كدخبر: ۷۳۷۰
تاريخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۱
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
"تئاتر خیابانی"؛ افتخاری برای شهروندان لاهیجانی
شاهین جهانگیر بلورچیان

توجه به مباحث فرهنگی در شهرها، یکی از ده‌ها وظایفی است که در قوانین متعدد برای شهرداری‌ها پیش‌بینی شده و انجمن‌های شهر و شوراها نیز برای نظارت بر امور فرهنگی در کنار دیگر وظایف خود دارای قوانینی در این زمینه می‌باشند. از سویی، پیش‌بینی معاونت فرهنگی و اجتماعی در شهرداری‌ها و همچنین کمیسیون فرهنگی و اجتماعی در شورا که با حضور اعضای شورای اسلامی شهر تشکیل می‌شود و دارای شرح وظایف فراوانی است، با توجه به پیشینه و درجه شهرها و بافت فرهنگی و اجتماعی و مذهبی این وظایف در شهرهای مختلف متغیر است، که از جمله می‌توان به عناوین شرح وظایف کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر اصفهان اشاره کرد که بالغ بر 33 وظیفه را برای این کمیسیون تدوین نموده است که توجه به مسائل فرهنگ عمومی شهر، امور مذهبی، تفریحی و گردشگری، مسائل ورزشی، آموزش عمومی، امور بهداشتی و درمانی، تعاون و امور خیریه، دفاع غیرنظامی، امور اصناف، اقوام و اقلیت‌های دینی، مسائل مربوط به انتخابات شوراها، امور مربوط به جشنواره‌ها و سوگواره‌ها، نمایشگاه‌ها، امور هنری شامل حمایت از هنرمندان، گسترش آموزش هنر در میان نوجوانان و جوانان، تبلیغات شهری، آموزش ضمن خدمت کارکنان شهرداری، امور ایثارگران و جانبازان، امور بانوان، امور از کارافتادگان (سالمندان و معلولین جسمی)، مبارزه با مفاسد اجتماعی، امور جشن و چند شرح وظایف دیگر که می‌تواند به الگویی برای دیگر شهرها تبدیل شود و این نشان از متنوع بودن اقدامات شورای شهر و شهرداری‌هاست که در قانون برای تمامی این موارد پیش‌بینی‌های لازم انجام شده و شهر اصفهان که در سال 2006 به‌عنوان دومین پایتخت فرهنگی جهان اسلام پس از مکه معظمه از سوی وزرای فرهنگ کشورهای اسلامی انتخاب شده، با این شرح وظایف تمام توان خود را به‌کار بسته تا بتواند در زمینه هرچه مطلوب‌تر مباحث فرهنگی نقش ایفا کند که در کنار همه جشنواره‌های سالانه خود موفق شده جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان را در سطح ملی و بین‌المللی با شکوهی افزون برگزار نماید.
برگزاری جشنواره‌های تئاتر در مریوان، همدان و دیگر نقاط کشور، جشنواره گلاب‌گیری در کاشان و همایش‌های مختلف فرهنگی در شهرهای کشور نشان می‌دهد که با محوریت شهرداری‌ها و شوراها، اهتمامی جدی برای حفظ هویت فرهنگی در شهرها وجود دارد که متولیان مدیریت شهری در کنار مباحث عمرانی، به مسائل فرهنگی نیز توجه جدی دارند و پر کردن اوقات فراغت سنین مختلف و ایجاد شور و نشاط شهری در بین جامعه یکی از ده‌ها اهداف اجرای این برنامه‌ها می‌باشد و از سویی، در زمان برگزاری این جشنواره‌ها، شهرها می‌توانند در مورد معرفی جاذبه‌های مختلف شهر خود در زمینه‌های فرهنگی، تاریخی، گردشگری، مذهبی، کشاورزی، صنعتی، ورزشی و ... برنامه‌ریزی کنند و از رخدادهای فرهنگی نهایت بهره‌برداری را برای برجسته کردن شهرها در سطح کشور و بین‌الملل انجام دهند و برای جذب سرمایه‌گذاران چه فرصتی نیکوتر از این‌که در زمان برگزاری یک رخداد فرهنگی، بتوان زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های یک شهر را معرفی نمود.
شهر لاهیجان نیز با پیشینه بزرگ تاریخی و فرهنگی که دارد، با برنامه‌ریزی و حمایت خوب شهردار، اعضای شورای اسلامی شهر و مسئولان موفق شده است در سال‌های اخیر در کنار زیباسازی شهر و عمران و آبادانی که لاهیجان را به‌واقع بار دیگر عروس شهرهای شمال نموده است، یک برجسته‌سازی دیگری نیز برای این شهر به ارمغان بیاورد که تنها یکی از شرح وظایف شهرداری و شورای شهر می‌باشد و برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی شهروند لاهیجان با هدف حمایت از هنر نمایش و فرهنگ‌سازی مباحث شهری و حمایت از هنرمندان و توجه به ایجاد نشاط شهروندان و ترویج تئاتر در دل محلات شهر و حضور هنرمندان سراسر کشور و پوشش گسترده جشنواره تئاتر لاهیجان در صدا و سیمای کشور و رسانه‌های گروهی و معرفی شهر لاهیجان و گفت‌وگو با مدیران شهری و مسئولان و شهروندان و بیان جذابیت‌های فرهنگی شهر از سوی هنرمندان کشور و گروه‌های میهمان خارجی بهترین تریبون برای تبدیل شدن یک شهر به قطب فرهنگی می‌باشد.
از سویی، وضعیت بسیار بغرنج بودجه‌های فرهنگی در سطح کشور باعث افزون‌تر شدن مسئولیت دستگاه‌های عمومی غیردولتی همچون شهرداری‌ها می‌شود که به کمک فرهنگ و هنر شهر خود و به کمک هنرمندان بشتابند. این‌که بودجه فرهنگی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهری بزرگ مثل لاهیجان با جمعیت 100 هزار نفری در طول سال فراتر از سه میلیون تومان نرود و همه هم توقع کار بزرگ فرهنگی و ساماندهی مباحث فرهنگی از ارشاد دارند، با این بودجه‌های اندک کاری بزرگ است که تنها با مدیریت جهادی و همچنین جذب حامی مالی و کمک شهرداری ها و شوراها امکان پذیر می باشد، از سویی برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی شهروند لاهیجان که با مشارکت مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل ارشاد گیلان و شهرداری و شورای شهر برگزار می شود باعث شده که بوجه ای که می شد شامل حال لاهیجان نشود را جذب کند و مرکز هنرهای نمایش و اداره کل ارشاد گیلان سال گذشته مبلغی بالغ بر 50 میلیون تومان برای جشنواره لاهیجان اختصاص دهند که با اندکی حساب و کتاب می توان اینگونه تحلیل کرد که این مبلغ برابر است با حدود 20 سال اعتبار فرهنگی ارشاد لاهیجان و شهرداری و شورا نیز مبلغی بالغ بر 40 میلیون تومان برای این جشنواره هزینه کرده است که در مقابل هزینه های انجام شده برای دیگر امور از جمله ورزش و ... بسیار بسیار ناچیز است.
