كدخبر: ۷۳۷۱
تاريخ انتشار: ۲۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۱
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
مسأله توسعه
شهرام شاهی

مدتی است که پس از روی کارآمدن دولت یازدهم، واژه "توسعه" بار دیگر در محافل فکری و سیاسی، رسانه‌های مکتوب و مجازی احیاء و بازتولید می‌شود؛ انگاری مدتی این لفظ غایب بوده و حالیه حاضر شده است. باری، رجعت توسعه را به عرصه عمومی به فال نیک گرفته و بالشخصه از آن استقبال می‌نمایم.
پیشه نگارنده، وکالت در محاکم دادگستری بوده و به جهت فرار از عارضه فراموشی، بسان "طبیب دوار به طبه" خرده تدریسی نیز دارد. این مختصر را گفتم تا عذر عدم تخصص در اقتصاد و مدیریت به میان آورم و کمی از تیر نقادان در امان باشم که فردا روز حمله آغاز نکنند، تو را که بهره‌ای از این علوم نیست، به چه اعتبار اظهار فضل می‌نمایی؟! از حق نگذریم که تا حدودی حق با ایشان است و در این ملک بسیارند صاحب سخنانی که علامه‌اند و لبریز از شعب مختلفه علوم و یک نفس هر آن‌چه را که در تصور آید و ناید، به زیور سخن می‌آرایند و تحویل مستمعان می‌دهند و در عجبیم که عیاری، هیچ داننده‌ای را نیز برنمی‌تابند.
به هرحال به یمن همسایگی و همجواری حقوق با دیگر شاخه‌های علوم انسانی و اطلاع مختصری که در خلال مطالعات و مصاحبت با صاحب نظران حاصل آمده است، جرأت نمودم تا با بیان الکن خود چند نکته را قلمی نمایم. لازم به ذکر است که این مقال نه درصدد تعریف و توصیف مفهوم "توسعه" است که می‌دانیم واژگان مطرح در علوم انسانی به‌دلیل اختلاف در مکاتب فکری و نظریات ابرازی اندیشمندان صاحب نظر اختلافی بوده و ارائه تعریف جامع و مانع در این باب کمی مشکل است و چاره کار مراجعه به منابع علمی منتشره است، و نه درصدد ارائه نظریه و یا نکته‌ای نو است که حاصل تحقیق و بررسی موضوعی معین در باب توسعه باشد؛ بلکه یادداشتی است کشکول‌وار از آسیب و راهکار تا مگر آهنگ نظر و عمل توسعه دوستان، به نوایی خوش سرانجامد.
یکم. برای این‌که توسعه و گفتمان درحال شکل‌گیری آن تبدیل به ضد خود نشده، به غیبت کبری نرفته و از طرفی پیش از آن‌که برخی از جماعت سیاسیون هوادار و غیر به تعجیل و یا به هدف جذب مخاطب و گشایش کار، فرصت رشد و بلوغ این نورسیده را نسوزانند، شایسته است اساتید، صاحب نظران و اهل علم به میان آمده و در این بازار شام به عرضه کالای صحیح و سقیم خود بپردازند که فردا دیر است و کسب اعتبار از دست رفته برای توسعه، دیریاب خواهد بود. در این باب، سخت‌باوران و یا خوش‌خیالان بر سر ایوان نشسته را به تاریخ معاصر حوالت می‌دهم که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.
دوم. آن‌چنانی که عرض شد، اصطلاح "توسعه" و مفهوم آن از جهات مختلف، من‌جمله این‌که آیا توسعه هدف است یا وسیله؟ شرقی باشد یا غربی؟ قابلیت بومی شدن دارد یا خیر؟ یکپارچه است یا نه؟ و الخ می‌تواند موجب بحث و اختلاف باشد، اما به‌نظر آن‌چه که محل اشتراک و مساعی است، "دغدغه توسعه" است که باید بر آن پافشاری نموده و به مدد اتحاد اهالی نظر و همراه نمودن سیاسیون، تصمیم‌گیران و مدیران، زمینه سالم و بستر بالندگی آن را فراهم آورد. در این‌جا نقش نهادهای آموزشی، مدنی و رسانه‌ها در تحقق دغدغه و فرهنگ توسعه بسیار پررنگ بوده و ضرورت دارد دانش توسعه و متفرعات آن در زمره واجبات امور تلقی گردد.
