كدخبر: ۷۳۲۸
تاريخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۹
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
تئاتر خیابانی با شعارهای توخالی، تحمیلی بر شهروند لاهیجانی!
مهدی شمس

- تنها وظیفه ما، آسفالت و صدور پروانه نیست؛ ایجاد نشاط و شادابی در شهر، وظیفه ماست!
- مردم لاهیجان از کنسرت‌های موسیقی اظهار رضایت می‌کنند!
- ما تصمیم داریم جشنواره تئاتر امسال را با قدرت برگزار کنیم!
- جشنواره تئاتر خیابانی یک پروژه بزرگ عمرانی است!
- هدف ما، نمایش هنر و حقوق شهروندی است!
- و ...
این‌ها تنها نمونه‌ای است از شعارها و ادعاهایی که چند روزی است فضای سایت‌های بومی را پر کرده و انگار که شورا و شهرداری لاهیجان در حوزه وظایف خود و انجام تکالیف محوله، دیگر هیچ مشکلی ندارند و تمام هم و غم آن‌ها شده برگزاری جشنواره تئاتر خیابانی؛ آن‌هم با هزینه‌های میلیونی و حاشیه‌های آن‌چنانی!
این‌که "تئاتر" هنری است ارزشمند که اگر به‌درستی به آن پرداخته شود و در چارچوب اصول و ارزش‌ها ارائه گردد، می‌تواند تأثیرات مثبتی در فرهنگ جوامع داشته باشد، هیچ شکی در آن نیست و بر مسئولین ذی‌ربط فرض است از چنین هنری به انحاء مختلف حمایت نموده و بسترها را برای رشد آن فراهم سازند.
همان‌گونه که شهروندان عزیز لاهیجانی مستحضرند، چند سالی است که در شهرمان جشنواره تئاتر خیابانی برگزار می‌شود و آن‌گونه که در رسانه‌ها آمده، قرار است پنجمین دوره آن در شهریور ماه امسال ارائه گردد و از هم‌اکنون فراخوان آن انجام و شرایط شرکت در آن اعلام گردیده و طبق روال معمول، اهداف و عناوینی برای اقدام مذکور، درنظر گرفته شده است. اما آن‌چه باید دست‌اندرکاران، خصوصاً شهرداری و شورا پاسخگوی آن باشند، این است که:
اولاً اجرای چهار دوره گذشته تئاتر خیابانی چه نتایجی برای شهرمان داشته است؟
ثانیاً بار مالی اجرای آن‌ها چقدر بوده است؟
ثالثاً اقدام مذکور در حوزه مسائل شهری دارای چه اولویتی می‌باشد؟
در فراخوان پنجمین جشنواره تئاتر خیابانی شهروند، عناوینی همچون: ارتقاء سطح فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی و توجه به فرهنگ ایثار و شهادت، فراهم نمودن بسترهای مناسب فرهنگی برای بهبود زندگی شهری و حفظ و پاسداشت ریشه‌های فرهنگی جامعه و راهکارهای توجه به آن در زندگی مدرن و ... به‌عنوان اهداف جشنواره و موضوعاتی چون: شهروند و فرهنگ اسلامی ـ ایرانی و ایثار و شهادت(!)، شهروند و اقتصاد و فرهنگ، شهروند و امر به معروف و نهی از منکر(!)، شهروند و سالمندان، شهروند و عوارض محلی، شهروند، ترافیک و توسعه فرهنگ شهرنشینی و شهروند و آسیب‌های اجتماعی و ... به‌عنوان سرفصل‌هایی برای سوژه تئاترها ذکر شده است که بسیار پرطمطراق و جاذب به‌نظر می‌رسد؛ اما تجربه چند دوره گذشته به هیچ وجه مؤید تحقق آن‌ها نبوده و گذشته از حاشیه‌های مسأله‌دار آن، بسیاری از تئاترهای ارائه شده با مضامین مذکور فاصله معناداری داشته و هیچ‌گاه اهداف تعریف شده را برآورده نساخته‌اند و به‌نظر می‌رسد استفاده از عناوینی همچون "ایثار و شهادت" و "فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی" از سوی دست‌اندرکاران، صرفاً جهت تضمین و تطهیر عملکرد خود بوده و این مهم را بسیاری از صاحب‌نظران و منتقدان منصف این عرصه نمایان ساخته‌اند.
حقاً شایسته نیست که مجموعه اعضای شورای شهر خود را اسیر زد و بندهای داخلی تشکیلات قرار داده و به صرف همراهی با نظر یک فرد با علقه‌های شخصی (آن‌هم به‌صورت آماتور)، از پاسخگویی شفاف و مستدل به شهروندان اجتناب نمایند؛ چرا که این از همان دست رفتارهایی است که اندک اعتبار باقی‌مانده شورا را (متعاقب انتخابات آن‌چنانی) بر باد داده و دیوار بی‌اعتمادی بین مردم و شورا را بلندتر می‌سازد.
آقایان شورا خود بهتر از هرکس می‌دانند که در شهرمان لاهیجان بسیاری از کارهای بر زمین مانده وجود دارد که باید قبل از هر چیز به آن‌ها پرداخته شود و عقلاً و منطقاً جایز نیست که پول‌های مردمی به‌صورت ده‌ها میلیونی و امکانات شهری و نیروهای اداری و خدمات شهرداری، چندین سال متوالی، برای جشنواره‌ای هزینه شود که هیچ دستاوردی برای شهر نداشته و تنها بستری شده برای خودنمایی و استفاده تبلیغاتی، که در این باب سخن‌های ناگفته بسیار است که در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد.
و اما کلام آخر این‌که آیا بهتر نیست برای ایجاد نشاط و شادی در جامعه، حضرات، حقوق شهروندان را نه در نمایش‌ها، بلکه در عملکردها لحاظ نمایند؟ و با ارائه و انجام پروژه‌های عمرانی کارآمد و مورد نیاز شهر، مردم را از خود راضی سازند، نه با صرف بودجه‌های عمرانی در قالب تئاتر خیابانی با شعارهای توخالی!؟

• رئیس مجمع بسیج و عضو ادوار دوم و سوم شورای اسلامی شهر لاهیجان

مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
محمود محمدي‌پور (فرهنگي): فضاي شانتاژ و تبليغات توخالي بيش از دو سال است فضاي رسانه‌اي و بنرها و پرده‌ها و پيامك‌هاي هر روز را گرفته است... ولي كار و عمران و آباداني كجاست؟ خبري نيست. بگذاريد اين تبليغات بيشتر شود توسط ... شهرستان كه اين راه اشتباهش به سرانجام نمي‌رسد و مردم امروز هوشيار شدند كه در انتخابات مجلس به هياهوپردازان روي خوش نشان ندهند كه كاري جز هياهو و شانتاژ بلد نيستند.
عباسپور: جناب آقای مهدی شمس از چهره‌های باسابقه، نجیب، تأثیرگذار و اهل معرفت و فرهنگ شهرستان لاهیجان است. شایسته است از وجودشان بیش از این استفاده شود و این برعهده نیروهای دلسوز شهرستان است.
موقعی که خود آقای شمس داخل شورا بود، این تئاترهای خیابانی چند بار اجرا شد. چرا جلوی آن‌ها را نگرفت؟ حالا ایراد می‌گیرد!
دلاور: بدون شک تئاتر تأثیرات بسیار زیادی بر روی مردم، علی‌الخصوص جوانان و نوجوانان داشته و دارد. آقای شمس! چرا شما بر این باورید که مردم نباید هیچ‌گونه شادی و خوشحالی کنند؟ چرا با شادی مردم مخالفید؟ مگر کار شورای شهر و شهرداری فقط توسعه شهر و انجام امور عمران و آبادانی شهر است؟ جناب آقای شمس عزیز! بنده بر این باورم که برگزاری جشنواره تئاتر به‌نوعی توسعه است؛ اما نه توسعه عمرانی، بلکه توسعه فرهنگی. در واقع شهرداری و شورای اسلامی شهر لاهیجان با برگزاری این جشنواره قصد دارد فرهنگ مردم را توسعه دهد و ما هر ساله شاهدیم که استقبال بسیار خوبی از این جشنواره می‌شود و در همین جا از اعضای محترم شورای اسلامی شهر لاهیجان درخواست می‌کنم چنین جشنواره‌هایی را بیشتر برگزار کنند. با تشکر و سپاس.