از سوی دیگر امسال به نام سال "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" نامگذاری شده و به فرمایش مقام معظم رهبری، فرهنگ از اقتصاد هم مهم‌تر است. حال شما بگویید که با این بودجه‌های اندک فرهنگی چگونه می‌توان از فرهنگ حمایت کرد؟ اگر شهرداری‌ها و شوراها دغدغه فرهنگی نداشته باشند، پس کدام ارگان با بودجه محدود می‌تواند کمک حال فرهنگ باشد؟ اگر خیلی راحت بخواهیم انگشت اتهام بزنیم، به‌راحتی می‌توان هر همایشی را به نمایش متهم کنیم و این‌گونه دلواپسی خود را اعلام نماییم! نباید ادعایی کرد که برای آن پشتوانه‌ای هم نباشد. هر کاری را باید آغاز نمود و در حین کار به برطرف کردن نقاط ضعف پرداخت. این‌که سر جای خود بنشینیم و مدام به‌خاطر اختلاف نظرهای خود، به اتهام‌افکنی به دیگران بپردازیم، هیچ مشکلی را برای شهر ما حل نخواهد کرد و باعث عقب‌افتادگی شهر هم خواهد شد. چرا عادت کرده‌ایم به‌خاطر مثل هم نیاندیشیدن، به زیر سئوال بردن یک حرکت خوب فرهنگی مثل تئاتر خیابانی بپردازیم؟ چرا این‌که خودمان هنر انجام کاری را نداریم، به هنر شجاعت انجام کار دیگران حمله می‌کنیم؟ چرا نمی‌خواهیم مردم را باور کنیم؟ وقتی نمایش فرهنگ ایثار و شهادت در باغ ملی برگزار شد و در متن نمایش به حادثه بمباران شیمیایی شهرهای‌مان پرداخت و اشک مردم و حتی هیأت داوران را درآورد، آیا این هم جهت تضمین و تطهیر بود که این‌چنین همه چیز را زیر سئوال ببریم؟ این‌که نمایش ایثار رزمندگان را در محلات شهر مردم با جان و دل پذیرا شدند، آیا مردم شهر هم برای تطهیر و تضمین گریستند؟ آیا نمایش تفحص شهدا با هنرنمایی بازیگر این نمایش که برای طبیعی نشان دادن صحنه‌ها، بر روی سنگفرش جلوی ارشاد و صحن مسجد جامع بر روی زمین خود را پرت می‌کرد تا با بدنی خونین با جان و دل بازی کند هم نوعی تطهیر عملکرد بود؟ این‌که کودکان شهرمان با نمایش‌های عروسکی، دلبستگی پیدا کرده و محله به محله دنبال گروه نمایش بودند هم اسیر شعارهای توخالی شدند؟ این‌که فرهنگ آپارتمان نشینی در نمایش‌ها با زبان طنز برای مردم اجرا شود تا هم با مسائل آپارتمان نشینی و مشکلات آن آشنا شوند و هم با زبان طنز بازیگران هم‌کلام شده و با خنده‌های خود باعث بخشیدن روح به نمایش شوند، دچار حاشیه‌های آن‌چنانی شده‌اند؟ مطمئن باشید که مردم آگاه‌تر از آنی هستند که فریب بخورند. این‌که نمایش به دل مردم برود و در 10 نقطه شهر مردم در محلات خود شاهد هنرنمایی هنرمندان باشند و 4 روز باعث شود لاهیجان به پایتخت نمایش ایران تبدیل شود، این بد است و اگر شهردار و اعضای شورای شهر و نماینده و فرماندار دست به دست هم بدهند و بودجه‌ای مضاعف برای فرهنگ و هنر لاهیجان جذب کنند و برای شادی و نشاط مردم برنامه‌ریزی کنند و برای همه عناوین فراخوان هم حرمت قائل شوند و عناوین را به تمسخر نگیرند، آیا این‌ها را به زد و بند های پشت پرده باید نسبت داد؟
چرا این‌چنین باید بی‌پروا به کاری خوب حمله کنیم؟ شهرداری در کنار عمران و آبادانی شهر باید بر اساس قانون به مباحث فرهنگی توجه کند و این کار هیچ ربطی به کارهای بر زمین مانده ندارد. شهرداری باید برای فرهنگ‌سازی پسماند و زباله و شهرنشینی به کارهای فرهنگی بپردازد و این کار هیچ ارتباطی به دیگر وظایف ندارد و نباید کار فرهنگی را فدای اقدامات عمرانی نماییم.
شهرداری لاهیجان در سال‌های اخیر با وجود همه تنگناهای مالی، دست به اقدامات بزرگی زد که توسط اعضای شورای شهر هم مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت و در کنار تغییر چهره شهر که باعث معرفی لاهیجان جدیدی به ایرانیان شد، باعث اقدامات خوب فرهنگی و اجتماعی شد که تا سال‌ها در خاطر مردم خواهد ماند. این‌که برای نخستین بار شهرداری به برگزاری مسابقات محلات لاهیجان پرداخت و در ردیف شهرهای مطرح ایران قرار گرفت، اقدام کمی نبود. این‌که شهرداری لاهیجان با اعتقادات و تفکر شهردار خود برای نخستین بار به برپایی خیمه عزاداری آقا امام حسین(ع) در لاهیجان اقدام کرد که در استان گیلان بی‌نظیر بود، این اقدام کمی نبود. این‌که برای نخستین بار مدرسه فوتبال شهرداری به‌صورت رایگان برای نوجوانان و جوانان راه‌اندازی شد تا همه اقشار بتوانند بدون پرداخت ریالی، از امکانات شهری استفاده کنند، از هنر این عزیزان بود. این‌که فضای تاریک و برهم ریخته یک سوله قدیمی کارگاه تولید موزاییک به یک سالن بزرگ ورزشی برای بانوان تبدیل شد، یک هنر و یادگاری تاریخی برای لاهیجان است. این‌که ساختمان مخروبه معروف به فرهنگسرا در باغ ملی به ساختمان شیک برای شورای شهر تبدیل شد و شهرداری لاهیجان برای اولین بار در تاریخ 100 ساله خود دارای یک سالن آمفی تئاتر مدرن شد، این از افتخارات مدیریت شهری لاهیجان در زمینه توجه به مسائل فرهنگی است. احداث پارک‌های محله و نصب ست‌های ورزشی در نقاط مختلف شهر و همچنین کمک به ادارات و نهادها برای برگزاری مراسم‌های مختلف شهر و برگزاری جشن در اعیاد و همچنین افطاری صلواتی و ده‌ها برنامه دیگر از اقدامات شهرداری لاهیجان است که در کنار اقدامات عمرانی، از توجه به مسائل فرهنگی غافل نشده و جشنواره تئاتر تنها یکی از برنامه‌های فرهنگی شهرداری و شورا می‌باشد و این اقدامات باعث شده که شهرداری لاهیجان به‌عنوان شهرداری نمونه در سطح استان و کشور مطرح شود و باید به این نوع مدیریت شهری و شورای شهر بالید و از آن‌ها حمایت کرد و اگر اختلاف سلیقه‌ای هم داریم، با انتقاد سازنده مطرح کنیم، نه این‌که همه اصول را به‌راحتی زیر پا بگذاریم و خیلی راحت به تهمت و افترا بپردازیم و عشق کسانی که برای شهر خود قدم می‌گذارند را به زدوبند و شعار توخالی دادن و غیر تطهیر بودن و ... متهم کنیم.
