كدخبر: ۷۱۵۶
تاريخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۲
send ارسال به دوستان
print نسخه چاپي
روزهای خوب خدمت به فرهنگ و هنر لاهیجان
شاهین جهانگیری
چهارم اردیبهشت سال 1392 و تنها پس از چهار روز از عزیمت از لاهیجان به شهرداری آستانه اشرفیه که به‌دلیل قبولی در آزمون استخدامی سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور به شهر همجوار رفته بودم، با پیشنهاد نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی برای ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان معرفی شدم. درپی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تغییر و تحول در اداره کل و همچنین الطاف برخی دوستان دور و نزدیک در نهایت با تأخیر چهار ماهه در سی و یکم مرداد 1392 به‌طور رسمی کار خود را در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان آغاز نمودم.
از یک‌سو می‌بایست به اعتمادی که شده بود، پاسخ می‌دادم و از سویی، اعتماد هنرمندان را جلب می‌کردم. حضور جمعی از بزرگان و فرهیختگان و هنرمندان شهرم در مراسم معارفه، همچنین شهردار و برخی از اعضای شورای شهر به همراه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان که معمولاً معاونان خود را رهسپار جلسات تودیع و معارفه می‌نمود، ولی ویژگی‌های لاهیجان باعث حضور شخص مدیرکل در روز معارفه شده بود، بر غنای مراسم افزود.
حضور این بزرگان از همان روز نخست باعث سنگین‌تر شدن این مسئولیت بر روی شانه‌هایم شد. از آن‌سو، استقبال سایر دوستان و هنرمندان و همشهریانم در فضای مجازی و صفحات اجتماعی مرا بر آن داشت تا از همه ظرفیت‌ها برای تغییر فضای فرهنگ و هنر و این‌که فضای کار دولت "تدبیر و امید" در لاهیجان به‌خوبی احساس شود و کاستی‌ها رفع گردد، استفاده و کار خود را آغاز نمایم.
حضور گرم جمعی از بزرگان لاهیجان با عنوان بنیاد فرهنگی و ورزشی شادی و جمعی از روزنامه‌نگاران و انجمن روابط عمومی گیلان و هنرمندان گرانقدر لاهیجان مرا در روز نخست شرمنده خود کرد و باعث شد کارهایی که جماعتی کوچک حتی از جنس دوستان نزدیک در تابستان سال 1392 برای نیامدن من انجام داده بودند را فراموش کنم، زیرا من بعد از خدا پشتوانه‌ای داشتم به بزرگی دل‌های مهربان و باغیرت مردم شهرم که مرا از همان ابتدا تنها نگذاشتند و تا آخر هم با من ایستادند و همچنین برخی مسئولانی که برای حمایت از یک مدیر جوان تا پای همه فشارها ایستادند که جا دارد از حمایت‌شان قدردانی نمایم.
جالب است که کسانی فشار برای عدم حضور من می‌آوردند که قبل از آن، خود و دوستان‌شان هیچ عکس‌العملی برای خرابی‌ها و ویرانه‌ای که برای فرهنگ و هنر لاهیجان درست شده بود، نداشتند و انگار که اداره‌ای به نام فرهنگ و ارشاد اسلامی در لاهیجان وجود نداشت.
روزهای ابتدایی کارم مصادف شد با برگزاری چهارمین دوره جشنواره تئاتر خیابانی شهروند که خود در سه دوره گذشته، در ستاد اصلی جشنواره آن حضور داشتم و در دوره چهارم نیز به‌عنوان متولی فرهنگ و هنر لاهیجان تا پایان آن، پای کار به همراه همکاران ایستادیم تا برخی کم‌کاری‌های گذشته از خاطره‌ها پاک شود.
درگذشت دوست هنرمند و پیشکسوت بزرگ تئاتر لاهیجان و گیلان ـ اردشیر وزیری ـ نیز از اتفاقات غمناک ابتدای کارم بود. وزیری در آن اواخر درددل زیادی داشت و از کسانی می‌گفت که شاید قابل باور نباشد که چه رفتارهایی در حق او کردند و حرمتش را شکستند و ... .