صابر: با تأسف فراوان شواهد و قرائن حاکی از آن است که طرح‌هایی که از سوی شهرداری به مرحله اجرا گذاشته می‌شود، کارشناسی شده نیست و بیشتر منبعث از نظرات و تأکید فرد و یا افراد خاص در دوره مدیریت ایشان است. علم مدیریت می‌گوید تصمیمات متخذه از سوی فرد و یا افراد تصمیم‌گیر لزوماً بایستی از طریق نیازسنجی‌های مقدماتی و متعاقب آن در قالب طرح‌های آزمایشی و سپس به‌صورت فراگیر به مرحله اجرا گذاشته شود؛ در غیر این صورت، احتمال توفیق آن طرح‌ها بسیار کم خواهد بود. در ارتباط با تئاتر و آن‌هم از نوع خیابانی، انتظار معقول و منطقی آن است که در یک جامعه آماری قابل تکیه و با بهره‌گیری از اساتید و دانشجویان متعهد، تحقیق میدانی مستدلی انجام شود تا این شائبه پیدا نشود که قرار است هزینه‌ای از دل اعتبارات شهری سوخت شود؛ حالا چرا این‌جا و توسط ما و به نام تئاتر نباشد! به همت و زحمت تعدادی از سختکوشان صحنه تئاتر در سه ـ چهار سال گذشته اقداماتی در حد وسع و توان ایشان در سطح شهر به منصه ظهور رسید، ولی تا آن‌جا که حقیر اطلاع دارد، چیز دندان‌گیر و قابل اعتنایی از وجوهات دست آن‌ها را نگرفت و بندگان خدا از روی عشق و علاقه کار کردند (که خدا خیرشان بدهد) و تأسف‌بار آن‌که دخل و خرج کار هرگز شفاف و روشن برای عموم هویدا نشد. اعتقاد بر آن است که اگر قرار است کار فرهنگی در سطح وسیع و با صرف بیت‌المال انجام گیرد، ضروری است که طرح‌ریزی، مدیریت و اجرای آن توسط افرادی با سابقه روشن و مثبت و مورد اعتماد نظام صورت پذیرد تا هر اندازه که ممکن است، از بروز شک و شبهه جلوگیری شود. التماس دعا
صابر: خدمت عزیزی که با نام "دلاور" نظر گذاشته است. گفته‌اید آقای نویسنده متن با شادی و خوشحالی مخالف است! چند بار متن را دوره کردم؛ ابداً چنین چیزی مشاهده نمی‌شود و تا حالا کسی را ندیده‌ام که اصولاً با شادی و خوشحالی مخالف باشد. گفته‌اید که شهرداری کارش فقط توسعه عمرانی نیست و توسعه فرهنگی هم کار اوست. این‌که چقدر این فرمایش صحیح است، جای بحث دارد. بله، متین می‌فرمایید که شهرداری کار فرهنگی هم باید انجام دهد، ولی لازم به یادآوری است که این از وظایف دوم و سوم و یا بعدتر شهرداری است. اولویت کارهای فرهنگی در وهله اول به ادارات ارشاد، آموزش و پرورش، حوزه‌های علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات و روحانیون و نویسندگان و هنرمندان و امثالهم مرتبط می‌باشد. به همان اندازه کار فرهنگی به شهرداری ارتباط دارد که کار توسعه شهری به ارشاد و آموزش و پرورش! حالا باید آموزش و پرورش درس و مشق را تعطیل کند و بیاید خیابان آسفالت کند و نظافت کوچه‌ها را تقبل کند؟ البته من هم معتقدم در این برهوت کار فرهنگی، هرکس در هر کجا علم خدمت به فرهنگ را بلند کرد، باید دستش را به گرمی فشرد و به هر طریق ممکن به وی یاری رساند، ولی این نباید بهانه فرار از وظایف و مسئولیت‌های اصلی و تعریف شده باشد. خداوند خیرتان دهد. والسلام.
محمد آقا کریم: آقای شمس! لطفاً این‌قدر صفر و صد نباشید. ده‌ها فساد و دزدی در این شهر می‌شود، آن وقت به تئاتر گیر داده‌اید!؟ ببینید در این فرمانداری چه خبر است!!!
روایی: مقاله بی‌جایی بود. آقای شمس! شما که شهامت برخورد با این رویه را در زمان مسئولیت و برای تغییر اوضاع، شجاعت کاندیداتوری مجدد را نداشتید، بهتر آن است که اکنون نیز سکوت پیشه کنید. البته این فعالیت فرهنگی که در کشور نمونه است، فرصتی برای شهر و شهرداری جهت معرفی بیشتر لاهیجان به ایران خواهد بود و بهتر آن است که به‌جای نق زدن‌های بیهوده، از فرصت‌های ایجاد شده به بهترین شکل ممکن استفاده شود... نمی‌دانم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند که باید در مخالفت با هر چیزی نظر بدهند و مقاله بنویسند...
مهدی: آقای شمس! در شورایی که خودتان یک رأی داشتید، چهار دوره جشنواره تئاتر برگزار شد؛ چرا در آن برهه زمانی لب به انتقاد نگشودید جناب آقای عضو ادوار دوم و سوم شورای اسلامی شهر لاهیجان؟!؟!؟!
حبیب: به ما آموخته‌اند که حرف صحیح را از زبان هر کسی شنیدید، به فال نیک بگیرید. حالا در این آشفته بازار که افراد خیلی خیلی متخصص در شورای شهر به کشتی گرفتن مشغول‌اند!!! یک سخن درست، غنیمتی نادر است. اما عجب از دوستانی که بی‌جهت، زبان به نقد گشوده‌اند!!! و اما تئاتری که به نام شهروند، به کام ... مدتی همه امکانات شهرمان را می‌بلعد... نگاهی گذرا به آن‌چه در سال‌های پیش در تئاتر شهروند به تصویر کشیده شد، یک تراژدی تلخ برای اهل هنر است. ای کاش آقایان رئیس زمانی هم برای تحلیل آن‌چه پس از این حرکت برای مردمان شهرمان به ارمغان آورده است نیز اختصاص می‌دادند و از این ریخت و پاش جلوگیری به‌عمل می‌آوردند.
حسین: لاهیجان شهری است توریستی. برای این‌چنین شهری این‌گونه برنامه‌ها با توجه به فصل تابستان بسیار مفید و کارآمد است. بودجه فرهنگ باید در زمینه فرهنگی و اجتماعی مصرف شود. شهروندان لاهیجانی باید خوشحال باشند که این جشنواره در این شهر برگزار می‌شود. این‌گونه برنامه‌ها در نشاط جامعه نقش به‌سزایی دارد و همچنین در رساندن پیام در قالب هنر به شهروندان. اگر ایرادی باشد، باید در نحوه اجرای آن گرفت، نه در موجودیت آن.
هادی: جناب مهدی بهتر است دور از تعصب و تنگ‌نظری، اول سری به آرشیو مصاحبه‌های آقای شمس به‌عنوان سخنگوی شورا بزنند، آن‌گاه اظهار نظر کنند. البته بماند اظهارات و نقطه نظرات ایشان در موارد مشابه در جلسات شورا که مؤید مواضع انتقادی و مستدل ایشان در زمان حضور در شوراست.