هنرمندان شهر لاهیجان مظلوم‌ترین اقشار این شهر هستند که بودن ثانیه‌ای در کنار آن‌ها و خدمتی حتی کوچک برای آن‌ها باعث افتخار بزرگی است که خیلی‌ها از این نعمت بی‌بهره هستند. بودند کسانی که در طول سال‌های گذشته به‌خاطر این‌که مجموعه فرهنگ و ارشاد اسلامی مجموعه‌ای ضعیف از نظر مالی بود و بودجه این اداره کم است، شجاعت نداشتند برای خدمت به اهالی فرهنگ و هنر مسئولیت این اداره را بپذیرند.
هنرمندان لاهیجان با سرخ نگاه داشتن صورت خود تا کنون، خدمتی بزرگ به فرهنگ و هنر لاهیجان کرده‌اند. این‌که هنرمندان ما بدون حمایت مالی و با امکانات اندک موفق به کسب عناوین برتر در جشنواره‌های داخلی و خارجی می‌شوند، نشان از لیاقت هنرمندان دارد که باید برای‌شان به احترام ایستاد و از آن‌ها حمایت کرد، نه این‌که کار خوب آن‌ها را به حاشیه‌های مسأله‌دار تشبیه کنیم. هنرمندان لاهیجان در جشنواره‌های خارج از کشور با تابلوی شهر لاهیجان به معرفی فرهنگ غنی این شهر می‌پردازند و باعث افتخار در سطح بین‌الملل می‌شوند و ما خیلی راحت برای دعواهای شخصی خود حاضریم نهادی عمومی مثل شهرداری  که از مردم و برای مردم است، از حمایت مالی از هنرمندان و برگزاری جشنواره‌های کشوری و بین‌المللی دست بردارد.
جشنواره تئاتر خیابانی شهروند لاهیجان با هزینه کم و مدیریت خوب در مدت کم چهار دوره به‌عنوان الگویی در سطح کشور تبدیل شده که توانسته به‌رغم فراکنی‌ها، دستاوردهای خوبی داشته باشد. تجلیل از شهرداری و شورای شهر لاهیجان در جشن اردیبهشت تئاتر کشور و استان در حضور بزرگان تئاتر ایران و مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمع شدن اهالی فرهنگ و هنر لاهیجان در زیر یک سقف برای برگزاری پرشکوه این رخداد و معرفی شهر لاهیجان در سطح کشور و از همه مهم‌تر، ایجاد شور و نشاط اجتماعی در سطح شهر و ده‌ها دستاورد دیگر که اگر می‌خواستیم با پول به‌دست آوریم، بالغ بر میلیاردها تومان می‌شد، اما جشنواره تئاتر خیابانی لاهیجان با مبلغ 5 میلیون تومان آغاز شد و اینک با مشارکت سه دستگاه مرکز هنرهای نمایشی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان و شهرداری لاهیجان به 90 میلیون تومان رسیده است و برای شهری که بیش از 35 میلیارد تومان پیش‌بینی درآمدی آن است، به‌ نظر شما خرج کردن تنها 40 میلیون تومان از سوی شهرداری برای تئاتر، خیلی زیاد است؟ تازه این بودجه ربطی هم به بودجه عمرانی نداشته و دارای ردیف مجزایی می‌باشد.
لاهیجان برای پیشرفت و توسعه نیازمند دوری از اختلاف‌افکنی است و همه باید برای پیشرفت این شهر از حاشیه دوری کنند. در غیر این صورت، داشته‌های امروز ما به تاریخ خواهد پیوست و روزی حسرت این روزها را خواهیم خورد که دیگر فایده‌ای نخواهد داشت. تئاتر خیابانی لاهیجان با پیام‌های غنی خود به افتخاری برای این شهر تبدیل شده و شهروندان امسال و هر سال با فرهنگ بالای خود از هنرمندان کشور استقبال خواهند کرد.

• مدیر روابط عمومی شهرداری آستانه اشرفیه،
سرپرست سابق اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان و مدیر اسبق روابط عمومی شهرداری لاهیجان

مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
اگر کل بودجه یک سال اداره ارشاد لاهیجان سه میلیون تومان باشد و بودجه اختصاص داده شده برای تئاتر خیابانی 50 میلیون تومان، یعنی:
* باید فرهنگ‌مان را خیابانی کنیم؟
* درب اداره ارشاد را ببندیم و توو خیابان بگردیم؟
* کل فرهنگ، یعنی تئاتر و آن‌هم از نوع خیابانی‌اش؟
* باید برای پر کردن کار فرهنگی به هر کاری دست بزنیم؟
* تئاتر خیابانی از آن نوعی که تا کنون اجرا شده، چقدر با شریعت اسلام همخوانی دارد؟
دوست عزیز! کسی مخالف هزینه برای کار فرهنگی نیست، اما به‌شرطی که در راستای کار فرهنگی و ارشادی در چهارچوب اسلام باشد. باید بدانیم کسانی که می‌خواهند فرهنگ اسلامی را تبلیغ کنند، باید آشنایی عمیقی با مبانی اسلام داشته باشند. آیا واقعاً زحمتکشان تئاتر امروز کشور با مبانی دینی اسلام به‌طور عمیق آشنا هستند و در جهت اجرای آن گام برمی‌دارند؟
علیزاده: مایلم از آقای مدیر و سرپرست اسبق سئوالاتی بپرسم که جواب‌شان را می‌دانند و در صورت تمایل، پاسخ آن را خدمت مردم فرهنگ‌دوست و مسلمان بیان فرمایند:
1- چه تعداد از این حضراتی که مورد تمجید و تعریف شما هستند، هر شب چشم و گوش‌شان به تصاویر تلویزیونی ماهواره‌های معاند است؟
2- فیلم و عکس چه تعداد از این عزیزان خدمتگزار فرهنگ و هنر که با هزار قر و اطوار در مجالس آن‌چنانی رقصیده‌اند را دیده‌اید و دارید؟
3- کدامیک از ایشان سی دی های پخش اتومبیل‌شان پر از آهنگ‌ها و ترانه‌های لوس آنجلسی نیست؟
4- اصلاً تمایل دارید عکس این مسئولان و عزیزان متصدی امور فرهنگی را با همسران‌شان در محافل و مجالس عمومی و در پیاده‌روی خیابان‌ها منتشر کنید؟
5- باقی قضایا بماند برای فرصتی دیگر.