برگزاری مراسم یادبود وزیری در سالن کوچک، ولی گرم اداره ارشاد و حضور پربار اهالی فرهنگ و هنر با وجود گنجایش کم این سالن، ما را شرمنده هنرمندان و هنردوستان کرد و در همان مراسم از این‌که لاهیجان با تمام بزرگی‌اش، توان پذیرایی از این‌همه استقبال را ندارد، عذر خواستم، زیرا به هیچ وجه از هنرمندان و مردم خوب و هنردوست پذیرفته نیست که شهری با آوازه جهانی گردشگری و تاریخی و فرهنگی، از داشتن یک مکان مناسب و اختصاصی بی‌بهره باشد و پس از 12 سال، مجتمع فرهنگی آن تنها 30 درصد پیشرفت فیزیکی داشته باشد. برای شهری مثل لاهیجان زیبنده نیست که بیشتر صندلی‌های حتی همان سالن محقر آمفی تئاتر شکسته باشد و برای حفظ تعادل و عدم سقوط کسی که بر روی آن می‌نشیند، زیر صندلی بلوک و آجر بگذارند تا جای پایه شکسته را پر کند. زیبنده نیست که هنرمندان فهیم ما برای رفتن به‌روی سن از داشتن یک پلکان محروم باشند. برای مردم شهرم زیبنده نیست که دو سوم لامپ‌های سالن اداره ارشاد سوخته باشد، سن آن رنگ و رو رفته باشد و زمان نمایش‌های پرمخاطب، استقبال هنردوستان باعث شرمندگی بیشتری شود که این‌همه علاقه‌مند به هنر و کار خوب داریم، اما توان فراهم کردن شرایط تماشا برای آن‌ها را نداریم.
از سویی با وضعیت بغرنج بودجه ارشاد در طول سال‌های اخیر، شاید حدود سه میلیون تومان ـ بله سه میلیون تومان ـ بودجه فرهنگی برای یک سال اجرای برنامه‌ها به اداره ارشاد تخصیص یافته تا با این ارقام جگرسوز برای فرهنگ و هنر یک شهرستان بزرگ برنامه‌ریزی شود.
با کمک دوستان و حامیان مالی و حمایت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، کار را برای تغییرات آغاز نمودیم؛ تعمیر صندلی‌های شکسته سالن آمفی تئاتر و افزایش ظرفیت به 90 نفر و تعویض تمام لامپ‌های سوخته و رنگ‌آمیزی سن تئاتر و تعمیر سیستم صوت و تهویه هم از دیگر اقداماتی بود که تا اندازه‌ای فضایی آبرومند در کوتاه مدت برای سالن به‌وجود آورد. این‌ها درحالی بود که پیش از آن می‌شد این بهبود فضا انجام شود، اما گویا اراده‌ای برای تغییر نبود.
در ادامه با هماهنگی‌های لازم از سوی نماینده مردم لاهیجان و سیاهکل در مجلس شورای اسلامی فرصتی دست داد تا از نزدیک با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیدار و درخواست‌ها و مشکلات و کمبود انجمن‌ها و هنرمندان لاهیجان را در 17 نامه از سوی نماینده به وزیر منتقل نماییم، که در پاراف برخی نامه‌ها، صدای وزیر هم از برخی کمبودها درآمد.
پس از آن با پیگیری مداوم دستورات وزیر سعی نمودم که زحمات دیدار با وزیر هدر نرود، زیرا همیشه معتقد بودم که رؤسای ادارات می‌بایست خود پیگیر امور اجرایی و مکاتبات و درخواست‌ها شوند. به شکر خدا پیگیری‌ها نتیجه داد و به اندازه دو سال بودجه فرهنگی لاهیجان قرار شد که به انجمن‌های هنری کمک شود و برای اداره ارشاد نیز در طبقه سوم، گالری درخور هنرمندان این شهر احداث شود که این پیگیری‌ها نتیجه ساعت‌ها بحث با مسئولان و مدیرانی بود که از وضعیت لاهیجان خبر نداشتند و در طی این مدت، پیشینه تاریخی و فرهنگی لاهیجان را برای همه تشریح می‌کردم و این‌که این شهر فرهنگی در زمینه زیرساخت‌های فرهنگی بسیار مظلوم واقع شده است.