حقگو: متأسفم که به‌جای تقدیر از منتقدانی مانند آقای شمس که تیرهای کینه و زخم زبان‌ها را به جان می‌خرند و در مقابل کجروی‌ها ابوذروار داد سخن می‌دهند، عده‌ای ترسو و چاپلوس و ... پیدا می‌شوند که با کامنت‌های حاوی تهمت و افترا و بدگویی می‌خواهند جلوی خورشید حقیقت را با ابرهای مسموم بپوشانند. البته زهی خیال باطل! همشهریان لاهیجانی می‌دانند چه کسانی با دروغ و دسیسه و خریدن رأی، کرسی‌های شورا را اشغال کرده‌اند و هرگز باور نمی‌کنند آن‌ها برای اعتلای فرهنگی، جشنواره و تئاتر خیابانی برگزار کنند. عقلا می‌دانند که چه پول‌های هنگفتی به‌نام فرهنگ و هنر به جیب‌های بعضی‌ها می‌رود. یک عده‌ای سر خود را مثل کبک زیر برف کرده‌اند و فکر می‌کنند مردم گاگول هستند. دیر نیست که تشت رسوایی‌شان از بام بیفتد. حالا هی بعضی‌ها برای دلخوشی خودشان این‌جا و آن‌جا به امثال شمس آدمی بد و بیراه بگویند. غمی نیست چون صبح نزدیک است. عزت زیاد.
م. ایمانی: همگان می‌دانند که در شورای دوم و سوم اکثر مصوبات شش به یک بود و همواره آقای شمس با همان یک رأی خود با مصادیق فساد مخالفت می‌کردند. البته منظورم از فساد، تئاتر خیابانی نیست. اما در بحث منافع دلالان شهر، آقای شمس خیلی مقاومت کردند. تنها عیبی که به ایشان وارد است این‌که سکوت کردند و تنهایی به جنگ برخی گماشتگان باندهای بساز بفروش رفتند؛ خصوصاً طی چند ماه اخیر که وضعیت شهر به‌نظرم خیلی بحرانی است...
ناصح: چرا بعضی‌ها بی حساب و کتاب حرف می‌زنند! پس اون‌همه انتقادهای جناب شمس در مصاحبه‌ها و جلسات علنی شورا چه بود؟ آقایان انگار خواب بودند! یا ...
حسین: آقایانی که با اشخاص مشکل دارید! چرا نمایش خیابانی را محکوم می‌کنید؟ این جشنواره حرکت بزرگ فرهنگی است. بودجه فرهنگی باید در زمینه فرهنگ هزینه شود.
علیزاده: به نظر من انتقاد جناب شمس به حرکاتی مانند نمایش‌های خیابانی درست است. ولی به نظر من ایشان اگر کار مثبت و خوبی هم جایی دیدند که حتماً وجود دارد، آن را هم بیان کنند تا متهم به بدبینی نشوند. بعضی‌ها که عیب از سر تا پای‌شان می‌بارد، یک عیب کوچک دیگران را بزرگ می‌کنند و با این عیب‌های خود را پنهان می‌کنند.
سبحان: به نظر من انتقاد بد نیست و همه باید آزادانه نظر خود را بدهند و بعد دیگر منتقدین نیز بتوانند آزادانه و بدون توهین نظر خود را بین کنند. مهدی شمس حق دارد که به‌صورت فردی منتقد تئاتر خیابانی باشد، ولی حق ندارد که از سوی مردم شهر حرف بزند. در زمان شورا نیز ایشان گاهی حرف‌های شخصی خود را به‌عنوان سخنگوی شورا بیان می‌کرد که کاری اشتباه بود، زیرا ایشان هنوز نمی‌دانست که وظیفه سخنگو، بیان نظرات جمع اعضای شوراست. اکنون نیز در موجهه‌ای که با برخی اعضای شورای شهر و یا نماینده دارد، می‌خواهد از هر بهانه‌ای برای مطلب نویسی استفاده کند؛ گاهی به نماینده می‌تازد و گاهی در مورد تخلفات انتخابات شورا حرف می‌زند، درحالی که دولت نزدیک به او برگزارکننده انتخابات بود و نمایندگان تنها ناظر بودند و مجریان نیز نه در لاهیجان و نه در هیچ شهری باب مخالفت نکردند. تازه در لاهیجان شما با نماینده زاویه داشتید، در دیگر شهرها که نمایندگان اصولگرا هنوز در مسند کارند. از سویی، ایشان همچون احمدی‌نژاد همواره از لیست متخلفان اقتصادی و فاسدان سخن می‌گوید، درحالی که این مدل کپی دوران احمدی‌نژاد بوده که دوره‌اش تمام شده و فسادهای 3 و 9 هزار میلیارد تومانی هنوز در دست بررسی است. از سویی، ایشان خود بهتر است پاسخ دهند که در کوچه 4 متری پشت محیط زیست سابق در خیابان شهدا در دوره شهردار برهانی چگونه مجوز ساخت گرفتند؟ با کدام رانت؟ آیا اگر عضو شورای شهر نبودند، می‌توانستند این‌چنین رانتی بگیرند؟ چرا هیچ وقت در این مورد مقاله‌ای ننوشتند؟ مردم متولی نمی‌خواهند و خود حرف می‌زنند. همان‌طوری که مردم را به زور به بهشت نمی‌توان برد، شما هم نمی‌توانی به زور مردم را با خود همراه کنی. مردم نیاز به شادی و شعف دارند. مردم نیاز به پر کردن وقت خود در اماکن فرهنگی دارند. مردم نیاز به مجتمع‌های تجاری دارند. مردم نیاز به شهر بازی دارند. مردم نیاز به سینما دارند. مردم نیاز به کنسرت دارند. مردم نیاز به تفریح دارند. مردم قیم نمی‌خواهند... مردم قیم نمی‌خواهند... و باز می‌گویم که مردم قیم نمی‌خواهند... شما چگونه دو دوره عضو شورا بوده‌اید که هنوز از قانون شوراها و وظایف شهرداری برای اجرای برنامه‌های فرهنگی خبر ندارید؟ شما چگونه با تشویش اذهان عمومی می‌خواهی در فضایی که کشور نیاز به آرامش دارد و مقام معظم رهبری با هرگونه برهم زدن آرامش جامعه مخالف هستند، شما این و آن را به حاشیه‌های آن‌چنانی و ... متهم می‌کنی؟ انگار که فقط شما بیدار بودید و سایر نهادهای نظارتی خواب بودند! آقا بگذار این مردم نفس بکشند و پس از هشت سال فضای تهمت، رنگ آرامش ببینند. شما اگر با حاشیه‌های چهار دوره قبل روبه‌رو شدی و تا کنون سکوت کردی، پس خیانت کردی که اکنون که از شورا خارج هستید، دارید حرف می‌زنید. اگر موضوعی بوده، باید سال قبل حرف می‌زدید، نه این‌که به قشر عظیمی از هنرمندان، کارکنان صدیق شهرداری و اعضای شورا، هنرمندان و مردم این همه ایراد وارد کنید... آقای شمس! شما چقدر در دادن وعده‌‌های انتخاباتی خود عمل کردید؟ شما در مقابل اعطای رانت چقدر مقاومت کردید؟ شما چقدر حقوق و مزایا از شورا دریافت کردید؟ آیا فی سبیل الله کار کردید و یا حق‌الجلسات شورا را دریافت کردید و اگر این‌طور است، در مورد تخلفات احتمالی که می‌دانستید، چرا اطلاعات خود را به نهادهای نظارتی نگذاشتید تا مثل شورای شهر رشت برخورد کنند؟ آقای شمس! دنیای امروز دنیای اطلاعات، فیس بوک، وایبر و ... است و مردم به‌ دور خود پیله نبسته‌اند. بیایید به‌روز شوید... مردم قیم نمی‌خواهند... این را هم به شما، هم به دیگرانی می‌گویم که فکر می‌کنند قیم مردم هستند.