متولیان امور فرهنگی شهر قاچ زین را بچسبند، سوارکاری پیشکش آنان! بعضی سر خودشان را مثل کبک داخل برف می‌کنند و چون خودشان جایی را نمی‌بینند، فکر می‌کنند دیگران هم آنان را نمی‌بینند. این‌قدر برای دار و دسته خودتان قدر و منزلت الکی ایحاد نکنید! با این همایش‌ها و جشنواره‌هایی که با پول ملت راه می‌اندازید و چپ و راست از خودتان تعریف و تمجید می‌کنید و بیت‌المال را بین خودتان به نام هدیه و جایزه و تشویقی تقسیم می‌کنید و به خیال خودتان همه خواب‌اند و بی‌خبر. نگذارید پرده‌ها کنار رود؛ این به نفع شماست. محض اطلاع گفتم. صلاح و مصلحت خویش خسروان دانند.
یوسف (کارشناس فرهنگی): آقای شاهین خان جهانگیری، دوست عزیزم! خوشحالم پیرامون مقاله‌ات مطالبی بنویسم؛ حتی اگر نقد باشد. شما همان‌طور که خودتان را معرفی نمودید، دارای مسئولیت‌هایی در شهرداری و ارشاد و متولی امور فرهنگی بودید. مطالبی را به‌عنوان تئاتر خیابانی و از آن به نام افتخاری برای شهروندان لاهیجانی نام بردید که البته جای تأسف و مشکل اصلی متولیان فرهنگی شهرمان در نوع نگاه آنان است. بنده در مقاله آقای شمس مختصر توضیح دادم که صرف فعالیت و انجام کار فرهنگی، "ملاک و معیار" نیست. ملاک محاسبه است که برای هر کار فرهنگی ابتدا پیرامون آن تحقیقات موضوعی و از نتایج و فواید آن در بعد از جشنواره و یا از دوره‌های قبلی، ارزیابی دقیقی داشت، نه صرف این‌که شهرداری چون که بخشی از فعالیت‌هایش فرهنگی است یا همان‌طوری که شما عنوان کردید، مبلغ نود میلیون تومان برای اجرای این جشنواره جذب اعتبار شده است. بحث بر سر این موضوع است که نتایج این کار چگونه محاسبه می‌گردد؟ بنده به‌خاطر مطرح کردن این موضوع از هنرمندان شهر لاهیجان، خصوصاً تئاتر که به تک‌تک این عزیزان علاقه داشته و در سخت‌ترین شرایط و صرفاً به جهت عشق و علاقه و خدمت به شهروندان لاهیجان تلاش می‌کنند، برای طرح این جملات عذر می‌خواهم، ولی یک کارخانه تولیدی برای معرفی کالای خود از طریق صدا و سیما اگر مبلغ نود میلیون تومان هزینه می‌کند، اطمینان دارد که چندین برابر آن مبلغ برایش منافع داشته باشد، ولی ما بدون درنظر گرفتن فواید و نتایج آن، حاضریم میلیون‌ها تومان از جیب مردم هزینه کنیم. در جایی هم عنوان شد که تئاتر مثل نان برای مردم ضروری است که البته بنده با این جمله موافق هستم، چون تئاتر، هنر است و هنر غذای روح انسان و بایستی به آن پرداخت، ولی نبایستی اشتباه کرد و در جایی که آب نیاز باشد، نان را به حلقوم مردم فرو ببریم. پس بایستی نیازسنجی شود. صرف این‌که افتخار کنیم لاهیجان به کشور معرفی شود که البته این‌طور نیست. لاهیجان با تاریخی درخشان از مدت‌ها قبل معرفی شده است و یا پای چند توریسم را به شهرمان باز کنیم. حساب کنید بعد از شرکت در جشنواره تئاتر و در چاله‌های آسفالت شهر و کوچه‌های آن پای‌شان پیچ بخورد و ... . بگذریم! صحبت از آب کردیم که مثل تئاتر البته نه برای روح، بلکه برای جسم نیاز است. چند سال است که شهر لاهیجان از وجود آب سالم رنج می‌برد. البته تلاش‌های زیادی، خصوصاً در چند سال اخیر صورت گرفته، ولی به‌دلیل فرسودگی لوله‌ها و یا عوامل دیگر، مردم اغلب از آن اظهار نارضایتی می‌کنند و از طرفی، از سوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان مصرف آب‌های چاه استان‌های گیلان و مازندران غیرقابل مصرف اعلام شده است؛ ولی کافی است سری به صف‌هایی که مردم برای تهیه آب کشیده‌اند بزنید. برای نمونه، کوچه هشتم خیابان جمهوری که این آب از سوی اداره بهداشت لاهیجان عاری از میکروب بوده، ولی مصرف آن در درازمدت موجب بروز سرطان می‌گردد. با وجود این، مردم هر روز به‌دنبال سرچشمه‌های آبی هستند تا با اطمینان بتوانند آن را مصرف نمایند. حال که شهرداری لاهیجان که خود را این‌قدر متولی کار فرهنگی می‌داند، درخصوص آب لاهیجان چه کمکی به مردم نموده است، حتماً می‌گویید این از وظایف شهرداری و یا این‌که این یک کار فرهنگی نیست که البته این‌طور نیست. رضایتمندی مردم، بزرگترین هنر است و شما هر چقدر در جهت اعتلای رضایتمندی مردم گام بردارید، بزرگترین کار فرهنگی را انجام داده‌اید. در این صورت هم رضایت مردم و هم رضای خداوند را فراهم نموده‌اید. سخن پایانی این‌که، نیازسنجی شود و کارهایی که انجام می‌پذیرد، مردم به‌صورت مستقیم از نتایج آن برخوردار شوند، نه صرف انجام کارهای بزرگ فرهنگی و افتخار کردن به آن بدون محاسبه و متذکر می‌شوم انتقاداتی که به آن اشاره نمودم، هیچ خدشه‌ای به اقدامات مفید و سازنده شهرداری محترم وارد نمی‌کند. برای همه مسئولین پرتلاش و دلسوز آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون دارم.