در مورد مجتمع فرهنگی نیز مکاتبات زیادی از سوی نماینده با مقامات ارشد کشور و وزارتخانه انجام شد و به نتایج خوبی هم رسید تا در سال 1393 حداقل شاهد افتتاح فاز نخست آن و بهره‌برداری از سالن بزرگ مجتمع باشیم، که بخشی از مشکلات هنرمندان را برای اجرای نمایش و برنامه‌های مختلف فرهنگی و هنری خواهد کاست و شرمنده استقبال مردم نخواهیم شد.
در کنار پیگیری اقدامات عمرانی برای اداره ارشاد، از انجام برنامه‌های فرهنگی و هنری نیز غافل نشدیم و به‌دلیل کمبود منابع مالی، به تعطیلی برنامه‌ها اقدام نکردیم. برگزاری نمایشگاه نویسندگان لاهیجانی و شناسایی بیش از 250 نویسنده و مؤلف لاهیجان با استقبال خوب هنرمندان و نویسندگان روبه‌رو شد و آیین افتتاح با حضور فرهیختگان و مسئولان، از جمله کارهای ماندگاری بود که در این مدت صورت پذیرفت. همچنین با برگزاری همایش "بصیرت قرآنی" سعی شد فعالیت‌های قرآنی اداره ارشاد نیز تبیین و اطلاع‌رسانی شود و این‌که یادآور شویم این اداره در کنار تمام فعالیت‌های هنری خود، توجه ویژه‌ای به مباحث قرآنی نیز دارد.
برگزاری جشنواره فیلم‌های عاشورایی و تقدیر از عکاسان و فیلمسازان هم از دیگر برنامه‌های این مدت بود. در هفته دفاع مقدس و دهه فجر نیز برنامه‌های نمایش فیلم از فضای داخل اداره خارج و در فضای باز محوطه جلوی ارشاد برگزار شد تا نمایش فیلم به میان مردم برده شود. برگزاری جشنواره حسنات و چند جشنواره دیگر و اجرای برنامه سینما سلام با همکاری انجمن سینمای جوان نیز از دیگر برنامه‌های این مدت بود.
برگزاری نمایشگاه‌های مختلف هنرهای تجسمی، نمایشگاه موفق انجمن خوشنویسان، برگزاری محفل‌های انس با قرآن در روستاها، افزایش تعداد کانون‌های فرهنگی مساجد، اجرای نمایش آیینی تعزیه در محلات شهر، برپایی نمایشگاه‌های مختلف عکس، اجراهای مختلف نمایش، برنامه‌های متفاوت انجمن ادبی حزین و عصرهای با شعر، برنامه‌های نقد کتاب توسط انجمن داستانی بیژن نجدی، برنامه‌های بسیج هنرمندان و تجدید پیمان با شهدای هنرمند لاهیجان و انجام مصاحبه‌های رادیویی و تلویزیونی و مطبوعاتی، برنامه‌ریزی قرائت زیارتنامه حضرت رسول اکرم(ص) و صدها برنامه دیگر، از جمله کارهایی بود که در مدت حضور شش ماهه در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان انجام شد.
