خبرها و شنیدهها حاکی از بروز افزایش اعتراضها و نگرانیها در میان اقشار مختلف مردم، بهویژه فعالان سیاسی و اصحاب فکر و قلم نسبت به عملکرد انحصارطلبانه مدیران برخی رسانهها و تریبونهای فرهنگی، بهویژه صدا و سیما در استان گیلان است که علیرغم ورود جامعه ایران به فضای امید و اعتدال و تأکید و اجماع اکثریت قریب به اتفاق مسئولان نظام اسلامی به وفاق و همدلی برای برونرفت از مشکلات فعلی، برخی همچنان بر تداوم روشهای نادرست پیشین اصرار دارند.
به گزارش "لاهیگ" به نقل از "اعتدال شرق"، مهمترین تأثیر اجتماعی پیروزی جریان اعتدال، احیاء و تقویت امید در میان اقشار مختلف مردم و افزایش میل مشارکت و همراهی در میان همگان، بهویژه اقشار فرهیخته و نخبگان علمی و فکری و فعالان سیاسی بود تا جایی که ندای تغییر بر مبنای تدبیر و اعتدال، بخشهای تأثیرگذار جامعه را به تکاپو انداخت. اما هنوز باید گامهای مهم و بزرگی برداشته شود تا اعتماد و همگرایی لازم برای مشارکت و همیاری جدی و عملی همگان بهوجود آید.
هنوز بخش عمدهای از جامعه ما در وضعیت بیم و امید قرار دارد و تا کنون کسی از میزان تواناییها و نقش این مشارکت اطلاعی ندارد. لذا همانگونه که دولت "تدبیر و امید" در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی بهدنبال اعتمادسازی است، به همان میزان و بلکه بیشتر از آن، این اعتمادسازی باید در درون کشور فراگیر و محقق شود تا کشور از تمام ظرفیتها و توانمندیهای همه افراد و گروهها بهرهمند شده و توسعه و پیشرفتی که آرزوی هر ایرانی است، تحقق یابد.
اما مهمترین لازمه تحقق ایجاد این اعتماد، پایان بخشیدن به هرگونه تمامیتخواهی و انحصارطلبی و نفی هرگونه تبعیض و امتیازدهی ویژه در بهرهمندی از سرمایهها و امکانات اقتصادی و فرهنگی است. هنوز تعداد کمشماری که تداوم حیات سیاسی و اجتماعی خود را بر عدم رفع تحریمها و استمرار وضعیت نابهنجار پیشین میدانند، در تلاشاند تا به اقسام اعمال نفوذها و فضاسازیها، همچنان مهمترین عرصههای سیاسی و فرهنگی را در اختیار خود داشته باشند و همچنان بر طبل خصومت و دروغپراکنی و سیاهنمایی بکوبند.
اکنون این سئوال برای هر گیلانی مطرح است که چرا رسانه مهم و فراگیری چون صدا و سیما سالهاست که در اختیار افراد و یا گروه خاصی است و این گروه همواره درپی اعمال سلیقهها و افکار خود بر دیگران است و توجهی همهجانبه به مطالبات مردم و اقشار مختلف جامعه ندارد؟! چرا تمامی رویدادهای سیاسی و فرهنگی استان در این رسانه ملی منعکس نمیشود؟ چرا همواره از چهرههای خاصی برای تهیه برنامههای سیاسی و فرهنگی در این رسانه استفاده میشود؟ چرا بسیاری از چهرههای علمی و فرهنگی و سیاسی استان هیچگاه فرصت حضور در صدا و سیمای استان را ندارند؟ آیا همه سرمایه و ظرفیتهای استان گیلان همین مقدار مختصر و کممایهای است که سالهاست توسط این رسانه بهکار گرفته میشود؟ چرا بسیاری از مدیران و مسئولان استانی در اینباره سکوت کردهاند و یا اقدام قابل توجهی در رفع این انحصار و تمامیتخواهی نمیکنند؟
از سوی دیگر، سالهاست که بخش عمدهای از عرصهها و تریبونهای فرهنگی چون نهادهای فرهنگی، اجتماعات مردمی، همایشها و ... نیز در اختیار و انحصار افراد و گروههای خاصی است که عموماً توسط افرادی با حداقل توانمندی علمی و سیاسی و حتی گاه بیبهره از دانش و آگاهی لازم، سخنگویی از سوی آحاد مردم استان را حق انحصاری خود میدانند.
متأسفانه در سالهای اخیر، بسیاری از تریبونهای رسانهای و فرهنگی جامعه در اختیار مطلق کسانی قرار گرفته است که غیر از تکرار چند شعار یا به بهانههای مختلف و یا دلواپسیهای فرهنگی، خود را ذهن و زبان جامعه میدانند و به دلخواه هر آنچه را که سلیقه و مرام شخصی و جناحی ایشان است، در بوق و کرنا میکنند. آیا وقت آن نرسیده است که با پایان دادن به انحصار و تمامیتخواهی برخی، امید و اعتماد را به جامعهای که پیام خود را در انتخابات خرداد 1392 آشکارا اعلام کرده است، بازگردانیم؟