لاهیگ: لازم به ذکر است که عناوین اداری آقای شاهین جهانگیر بلورچیان، افزوده "لاهیگ" است، نه شخص ایشان و این توضیحات همواره رسمی مرسوم در سطح رسانه‌هاست.
سبحان: مقاله آقای جهانگیری که در مدت کم حضور در مسئولیت اداره ارشاد با کارنامه‌ای عالی باعث جلب حمایت اهالی فرهنگ و هنر شد، خود نشان از مدبر بودن ایشان دارد که بدون وابستگی به این و آن به کار پرداخت و در این مقاله نیز بدون پرداختن به حاشیه به اصل جشنواره تئاتر پرداخت که متأسفانه برخی‌ها به‌جای پاسخ به موارد به حاشیه پرداختند. هنرمندان لاهیجان از این‌که پس از سال‌ها کسی از جنس هنر به‌دنبال دفاع از آنان است، به خود می‌بالند و اگر قرار است نقدی هم به کارهای هنری وارد شود، ما خودمان درون خانواده این کاستی‌ها را بررسی می‌کنیم. آن‌هایی که دنبال عکس این و آن در خیابان و بردن آبروی افراد هستند، بدانند که آبروی افراد از خانه خدا هم بالاتر است.
حسني: شما تا سال گذشته از ميان اعضاي شوراي شهر از مهدي شمس و رحيم كشاورز تقدير مي‌كرديد و مي‌گفتيد اين‌ها نسبت به بقيه صادق‌تر و بلكه راستگو هستند و دورو نيستند. چه شد كه شما امروز براي رسيدن به صندلي و بازگشت به روابط عمومي شهرداري لاهيجان از همه تعريف مي‌كنيد؛ به‌ويژه شهردار!!! شما كه چيزهاي ديگري مي‌گفتيد! صداقت و راستگويي ناياب است برادر جان...
فرهنگ‌دوست: متأسفم برای افرادی که به هر نحوی با ارتقاء سطح فرهنگ و آن‌هم در سالی که به نام فرهنگ توسط رهبر معظم انقلاب نامگذاری شده است، مخالفت می‌کنند. آقای شمس و آقایان دیگری که جلوی هرگونه کار فرهنگی و هنری، از جمله تئاتر، نمایش و موسیقی می‌مانید و حتی تهدید به برهم زدن آن‌ها می‌کنید! بدانید که مخالفت شما با این کار فرهنگی مخالفت با ... (انتهای جمله را شرم دارم بگویم)
مهدی‌پور: آبروی کسی که با نشان دادن عکس خودش و خانواده‌اش در ملاء عام و خیابان، می‌رود و از آن گریزان است، به اندازه سنگفرش خیابان‌ها هم حرمت ندارد، چه برسد به خانه خدا! شما که این‌طور از کارهای علنی خود و فهمیدن مردم می‌ترسید، چه در نهان دارید، خدا می‌داند!
علیزاده: خدمت عزیزی که با نام "سبحان" نظر گذاشته، عارضم که: اولاً در ارتباط با مقولات فرهنگی، تئاتر خیابانی خود حاشیه و فرع است، نه اصل! ثانیاً این چه حرف بی‌معنی است که می‌فرمایید کاستی‌های‌مان در درون خانواده تئاتر را خودمان بررسی می‌کنیم؟! این یعنی که هرچه هست، همین داخل خودمان ماست‌مالی کنیم و سرپوش رویش بگذاریم و نامحرم‌ها توو نیایند! این مثلاً از زرنگی شماست! ثالثاً آگاه باشید که اگر دکتر و پرستاری مبتلا به امراض واگیر مثل ایدز باشند، در همه جای دنیا به‌طور طبیعی حق طبابت و تزریق و ... ندارند. حالا چنان‌چه برای مثال بنده مطلع شدم شما برای تزریق دارو قصد دارید از روی ناآگاهی به کسی که HIV دارد مراجعه کنید و شما را باخبر کنم، آبروی افراد را برده‌ام و آبروی افراد هم از خانه خدا بالاتر است!!!!! رابعاً سبحان جان! اگر از دین و آیین سررشته درستی ندارید، بی‌خودی حدیث و روایت را بازیچه و ملعبه قرار ندهید و بروید کمی بر مطالعات خود بیافزایید. افشای فاسق و فاجر بعضاً نه‌تنها نادرست نیست، بلکه شاید واجب هم هست. به قول ضرب‌المثل خودمان که معروف است و همه می‌دانند، اگر بینی که نابینا و چاه است، اگر خاموش بنشینی گناه است! اگر خفاش شب راننده تاکسی تلفنی محله شما باشد، برای حفظ آبروی ایشان باید سکوت کنم؟ فردا اگر بلایی سر ناموس‌تان آمد، من را که می‌دانستم و نگفتم، خواهید بخشید؟ مسلماً نه؟ حالا می‌پرسم که خدای ناکرده اگر و فقط اگر خفاش شبی با حقه و کلک و منافق‌گری، عهده‌دار کار فرهنگی و انقلابی شد، به نظر شما باید سکوت کرد که ناموس و فرهنگ‌مان را به‌باد دهد، چون مطلب دینی را بد و سروته فهمیده‌اید؟! دین که جای خود دارد؛ نباید عقل‌مان را کمی به‌کار بیاندازیم؟ عرصه فرهنگ، عرصه پاکی‌ها و پاکان است و چنان‌چه منافق و ریسمان بازی با تزویر و دروغ مدتی هم در آن جولان دهد، بسیار زود تشت رسوایی‌اش از بام خواهد افتاد. در این شک نداشته باشید! عزت زیاد!