بارانی: جالب است! آقای شمس چه‌کار کند، خوب است؟ اگر امروز حرف بزند، می‌فرمایید قیم مردم نباشید! اگر دیروز حرف می‌زد، می‌گفتید نظر شخصی ندهید و نظر همه اعضای شورا را بگویید! اگر بگوید کار فرهنگی، می‌گویید کار عمرانی چه شد؟ اگر بگوید فساد و دلالی و کم‌کاری، می‌گویید بگذارید مردم شاد باشند! از این حرف‌های پراکنده "سبحان" باید کدامش را جدی گرفت؟ چه شادی و نشاط به شکلی که از هزل‌واره تئاتر خياباني تجربه شده و چه پرگویی و گرفتن ژست انتقاد هر دو شده‌اند فرافکنی برای بعضی‌ها! شادی‌هایی از این دست مانند شادی‌های افیونی است که پس از سپران نعشگی و مستی، خماری‌اش دامن‌گیر است. اما در این مورد خاص، بدمستی آقایان مسئولان، بدهكاري و خماري مردم را درپی دارد. حتماً حق می‌دهید به من که مثال به مخدر زده‌ام و باید گفت صد رحمت به معتاد به مخدر که هم مستی‌اش را می‌کشد و هم خماری‌اش را. این ژست روشنفکری را چند دقیقه از خودتان اگر دور کنید، و ترس از این رئيس و آن باج‌گير را اگر فراموش کنید، دیدن اوضاع خیلی بد اقتصادی و فرهنگی شهر کمک‌تان خواهد کرد که بهتر تحلیل کنید. به آقای "سبحان" هم قویاً توصیه می‌کنم که قضیه رانت که در مورد آقای شمس و ساختمان‌سازی مطرح کرده‌اند را پیگیری و نتایج را منتشر کنند. این کار یا شمس را مبرا می‌کند و یا این یک نفر را از لیست آدم‌های خوب در نظر ما جدا می‌کند. اما بیان ادعا و تهمت، این نتیجه شوم را به‌جا می‌گذارد که: هرکس که انتقاد می‌کند، برای نان یا از ترس قطع نانش است. این افتراها روح آزادگی را در نقد می‌میراند. آقای سبحان، دقت کنید! پناه بر خدا!
حبیب: در تهمت و افترا همیشه گشوده است؛ اما بر کسی پوشیده نخواهد بود که اعضای محترم شورای شهر با توسل به چه روشی، کرسی نمایندگی مردم را اشغال نمودند؟ دوستانی که نظر می‌دهند؛ اگر مسلمان هستند و حضرت علی(ع) را امام می‌دانند، باید به این مهم واقف باشند که وظیفه هر مسلمانی، هدایت دیگر آحاد جامعه به بهشت است و جدایی بین دین و دنیای مردم، مختص اسلام امریکایی است و دوباره به این مهم تأکید می‌کنم که تهمت به برادر دینی برخلاف آموزه‌های اخلاقی ماست. لازم به ذکر است، آرامشی که بر پایه اصراف، اشاعه فرهنگ برهنگی، از بین بردن عفت زنان و غیرت مردان استوار شود، نه‌تنها آرامش نیست، بلکه جامعه را دچار تشویش می‌نماید. حال سئوالی اذهان را به خود جلب می‌کند که آیا ائمه نیز حق اظهار نظر ندارند؟؟؟!!! چون مردم قیم نمی‌خواهند؟؟؟!!!
عرفان: در سالی که به نام فرهنگ آراسته گردیده است، مخالفت با فعالیت فرهنگی شهرداری تعجب‌برانگیز می‌باشد!!!
صابر: در نظرها بعضی گفته‌اند چرا با کار فرهنگی مخالفت می‌کنید و مردم باید شاد باشند. کسی با کار فرهنگی مخالف نیست، حتی باراک اوباما؛ بلکه بحث مصادیق کارهای فرهنگی است، یعنی چه کاری فرهنگی است و چه کاری فقط نام فرهنگی بر خود دارد و در عمل ضد فرهنگ است. از طرف دیگر، در بین کارهای فرهنگی هم بحث اهم و مهم آن‌ها نیز مطرح است. نکته دیگر نیز زمان‌شناسی و مکان‌شناسی برای یک فعالیت فرهنگی است. بعضی‌ها از فعالیت فرهنگی یک چیزی شنیده‌اند و آن را بسیار ساده فرض کرده‌اند. ضمناً اکثریت مردم شهر می‌دانند که آقای شمس در تمامی نهادها و ارگان‌هایی که حضور داشت، همواره مشغول فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی بوده و انگ مخالفت با فرهنگ به ایشان نمی‌‌چسبد. حالا اگر کسی شادی به هر قیمتی و رقاصی و بی‌حیایی و ... را کار فرهنگی می‌داند(!!!) بحث دیگری است. با این معیار نباید جناب شمس را فرهنگی دانست.
محمود: سلام علیکم. چهار سال سکوت شما چه بود حاجی‌زاده؟ لابد می‌فرمایید عدم حضورتان در اختتامیه، نماد مخالفت است. هر کسی شما را ببیند، فکر می‌کند دنبال مال دنیا نیستید!!! اما مغازه‌داران خیابان شهدا بسیار خوب شخصیت واقعی حضرتعالی و برادران ساده پوش شما را می‌شناسند! البته بنده هم با برگزاری هر جشنواره‌ای در این شهر مخالفم؛ چرا که خیلی‌ها لیاقت دریافت پیام هنر و فرهنگ را ندارند. از لاهیگ عزیز هم سپاسگزارم. والسلام.
صابر: صفحات اینترنت فضای مناسبی را برای افراد ترسو و هتاک فراهم کرده است که از آن برای پراکندن تیرهای تهمت و افترا استفاده کنند و در تاریکی پنهان شوند و نیازی به ارائه سند و مدرک برای دروغ‌های‌شان نداشته باشند. در دوران دانشگاه عده‌ای تنها هنر و تمیزکاری‌شان این بود که روی درب دستشویی‌ها علیه این استاد و آن کارمند اداری و حتی سایر دختران و پسران دانشجو، اراجیف زشت بنویسند و اذهان را خراب کنند. علمای علم روان‌شناسی این را نوعی بیماری خطرناک در بین افراد بشر به‌شمار می‌آورند. با تأسف فراوان کم نیستند افرادی که رد پای‌شان را در همین صفحه هم به روشنی می‌بینیم! کسانی که به‌جای نقد و بررسی نوشته به تخریب چهره و شخصیت نگارنده می‌پردازند تا از این طریق اصل مسأله در هاله‌ای از ابهام گم شده و پشت ابرهای مسموم، حقایق از دید عموم پنهان بماند و سوء استفاده‌کنندگان از بیت‌المال چند صباحی بیشتر به مکیدن زالووار از خون مردم بی‌پناه و بی‌خبر ادامه دهند. از حضرت سبحان برای خود و ایشان طلب رحمت و عاقبت به خیری دارم.
علی‌پرست: به نظر بنده که بیست سال است در مقوله تئاتر فعالیت می‌کنم، تئاتر از شعارزدگی کاملاً فاصله دارد؛ مخصوصاً تئاتر خیابانی که از فرهنگ عامه مردم و از دل مردم می‌باشد. می‌گویید چرا شهرداری چند سال است به این مقوله می‌پردازد؟ پس از کارشناسی کردن چند ساله در مورد چگونگی آموزش مقوله‌های شهرداری به مردم و دیدن تجارب دیگر استان‌ها و حتی کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیدند که این هنر فاخر چقدر می‌تواند در مورد مسائل شهری، عمرانی، فرهنگی، ورزشی و ... به مردم بدون واسطه و بدون اجبار و غیرمستقیم و با هزینه کمتر آموزش‌ دهند. به‌علاوه بهتر است یادآوری کنم که تنها شهرداری و شورا نیست که این جشنواره را برپا می‌کنند، بلکه ادارات مربوطه، از جمله مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، اداره کل ارشاد استان گیلان، اداره ارشاد لاهیجان و هنرمندان لاهیجان در قالب سرمایه‌های نقدی و کارشناسی دقیق از چند ماه قبل برای این جشنواره برنامه‌ریزی و اجرا می‌کنند، چون برای مسئولین مربوطه و نام برده هم گسترش هنر تئاتر که بسیار فاخر است و هم آموزش فرهنگ شهرنشینی و دیگر مقوله‌های شهرداری مهم بوده است و با تبادل فکر و اندیشه از طرف ارگان‌های مربوطه و با استفاده از متخصصان این هنر و با همکاری بسیار عالی آنان، این جشنواره را در شهرمان برگزار می‌کنند و خدا را شکر که بدون هیچ حاشیه‌ای بسیار بازتاب خوبی داشته؛ آن‌چنان که بیشتر مردم در آغاز فصل تابستان مدام از برگزاری این جشنواره می‌پرسیدند و این یعنی موفقیت این جشنواره. اگر بخواهید، می‌توانم از تأثیرات مثبت آن در مورد مقوله‌های شهرداری و فرهنگ شهرنشینی هم اشاره کنم؛ از فرهنگ درست رانندگی تا تفکیک زباله‌ها، تا خراب نکردن وسایل ورزشی، تا فرهنگ آپارتمان نشینی، تا انتقاد از روند کند عمرانی در ارگان‌های مربوطه با زبان شیرین تئاتر و به‌دور از تلخی تند انتقادها که این روزها به‌شدت زیاد و افراطی هستند، تا جذب توریست و سرمایه‌گذار در شهر زیبای‌مان و ... که در این یادادشت نمی‌گنجد، از همان سوژه‌های فراخوان جشنواره سرچشمه می‌گیرد که حتماً مد نظر شهرداری، شورا و ارشاد بوده است.