سوم. به عقیده صاحب نظران، وفاق نیروهای فکری و اجرایی یک جامعه درخصوص مفاهیم جدید و یا پدیده‌های نو که جنبه عام داشته و مصالح ملتی به آن گره خورده است، عامل ذاتی و اصلی پیشرفت و فراگیری است و موضوع توسعه هم از این قاعده مستثنی نمی‌باشد. با نگاهی به نحوه جهت‌گیری اهل سیاست در دانش و تجربه سیاسی اغلب موارد ملاحظه می‌شود سیاسیون میل به واقع‌نگری داشته و دارند. این مطلب در جای خود پذیرفته است، اما در تغییرات الزاماً این سیاسیون نیستند که تأثیرگذارند و البته نمی‌بایست هم تنها تأثیرگذار باشند. تأملی در تاریخ سیاسی معاصر معلوم می‌دارد که هرجا سیاسیون از نیروهای فکری جامعه فاصله گرفتند، نتیجه مطلوب نبوده، ولی هرجا اجماع فکری و سیاسی در موضوعی پدید آمده، حاصل مطمئن و مقبولی به‌بار آمده است. لذا به جهت پرهیز از تکرار تجربیات تاریخی ـ چه داخلی و چه نمونه‌های خارجی ـ بهتر است همنشینی‌های صاحبان فکر و صاحبان منصب بیش از پیش افزایش یابد که صله ارحام از موجبات طول عمر و بقاست.
چهارم. و البته با نظری به وضعیت استان خودمان گیلان، مجموعه‌‌هایی را ملاحظه می‌کنیم که درخصوص توسعه گیلان تحت عناوین مختلف درحال ظهور و بروز هستند که در جای خود قابل تقدیر و توجه است. این‌که تجربیات مدیریتی، علمی و سیاسی مدیران، نمایندگان سابق و لاحق مجلس و اهل علم در این گروه‌ها متمرکز شود نیز مطلوب و مؤثر است. از سویی، تشکیل جلسات در مرکز و استان، دعوت از صاحب‌نامان عرصه نظری توسعه، همچون دکتر محمود سریع‌القلم و برگزاری همایش‌ها و سخنرانی‌هایی ار این دست، مطئمناً در جهت بسط نظری و عملی توسعه مفید فایده خواهد بود، اما این‌همه کافی نیست. توسعه پیش از آن‌که مفهوم اقتصادی باشد، یک امر فرهنگی است. موضوعی است که مستلزم اخلاق و عادات ویژه است. فرض مثال گاهاً در اجتماعات و محافل خلط مفهوم صورت می‌گیرد و مشاهده می‌شود که برخی مدیران و سیاسیون استانی بین مفهوم رشد و توسعه تفاوتی قائل نبوده و از سر دغدغه پیشرفت و به زعم خود، جا نماندن از استان‌های برخوردار، صرفاً بر مقولاتی چون تحصیل بودجه بیشتر، تصویب پروژه‌های کلان، تأکیدات مؤکد بر سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و مواردی از این دست پافشاری می‌کنند که باز باید گفت این‌ها لازم است، اما کافی نیست. ایجاد فرهنگ توسعه مقید در آموزش، نهادینه کردن و فراگیری توسعه بوده و پروسه‌ای است زمان‌بر که بر عوامل بسیاری تکیه داشته و دارد. عزیزان و مخاطبان بر اساس کدام برنامه؟ کدام مدل؟ حتماً خواهید گفت سند چشم‌انداز، برنامه‌های پنج ساله، اسناد بالادستی استانی و ...؟! آیا این اسناد که در جای خود بسیار مهم و الزام آورند، با خود تا کنون فرهنگ توسعه را ـ چه در کشور و چه در گیلان ـ به ارمغان آورده‌اند؟! پاسخ از پیش معلوم است: خیر. پس اشکال کار در کجاست؟ مسأله همین‌جاست. کشف صورت مسأله خود نیمی از پاسخ است. من نیز مسأله‌ای فی‌الحال ندارم که به‌دنبال پاسخ آن باشم، لیکن دغدغه‌ای دارم به نام توسعه.
پیشنهاد من این است، پیش از آن‌که راهکار بدهیم، در یک همت و عزم دسته‌جمعی و با دعوت از همه اهالی فکر، علم و عمل، با استفاده از ابزارهای مختلف تکنولوژی و یا به هر طریق مقتضی به نشر و پردازش سئوالات و مسائل توسعه با نیم نگاهی به توسعه استان اقدام نماییم که بی‌شک پاسخ‌ها در راهند...

• دانش‌آموخته حقوق
www.asretadbir.com

نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"