اجرای چهار کنسرت زنده موسیقی که پس از سال‌ها لاهیجان را به مرکز موسیقی شرق گیلان تبدیل کرده بود و شور و نشاط جوانان و خانواده‌هایی که با حفظ همه شئونات در این برنامه‌ها شرکت می‌کردند و لبخند رضایت آنان برای‌مان ثروتی معنوی و میراثی ماندگار در اداره ارشاد بود، با وجود همه مشکلات اجرایی توانست لبخند و شادی را به خانواده‌ها هدیه دهد. کنسرت مرتضی پاشایی، ناصر وحدتی، رضا صادقی و گروه سنتی سپندار از جمله اتفاقات خوب در زمینه موسیقی در لاهیجان بود که با همکاری فرمانداری و سایر دستگاه‌ها و مؤسسات و آموزشگاه‌های موسیقی به‌خوبی برگزار شد.
برگزاری جشن بزرگ هنرمندان در 22 بهمن در سینما شهر سبز با هدف تجلیل از هنرمندان بخش‌های مختلف، انجمن‌های هنری، پیشکسوتان و کارکنان پرتلاش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و آشتی با سینما برگی دیگر از تلاش‌های شش ماهه بود که در تاریخ ثبت شد.
ملاقات با پیر مطبوعات لاهیجان و گیلان ـ ابوطالب فلاح شجاعی ـ این فرصت را فراهم کرد تا ادای دینی کرده باشیم به آن‌هایی که تا زنده هستند، قدردان‌شان باید باشیم و در مراسم جشن هنرمندان و در حضور خانواده بزرگ فرهنگ و هنر لاهیجان این پیشکسوت مورد تجلیل قرار گرفت و تعدادی دیگر از بزرگان فرهنگی و هنری از جمله علی حقانی‌فر، حسن فرهنگ‌فر و ... نیز تجلیل شدند.
یادبود درگذشتگان و هنرمندان فقید، از جمله مهدی دانش‌رفتار، اسماعیل فلاح توتکار، اردشیر وزیری، محمد شمس معطر و ... نیز از برنامه‌هایی بود که اجرا شد و تأسیس کانون خبرنگاران و کانون موسیقی نیز از جمله موضوعاتی بود که پیگیری شد تا شاهد آغاز به کار آن‌ها باشیم.
حضور در برنامه‌های مختلف فرهنگی و هنری شهرستان و در کنار هنرمندان بودن و همچنین برگزاری جلسات شورای فرهنگ عمومی و پیگیری مصوبات این شورا هم از دیگر اقدامات این دوره بود.
رسانه‌های خبری استان و خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری، مطبوعات و صدا و سیما هم در این مدت به‌طور کامل صدای فرهنگ و هنر لاهیجان را به گوش همگان رساندند و فصلی نو در انعکاس اخبار اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لاهیجان آغاز شد.
تندباد زمان گذشت و گذشت و در چشم برهم زدنی کوتاه، زمان شش ماهه مأموریت به‌سر آمد و عدم موافقت ادامه مأموریت در سال 1393 از سوی شهرداری آستانه اشرفیه و همچنین وجود تبصره (د) ماده 65 قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه کشور که هرگونه مأموریت از مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی، مثل شهرداری‌ها به وزارتخانه‌ها، مؤسسات و شرکت‌های دولتی را بیش از شش ماه ممنوع کرده است، من هم می‌بایست با خاطری آسوده از این‌که در همین مدت شش ماه هم وقت را هدر نداده‌ام، با کارنامه‌ای تقدیم به هنرمندان می‌بایست به دستگاه محل خدمت خود بازمی‌گشتم، که ثابت شود شش ماه هم زمان خوبی برای تغییر و تحول و کار کردن است.
برای تمدید مأموریت نیز از زمان دیدار با وزیر، بحث تبدیل وضعیت و تمدید مأموریت از سوی نماینده مطرح شد و حتی دستور وزیر نیز اخذ شد، اما این نامه توسط مدیرکل امور اداری وزارتخانه به‌دلیل همان مشکل قانونی رد شد؛ هرچند تصویب‌نامه‌هایی از دولت را به همان مدیرکل نشان دادم که بر اساس تصویب دولت، حتی بیش از شش ماه هم می‌شود از نهادهای عمومی غیردولتی مأمور شد، اما تصمیم ایشان قاطع و جواب منفی بود. در چند مرحله هم حتی در خلال جلسات کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، نماینده در زمان‌های بین جلسات از ساختمان مجلس به وزارتخانه آمد و حتی با معاونان پارلمانی و توسعه مدیریت و منابع وزیر رایزنی کرد که باز هم آن مدیرکل با پاسخ منفی خود، راه را بست و اعلام کرد به تصویب‌نامه اعتنایی ندارد.
