و تواناییهای گروه هدف سعی در رشد فکری، شخصیت و الگوسازی دارد. تئاتر پداگوژی از راه کاربردی کردن هنر، آموزش و تربیت سعی در تأثیرگذاری مثبت بر فرد دارد که بیشک رشد فرد و تربیت او همان ساختار سازندگی جامعه را درپی خواهد داشت.
- سایکو دراما (تئاتر درمانی): تئاتر درمانی و سایکو دراما از دیگر کاربردهای ارزشمند هنر تئاتر است. این بخش از کاربرد هنر تئاتر، خاصیت درمانی آن است که شاید خیلی نزدیک به پداگوژی باشد؛ با این تفاوت که در تئاتر تعلیمی با افراد سالم و در راستای شکل دادن به شخصیت، سازندگی و آگاهسازی گام برداشته میشود، اما در سایکو دراما هدف صرفاً درمان و از بین بردن آنچه که باعث اختلال روحی در فرد شده است، میباشد.
در این نوع از درمان، فرد را با موقعیتهای نمایشی در فضای مشابه قرار میدهند تا با آن درگیر شده و با آنچه که او را درمانده کرده، روبهرو شود و برایش راه حل مناسبی پیدا کند. بیمار در موقعیت ایجاد شده، برونافکنی میکند و با دغدغه کمتر نسبت به آنچه واقعیت بوده، واکنش نشان میدهد. این نوع واکنش، روحش را تسکین میدهد.
در سایکو دراما این اجازه به آنانی داده میشود که بیشتر مجبور بودهاند برخلاف میلشان، کارهایی را انجام دهند که تمایل به آن نداشته و یا برایشان عذابآور بوده است. تئاتر درمانی موقعیت نامطلوب و مشابه آن را ایجاد میکند و به بیمار اجازه میدهد هرطور که دوست دارد، با موقعیت برخورد کند. در طی درمان، بیمار احساسات، عواطف، عقدهها و درونیات را بروز داده و هر آنچه که خود میپسندد را جایگزین حوادث نامطلوب و اجباری زندگی میکند و با کمک مددکار، شکل مطلوب نمایشی به آن میدهد، به گونهای که احساس سبکی میکند. این سبکی بهخاطر فضایی است که تئاتر برایش ایجاد کرده تا او بتواند سنگینی بار عذابآور درونیات خود را بیرون بریزد.
در نمایش درمانی نقشها به بیمار کمک میکند تا رفتار ناپسند را کمکم از خود دور کند. این نوع درمان در آسیبدیدگان جنگی، افراد بزهکار، افراد عصبانی و تندخو، آنانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند و بهطور کلی، بیماران روحی و روانی با کمک مددکاران و پزشکان صورت میپذیرد و کمکم حساسیتهایی که موجب تنش و بیماری شده با کشمکشهای ایجاد شده تئاتری، فرد را به حالت آرامش نزدیک میکند، به او کمک میکند تا بر عوامل بیماری غلبه کرده و روحش از بیماری پاک شود. این نوع از درمان بسیار سخت و به زمان نیازمند است.
بسیاری از کارکردهای ذکر شده از ویژگیهای سایر هنرها نیز هست و یا مشابهتهایی با سایر هنرها دارد. اما آنچه مهم است آنکه، هنر تئاتر هنر زنده، پویا و کارآمدی است که ویژگیهای منحصر به خود را دارد. یکی از ویژگیهای چشمگیر آن، آفرینش در لحظه است که در برابر چشمان مخاطب و یا همان تماشاگر اتفاق میافتد. نمایش آنقدر بکر و تازه است که هر روز گرچه همان نمایش و رویدادها تکرار میشود، اما بازیگر این قدرت را دارد که با فضایی که توسط مخاطب استنشاق میشود، واقعیتهای زندگی و جامعه را با ذرهبین نشان داده و ذهن و روح تماشاگر را متوجه جهان گسترده، دانستنیها و دریای فکر و اندیشه غوطهور میسازد. حتی گاه تنها طرح یک سئوال میتواند تماشاگر را تا بیکرانها بهدنبال یافتن پاسخ ببرد و با لحظات نمایشی ذخیره فکر سازد. تئاتر نوشدارو و پادزهر ارزشمندی است که در فضای آشفته و از هم گسسته عصر حاضر میتواند کارکردهای سازنده و مؤثری داشته باشد. تئاتر دیدن، کتاب خواندن، سینما رفتن و بسیار کارهای فرهنگی و هنری دیگر که امروزه رو به فراموشی نهاده و کمرنگ شده است، از نیازهای جامعه است که باید از کودکی بهصورت یک عادت و نیاز برای سلامتی روح و روان تعریف شود. همانطور که برای زندگی نیاز به غذا، لباس و مسکن میباشد، برای روح، روان و اندیشه نیز نیاز به خوراک هنری است. ذهن سالم بهوجود آورنده محیط سالم و محیط سالم پدیده ایجاد یک جامعه سالم است.
• کارشناس ارشد ادبیات نمایشی