مقدمه
در کنار دانشگاههای دولتی هر ساله شاهد تأسیس و راهاندازی دانشگاهها و مراکز علمی غیردولتی هستیم که رکن اصلی آنان، سیاستمداران و مسئولان کشوری هستند. سیاستمداران در غیاب احزاب قدرتمند و جاافتاده تلاش دارند اهداف و آرمانهای خود را از طریق تربیت دانشجویانی دنبال کنند که در آینده میتوانند مدیرانی با فکر و اندیشه نزدیک به آنان باشند. با اینهمه دکتر مجید استوار ـ جامعهشناس سیاسی ـ معتقد است: "دانشگاه نمیتواند جای احزاب را بگیرد."
عضو هیأت علمی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در گفتوگو با "همشهری ماه" تأکید میکند: "اقدام دولت در بهکارگیری و جذب مدیران و تکنوکراتهای دولتی از دانشگاههایی خاص سبب کاهش انگیزه رقابتی میان دانشجویان دانشگاههای دیگر میشود. گفتوگوی دکتر مجید استوار را در ادامه میخوانید:
• از بدو انقلاب تا امروز شاهد تلاش سیاستمداران برای تأسیس دانشگاه یا مراكز علمی و حوزوی هستیم. علت آنكه سیاستمداران به سمت تأسیس این مراكز علمی میروند، چیست؟ (دانشگاه آزاد، دانشگاه امام صادق(ع)، دانشگاه مفید قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و ...)
در ابتدا لازم است تأکید کنم که هرکدام از این دانشگاهها در شرایط و بستر متفاوتی شکل گرفتهاند و اساساً تأثیر و پیامد آنها نیز بر شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران متفاوت بوده است. بهعنوان نمونه، دانشگاه آزاد اسلامی در شرایطی در سال 1361 با پیشنهاد آیتالله هاشمی و حمایت امام خمینی(ره) شکل گرفت که فضای ایران آکنده از دولتگرایی و ضدیت با بخش خصوصی و سرمایهداری بود. همچنین بهواسطه انقلاب فرهنگی، دانشگاههای دولتی بسته بودند و تأسیس دانشگاهی خصوصی در آن فضای دولتگرایی، کاری بزرگ و بینظیر بود. گسترش دانشگاه آزاد نیز بهدلیل تقاضای روزافزون جمعیت جوان کشور و محدودیت دانشگاههای دولتی، ضرورتی بود که با تصمیم مدبرانه پارهای از نخبگان ایرانی در آن دوره شکل گرفت و اساساً متفاوت بود با انگیزههایی که مؤسسان دانشگاه امام صادق(ع) و یا دانشگاه مفید یا مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره) از تأسیس دانشگاه درنظر داشتند.
درخصوص انگیزه سیاستمداران در تأسیس دانشگاه از بدو انقلاب اسلامی، بهنظر میرسد از ابتدای انقلاب دغدغهای در میان رهبران سیاسی وجود داشت که با سرنگونی رژیم پهلوی و اخراج نخبگان و تکنوکراتهای حاکم، کشور نیازمند نخبگان حاکم جدیدی است که هم کاربلد باشند و هم به آرمانهای نظام تازه تأسیس وفادار. به همین سبب از ابتدا تلاشهایی صورت گرفت که این هدف با تأسیس دانشگاههایی نظیر دانشگاه امام صادق(ع) تأمین شود و در این دانشگاهها، دروس دینی و تخصصی توأمان تدریس میشد تا مدیران آینده جمهوری اسلامی در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تربیت شوند. در همه دولتها نیز فارغالتحصیلان چنین دانشگاههایی را میبینیم که در ارکان حکومت حضور دارند. اما اینکه چنین دانشگاههایی تا چه میزان در تربیت نیروهای کارآمد و تکنوکرات برای ایران موفق بودهاند، بحث دیگری است که نیازمند بررسی بیشتر و دقیقتری است.
• با توجه به ضعف احزاب در ایران، آیا دانشگاهها جایگزین احزاب شدهاند یا میتوانند جایگزین احزاب شوند؟
در هیچ سرزمینی، دانشگاه نمیتواند جای احزاب را بگیرد. دانشگاه خانه علمآموزی و کسب دانش است. متأسفانه ما در ایران آن بلایی را که بر سر مفاهیم علوم انسانی آورده و آن را به مفاهیمی ناصواب تقلیل دادهایم، بر سر نهادها نیز آوردیم و جای دانشگاه را با احزاب و دولت را با خانه شخصی تغییر دادهایم و جامعه را دستخوش ناآرامی کردهایم. بدین سبب معتقدم جامعه ما از بسیاری جهات نتراشیده است و نیازمند پیکرتراشی توانمند است تا زنگارها را از روی جامعه بزداید و آن را صیقل دهد.
• نقشآفرینی این نوع دانشگاهها در تحركات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران چقدر است و آیا میتوان سهمی برای این دانشگاهها درنظر گرفت؟
بهنظرم مهمترین پدیده آموزشی ایران پس از انقلاب اسلامی، تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی بود. همانطور که میدانید، دانشگاه یکی از مواریث تجدد است که از ابتدای قرن بیستم وارد ایران شد تا در مدرنسازی جامعه ایران نقش خود را ایفا کند. جمهوری اسلامی با تأسیس دانشگاه آزاد مهمترین اقدام خود را در گسترش تجدد در تمام شهرهای ایران انجام داد. گسترش شعب دانشگاه در شهرهای کوچک و بزرگ، از سویی در بافت فرهنگی و اجتماعی خانوادهها و شهرها تغییر پدید آورد و از سوی دیگر، تحرک اجتماعی وسیعی را ایجاد کرد که منجر به ظهور گروههای اجتماعی جدیدی شد که میتوان از آن بهعنوان موتور محرک تحولات اجتماعی و سیاسی در چند سال اخیر یاد کرد. این گروههای جدید اجتماعی و اغلب جوان، تقاضاها و انتظارات متنوعی ایجاد کردهاند که پاسخگویی به آنها از سوی دولت، سرمایهگذاری عظیمی را میطلبد.
بهنظرم مدرنسازی آموزشی در ایران با همه کاستیهای احتمالی نظیر گسترش مدرکگرایی فزاینده و کاهش کیفیت علمی به نقطهای رسیده است که نمیتوان آینده سیاسی ـ اجتماعی ایران را بدون آن مورد تحلیل قرار داد.
• اعتماد ویژه دولتها به فارغالتحصیلان این دانشگاهها و بهكارگیریشان در سطوح مختلف مدیریتی چه آثار و تبعاتی برای كشور داشته و دارد؟
با گسترش دانشگاهها و ایجاد تنوع در پذیرش دانشجو از تمام نقاط ایران از سوی دولت، بهنظر میرسد اقدام دولت در بهکارگیری و جذب مدیران و تکنوکراتهای دولتی از دانشگاههایی خاص از سویی سبب کاهش انگیزه رقابتی میان دانشجویان دانشگاههای دیگر میشود و از سوی دیگر، احساس حقارتی پدید میآورد که میتواند انگیزهای شود برای رویگردانی از دولت و پناه بردن به پوپولیسم عوامفریبانه فعالان سیاسی. از اینرو بهتر است دولت صرفاً بسترساز آموزش عالی برای متقاضیان باشد، نه مداخلهگر و تعیینکننده در آینده اجتماعی و سیاسی دانشجویان دانشگاههای خاص.
• ماهنامه همشهری ماه، شماره 121، تیر 1393