به هر حال اصرار بر ماندن صلاح نبود و باید به حکمت خدا باور داشت و خداحافظی در این شرایط بهترین تصمیم بود؛ بماند که سال گذشته هم در چهار ماه اول مأموریت ـ حتی در این شرایط سخت اقتصادی ـ از گرفتن حقوق هم محروم بودم و باقی ماجراها که گفته نشود، بهتر است.
در مدت حضور در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی کردم اقتدار این مجموعه را حفظ کرده و حاشیه‌ها را از آن دور نگه دارم و در انجام وظایف کوتاهی نکنم و باید بابت همه کمبودها و نواقص کار نیز عذرخواهی کنم.
به یقین با توجه به حضور کارشناسان خوب و هنرمندان باذوق و خلاق، قطار فرهنگ و هنر لاهیجان به مسیر خود با آرامش و موفقیت ادامه خواهد داد و در این مدت تمام سعی خود را به‌کار بستم که از گذشته درس گرفته و در مسیر مسئولیت نیز با مردم شهرم حرکت کنم و از بلای غرور دوری گزینم که شاید برخی از افرادی که خود در غرور غوطه‌ورند، این رفتار را برنتابند. به‌طور نمونه، همانند آن‌هایی که حضور مرا به‌عنوان مجری مسابقات ورزشی محلات لاهیجان با شخصیت یک رئیس اداره نمی‌خواندند، نمی‌دانند که در مرام ورزشکاران و انسان‌های اصیل و هنرمندان، این کار باعث افتخار و نشانه سادگی و با مردم بودن است، ولی چه کنیم که گاهی باید با این نوع آدم‌ها هم سر و کار داشت؛ همان‌هایی که در روز معارفه هم چون خود غیرلاهیجی هستند، در هنگام خروج از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گفته بودند که لاهیجانی‌ها پس از دو ماه بلایی بر سر جهانگیری خواهند آورد که یادش نخواهد رفت!!! ولی امروز افتخار می‌کنم به همشهریان اصیل خود که مرا حتی پس از پایان مأموریت در ارشاد نیز تنها نگذاشتند و برای تمدید مأموریت به دیدار مدیرکل هم رفتند و ... .
عادت ندارم به حاشیه‌ها بپردازم، اما این چند خط را برای آن‌هایی نوشتم که خدا را در اعمال خود فراموش نکنند و این‌که اگر هرکسی منزلتی یافت، نباید به غرور مبتلا شود. از نماینده شهرستان، مدیرکل، معاونان، همکاران اداری و مسئولان شهرستان و هنرمندان و خانواده‌ام که در این مدت برای پیشبرد امور کمک حال‌ من بودند، قدردانی می‌کنم.
لاهیجان با توجه به پیشینه بزرگ تاریخی دارای پتانسیل‌های زیادی است که می‌بایست به آن‌ها بها داد و مردم لاهیجان هم حق دارند که یک مجتمع بزرگ فرهنگی داشته باشند تا بتوانند اوقات فراغت خود و خانواده را در کنار هنرمندان بگذرانند و اجرای نمایش‌های مختلف و برپایی نمایشگاه‌های متنوع حق آن‌هاست.
حضور در عرصه‌های فرهنگی نیازمند مدیریتی جهادی است که با کمبودها بسازد و با اندیشیدن چاره برای پیشبرد امور تلاش کند که این مهم در سال گذشته در لاهیجان تجربه شد و به یقین با حمایت هنرمندان و مسئولان و مدیران ارشاد ادامه خواهد یافت.