صابر: با سلام. نمی‌دانیم تا کی باید اظهار نظرهای غیرکارشناسی داشته باشیم. تا کی باید بدون تخصص در هر زمینه‌ای اظهار وجود بکنیم. ما فرزند انقلابیم. انقلاب برای همه است. حکومت پرافتخار جمهوری اسلامی برای من هنرمند هم هست. آقا سیدعلی خامنه‌ای رهبر گرانقدر من هم هست. من بی‌منت‌تر و بی‌ریاتر از خیلی‌ها که مدعی هستند، به رهبرم احترام می‌گذارم. پدرم به من آموخت در نظام اسلامی اولین و آخرین حرف، کلام ولی فقیه است. چرا بعضی‌ها این حرف‌ها که از دل ما جاری می‌شوند را "شعار" و چون خود می‌گویند را "عقیده" می‌نامند؟! من هنرمندم؛ هنرمند انقلاب، هنرمند ایران اسلامی و خط قرمزم فرمان رهبری است. اگر تو نیز سرباز رهبری، حرف‌هایش را بشنو. البته می‌دانم برای همین هم حرف داری. می‌دانم همان‌گونه که عناوین جشنواره را سبک شمردی، حرف‌های امروز را نیز به بازی می‌گیری. اما بشنو، شاید مفید واقع شده، تو نیز در این سال (سال فرهنگ) از آن بهره ببری. من هنرمند انقلابم و با تمام توانم و به اندازه اعتقادم و سهمم در جشنواره امسال شرکت می‌کنم. و اما امامم درخصوص هنری که تو آن را قبول نداری و می‌خواهی از من و مردمم بگیری، چنین فرمود: "تئاتر باید مردمی شود و جهت دیگر آن است که به هر حال هنر یک خصوصیت بشری است، یک خصوصیت انسانی است. نمی‌توان یک جامعه را تکامل داد، اما هنر او را ندیده گرفت؛ مثل جسمی که بخشی از اعضای او رشد کند و برخی نه. هنر جزء اصلی مجموعه وجود بشری است. وقتی که در یک جامعه بشر بخواهد از لحاظ مادی، معنوی، فکری و ذهنی کمال پیدا کند، باید هنر در او رشد پیدا کند. اعتقاد ما این است؛ یعنی این از اصول جهان‌بینی ماست که هنرها باید همه رشد کنند؛ از جمله هنر نمایش که از بسیاری از انواع دیگر هنر زبان رساتر و بلیغ‌تری دارد. البته امتیازاتی هم شعر یا قصه یا برخی هنرهای دیگر دارد که نمایش ندارد. اما یقیناً خصوصیاتی هم نمایش دارد که بقیه شعبه‌های هنر فاقد آن است. لذا بنده قویاً طرفدار این فکر هستم که به هنر نمایش بپردازیم. در گذشته هم ظاهراً این هنر خیلی در جامعه ما بین توده‌ها و قشرهای مردم جا نیفتاده بود، و امروز که روز حضور همه‌جانبه مردم در صحنه‌های زندگی است، این هنر باید مردمی شود. و چقدر خوب است این‌که برادران گفتند در خیابان‌ها و گذرگاه‌ها تئاتر ترتیب داده می‌شود، این کار اگر رواج پیدا کند، بسیار کار خوب و جالبی است. منتها برادرانی که سررشته‌دار این امور هستند، توجه کنند که هرچه هنر حساس‌تر و هرچه پیام مهم‌تر باشد، وسواس و دقت در مورد وسیله ابلاغ این پیام هم باید بیشتر باشد. نیاز به تکنیک قوی اولاً روی تکنیک باید خیلی خیلی دقت شود. بهترین حرف‌ها را اگر شما با تکنیک ضعیف زدید و ناهنرمندانه ارائه کردید، ضایع می‌شود و از بین می‌رود. گاهی حرف خوب فقط یک بار فرصت گفته شدن و شنیده شدن دارد. اگر همان یک بار بد گفته شد، دیگر هرگز فرصتی برای خوب گفتن آن پیدا نمی‌شود." تو خواه پند گیر و خواه ملال!
شاگرد: به آقای "محمود" عرض می‌کنم: همه می‌دانیم که مولا علی(ع) هم ساده‌پوش بودند و هم اموال زیادی داشتند و در راه خداوند صرف می‌نمودند. شاید ما اگر آن امام بزرگوار را با آن لباس ساده می‌دیدیم، فکر می‌کردیم دنبال مال دنیا نیستند!!! محمود جان! دلبستگی به مال دنیای فانی و مال‌دوستی مذموم است، اما دنبال مال دنیا بودن چه ایرادی دارد؟ اگر این‌گونه بود که همه ما گناهکاریم برادر! دوم این‌که: در ماه مبارک رمضان خدمت شما عرض می‌کنم در جای‌جای قرآن کریم خوانده‌ایم: تنها خداوند عالم و آگاه از اسرار دل مخلوقاتش است. تنها خداوند شخصیت واقعی بندگانش را می‌داند، نه مغازه‌داران خیابان شهدا!!! سوم این‌که: یادمان باشد: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "هركس بـه مرد يا زن مؤمن بهتان زند يا درباره او چيزى بگويد كه از آن مبراست، خداوند در روز رستاخيز وى را بر تلّى از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره او برگردد." مَن بَهَتَ مؤمنا أو مؤمنةً أو قالَ فيهِ ما ليسَ فيهِ أقامَهُ اللّه‏ُ تعالى يومَ القيامةِ على تَلٍّ مِن نارٍ حتّى يَخرُجَ مِمّا قالَهُ فيهِ. (بحار الأنوار، 75/ 194/ 5 منتخب ميزان الحكمة: 86)
رمضان علیپور: آقای شمس! چه زیبا سخن از زبان ما می‌گویی؛ چه کنیم که شوراها با ... جای براى خود کنار گذاشته‌اند و جالب این‌که بعضی از حضرات به‌دنبال تأیید نماینده می‌گردند و شهردار خود دارد شهردار دیگری مثل برادر خود. خدا به داد این مردم بزرگوارمان برسد. نمی‌دانیم تا کی غفلت و خواب...