دوره بگم‌بگم‌ها تمام شده و افشای فسادهای سه و 9 هزار میلیاردی خود طبل رسوایی این‌ها را به صدا درآورده است... با این‌همه دکتر و مهندس، چرا وضعیت امروز ما این‌جوری شده... توو هشت سال گذشته کجا بودید که خدا حتماً ناظر افراد هست و شما غصه نخورید و جالبه که سایت لاهیگ یه روز برای شما افکار دگراندیشان را تبلیغ می‌کرد و امروز چون نیازمند مطرح شدن به هر نحوی هستید، لاهیگ خوب شده... اصلًا تئاتر که فرعی هست رو تعطیل کنید... مردم را از خنده بگیرید... و هر کاری دوست دارید، بکنید. اصلاً به قول گالیله، زمین نمی‌چرخه... کی گفته زمین می‌چرخه... هرکی گفته اشتباه کرده... زمین ثابت هست و تکون نمی‌خوره... آینده همه چیز رو مشخص میکنه... اون‌قدر شما لاهیجانی‌ها همدیگر رو بزنید تا بقیه حالش رو ببرن... برای همینه که یه دونه فرماندار نتونستید معرفی کنید و آستانه تا تونست از فرماندار و ده‌ها رئیس معرفی کرد... اون‌قدر با هم دشمنی و ناشکری کنید که همه چیز رو از دست بدید... اصلاً آقای جهانگیری چرا بیکار بود و مقاله‌ای در مورد تئاتر نوشت که عده‌ای این‌چنین به زمین و زمان بکوبن... جهانگیری! بیکار بودی‌ها... از لاهیجان رفتی و راحت شدی و دیگه هم برنگرد... بذار این‌ها با افراط خود بزنن به ریشه هم... اصلاً آدم باید سیرتی خوش داشته باشه تا یاد گذشته‌اش باشه بابا گالیله... شجاعت داشته باش و بگو زمین نمی‌چرخه...
شهروند: متأسفانه گویا بعضی‌ها از واژه "فرهنگ" هر استنباطی می‌کنند، الا فرهنگ و تمدن ناب اسلامی. باور کنید مؤمنین و متدینین با تئاتر ـ حتی از نوع خیابانی‌اش ـ مخالف نیستند، بلکه با هر ابزاری مخالف‌اند که مردم سرگردان و حیران را از خدا و دستوراتش دور کند.
مطلع: آقای م.ش! "ساخت منزل در یکی از کوچه‌های گلستان" و "محیط زیست" شما را یاد چه خاطراتی می‌اندازد؟ ممنون از سایت لاهیگ به‌دلیل انتشار جوابیه‌های بعضی از مقالات که واقعاً ... است.
علیزاده: به‌ نام هنرمند، به کام از ما بهتران! نمی‌دانم چرا سه ـ چهار نفر توی این شهر، این‌قدر نگران هنر و فرهنگ ـ آن‌هم فقط از نوع خیابانی‌اش ـ هستند و این اندازه سنگ آن را به سینه می‌زنند و تا کوچکترین انتقادی از ایشان می‌شود، سه فازشان می‌پرد! چند سئوال ساده که این اندازه دستپاچه شدن ندارد. قرار است دویست ـ سیصد میلیون تومان پول زبان بسته بیت‌المال از جیب شهروند لاهیجانی کنده شود و به نام هنر و فرهنگ، به جیب یک عده‌ای سرازیر شود که از قضا، هنرمندان بنده خدا و بی‌ادعا هم نیستند. هیچ‌کس منکر زحمات و خدمات هنرمندان عزیز و بزرگوار که با تمام وجود کوشش می‌کنند و از جان مایه می‌گذارند نیست. اعتقاد من این است که هرچه در عرصه هنر و فرهنگ، از جمله در زمینه تئاتر خرج شود، هزینه نیست، بلکه سود خالص است. آرزوی من آن است که میلیاردها تومان هر روز در این وادی خرج شود. اما نه این‌که چهار نفر کیسه بدوزند و پشت ماسک‌های دروغین، چهره واقعی خودشان را بپوشانند و به نام هنر به آلاف و الوف برسند و دست آخر، نه چیزی به معرفت و هنر و اندیشه افزوده شود و نه ریالی دست جماعت مظلوم هنرمند را بگیرد؛ همین!
شهروند لاهیجانی: متأسفم برای دوستان لاهیجانی خودم، و آن شخصی که زندگی شخصی مردم را کنکاش می‌کند و می‌گوید فلان شخص در فلان مهمانی فلان کار را کرده است. دوست عزیز! من و شمایی که هنوز نفهمیدیم زندگی شخصی یک فرد به هیچ‌کس مربوط نمی‌شود و خودش پاسخگوی اعمالش نزد خدای خودش است، چرا باید وضع خوبی داشته باشیم؟ لاهیجان که لاهیجان است، تهرانش هم دلسوز ندارد و ... . آن‌کسی هم که در این زمینه برای خود کیسه دوخته، فردی مثل من و شماست و یک لاهیجانی است. بیاید قبول کنیم که ما مشکل داریم و تا مشکل خودمان حل نشود، مشکل شهرمان در هیچ زمینه‌ای حل نخواهد شد. حال باز بیایید بر سر یکدیگر بزنیم. عقب مانده‌ایم دیگر؛ چه می‌شود کرد؟!
صابر: خدمت آن عزیز نیکو سیرتی که با نام "شهروند لاهیجانی" نظر گذاشته و فرموده‌اند: "زندگی شخصی یک فرد به هیچ‌کس مربوط نمی‌شود"، نکته‌ای را قابل عرض دانستم. یک ورزشکار خاطی، دوپینگ را کجا انجام می‌دهد؟ وسط استادیوم ورزشی؟!!! سازنده خلافکار مواد مخدر، کارگاهش را کجا دائر می‌کند؟ وسط خیابان؟!!! جاعل اسکناس کجا؟ رشوه‌ گیر و رشوه بده کجا؟ بمب‌ساز تروریست کجا؟... لازم نیست خیلی فکر کنید؛ همه می‌دانند که اعمال خلاف اکثراً در خفا انجام می‌شود و شکی نیست آن دسته از اعمال خلافی که تأثیر مستقیم بر سایر افراد اجتماع دارد، نمی‌تواند به بهانه خصوصی و مخفی بودن، مباح و مبرا از پیگیری فرض شود. البته مرز ورود به زندگی خصوصی را قانون تعیین می‌کند و احدی خودسرانه حق ورود به زندگی خصوصی دیگران را ندارد. جناب شهروند لاهیجانی! خیلی نیاز به ورود به زندگی خصوصی و خلوت بسیاری از رؤسای شهرمان نداریم؛ چرا که آن‌چه پیدا و آشکار و در خلوت و آشکار از خود بروز می‌دهند، به قول امروزی‌ها، ضایع است و صد البته "رنگ رخساره خبر می‌دهد از سر ضمیر." التماس دعا.