خدمت کردن عشق است و باید عاشق بود تا بتوان از تنگناه‌ها عبور کرد تا به سرمنزل مقصود رسید و سنگر خدمت هم فرقی ندارد و مهم یادگاری‌هایی هستند که در طول تاریخ به یادگار خواهند ماند.
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان:
دکتر: دوست عزیز! کارهایی را که به‌عنوان فعالیت و کارنامه درخشان نام بردید، همانی است که بسیاری را به هر دلیل زجر می‌دهد و با آن مخالف‌اند. خود نیز می‌دانی که مأموریت بهانه است و در حال حاضر بیش از 25 نفر در گیلان با مأموریت درحال ریاست‌اند. در این شهر هر رئیس ارشادی کنسرت برگزار کند، به‌طوری عذرش را می‌خواهند. خدا را شکر با این بودجه یکی ـ دو میلیونی ارشاد، تهمتی برایت ردیف نکردند. موفق باشی عزیز.
علیرضا: در این شهر افرادی خود را امیرکبیر می‌دانند، برخی دیگران و منتقدان را معاندین می‌خوانند، برخی خود را قیم مردم می‌دانند و ...، ولی آن‌چه مهم نیست، در فکر مردم بودن است. انتخاباتی می‌شود و تنور وعده‌ها شیرین می‌شود و شهر گلستان و یکی از مونوریل می‌گوید و دیگری از اتوبان بام به دریا و دیگری از پایتخت گردشگری جهان اسلام و فارغ از این‌که جهان اسلام اصفهان و شیراز و مصر و عراق و مدینه و مکه و ریاض و جده و مالزی و استانبول و ... دارد و لاهیجان با این‌همه مشکلات و چاله‌های خیابانی کجا قرار دارد و این‌همه آدم توان حل یک مشکل مأموریت را ندارند و یک اداره که داشت خوب کار می‌کرد را دوباره به زمان سابق برگرداند!!! آقایان! کمی به خود بیایید و بنشینید که چه کرده‌اید؟ چرا لنگرود امروز دارای نماینده‌ای ملی شده و چرا در لاهیجان ما حتی از حل یک مشکل مأموریت عاجز هستیم؟ چرا در رشت جعفرزاده می‌تواند خود را در سطح بالای کشور مطرح کند و بسیاری از مدیران استان از شهر آستانه باشند، ولی ما حتی نمی‌توانیم مدیران شهر خود را حفظ کنیم؟ با معاند خواندن این و آن و این‌که با ترس از نظرات مردم در پای یک مقاله از عناوین لاهیگ استفاده کنیم و بخواهیم جو را به نفع خود عوض نماییم، چیزی از شرایط ایجاد نمی‌کند و مردم خود بهترین قضاوت‌کننده در مورد عملکرد آقایان هستند. قبول کنید که اشتباه کردید و یا این‌که مشاوران صدگونه شما به شما مشاورت غلط داده‌اند که الآن برآشفته شده‌اید!!!
میلاد شیخ: چند نفر از دوستان شما مدیرکل شدند؟ این‌هایی که می‌گویید، خودشان بودند. علیزاده که معاون استان بود و ستاد روحانی در استان و روابط خودش و کمک دوستانش توانست وی را مدیرکل کند. ولی وقتی شما دیدید که بحث مدیرکلی‌اش مطرح است، مثل همیشه خوشه‌ چیدید و خواستید همه‌اش را به نام خود مطرح کنید! دو سال پیش وقتی عزل شد، شما کجا بودید؟ وقتی نماینده شدید، برایش چه کردید؟ دوستان شما کجا هستند؟ چند نفر از دوستان‌تان را خود شما دستش را گرفتید و مدیرکل کردید؟ قبول کنید این کار شدنی است، ولی دوست ندارید که نزدیکان و دوستان شما مدیرکل شوند!!!
نام:
ايميل:
* نظر:
طراحی و تولید: "ایران سامانه"