بارانی: ضمن عرض سلام به صابر دوم یا بگویم صابر جدید نمی‌دانم! به متن آقای شمس و نظرات موافقان ایشان رجوع بفرمایید و لطفاً یک نمونه بیاورید که کسی گفته باشد، تئاتر به‌کلی مسخره است. زیاد نگردید که نمی‌یابید. برادر عزیز! اولاً انتقاد از بد برگزار شدن یک هنر، خدمت به آن هنر است، نه حمله به آن؛ همان‌طور که حضرتعالی هم در پایان نوشته‌تان به همین راه رفته‌اید و ثانیاً گیرم که جشنواره کذا عالی و بی‌نقص برگزار شده باشد؛ سئوال این است که به چه قیمتی؟ آیا بهایی که بیت‌المال مردم برای آن پرداختند، متناسب با سود آن برای مردم بود؟ و باز اگر این جشنواره عالی و بی‌نقص بود، به قول اون یکی آقای صابر، در زمان و بستر مناسب خود برگزار شده و می‌شود یا نه؟ ثالثاً خدمت برادر هنرمند انقلابی‌مان آقای صابر دوم عرض می‌کنم شما که بهتر می‌دانید که امام راحل (قدس سره) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) همیشه به هنر متعهد تأکید می‌فرموده‌اند. یعنی صرف هنر ـ چه تئاتر و چه غیر آن ـ وقتی مورد احترام و خواستنی است که در مسیر خیر و بیداری باشد و نه افیون غفلت و بی‌عاری. خدمت خواهرمان خانم علی‌پرست هم عرض می‌شود، این تذکر ایشان در مورد سهیم بودن سایر نهادهای اسماً فرهنگی خیلی به‌جا بود، ولی نتیجه‌اش این است که ما دوباره همه این سئوال‌ها را از رؤسا و مسئولین بیشتری بپرسیم. خداوند به این رؤسای همیشه مسئول توفیق روزافزون پاسخگویی عنایت فرماید.
ناصر شفیعی (جوون 58): آفرین آقا مهدی! همیشه دل و زبان‌تو برای حق‌گویی به‌کار بگیر.
صابر: با سلام خدمت تمامی عزیزان روزه‌دار. نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم، حضور رؤسا و مسئولان فرهنگی شهرستان است. اشاره آقای شمس به برنامه تئاتر خیابانی، جدای از آن‌که به نکته مهمی اشاره داشت، نشان‌گر جریان مهم دیگری هم شده است. انعکاس نقطه نظر ایشان در سایت پرتلاش لاهیگ، موجی از عکس‌العمل‌های متفاوت را از سوی شهروندان گرامی درپی داشت که مبین آن است که امور فرهنگی از سوی اهالی روشن‌بین و آگاه از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. حجم وسیع نظرهایی که گذاشته شده و تعدد مراجعات به این صفحه، خبر خوبی برای متولیان امور فرهنگی است که باید بیش از پیش دقت عمل بالاتری در اقدامات آینده خویش داشته باشند و مصالح نظامی که فراهم آمده از خون مطهر شهدا و ایثارگری‌های جانبازان و رزمندگان سرافراز است، در همه حال مد نظر قرار دهند. التماس دعا.
دکتر بهمن مشفقی: اشاره‌ای به "تئاتر خیابانی با شعارهای توخالی..."

این نوشته به هیچ وجه پاسخی به نویسنده محترم عنوان فوق در پایگاه خبری تحلیلی "لاهیگ" نیست، بلکه به قصد روشنگری در اهمیت "هنرهای نمایشی"، از جمله "تئاتر خیابانی" است. نوشته خلاصه شده‌ای است از یک مقاله در همین زمینه که منبع آن در پایان، ذکر خواهد شد.

"انسان و هنرهای نمایشی"
جهان را همچون صحنه نمایش بسیار وصف کرده‌اند. حافظ ـ شاعر عارف اندیشه‌گر ما نیز در این بیت همین را می‌گوید: به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی/ شد که باز آید و جاوید گرفتار بماند!
"زلف" در زبان رمزی شعر عرفانی، نماد جهان آفرینش است. "تماشاگه زلف" آن‌جاست که جمال ازلی می‌خواهد خود را به نمایش بگذارد و از زیبایی خود پرده بردارد. اما کشش این نمای دل‌انگیز چندان است که او را "جاوید" گرفتار می‌کند و از سرِ شیفتگی تا ابد تماشاگر می‌نماید، یا تماشاگری پیچ و تاب بی‌پایان "زلف دلدار" را اختیار می‌کند: حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست/ جان صد صاحب دل آن بسته یک مو ببین!
تماشاخانه بی‌تماشاگرِ "صاحب دل" بی‌کسی که دل در گروِ تماشا گذاشته و چشم بر صحنه دوخته باشد، برپا نمی‌شود. در این "تماشاخانه زلف یار" به هر تار مویی "جان صاحب دل" آویخته است.
... وجود تماشاگر "صاحب دل" برای برپا داشتن آن نمایش ضروری است و بی او، نمایش در کار نیست. در صحنه نمایش و بازی هستی، این تماشاگر، بازیگر نیز هست. انسان هنر نمایشی را از این‌رو آفریده است تا بازی خود را در صحنه بازی هستی، تماشا کند و درباره چند و چون آن داوری نماید. آدمیان تماشاگران بازیگراند و بازیگران تماشاگر.
در صحنه زندگانی، آدمیان در برابر یکدیگر با نقاب و حتی در برابر خود با نقاب پدیدار می‌شوند، زیرا دوست دارند خود را در صحنه زندگی "هنرمند" ببینند، نه بی‌هنر. دوست دارند خود را ستایش کنند، نه نکوهش. وای بر انسانی که نقاب او بر دیگران با برخورد دریده شده باشد.
"تماشا" یعنی فراغت از کار، از گرفتاری‌های روزانه، از آسیمگی‌ها و نگرانی‌ها... آدمی به فراغت نیاز دارد، به فراغت از خود نیز، اما هیچ تماشایی دربن، بی‌طرفا نه و فارغ از خود نیست. آدمی در این تماشاست که همه خستگی‌ها، نگرانی‌ها، نفرت‌ها، آزردگی‌ها و ملال‌های زندگی روزانه‌اش را پشت آن‌چه که تماشا کرده است می‌گذارد و دوست داشتن را خوراک خود می‌کند...
در نمایش‌های آئینی ـ همچون تعزیه ـ انسان به تماشای جنگ ازلی و ابدی "خیر" و "شر" می‌نشیند که در آن آدمیانی نیمه خدایی "اولیای خدا" نمایندگان خیر مطلق بر زمین، می‌بایست از آدمیانی دیگر شکست خورند و به خاک و خون کشیده شوند. از "اشقیا" که نمایندگان شر مطلق‌اند... در اوج نمایش نماینده شر مطلق خنجر بر گلوی نماینده خیر مطلق می‌گذارد. چنان شور و ولوله‌ای برمی‌خیزد که مردمان را در اشک غرق کند. پس از آن چه احساس آرامشی، چه حال خوبی دست می‌دهد از این شیون و گریه برای سر بریده شدن خیر مطلق و احساس همدلی و یگانگی با او، سیلاب اشک برای سید الشهداء "شفیع روز محشر" که دلاورانه گناهان مؤمنانش را می‌شوید و درهای بهشت را به‌ روی‌شان می‌گشاید. آدم‌های غوطه‌ور در اشک از تماشای تعزیه چه سبک بیرون می‌آیند، زیرا گناهان را همه در باران اشک برای سید الشهداء شسته‌اند. گویی از نو به دنیا آمده‌اند با تازگی و بی‌گناهی یک کودک. این یک "روان پالایی" راستین با تماشای نمایش آئینی حاصل می‌شود.
اما نمایش کارهای دیگری نیز می‌کند. یکی از کارهای آن، نقاب برداشتن از چهره آدمیان در صحنه بازی زندگی است؛ کارِ درام و کمدی همین است... مکر و نیرنگ‌ها، حماقت‌ها و آزمندی‌های بشری در این نمایش‌ها از چهره‌ها برداشته می‌شود. صحنه‌های نمایش هم چنین است؛ صحنه نقاب برداشتن انسان است از انسان، صحنه داوری انسان است درباره انسان.
زیرکی هنرمندانه در هنرهای نمایشی پرده از بسیاری چیزهای پنهان بشری برمی‌گیرد و بازی او را در صحنه زندگی عریان می‌کند. نمایش صحنه عریان شدن انسان برای انسان نیز هست؛ عریان اخلاقی. هنرهای نمایشی بازنمایی حضور و بازی انسانی در صحنه هستی و در کل و در عرصه هر فرهنگ است. از انسان‌شناسی‌شان بسیار چیزها می‌توان آموخت؛ از جمله معناهای آشکار و پنهان رفتار بشری در عرصه فرهنگ و نیز درباره دوره‌های تاریخی هر فرهنگ. هنرهای نمایشی، انسان‌ها را به نمایش می‌گذارند برای انسان تماشاگر که خود همان انسان بازیگر است.