صابر: خدمت "شهروند لاهیجانی" که نظر گذاشته و فرموده: "ما لاهیجانی‌ها عقب‌مانده‌ایم" و علت آن را هم توجه به خلاف‌های پنهان دیگران دانسته است، یادآوری می‌کنم که از دید خیلی‌ها و احتمالاً جناب شهروند لاهیجانی؛ اروپا و آمریکا پیشرفته فرض می‌شوند و مدینه آمال. هیچ خبر دارید که امروزه ورود به زندگی خصوصی مردم در کشورهای غربی، به اندازه‌ای شدید و عجیب و غریب شده است که به زعم بسیاری، دیگر مرزی برای زندگی خصوصی باقی نمانده است؟! این را علمای خودشان می‌گویند، نه ما عقب‌مانده‌ها!!! شهروند گرامی! این‌که ما هم مشکلاتی داریم، جای بحث ندارد، ولی راه برون‌رفت از مشکلات، چشم بستن بر روی خطاهای باعثان و بانیان مشکلات نیست. بنده عمیقاً اعتقاد دارم که مردم عادی و کارگر و کارمند و کاسب و ... به وظایف خود کم و بیش آشنا هستند و در حد توان بدان عمل می‌کنند و مشکل و دردسر اصلی در طبقه مدیران و مسئولان رده‌های پایین و متوسط رسوخ پیدا کرده و درحال به یغما بردن داشته‌ها و نداشته‌های ماست. سکوت در مقابل خطاهای رؤسا ـ حالا چه آشکار و چه نهان ـ فرصت دادن به آنان برای تاراج باقی‌مانده دارایی‌های‌مان است. امروز باید اقدام کرد، فردا دیر است!
شهروند لاهیجانی: اول بگویم که من و شما اگر در زندگی هر شخصی ـ چه مدیر و چه یک شهروند عادی ـ تجسس کنیم در هر زمینه‌ای، حرام است: "يا ايها الذين آمنوا... ولا تجسسوا." مگر این‌که فردی باشیم که شایسته این‌کار بوده و شایسته این عمل، یعنی قوه قضائیه. حال این‌که قوه قضائیه وظیفه خود را نمی‌داند و یا اجرا نمی‌کند. این مشکل است. به هرحال من و شما حق نداریم در زندگی فردی تجسس کرده و آبروی یک شخص را ببریم، ولو این‌که آن شخص یک تبهکار خطرناک باشد. به ایالات متحده و غرب نیز اشاره کردید که باید بگویم در آن‌جا به‌جز دستگاه‌های دولتی، شخص دیگری اجازه تجسس را ندارد و مردم عادی با این‌که مسلمان نیستند و اصلاً چیزی به‌نام حرام و حلال ندارند، به شکل باور نکردنی از تجسس و حتی سئوال‌های پیش پا افتاده درخصوص زندگی یک فرد از خود فرد امتناع می‌کنند و این در آن‌جا یک فرهنگ است. اگر در کشور ما هر شخص جایگاه خودش را بداند و به آن عمل کند، هرگز فردی مثل من و شما مدافع حقوق مردم نشده و به خود اجازه تجسس نمی‌دادید. یک مشکل (قوه قضائیه ضعیف) باعث اشتباهات دیگر شده و مشکل دوچندان شده است. شما از مردمی دفاع می‌کنید که اراده خود را به پول در روز انتخابات مجلس فروختند؛ آن‌هم به‌صورتی که صندوق به صندوق به‌دنبال نرخ بیشتر بودند و مدیران را چنین اشخاصی نیز انتخاب می‌کنند و نمی‌توان گفت که تأثیرگذار نیستند و همین مدیرانی که با پول به عرصه آمده‌اند، درحال مدیریت هستند، شما می‌خواهید وضع شهرمان بهبود پیدا کند؟ و بگویید عقب‌مانده نیستیم؟ واقع‌بین بودن یک نعمت است. مشکلات را ببینید؛ همه مشکلات را، نه فقط ویترین را که مدیران هستند.
صابر: سلام و درود خدمت مجتهد صاحب فتوا، حضرت مستطاب شهروند لاهیجانی زید عزه! شما که آیه قرآن می‌آورید و حرام و حلال می‌شناسید؛ اگر مختصر دقتی در نظرات این حقیر می‌فرمودید، می‌دیدید که بنده به صراحت اعلام کردم که: "... مرز ورود به زندگی خصوصی را قانون تعیین می‌کند و احدی حق ورود خودسرانه به زندگی خصوصی افراد را ندارد... ." این اولاً و ثانیاً آن‌که اگر به‌نظر شما پیاده‌روی خیابان و پارک و ساحل دریا و سالن عروسی با بیش از هزار نفر جمعیت محل و محفل خصوصی است که باید به‌جای فتوا صادر کردن، کتاب‌های ادبیات دوره ابتدایی را مجدداً دوره کنید. یادآوری می‌کنم که جسارت و وقاحت بعضی از رؤسا و خانواده‌های‌شان به جایی رسیده که در انظار عمومی مرتکب خلاف می‌شوند. یعنی شما می‌فرمایید انشاء الله گربه است؟! همین و والسلام؟! فردا چه پاسخی برای دنیا و آخرت دارید؟ آقای شهروند بزرگوار و آشنا به احوالات مردمان آن‌طرف آب! حیف نیست که همشهریان‌تان را تماماً رأی فروش می‌دانید؟ در همین حال، فرهنگ مردم ینگه دنیا را می‌ستایید؟ تأکید می‌کنم که کماکان از مردم دفاع می‌کنم. شما می‌گویید باید واقع‌بین بود و همه مشکلات را باهم دید؛ بحثی نیست، ولی بالاخره با این حضرات رئیس و مسئولی که به تأیید شما بسیاری به ناحق، پست و مقام و منزلت کسب و بلکه غصب کرده‌اند، چه باید کرد؟ شما را نمی‌دانم، ولی بنده هرگز دنبال درست کردن هاله قدسی دور سرشان و دیوار حفاظتی در اطراف‌شان نبوده و نیستم و اعتقاد دارم نباید گذاشت خواب راحت به چشمان ایشان آمده و خدا و خلق خدا را هماره و در همه حال ناظر و حاضر در اعمال و رفتارشان بدانند، تا شاید کمی تعادل و تدبیر در کردار خود ایجاد کنند. نباید بگذاریم انقلاب به‌دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. به نظرات شما احترام می‌گذارم و از پیگیری و پاسخگویی شما ممنونم. از مدیر محترم سایت نیز به‌واسطه انتشار این مطالب تشکر می‌کنم. خداوند عاقبت‌مان را خیر گرداند.