یادآوری ضروری: قبل از این‌که منبع و نویسنده این نوشته را ذکر نمایم، لازم می‌دانم ضمن پوزش از او به‌خاطر کاستی‌های خلاصه کردن، و به‌عهده گرفتن تمام کاستی‌هایش...
منبع: کتاب "پرسه‌ها و پرسش‌ها"، داریوش آشوری، انتشارات آگاه، چاپ یکم، بهار 1389 شمسی، تهران (بازخوانی شده در سفر اروپا)
"تئاتر" همچون "نان" برای بشر ضروری است
http://www.lahig.ir/fa/pages/?cid=6741
امیر رجب‌پور: از اوایل دهه 1960 همزمان با تأسیس علم شهری به‌صورت آکادمیک، نظریه‌پردازان علم شهری به مقوله هنر در شهر با دیدی بازتر نگریستند و تأثیر هنر در شهر را لمس کردند و پی بردند که هنر و اندیشه می‌تواند جلوتر از صورت‌بندی‌های اجتماعی حرکت کند و خود وسیله‌ای شود برای تغییرات مثبت اجتماعی. شهر فقط شبکه‌ای از کوچه و خیابان با خانه‌ها و ساختمان‌هایی در آن نیست. شهر از نظر کالبدی یک تندیس بزرگ است که روحی انسانی و متعالی در آن جریان دارد. حال با هنر به تعالی بخشیدن این روح آسمانی می‌پردازیم. اولین نکته مثبت تئاتر در لاهیجان به آمار کم وندالیسم نسبت به شهرهای اطراف است که می‌توان به وضوح دید. دومین اثر تئاتر خیابانی، ایجاد ارتباط پیوسته بین مردم منطقه و ایجاد محیطی شاد و سرزنده است. سومین نکته مثبت تئاتر، شناساندن شهر لاهیجان به‌طور گسترده بین اهالی هنر کشور است که تعداد زیادی از جمعیت کشور را به خود اختصاص دادند (حتی خارج از کشور مانند آلمان، مصر، ایتالیا و ...) و فرصت سرمایه‌گذاری. چهارمین نکته تئاتر خیابانی، نسبت کم بدهکاری نسبت به شهرهای اطراف و تردد راحت و بدون استرس خانواده‌ها و خیلی از نکات دیگر... به‌راستی ما برای آموزش شهروندان چه کردیم؟! آیا فرهنگ‌سازی ما در گذشته بیشتر از این بود که در پشت پاکت پفک نوشته بودیم شهر ما خانه ما؟؟؟ ما چه راه حل‌های مؤثری برای آموزش داریم؟ ما همه مدیون این مردم هستیم، چرا که می‌توانیم آموزش بدهیم، ولی با کینه‌توزی شخصی با یک یا چند فرد منکر سعی و تلاش هنرمندان شهر شدیم! جناب آقای شمس! بنده بعد از چند سال تلاش در عرصه تئاتر خیابانی بدون هیچ‌گونه دستمزد و با عشق و بدون هیچ منتی در کنار همکارانم سعی در آموزش و فرهنگ شهروندی در این چند سال کرده‌ام (چه‌بسا شما و خیلی از مسئولین شهری من و همکارانم را نشناختید و چه غریبانه به کار خود ادامه داده‌ایم و برای شهر خودمان در جشنواره‌های کشوری و خارج از کشور مقام آوردیم) و در این چند سال دقیقاً محتویات اثراتم هماهنگ با موضوعات جشنواره بود. و اما جشنواره امسال که شما آن را توخالی دانسته‌اید:
بخش مسابقه:
کارگران مشغول کارند، نویسنده و کارگردان: مسعود براهیمی، میبد
کدامیک، نویسنده: مختار محمدی، کارگردان: رحمان کریمی، مریوان
سپور، نویسنده و کارگردان: حمید سعادت‌فر، خوی
از صفر تا صفر، نویسنده: هیوا سرسنگی، کارگردان: وریا شاکر، سقز
آیا فشار باعث توهم می‌شود، نویسنده: محسن اردشیر، کارگردان: غنچه شکوهیان و محسن اردشیر، آمل
گلادیاتور، نویسنده: مصطفی بوعذار، کارگردان: معصومه عموری، اهواز
بازگشت، نویسنده و کارگردان: احمد صمیمی، تهران
ماه غریب، نویسنده: عبدالحلیم تقلبی، کارگردان: عبدالله حلیات، خرمشهر
غریبه‌ای در خانه، نویسنده: حامد عالمی‌پور و مرتضی کریمی‌پور، کارگردان: مرتضی کریمی‌پور، بجنورد
تندیس شهر، نویسنده و کارگردان: علی اسماعیلی، سقز
شانس، نویسنده: کاوه مهدوی و فرامرز قلیچ‌خوانی، کارگردان: فرامرز قلیچ‌خوانی، کرج
آسمانی‌ها، نویسنده و کارگردان: اکبر قهرمانی، آمل
همیار، نویسنده و کارگردان: میلاد حسین‌زاده، آستانه اشرفیه
قصه‌های ایرانی، نویسنده و کارگردان: محمدرضا جعفری، آستانه اشرفیه
امریه شوم، نویسنده: امین جمالی، کارگردان: مصطفی ذرعی، بندر کیاشهر
وصیت، نویسنده: یاسر کاظمی، کارگردان: مصطفی خوش‌نشین، لنگرود
افتو، نویسنده و کارگردان: علی بیداوسی، لاهیجان
صیادان شهر دریایی، نویسنده و کارگردان: محمود فرضی‌نژاد، سیاهکل

بخش مهمان:
آقای واندال، نویسنده: کریم خاوری و ابوالفضل محترمی، کارگردان: کریم خاوری، مریوان
پسرک بازیگوش، نویسنده و کارگردان: سامان خلیلیان، تهران
جایی برای ما سه نفر، نویسنده و کارگردان: مهدی حبیبی، ملایر

بخش جنبی:
گنج در میان زباله‌ها، نویسنده و کارگردان: زهرا بردبار، رشت
بز در پیاده‌رو، نویسنده و کارگردان: مظاهر رمضان‌پور، لاهیجان

حال فقط یک مورد را مثال بزنید که به‌جز آن چیزی باشد که در فراخوان به آن اشاره شد!!!!!!!!
یوسف (کارشناس فرهنگی): و حاسبوا ان یحاسبوا... بر این جمله معانی زیادی متصور است و یک معنا این است که برای انجام هر کاری با برنامه‌ریزی و حساب و کتاب اقدام نماییم و این اصل در تمام جوامع بشری پذیرفته شده و قبل از انجام هر کاری میزان اثربخشی آن مورد بررسی و سنجش قرار می‌گیرد. تئاتر خیابانی نیز یکی از اقدامات تأثیرگذار فرهنگی است که مانند بسیاری از عملکردها با توجه به نوع و نیاز آن در جامعه، مردم از نتایج آن منتفع می‌گردند. ولی متأسفانه اغلب ما بدون درنظر گرفتن نیاز جامعه و نتیجه‌ای که به همراه دارد، هزینه‌های مضاعفی را به مردم تحمیل می‌نماییم. همراهی تعداد کثیری از موافقان با نگارنده محترم و مخالفت‌هایی که با ایشان شده است، نشان از نکته‌سنجی استاد محترم نگارنده در طرح این موضوع دارد. ایجاد جشنواره‌هایی نظیر تئاتر خیابانی در شهری نظیر لاهیجان در صورتی قابل اجراست که به سئوالاتی پاسخ داده شود که آیا نیازی به اجرای آن در شهر لاهیجان هست یا خیر؟ آیا اولویت، اجرای اقدامات فرهنگی است یا عمرانی و به چه میزان؟ با توجه به هزینه‌های اجرای این جشنواره، مردم به نحو مقتضی از آن سود می‌برند یا خیر؟ منافع این کار چگونه محاسبه می‌شود؟ و ای کاش امکان نظرسنجی فراهم بود تا پاسخ این سئوالات از زبان مردم داده می‌شد؛ همان مردمی که همواره از جیب آنان بدون محاسبه هزینه می‌شود.