شهروند لاهیجانی: جناب مدافع انقلاب (صابر)! کارتان درست است، ادامه دهید؛ اما برای بنده که به قول شما بهتر است کتاب‌های ابتدایی را دنبال کنم، سئوال است که اگر ما این‌قدر مدافع و ... در راه انقلاب کشورمان داریم، چرا وضعیت‌مان این است؟ اما اگر شما فکر می‌کنید واقعاً مدافع انقلابید و می‌توانید اوضاع را متحول کنید، چرا کوتاهی می‌کنید؟! تمامی افرادی که در مقام‌های مدیریتی و اجرایی هستند، حرف اول و آخرشان هم مثل شما دفاع از انقلاب است. در ضمن پیشنهاد می‌کنم یک سفر به کشورهای اروپایی و ... داشته باشید؛ ببینید مردم عادی چقدر مثل من و شما در سیاست، اقتصاد، حکومت و ... دخالت دارند و کمیت و کیفیت آن چگونه است؟ و یا حتماً در مورد دادگستری ایالات متحده تحقیق کنید که چگونه با سیستم ایالتی به چنین نظمی رسیده‌اند؟ اما بنده به خودم اجازه نمی‌دهم در زمینه‌هایی که اطلاعی ندارم، دخالت کنم. از نظر بنده تمامی ایراداتی که به مدیران وارد کردید، به ناحق است، زیرا: 1) این مدیران را خود شما شهروندان لاهیجانی انتخاب کردید. 2) این خلاف‌هایی را که نام بردید، یک‌شبه اتقاف نمی‌افتد. صلاحیت چین افرادی را مسئولین قضایی تأیید کرده‌اند. پس کارشان اشتباه بوده است. 3) اگر هم مدیری بعد از جلوس در مقامش به این خلاف‌ها دست زده است، "کجاست بازرسی قوه قضائیه؟" و ناظران آیا شما ناظر هستید؟ در جایگاه شهروندی شما فقط می‌توانید گزارش دهید. همین قوه قضائیه را مردم لاهیجان و ایران تأیید کرده‌اند! شما می‌گویید عقب‌مانده نیستیم؟ من متوجه دفاع شما نمی‌شوم؛ همین دفاع شما از این سیستم خیانت است و ظلم و باید نزد همان خدایی که گفتید، پاسخگو باشید. به همین جهت از نظر بنده شما هیچ‌گونه حق اعتراضی در موردی که ذکر کردید، ندارید. امیدوارم که سایت لاهیگ این نظر شهروندش را سانسور نکند.
صابر: با سلام مجدد خدمت عزیزی که با نام شهروند لاهیجانی نظر می‌گذارند: با ایهام و طعنه، این حقیر را مدافع انقلاب دانسته‌اید و خیانتکار، چون از سیستم دفاع می‌کنم. تأکید می‌کنم که با افتخار مدافع و حامی این نظام مقدس بوده و هستم، ولی لازم می‌دانم خدمت حضرتعالی یادآور شوم که دفاع از یک نظام که منبعث از رأی مردم است، هیچ‌گاه به این معنا و مفهوم نیست که از عملکرد تمامی مجریان و منصوبان آن دفاع بی چون و چرا و نوکرمآبانه کنیم. به دیگر سخن، یک مدافع و دلسوز واقعی نظام ضروری است ایرادات و عیوب را از روی بصیرت مورد دقت قرار دهد و با تمام توان در راه رفع ایرادات بکوشد. به فرموده پیامبر اکرم، "درود بر آن‌کس که عیوبم را به من هدیه می‌کند." کشف و اعلام اشکالات و کوشش در راستای رفع آن‌ها وظیفه تمامی علاقه‌مندان به نظام است و شهروند جامعه اسلامی نه‌تنها حق اعتراض دارد، بلکه اعتراض در مقابل کاستی‌ها وظیفه اوست. نهی از منکر که از فروع دین است، به‌روشنی بر این امر گواهی می‌دهد. در خاتمه یادآوری می‌کنم، چنان‌چه بر اساس رأی و انتخاب هم کسی را در منصب و موقعیتی قرار داده باشیم، هرگز حق اعتراض به وی را از خود سلب نکرده‌ایم. نمی‌دانم بر پایه چه منطقی شما می‌فرمایید چون شهروندان فردی را انتخاب کرده‌اند، حق اعتراض به عملکرد ناصحیح وی را ندارند!
شهروند لاهیجانی: جناب صابر! گویا این کامنت‌ها به نتیجه‌ای نمی‌رسد، چون شما بنده را مقابل خود می‌بینید، نه در کنار خود. بنده قصد بی‌ادبی نداشتم و فقط منظورم از آن جمله، حمایت نکردن از ظلم بوده و بس. به هرحال اگر نتوانستم خوب بیان کنم که باعث چنین برداشتی از سمت شما شد، عذر می‌خواهم و امیدوارم به کمک یکدیگر جامعه ایرانی و اسلامی ما وضع بهتری پیدا کند و فقط گذشته و تاریخ‌مان را فراموش نکنیم، چون راه آینده‌مان است. در پایان با تشکر ویژه از سایت لاهیگ که همچنین محیطی را برای شهروندان لاهیجی جهت نشر نظرات ایجاد کرده است.
صابر: با سلام خدمت شهروند لاهیجانی و مدیریت محترم سایت. اینجانب به نوبه خود از سایت وزین لاهیگ به‌واسطه انعکاس نظرات جنابعالی و حقیر در این گوشه کوچک از دنیای بسیار بسیار گسترده و فراخ مجازی، تشکر می‌کنم. بعید می‌دانم جدای از من و شما و البته مدیر این صفحات، جز انگشت‌شمار خواننده‌ای به این تبادل نظرات‌مان نگاهی کرده باشد. در این دنیایی که خونخواران داعش جنایت می‌کنند، پول‌پرستان فقط و فقط سکه‌های براق طلا بر اندوخته‌های‌شان می‌افزایند، همسایه‌مان بزرگترین نگرانی‌اش تهیه پوشک بچه‌اش است و متأسفانه خیلی‌ها از دین، تنها دعا و نمازش را طوطی‌وار انجام می‌دهند، کمتر کسی دنبال مفاهمه و درک منطقی مسائل است. گرچه شاید به چهره یکدیگر را نشناسیم، اما بحمدالله هر دو خواهان ایرانی سرافراز در پناه خداوند و در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) هستیم و خود را مدیون خون آنانی می‌دانیم که هستی خود را فدای سربلندی ایران اسلامی کردند. هرجا که هستید، در پناه حضرت حق باشید. خداحافظ.
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"