بارانی: آقای مشفقی بدانند که اصلاً متن مناسبی را برای نقل انتخاب نکرده‌اند. اول به‌خاطر غلط بودن و التقاطی بودن نظرات نقل شده از کتاب آقای آشوری (در بازخوانی اروپایی جناب دکتر) و ثانیاً به‌خاطر اوج بی‌ربطی آن به مقاله آقای شمس. مطلب داریوش آشوری نادرست‌ترین تصویری را که می‌شود از نمایش‌های آئینی ارائه کرد را به‌عنوان توصیف تعزیه آورده است. فقط اشاره می‌کنم: آیا گریه برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برای سبک شدن و بخشش گناهان تماشاچیان است؟ این فکر متأثر از مسیحیت منحرف شده مسیحیت است که حضرت مسیح(ع) را مصلوب و به قول عرب‌ها، الفادی، یعنی فدیه گناهان مردم گناهکار می‌داند! (نک، مطهری، مرتضی، حماسه حسینی) از سوی دیگر اصلاً پیشینه و تعریف تئاتر که بر پایه رمان و عنصر تخیل استوار است، چه ارتباطی با نقل حادثه تاریخی ـ مذهبی تعیین‌کننده سرنوشت یک امت دارد؟ خیال‌انگیز بودن در تئاتر نشانه کمال هنر است و در روایت تاریخی انحرافی است که باید با آن پیکار کرد. بگذریم از سایر موارد که سخن درخصوص التقاط این جماعت که خود را روشنفکر می‌دانند، اما هنوز خودشان و مردم و دین‌شان را خوب نمی‌شناسند، به درازا خواهد کشید. آقایان مدافع تئاتر خیابانی! ای کاش حداقل این چند سطر بالای نوشته‌تان را درست مطالعه می‌کردید و بعد برای دفاع از تئاتر غیرتی می‌شدید! اندر بی‌ربطی مطلب آشوری (به نقل از آقای مشفقی) و سایر نظرات هم‌سنخ آن فقط خواهش می‌کنم این عزیزان به این سئوال که در نوبت قبل هم به عرض رسیده بود، پاسخی مرحمت بفرمایند: چه کسی تئاتر را به کلی مطرود دانست؟ آقای شمس و سایر کسانی که از ایشان در این صفحه تشکر کرده یا ابراز همراهی کرده‌اند، کجا گفتند تئاتر خیابانی عناوین بدی دارد یا کجا گفته‌اند که آن‌هایی که در تئاتر شرکت دارند، آدم‌های بدی هستند؟ این توصیفات یکی در میان درست و غلط از تئاتر و اهمیت خیره‌کننده آن برای شما که جواب سئوالی که به‌حق مطرح شد نمی‌شود! یکی می‌گوید بگذار شاد باشیم، یکی دیگر می‌گوید کار ما فرهنگی است، آن یکی زحمات خودش را می‌شمرد و ... . برادران و خواهران! سئوال اصلی این است که چه کاری، در چه زمانی و با هزینه چه کسی و به سود چه کسی قرار است اجرا شود، همین! این سئوال را باید درخصوص همه اقدامات عمومی از مسئولین پرسید و نه فقط در تئاتر! حالا در این فقره سئوال از تئاتر شده است، دیگر این همه عصبانیت و توهین و افترا و نظریه‌پردازی ندارد! نکته آخر هم که نمی‌توانم از گفتنش بگذرم این است که جماعت روشنفکر قدری در تحلیل همشهری‌ها و هموطنان‌شان تأمل کنند. این نگاه غلط قدیمی دیگر ور افتاده است که فکر می‌کرد اگر کسی نوشته‌اش را با بسم الله شروع کرد و اسامی مقدسه اهل بیت را آورد و حفظه الله و رحمه الله گفت، پس حتماً از صبح تا شب فقط در مسجد و حسینیه نشسته است و قوت غالبش هم شعله زرد و آش رشته است و با همه عالم هم در جنگ است، اما اگر کسی حرف از سفر اروپا و جوامع مدرن و قهوه و نسکافه و تئاتر و توده‌ای‌ها زد، حتماً آدم روشنفکر و بی‌تعصبی است. بنده و امثال بنده بسیاری از تئاترهای اجرا شده در تئاتر خیابانی را دیده‌ایم و رمان و نمایشنامه خوانده‌ایم و بر اساس وظیفه اجتماعی و انسانی و اسلامی پیگیر شیوه برگزاری و هزینه تمام شده آن هم بوده‌ایم. در متن آشوری آمده بود که نمایش قرار است صورتک و نقاب را از چهره انسان بردارد، اما امروز تئاتر خیابانی یک نقاب زیباست برای رؤسا و مسئولینی است که از نمایش چهره واقعی غیرقابل دفاع خود به‌شدت گریزان‌اند.
یوسفی: دلم برای هنرمندهای پرتلاش و عاشق شهرم میسوزه؛ این‌قدر زحمت می‌کشند، اما در نهایت ناخواسته در خدمت جامعه سرمایه‌دار تبدیل به یک شیئی و یک ابزار میشن برای استفاده تبلیغاتی و خودنمایی مسئولین شهر... البته به نظر من باز هم نه‌تنها ایرادی به اون‌ها وارد نیست، بلکه باید دست هنرمندها رو هم بوسید که دارند به‌خاطر ما تلاش می‌کنند. اما مسئولین باید درک کنند و به تلاش و صداقت این دوستان هنرمند احترام بگذارند و برای رفع مشکلات شهر اون‌ها هم صادقانه اقدام کنند، وگرنه زحمات هنرمندهای خوب شهرم بی‌ثمر میشه، انگیزه‌های پاک از بین میره و هنری که صرفاً تبدیل به ابزار شده روز به روز ضعیف‌تر میشه. به این نقد آقای شمس که خودش روزی در شورا بود به‌خاطر نوع نگاهش و به‌دلیل این‌که به پاک موندن هنر در شهرم کمک میکنه، نمره قبولی میدم و امیدوارم فرهنگ و هنر شهرم بیشتر از پیش زبانزد همگان بشه. به امید اون روز...
شاگرد قدیمی: آقای شمس! گاهی وقت‌ها بی‌ آن‌که فهمیده باشی کی، در قفسه را باز می‌کنی، می‌بینی کنج آن یک قوطی است، ظاهرش بدک نیست، اما تاریخ مصرف محتویات آن دیری است که گذشته است... شما دیگر برای امروز ما قابل استفاده نیستی برادر!
بارانی: قدر زر زرگر شناسد/ قدر گوهر گوهری...
صابر: با سلام خدمت "شاگرد قدیمی". این رسمش نیست عزیزوار! خودت هم معترفی که روزی آقای شمس قابل مصرف بوده و احتمالاً بهره‌ای از ایشان برده‌ای، ولی حالا به زعم شما، تاریخ مصرف فکر و ایده ایشان به اتمام رسیده!؟ اگرچه من با این فکر شما موافق نیستم، ولی خدمت باسعادت شما باید عرض کنم که بی‌معرفتی و ناسپاسی است که تا زمانی که یکی به دردمان خورد، از وی بهره ببریم و بعد با وی چنین برخورد ناشایستی داشته باشیم!!! صد رحمت به شاگردان قدیم؛ حرمت و احترامی برای معلمان و اساتید خود قائل بودند. من هر بار گذارم به قبرستان می‌افتد، بدون استثناء برای بعضی از معلم‌ها و دبیرهایم که در آن‌جا مدفون هستند، از صمیم قلب، فاتحه‌ای نثار می‌کنم. تاریخ مصرف آن‌ها هرگز منتهی به زمان حکاکی شده روی مزارشان نیست! توهین و بی‌احترامی به پیشکسوتان، عاقبت به خیری ندارد! عاقبت به خیر باشید!
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"